اکثر کسانی که در طول تاریخ به جرم جادوگری مورد محاکمه قرار گرفتهاند، زن بوده و عموم مردم، زنان را بیشتر از مردان به سحر و جادو مرتبط میدانند. آیا دلیلی پشت این موضوع است؟
تقریبا در تمام فرهنگها و جوامع انسانی که تاکنون در کره زمین پدید آمده، اعتقاد به سحر و جادو هم وجود داشته و باز تقریبا تمام این فرهنگها هم زنان را بیشتر از مردان مستعد گرایش به جادوگری میدانستهاند. یکی از بهترین راهها برای اثبات این موضوع، این است که به ادبیات فرهنگهای گوناگون و میزان استفاده آنها از برخی کلمات و الفاظ خاص نگاه کنیم. به عنوان مثال اگر بخواهیم در فرهنگ و ادبیات کشور خودمان، ایران، به دنبال بحث سحر و جادو بگردیم، بارها و بارها با یک کلمه بخصوص مواجه میشویم: “ساحره”! ساحره درواقع لفظ مونث شده کلمه “ساحر” به معنی فردی که سِحر میکند است. اما چرا بیشتر از آنکه ما در فرهنگ خودمان عبارت “ساحر” را شنیده باشیم، عبارت “ساحره” به گوشمان خورده؟ یا چرا در فرهنگهای غربی هم کلماتی که به جادوگران زن اشاره دارند به مراتب بیشتر از کلماتی که به جادوگری مردان اشاره دارند، به زبان آورده میشوند؟ به عنوان مثال در کشورهای انگلیسیزبان، هرجا بحث از سحر و جادو است، دیر یا زود کلمه ویچ یا همان Witch به معنای “جادوگر زن” یا همان “ساحره” هم به چشم میآید.
منظور از ساحره و یا جادوگر
پیش از هرچیزی ابتدا باید این موضوع را شفاف کنیم که در این مقاله، مانند تقریبا تمام مقالات تحقیقاتی دیگری که در رابطه با سحر و جادو نوشته شدهاند، ما فرض را بر این گذاشتهایم که دو کلمه “سحر” و “جادو” و درنتیجه “ساحر” و “جادوگر” یکسان هستند. باوجود اینکه تقریبا همیشه و همه جا دو کلمه “سحر” و “جادو” به عنوان مترادف هم به کار میروند، اما برخی محققانی که به طور جدی و تخصصی روی این بحث کار کردهاند معتقدند که سحر و جادو با همدیگر فرق دارد. پرداختن به این موضوع انقدر زمانبر و تخصصی است که مطمئنا در چارچوب این مقاله نمیگنجد اما از آنجایی که مطرح کردن این موضوع میتواند در نهایت به درک بهتر مطالب همین مقاله ختم شود، در نتیجه اگر بخواهیم خیلی کلی به تفاوتی که این محققان برای “سحر” و “جادو” قائل میشوند اشاره کنیم؛ باید بگوییم که این افراد، چنین نظری دارند:
در ادبیات و خرافاتی که اغلب در تمدنهای باستانی مشاهده میشده، منظور از سِحر (Witchcraft) فعالیتی غیرمعمول و غیرطبیعی بوده که ساحر یا ساحره (Witch) با تمرین بسیار و البته ارتباط با شیاطین به دست میآورده! درواقع ساحره بیشتر از آنکه جادوگری کند، افسونگر بوده است! پس به طور کلی میتوان اینگونه گفت که در خرافات و عقاید دوران باستان، هرکسی میتوانسته ساحر یا ساحره شود، صرفا کافی بوده با شیطان ارتباط برقرار کند. اما در همین فرهنگها، از جادو (Magic) به عنوان چیزی یاد میشده که تنها افرادی بخصوص میتوانستند به آن دست پیدا کنند. در نتیجه هرکسی نمیتوانسته جادوگر (Magician) شود.
نکتهای که میتواند در نوع خودش جالب باشد، این است که به طور کلی در طول تاریخ، به عده بسیار اندکی لقب “جادوگر” داده شده اما تا دلتان بخواهد به افراد مختلف و مخصوصا زنها، لقب ساحره داده شده است! اما در هر صورت و از آنجایی که در فرهنگ عامه از سحر و جادو و در نتیجه ساحر و جادوگر به عنوان کلمات مترادف و هممعنی یاد میشود، در نتیجه ما هم در ادامه مقاله فرقی میان “جادوگری” و “افسونگری” قائل نخواهیم شد!
