ما انسان های مدرن یا به شکل دقیق تر، انسان های هوموساپینس نقش بسیار مهمی در انقراض گونه های جانوری داشته ایم، اما گویا این موضوع تنها به انسان مدرن مربوط نمی شود و انسان های باستانی در میلیون ها سال پیش نیز اقدام مشابهی را انجام داده اند.
به نظر می رسد گونه های مختلف انسانی در زمینه کشتن جانوران دارای ذاتی مشترک هستند تا تاجاییکه از منظر پژوهشگران، میلیون ها سال پیش نیز انسان باستانی در انقراض گونه های جانوری نقش داشته است و این موضوع تنها شامل انسان مدرن نمی شود.
پژوهشگران تصور می کنند ارتباطی بین افزایش حجم مغز انسان و کاهش جمعیت گوشتخواران وجود داشته است. در واقع به احتمال زیاد بین فعالیت انسان باستانی و انقراض برخی از گوشتخواران ارتباطی مشخص وجود دارد.
آنان معتقدند انقراض برخی از گوشتخوارن در آفریقای شرقی معلول رقابت انسان های باستانی برای بدست آوردن غذا و نیز رشد مهارت های انسان به خاطر پیشرفت های مغزی بوده است.
آفریقای شرقی جایی است که طولانی ترین سیر تاریخی تکامل بشر را در خود جای داده است. این تاریخچه میلیون ها سال را در بر می گیرد. این در حالی است که انسان مدرن تنها کمی بیش از ۲۰۰ هزار سال پیش پا به عرصه وجود نهاده است و لذا فعالیت بشر به مدت ها قبل از انسان مدرن باز می گردد تا تاجاییکه ظهور انسان اوسترالوپیتیکوس و آردیپیتیکوس را باید به میلیون ها سال پیش نسبت داد.
انقراض گونه های جانوری با رشد حجم مغز انسان
توجه داشته باشید که طی ۴ میلیون سال گذشته حجم مغز انسان ۳ برابر شده است. هر قدر از تکامل انسان می گذشت فکر او پیچیده تر و تسلط او بر فناوری و استفاده از ابزار بیشتر می شد. همین موضوع باعث شد تا تسلط انسان بر شکار حیوانات بیشتر شود و روز به روز حیوانات بیشتری را برای تغذیه خود شکار نموده و زمینه انقراض آنها را فراهم نماید.
تحقیقات نشان داد از ۴ میلیون سال پیش که مغز انسان رشد خود را شروع کرده است، جمعیت حیوانات در آفریقای شرقی نیز روز به روز شاهد کاهش چشمگیری بوده است. شاید هم انسان باستانی خود مبادرت به شکار نکرده و تنها غذای شکار شده حیوانات دیگر را دزدیده باشد. در این صورت نیز شکاری که با زحمت بسیار توسط حیوانات دیگر صورت گرفته به تملک انسان در آمده است. تکرار چنین رفتارهایی توسط انسان منجر به انقراض برخی گونه ها شده است.
بر این اساس می توان صحنه های بسیاری را تصور کرد که در آن گروهی از انسان های اوسترالوپیتکوس به یک پلنگ حمله کرده و شکار را از چنگ آن قاپیده باشند. پلنگی که تمامی انرژی خود را برای بدست آوردن شکار صرف کرده و دیگر توان شکار مجدد ندارد. در نهایت هم تن به مرگی جانکاه می دهد. لذا احتمال دارد، عادت به غذا دزدی انسان باستانی منجر به انقراض گوشتخوران بسیاری در دوران باستان شده باشد.
سناریوی دیگر نیز قابل تصور است. در این سناریو، انسان های باستان دست به شکار بی رویه گیاهخواران می زنند، جمعیت گیاهخواران کاهش می یابد و در نتیجه زمینه برای انقراض گونه های گوشتخوار که از گیاهخواران تغذیه می کنند فراهم می شود.
با رشد مهارت های انسانی، توان شکار انسان بیشتر شد، در نتیجه غذای بیشتری فراهم گردید و انسان توانست بیش از پیش بر جمعیت خود بیفزاید. افزایش تعداد انسان ها در ادامه باعث شد تا حیوانات بیشتری باز هم شکار شوند.
به هر حال روز به روز فشار انسان بر حیوانات گوشتخوار افزایش می یافت. اجتماعات انسانی رشد و توسعه می یافت و نیاز به غذا روز به روز بیشتر می شد. شاید تمایل به انحصار طلبی منابع تنها مختص انسان مدرن نباشد و گونه های انسانی در میلیون ها سال پیش نیز چنین خصیصه ای را در خود دارا بوده اند.
سوال اینجاست که آیا انسان مدرن با چنین درکی که از اهمیت محیط زیست برای بقا بشر دارد همان رفتارهای انسان باستانی را تکرار می کند و نقش خود را در انقراض گونه ها تداوم می بخشد یا خیر؟