شواهد شگفتانگیزی که به تازگی بررسی شدهاند، این سوال را به وجود آوردهاند که اگر انقراض دایناسورها به هر دلیلی رخ نمیداد، آیا انسانها میتوانستند سیاره زمین را مال خود کنند یا خیر؟
انقراض دایناسورها در 66 میلیون سال پیش، در اثر برخورد یک شهاب سنگ عظیم با سیاره ما رخ داد؛ از مدتها پیش این نتیجه بررسی دانشمندان در مورد سرنوشت موجودات غول پیکر و ترسناک مورد نظر بوده، اما بررسیها جدید اطلاعات جالبتوجهی را در مورد این مسئله به ما دادهاند.
به دنبال علت انقراض دایناسورها
متاسفانه حیات زمینی بسیار ضعیف و شکننده است؛ تصور کنید که یک جرم آسمانی فوقالعاده بزرگ بدون هیچ هشدار قبلی با سیاره برخورد کند و تنها ظرف مدتی کوتاه، موجوداتی که کل خشکیهای زمین را تحت سلطه داشتند، به کلی منقرض شوند. این اتفاقی بود که با برخورد یک شهاب سنگ 10 کیلومتری به زمین، میلیونها سال پیش برای دایناسورها رخ داد.
با این تفاسیر محققان در مقالهای جدید میگویند که اگر شهاب سنگ مورد نظر به زمین برخورد نمیکرد، این احتمال وجود داشت تا دایناسورها به زندگی خود ادامه دهند و هیچ وقت فرصت برای پیدایش انسانها و رشد جمعیت بشر فراهم نمیشد.
البته این اولین باری نیست که دانشمندان سر موضوع انقراض دایناسورها بحث میکنند؛ برخی از متخصصان میگویند که صرف نظر از برخورد شهاب سنگ 10 کیلومتری چیکشلوب (Chicxulub) به زمین در 66 میلیون سال پیش، دایناسورها رو به افول بودند و انقراض آنها اجتناب ناپذیر بود. از طرف دیگر سایر محققان با این مسئله موافق نیستند.
گفته شده که چیکشلوب پس از برخورد به سیاره، باعث به پا خواستن مقدار زیادی گرد و غبار در اتمسفر زمین شد و در نهایت، با مسدود شدن نور خورشید و کاهش دمای کلی سیاره، دایناسورها در مسیر انقراض قرار گرفتند. با این وجود گروه دیگری از دانشمندان به شواهد جدیدی استناد میکنند که طبق آنها، احتمال رو به انقراض بودن بسیاری از این موجودات عظیمالجثه، دهها میلیون سال پیش از برخورد چیکشلوب به زمین مطرح میشود.
این دانشمندان به شکل گسترده از افول بلند مدت سه گروه اصلی دایناسورهای ساکن زمین، بسیار قبلتر از برخورد چیکشلوب، دفاع میکنند؛ با این حال دیرینه شناسان همچنان اصرار دارند که انقراض دایناسورها به واسطه سرمایش زمین رخ داده و بدون شهاب سنگ مورد نظر، این موجودات همچنان روی زمین زندگی میکردند.
اشتباه در نتیجهگیری
به نظر میرسد که روز به روز طرفدار ایده منقرض شدن دایناسورها به واسطه تاثیرات شهاب سنگ چیکشلوب بیشتر میشود؛ این گروه از محققان میگویند که دادههای مربوط به رو به افول بودن موجودات مورد نظر ایراد خاصی ندارند، اما نتیجهگیریهای انجام شده بر اساس این دادهها چندان درست نیست.
دیرینه شناس جو بونسور (Joe Bonsor) از دانشگاه باث انگلستان، یکی از این محققان بوده که دلیل اصلی انقراض دایناسورها را برخورد شهاب سنگ میداند. بونسور میگوید که در تحقیقات پیشین، از روشهای متفاوتی برای رسیدن به این نتیجهگیری استفاده شده که حتی بدون برخورد چیکشلوب، جانداران مورد نظر از دهها میلیون سال قبل نرخ رشد جمعیت منفی داشتند.
با این وجود، بونسور معتقد است که اگر مجموعه دادههای جمعآوری شده را به شکلی گسترش دهیم که خانوادههای جدیدی از دایناسورها را هم شامل شود و گونههای جانوری بیشتری را در بر بگیرد، خواهیم دید که نتایج به دست آمده همگی آنچه در مورد افول دایناسورها اظهار شده را تایید نمیکنند.
این دانشمند میگوید که در تحقیقات قبلی، از تعداد فسیلهای در دسترس مربوط به دوران اوج دایناسورها برای بررسی وضعیت رشد جمعیت آنها استفاده شده، اما در تحقیق جدید دانشگاه باث، بونسور و همکارانش از روشهایی جدید برای تعیین تعداد گونههای جانوری به وجود آمده در خانواده دایناسورها استفاده کردند.