محاکمات جادوگری در سِیلِم
حتی اگر علاقهای به بحث سحر و جادو نداشته باشید، باز هم ممکن است نام سِیلِم (Salem) به گوشتان خورده باشد. به مدت بیش از یک سال و از اوایل سال 1692 تا اواسط 1693 میلادی، محاکمات جادوگری (معروف به Witch Trials) در شهر سِیلِم واقع در ایالت ماساچوست آمریکا، به اوج خودش رسید. در همین بازه تقریبا یک ساله، طبق آمارها کم و بیش 344 نفر به جرم جادوگری مورد محاکمه قرار گرفتند و از میان این تعداد افراد هم، 19 نفر به جرم جادوگری، به دار آویخته شدند!
درست است که 19 نفر در میان 344 نفر آمار قابل قبولی است و نشان میدهد هرکسی که به جرم جادوگری مورد محاکمه قرار میگرفته، لزوما محکوم نمیشده اما به هرحال فردی که صرفا مورد محاکمه قرار میگرفته هم تا آخر عمرش دیگر هرگز نمیتوانسته به زندگی عادی خودش برگردد. به جز آزار و اذیتهایی که این فرد تا آخر عمرش توسط دیگر افراد جامعه میشده و بعضا حتی توسط آنها کشته میشده، هیچ غرامتی هم بابت زمانی که در زندان میگذرانده، دریافت نمیکرده است. در نتیجه ممکن بود یک فرد روزها یا هفتهها یا حتی بعضا ماهها در زندان باشد و سپس بدون دریافت هیچگونه غرامتی بابت زمانی که نتوانسته کار کند و یا به دامها و زمینهای کشاورزی خودش رسیدگی، به خانه قدیمی خود و البته همسایگان آزاردهندهاش بازمیگشته است!
مباحث و نقطه نظرات فراوانی را میتوان در رابطه با این برگ تاریک از تاریخ آمریکا مطرح کرد اما یکی از نکات قابل توجه در رابطه با محاکمات جادوگری سِیلِم این است که طبق آمارها، تقریبا 78 درصد از کسانی که به جرم جادوگری مورد محاکمه قرار گرفتند، زن بودهاند. آن 22 درصد باقیمانده که مرد بودند هم اکثرا بخاطر ارتباط با زنهایی که باور میرفت ساحره هستند، مورد محاکمه قرار گرفته بودند! از میان 19 نفری هم که به دار آویخته شدند، 14 نفر آنها زن بودند.
خرافات، عقاید سنتی و البته حسادت!
طبیعتا سوالی که بوجود میآید این است که واقعا چرا این باور در میان مردم سِیلِم و بسیاری مناطق دیگر جهان وجود داشته که زنها، جادوگر هستند؟ محققان باور دارند که این موضوع سه دلیل عمده دارد:
دلیل اول، خرافات و باورهای افراطی است که اغلب ریشه در دین و مذهب مردم داشته است. به عنوان مثال اهالی شهر سِیلِم، مردمانی به شدت دیندار بودند و مسیحیانی افراطی به شمار میرفتند. اهالی این شهر به طور کلی بخاطر داستان آدم و حوا، با زنها مشکل داشتند! درواقع آنها با اشاره به همین داستان، باور داشتند که شیطان با زنها در ارتباط است و اگر زنی پاکدامن نباشد، به سادگی ممکن است روح خود را در ازای خواستههایش به شیطان بفروشد و سپس مردها را نیز به دام خودش بکشاند!
دلیل دوم ریشه در سنت و عقاید عقبمانده فرهنگهایی مانند سِیلِم دارد. در برخی فرهنگهای گذشتگان ما انسانها و مخصوصا فرهنگهایی که در آنها آثاری از دینداری افراطی به چشم میآید، زنها جایگاه به مراتب پایینتری از مردان داشتهاند. در نتیجه هر زنی که خلاف سنت عمل میکرد و یا صرفا همان کارهایی را انجام میداد که معمولا مردها انجام میدادند، باعث میشد مردم هم فکر کنند که او به نحوی با شیطان در ارتباط است.
دلیل سوم هم به خود زنها برمیگشت! نکته جالب و قابل تامل در رابطه با محاکمات جادوگری سیلم این است که طبق آمارها، اکثر زنهایی که به جرم جادوگری مورد محاکمه قرار میگرفتند، شاکیانی زن داشتند! درواقع میتوان گفت هنگامی که یک زن از زن دیگری خوشش نمیآمده یا بنا به هر دلیلی با او دشمنی داشته، خیلی راحت میتوانسته او را “ساحره” بنامد و اگر آن زن رفتاری خلاف سنت داشته و یا به طور کلی مورد علاقه مردم جامعه نبوده، بسیار ساده مورد محاکمه قرار میگرفته.
