مونالیزا را شاید بتوان عظیم ترین و مشهورترین اثر در طول تاریخ باشکوه نقاشی دانست. شاهکاری بی همتا از لئوناردو داوینچی هنرمند و معمار ایتالیایی که از نظر بسیاری، اثری ناتمام است. اما چرا داوینچی تمایل به تکمیل این اثر نداشت؟
لئونادرو داوینچی شاهکارهای بسیاری از خود به جای گذاشته است، اما اثری که خود به آن عشق بسیار می ورزید تابلو مونالیزا بود که با وجود شیفتگی هنرمند به این اثر، گویا به دلیلی نامعلوم ناتمام باقی مانده است. چرا داوینچی با وجود عشقی که به مونالیزا داشت آن را به شکل ناتمام برای نسل های بعد از خود بجای گذاشت؟
مونالیزا که به لبخند ژوکوند نیز شهرت دارد با تکنیک رنگ روغن و بر روی صفحه چوب سپیدار نقاشی شده است. مونالیزا چندین بار در طول تاریخ مورد سرقت قرار گرفته است و با این که بیش از ۵۰۰ سال از زمان خلقش میگذرد، اما آسیب چندانی ندیده است. این اثر هم اکنون در تملک دولت فرانسه است و در موزه لوور در پاریس نگهداری میشود. لبخند ژوکوند به دلیل لبخند بسیار مرموز مونالیزا و همچنین سبک نوین نقاشی داوینچی در آن زمان، به شهرت جهانی رسید.
داوینچی نقاشی مونالیزا را در ۱۵۰۳ یا ۱۵۰۴ در فلورانس آغاز نمود. او پس از چهار سال تاخیر، نقاشی را ناتمام رها کرد، اما چرا؟ تجزیه و تحلیل پرترهای از داوینچی و حالت دست این هنرمند، تحلیلگران را به این سمت سوق داده که اختلال در عصب دست را عامل ناتوانی داوینچی در تکمیل بسیاری از کارهایش بدانند. اما آیا این فلجشدگی در دستان ناشی از سکته بوده یا اینکه تنها بازتابی از آسیب عصبی ناشی از غش بوده است؟ دو پزشک ایتالیایی با تمرکز بر روی پرتره طراحی شده از داوینچی به این نتیجه رسیدند که داوینچی در دوران آخر عمر خود دچار آسیب عصبی شده و این آسیب به خاطر آن بود که این هنرمند یک بار غش کرده و از حال رفته است.
داوینچی یک نقاش و هنرمند چپ دست بود، اما تحقیقات جدید بر روی آثار وی و حتی دست نوشته هایش نشان داد که او همچنین قادر بوده تا با دست راست هم بنویسد. بر این اساس داوینچی علاوه بر این که معمولا با دست چپ نقاشی می کشیده، اما قادر بوده است تا با دست راست هم بنویسد و نقاشی بکشد.
رازهایی از داوینچی که با تحلیل پرترهاش برملا شد
گیووان آمبروگیو فیگینو نقاشی بود که در قرن شانزدهم مبادرت به کشیدن تصویر داوینچی در دوران پیری نمود. این طراحی با گچ قرمز انجام شده است. طراح ایتالیایی، دست راست استاد همهچیزدان را در حالی ترسیم کرده که به نظر میرسد در پارچهای خاص بانداژ شده باشد.
دست راست در این تصویر حالتی خشک و منقبض دارد. اگر بخواهیم شفافتر توضیح دهیم به نظر میرسد که انگشتان لئوناردو تغییر شکل داده و به سمت داخل خم شدهاند. با این وجود به نظر نمیرسد این حالت را بتوان دستان گره کردهای دانست که به طور عام ناشی از سفت شدگی ماهیچهها به خاطر تجربه سکته است، بلکه بیشتر شبیه به اولنار پالسی است که در آن انگشتان به شکل پنجههای خشک به نظر میرسند.
در اولنار پالسی انگشتهای انسان شبیه به پنجه حیوانات میشوند و این به خاطر آسیبی است که به اعصاب اولنار وارد میشود. عصب اولنار رشتهای عصبی است که از گردن شروع شده و تا انگشتها ادامه دارد. این عصب به اندامهای انتهایی مانند انگشتان میرسد و به آنها امکان میدهد تا حرکت کرده و تحت کنترل باشند.
از نظر متخصصان، اولنار پالسی داوینچی ناشی از غش کردن و یا افتادن بر روی زمین بوده است که هر یک از این دو به احتمال زیاد منجر به شکلگیری تروما در مغز این هنرمند شدهاند. با توجه به این که داوینچی تا آخر عمر دچار هیچ مشکل شناختی نشده است، به نظر نمیرسد که سکته عامل این مشکل بوده باشد.
بر این اساس اولنار پالسی را شاید بتوان عامل ناتمامی بسیاری از آثار داوینچی دانست، زیرا بسیاری از شاهکارهای وی به صورت آثاری ناتمام باقی ماندهاند که از جمله آنها میتوان به مونالیزا شاره کرد که از نظر متخصصان حوزه هنر کاری ناقص و تکمیل نشده است.