برای این منظور، تیم دانشگاه باث 12 خانواده از دایناسورها را مورد بررسی قرار دادند تا مشخص شود که پیش از برخورد شهاب سنگ با زمین، گونههای مورد نظر در حال گسترش بودند، تغییر خاصی نداشتند و یا روز به روز گونههای جانوری کمتری پدیدار میشد. این مسئله به ما نشان میدهد که گونههای دایناسوری که هرچند وقت یک بار منقرض میشدند، با چه سرعتی جای خود را به گونههای جدیدتر میدادند.
جزئیات تحقیق در مورد انقراض دایناسورها
بونسور و همکارانش در تحقیقات خود 2727 مدل از شکلگیری گونههای دایناسوری جدید، قبل از برخورد چیکشلوب به زمین را بررسی کردند و در نهایت دیده شد که تنها 518 مدل از این موارد (چیزی در حدود 20 درصد)، به وضوح از انقراض دایناسورها خبر میدادند.
حتی با در نظر گرفتن دایناسورهایی که در مرز انقراض بودند و یا شکلگیری گونههای جدید در آنها رخ نمیداد، محققان به این نتیجه رسیدند که قبل از برخورد شهاب سنگ مورد نظر در 66 میلیون سال پیش، احتمال رو به افول بودن دایناسورها تنها 50 درصد بوده و نمیتوان نتیجه گرفت که چنین اتفاقی بدون سرمایش زمین هم رخ میداد.
به همین دلیل بونسور و همکارانش به جمع دانشمندانی میپیوندند که از دوام آوردن دایناسورها حمایت میکنند؛ این دانشمندان میگویند که بدون بروز اتفاق چیکشلوب، این موجودات عظیمالجثه در سراسر خشکیهای زمین زندگی میکردند و حتی گونههای جانوری جدیدی از آنها به وجود میآمد.
بونسور میگوید که نتیجهگیری اصلی تیم او نشان دهنده پیچیدگیهایی بوده که در این رابطه وجود دارند؛ این محقق معتقد است که به هنگام بررسی فسیلهای به جا مانده از دایناسورها، نتیجهگیریهای جهتدار و مطرح کردن این فرضیه که دایناسورها رو به افول بودند کار راحتی بوده، اما تحقیقات تیم او نشان میدهد که به احتمال قوی، چنین افولی در 66 میلیون سال پیش جریان نداشته است.
در مقاله منتشر شده از دانشگاه باث اشاره شده که گونههای دایناسوری مانند هادروسورها (hadrosaurs) و سراتوپسیانها (ceratopsians) در زمان برخورد شهاب سنگ رو به رشد بودند و کوچکترین نشانهای از رو به افول بودن آنها وجود ندارد. چنین مسئلهای نشان دهنده ضعف نظریات محققانی بوده که از بحث انقراض دایناسورهای به صورت طبیعی و بدون دخالت شهاب سنگ چیکشلوب دفاع میکنند.
نیاز به انجام تحقیقات دقیقتر
به عنوان مثال مدتی پیش پژوهش دیگری در مورد جمعیت دایناسورهای شمال قاره آمریکا انجام شده بود که از تحقیقات ضعیف دانشمندان در دهههای پیش خبر میداد؛ گفته شده که بسیاری از دیرینه شناسان به صورت گسترده مناطق مختلف حاوی فسیلها را بررسی نکردهاند و به همین خاطر، اطلاعات کامل و دقیقی در مورد وضعیت دایناسورها در بسیاری از قارههای جهان در دست ما نیست.
البته بونسور میگوید که وقوع چنین خطاهایی در دانش دیرینه شناسی تا حدی اجتناب ناپذیر است، اما این مسئله که برخی دانشمندان تنها به بررسی میزان جمعیت گونههای دایناسوری اکتفا میکنند و به بحث تنوع گونههای دایناسوری توجهی ندارند، باعث رسیدن به نتیجهگیریهای اشتباهی خواهد شد.
محققان باث میگویند که از طرف دیگر، احتمال دارد که هیچ رابطهای بین بحث انقراض دایناسورها و تنوع گونههای جانوری این موجودات وجود نداشته باشد؛ در این صورت میتوان گفت که نتیجهگیری رو به افول بودن دایناسورها درست است. با این تفاسیر باید تمامی جوانب ماجرا را در نظر گرفت و نباید به صورت کورکورانه از یک نتیجهگیری خاص دفاع کرد.
در مقاله دانشگاه باث اشاره شده که به عنوان مثال، هیچ گاه رابطه انقراض و نرخ افزایش گونههای جانوری دایناسورهای مسوزونیک (Mesozoic) مشخص نخواهد شد و تنها میتوان امید داشت که با بررسیهای بیشتر و کشف فسیلهای متنوعتر و فراوانتر، شکافهای دانش دیرینه شناسی را پر کرد و به تصویری دقیقتر از سرگذشت دایناسورها رسید.
در نهایت بونسور و همکارانش در مقاله خود به نادانستههای فراوان ما در مورد انقراض دایناسورها اشاره میکنند و از سایر دانشمندان جهان میخواهند که با انجام پژوهشهای دقیقی که از لحاظ منطقهای کنترل شدهاند و اطلاعات کاملی به ما میدهند، در تلاش برای روشن کردن این نادانستهها قدم بردارند.
مقاله تیم بونسور در ژورنال “Royal Society Open Science” منتشر شده است.