اما ممکن است اکنون این سوال و این شبهه برایتان بوجود آمده باشد که اگر واقعا انقدر ساده زنان مورد محاکمه قرار میگرفتند، چرا افرادی بیشتر از 344 نفر مورد محاکمه قرار نگرفتند؟ پاسخ این سوال این است که اولا همانطور که اشاره شد، این 344 نفر در مدت زمانی حدودا یک ساله مورد محاکمه قرار گرفتند که واضح است عدد کمی نیست. اما پاسخ دوم، که پاسخ جامعتر و قابل استنادتری هم هست، به این موضوع برمیگردد که 3 دلیل ارائه شده توسط کارشناسان و محققان، تنها “شرط لازم” بودهاند و به ندرت پیش میآمده که یکی از این دلایل، به تنهایی باعث مورد محاکمه قرار گرفتن یک زن یا کلا یک فرد بشود.
به طور کلی میتوان گفت که مجموعهای از عوامل باعث محاکمه زنها میشده. در نتیجه اگر یک زن فراتر از عصر خودش بوده و رفتاری مغایر با سنتها و هنجارهای جامعه خودش انجام میداده، زیر ذرهبین قرار میگرفته. اگر این زن، دشمنان زیادی هم در میان دیگر زنها داشته یا صرفا فرد محبوبی در جامعه خودش نبوده، باز هم بیشتر در خطر قرار میگرفته و در نهایت اگر اتفاقی غیرمعمول هم حول محور او رخ میداده، با توجه به خرافات و باورهای افراطی آن دوران، به شیطان ربط داده میشده و ساحره خوانده میشده است!
به عنوان مثال اگر زنی بخاطر مطالعات خودش برخی باورهای سنتی را زیر سوال میبرد یا صرفا به آنها عمل نمیکرد و از آن طرف مورد حسادت و یا دشمنی زنهای دیگر جامعه هم قرار میگرفت و سپس علاوهبر همه اینها، بچههای زیادی هم به دنیا میآورد و بخاطر همان مطالعات خودش میتوانست همه آنها را زنده نگه دارد، مردم هم به این باور میرسیدند که او با شیطان یا اجنه قرارداد بسته تا بچههایش زنده بمانند! اگر تعداد زیادی از بچههایش میمردند، مردم هم ادعا میکردند که او با شیطان در ارتباط است و به همین دلیل کودکانش میمیرند! اگر زنی بیش از حد ثروتمند یا بیش از حد فقیر بود هم دوباره مردم راههایی برای ارتباط دادن این موضوع به شیطان پیدا میکردند. نیازی به گفتن نیست که اگر زنی دائما بیمار میشد یا بیماری مهلکی داشت یا از آن طرف، به ندرت بیمار میشد؛ اگر دامها و زمینهای کشاورزی خانهای که او در آن زندگی میکرد بیش از حد خوب یا بیش از حد بد بودند و بسیاری موارد این چنینی دیگر هم رخ میداد و البته دو شرط اول هم در رابطه با او صدق میکردند، دیر یا زود مورد محاکمه قرار میگرفت!
پس اگر بخواهیم این مقاله را جمعبندی کنیم، باید بگوییم که در جوامع عقبمانده، نه لزوما زنها، بلکه حتی مردهایی که فراتر از عصر خویش بودند هم دائما مورد آزار و اذیت کسانی قرار میگرفتند که فکر میکردند باورهای سنتی آنها، حقیقت محض است. از آنجایی که این دسته افراد خرافی و سنتی، همیشه اکثریت جوامع را در دست داشتهاند، در نتیجه همیشه میتوانستند راههایی هم برای خالی کردن خشم خودشان پیدا کنند.
همانطور که متوجه شدید، یکی از معروفترین و البته تاریکترین راههایی که تاکنون توسط این جوامع مورد استفاده قرار گرفته، همین محاکمات جادوگری در سیلم است که علی رقم ورق زدن برگی تاریک از تاریخ آمریکا، اما بخاطر ماهیت عجیب خودش تنها به مدت کمی بیشتر از یک سال پابرجا ماند. پس به طور کلی میتوان گفت که انسان در طول تاریخ خودش، بارها و بارها روزهای تاریکی بوجود آورده اما از آن طرف، همان نسلی که این روزها را به وجود آورده یا نسلهای بعدی، صفحات تاریک را ورق زده و شروع به نوشتن صفحاتی جدید از تاریخ کردهاند.