تحقیقات پیشرفتهای که اخیرا روی یک جمجمه 20 میلیون ساله بسیار کوچک صورت گرفته ممکن است درک ما نسبت به نحوه تکامل مغز را به کلی دگرگون کند!
هر آنچه که ما انسانها از جهان هستی میدانیم و تمام دانش و اطلاعاتی که از محیط اطرافمان داریم، همه و همه از مغزمان نشات گرفتهاند. این مغز ما است که به ما اجازه فکر کردن و فهم پدیدهها را میدهد. اما با تمام این حرفها، دانش ما انسانها از خود مغز، بسیار کمتر از چیزی است که فکرش را میکنید. انقدر دانش ما از مغز و نحوه عملکرد آن پایین است که حتی میتوان ادعا کرد بزرگترین شکست علمی انسان، عدم درک مغز است! هیچ چیزی به اندازه مغز به ما انسانها نزدیک نیست و در عین حال، کمتر چیزهایی وجود دارند که برایمان از مغز ناشناختهتر هستند. اما یک جمجمه 20 میلیون ساله بسیار کوچک ممکن است همه چیز را تغییر دهد!
در دهه 1990میلادی، یکی از عجیبترین فسیلهایی که بشر تا به حال توانسته پیدا کند، در رشتهکوه آند (Andes) واقع در کشور شیلی کشف شد. این فسیل درواقع جمجمهای بود که توانسته بود 20میلیون سال را به طرزی حیرتانگیز، بدون آسیب جدی پشت سر بگذارد! این جمجمه 20 میلیون ساله که ابعاد بسیار کوچکی هم دارد، درواقع متعلق به یک گونه عجیب و منقرض شده میمونها است. نام علمی این میمونها کیلسبوس کاراسکونسیس (Chilecebus Carrascoensis) است. انقدر این گونه از میمونها ناشناخته است که در زبان فارسی، هیچ نام معادلی برایش درنظر گرفته نشده و صرفا از همان اسم انگلیسیاش استفاده میشود!
دلیل اهمیت این جمجمه 20 میلیون ساله
همانطور که گفته شد، این جمجمه بسیار کوچک در دهه 1990 میلادی کشف شد. اما به علت پایینتر بودن سطح تکنولوژی دو دهه پیش نسبت به الان، در آن زمان اطلاعات چندانی از این جمجمه بدست نیامد. ولی اکنون دانشمندان با بکارگیری جدیدترین تکنولوژیهای موجود، توانستهاند به اطلاعات جذاب و بسیار مهمی راجع به این جمجمه 20 میلیون ساله دست پیدا کنند.
برای درک بهتر موضوع، ابتدا باید به توضیح دو مفهوم کلیدی بپردازیم؛ یکی منظور از نخستیها (Primates) و دیگری هم مفهوم دقیق EQ یا ضریب مغزی. منظور از نخستیها، گونه انسان و تمام خویشاوندان و به اصطلاح پسرعموهای انسان است. نخستیها، اغلب دارای هوش بالایی هستند و به صورت اجتماعی زندگی میکنند.
اما خود نخستیها هم به دو دسته کلی تقسیم میشوند؛ انسانواران (Anthropoid Primates) و پیشمیمونیان (Prosimian). انسانواران شامل انسان، به علاوه تمام انواع میمونها، شامپانزهها، اورانگوتانها و… میشوند. اما جانوران کوچکی مثل لمورها که هیچ شباهت ظاهریای با انسانها ندارند، با وجود اینکه درنهایت جزو نخستیها محسوب میشوند، ولی انسانوار نیستند و به زیردسته پیشمیمونیان تعلق پیدا میکنند.
منظور از ضریب مغزی (Encephalisation Quotient) یا به اختصار EQ هم، نسبت اندازه مغز به کل بدن جاندار است. هرچه مغز جاندار بخش بیشتری از بدن او را تشکیل داده باشد، ضریب مغزی یا EQ آن جاندار هم بالاتر است. ضمن اینکه دقت کنید ضریب مغزی را با هوش احساسی (Emotional intelligence) که آن هم با EQ نمایش داده میشود، اشتباه نگیرید.
در تحقیقاتی که روی جمجمه 20 میلیون ساله انجام شد، از یک شاخص مشابه EQ ولی پیچیدهتر که مخصوص همین تحقیقات طراحی شده بود، بنام PEQ استفاده شد. در این تحقیقات، میزان PEQ انسان 13.46 عنوان شد. این درحالی است که مثلا اکثریت قریب به اتفاق میمونهایی که هماکنون درحال زیستن هستند، دارای PEQ بین 0.86 تا 3.39 هستند.
یکی از فرضیههایی که سالیان سال است تقریبا تمام دیرینه شناسان با آن موافق هستند، این است که میزان PEQ در انسانواران، به مرور زمان و با یک شیب مشخص، افزایش یافته است. اما تیم تحقیقاتیای که وظیفه بررسی جمجمه کیلسبوس را برعهده داشت، به این نتیجه رسید که احتمالا این فرضیه اشتباه است! آنها با اسکن فوق پیشرفته جمجمه کیلسبوس، متوجه شدند که EQ این میمون منقرض شده، 0.79 بوده است. این موضوع برای تیم تحقیقاتی به این معنی بود که احتمالا مسیر تکامل مغز انسانواران که درنهایت منجر به خلق مغز ما انسانهای کنونی شده، یک مسیر روبه رشد دائمی را طی نکرده و بعضا حتی PEQ و هوش انسانواران، کمتر هم شده است!
یک موضوع دیگر که در جمجمه 20 میلیون ساله مشاهده میشد کوچک بودن ابعاد پیاز بویایی (Olfactory Bulb) به نسبت بقیه بخشهای جمجمه بود. پیاز بویایی، ساختاری در مغز است که ارتباطی مستقیم با عمل بویایی دارد. کوچک بودن بیش از اندازه پیاز بویایی در جمجمه کیلسبوس، نشاندهنده قوه بویایی بسیار ضعیف این میمون منقرض شده بود. البته این موضوع خیلی هم چیز عجیبی نیست چون کلا مغز انسانواران به نحوی تکامل یافته که بیشتر از قوه بویایی، روی قوه بینایی تمرکز شود.
اما چیزی که تیم تحقیقاتی را حیرتزده کرد این بود که نه تنها قوه بویایی در جمجمه یافت شده بسیار ضعیف بود، بلکه از ابعاد کاسه چشم و دیگر بخشهای مربوط به بینایی کیلسبوس مشخص بود که این پستاندار عجیب و ناشناخته، قوه بینایی بسیار ضعیفی هم داشته است! از آنجایی که حس لامسه هم در انسانواران خیلی پیشرفته و سطح بالا نیست، اینکه چگونه این میمون منقرض شده میتوانسته با جهان اطرافش ارتباط برقرار کند، در نوع خودش میتواند بسیار جالب و عجیب باشد.
تیم تحقیقاتی در نهایت به این موضوع اذعان داشت که این جمجمه 20 میلیون ساله احتمالا حلقه گم شده دیرینه شناسان برای درک نحوه تکامل مغز انسان است. همین جمجمه بسیار کوچک، به تنهایی، توانست دوتا از فرضیههایی که در میان دیرینهشناسان تقریبا به باور تبدیل شده بودند را با چالش جدی مواجه کند؛ چالشی که میتواند بشر را در مسیری درست برای درک نحوه تکامل و روش کار مغز قرار دهد. هیچ چیز هنوز قطعی نیست، اما شاید این جمجمه بسیار کوچک، در نهایت بتواند انسان را به کشفیات بسیار بزرگی راجع به مغز خودش برساند!