شاتل فضایی بوران پروژهای متعلق به دوران جنگ سرد است که طی آن مسکو قصد ساخت رقیبی برای شاتلهای آمریکایی را داشت.
پس از جنگ جهانی دوم جهان به دو دسته تقسیم و جنگ جدیدی موسوم به جنگ سرد آغاز شد. کشورهای غربی که متحد آمریکا بودند در مقابل کشورهای شرقی متحد روسیه قرار گرفتند. کشورهای طرفدار روسیه دست در دست یکدیگر اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی را تشکیل دادند و سپس با امضای پیمانی به نام ورشو، به مصاف پیمان آتلانتیک شمالی موسوم به ناتو رفتند.
در دوران جنگ سرد رقابتهای گوناگونی بین واشنگتن و مسکو در جریان بود. از رقابتهای علمی و ورزشی گرفته تا علمی، تسلیحاتی و فناوری. یکی از برجستهترین رقابتهایی که در این بین شکل گرفت، مسابقه فضایی بود. پس از جنگ سرد آمریکا موفق شد تا پدر علم موشکی آلمان نازی یعنی دکتر ورنر فون براون را به خاک خود منتقل کند. او در ناسا مشغول به کار و در غیاب دکتر رابرت اچ. گودارد آمریکایی که پدر علم نوین راکت محسوب میشود و در سال 1945 از دنیا رفت، رهبری برنامه فضایی آمریکا را برعهده گرفت.
آمریکاییها با کمک فون براون و راکت V-2 که وی در طول جنگ جهانی دوم برای موشک باران لندن ساخته بود، نخستین تلاش بشر برای رسیدن به فضا را آغاز و اولین عکس تاریخ که از فضا گرفته شده بود را از زمین گرفتند. با این حال همچنان رقابتی بین بلوک شرق و غرب رخ نداده بود.
تا این که در سال 1957 ماهواره اسپوتنیک 1 که توسط سرگئی کارالیوف، از پیشتازان علم راکت و سفر به فضا، ساخته شده بود به فضا رفت. این اقدام شوروی موتور مسابقه فضایی بین آمریکا و شوروی را روشن کرد. چند ماه پس اسپوتنیک 1، شوروی یک سگ به نام لایکا را با فضاپیمای اسپوتنیک 2 به فضا ارسال و نخستین موجود زنده را از جو زمین خارج کرد. یک سال بعد در 1958 آمریکا نیز نخستین ماهواره خود به نام اکسپلورر 1 را راهی فضا نمود. آمریکا در همان سال نخستین ماهواره دارای صفحات خورشیدی و نخستین ماهواره ارتباطی را نیز به فضا ارسال کرد. آمریکاییها در سال 1959 نخستین ماهواره جاسوسی را به فضا فرستادند، همان سالی که روسها برای نخستین بار یک فضاپیما را به سطح ماه رساندند.
اما این پایان ماجرا نبود. شوروی پا را فراتر گذاشت و یوری گاگارین را به عنوان نخستین انسان به خارج از جو فرستاد. سرهنگ گاگارین سوار بر فضاپیمای ووستوک 1 که نخستین فضاپیمای سرنشین دار در تاریخ محسوب میشود، یک دور کامل به دور زمین زد و پس از 1 ساعت 48 دقیقه بودن در فضا، به زمین بازگشت. یک ماه پس از یوری گاگارین، آمریکا نیز نخستین فضایپمای سرنشین دار خود به نام مرکوری-رادستون 3 را به همراه آلن شپارد که اولین فضانورد آمریکایی و دومین فضانور تاریخ محسوب میشود را به فضا فرستاد. گرچه آمریکاییها یک دیرتر از شوروی فضانوردشان راهی بینهایت شد، اما فضاپیمای آمریکایی بر خلاف نمونه شوروی قابل هدایت بود و خلبان آن را کنترل میکرد.
این مسابقه بسیار پر هزینه بود و انرژی زیادی از دو طرف صرف میکرد. طرفین که به شدت درگیر آن بودند، سعی داشتند یک دیگر را پشت سر گذاشته و هر یک با انجام عملی جدید برگ درخشانی در تاریخ بشریت رقم میزد. تا این که مسابقه فضایی سرانجام با فرود نیل آرمسترانگ و باز آلدرین روی ماه در سال 1969 پایان یافت.
پس از آن آمریکا دیگر یکه تاز فضا شده بود. با معرفی فضاپیماهای شاتل و انجام نخستین ماموریت توسط شاتل کلمبیا در سال 1981، فصل جدیدی از مسافرتهای فضایی آغاز شده بود. در حالی که فضانوردان شوروی برای بازگشت به زمین بایستی سوار بر یک فضاپیمای کوچک با سرعت فراصوت وارد جو و سپس زندگی خود به باز شدن یک چتر در زمان و ارتفاع مناسب و در نهایت فرود در آب و بازیابی توسط کشتیها میسپردند، آمریکاییها برای بازگشت به زمین مسیر راحتتری را طی میکردند و سوار بر شاتل آن را همچون یک هواپیمای مسافربری روی باند فرود میآوردند.
شاتل فضایی نمادی از مهندسی بینهایت و آخرین سطح فناوری برای انسان بود. شوروی به عنوان یک قطب قدرت در دنیا نیز رویای داشتن شاتلهای خود را در سر داشت. رویایی که به پروژه ساخت شاتل فضایی بوران (توفان) منجر شد.
اواخر سال 1988، شوروی فضاپیمای مدارپیمای چندبار مصرف خود موسوم به شاتل فضایی بوران که نگین فناوری فضایی بلوک شرق محسوب میشد را برای نخستین بار به پرواز در آورد. پس از آن که شاتل فضایی بوران از حالت محرمانه خارج و به طور عمومی معرفی شد، این بحث مطرح شد که یک کپی تمام عیار از شاتلهای آمریکایی است. چرا که در دوران جنگ سرد جاسوسان شوروی برای سالهای طولانی فناوریهای بسیار زیادی را از آمریکا به سرقت بردند. دیگر محصولات شوروی، از جاروبرقی گرفته تا هواپیما و راکت که کپی نمونههای غربی بودند نیز چنین گمانی را تقویت میکرد. با این حال مشخص شد علی رغم شباهات موجود، این تشابهات گمراه کننده هستند.
از همان آغاز پروژه شاتل فضایی بوران که در سال 1976 کلید خورد، رهبران اتحاد جماهیر شوروی جامعه صنعتی این کشور را مکلف به ساخت فضاپیمایی با قابلیتهای فنی مشابه شاتلهای آمریکایی کردند. آنها از هرگونه دخالت بیشتر خودداری و به مهندسان پروژه به رهبری ولنتین گلوشکو آزادی عمل دادند تا مسیر مورد نظر برای رسیدن به بوران را خود انتخاب کنند. بر اساس اسنادی که از حالت محرمانه خارج شدند، تیم گلوشکو به صورت کورکورانه شاتل را کپی نکردند. بلکه مسیری بسیار سخت و طاقت فرسا را برای دستیابی به معماری شاتل معادل شوروی پیمودند. ناگفته نماند شوروی پروژه بوران را 4 سال پس از تکمیل نخستین شاتل آمریکا یعنی انترپرایز آغاز کرد.
آنها طی بررسیهای خود دریافتند که شکل آیرودینامیکی و بالهایی مشابه شاتل آمریکایی بهترین راه حل برای ساخت شاتل فضایی بوران است. در عین حال برخلاف عادت دیرینه شوروی، مهندسان بلوک شرق که آزادی عمل داشتند چشم خود را روی فلسفه سفرهای کم قیمت فضایی که ایده پشت ساخت شاتل آمریکایی بود بستند. تیم روسی آنقدر برای ساخت و تکامل شاتل بوران تلاش کرد که امروزه بسیاری از مهندسان و مورخان بر این باورند که بوران از نمونههای آمریکایی بهتر بود. برخی حتی مدعی هستند بوران پیشرفتهترین و همهکارهترین فضاپیمای ساخته شده در زمان خود بود که البته با مقایسه سطح توان فناوری آمریکا و شوروی این ادعا را میتوان شدیدا به چالش کشید.
درون شاتل فضایی بوران نیز تجهیزات و قطعاتی بود که نقشی مشابه نمونه آمریکایی خود داشتند. هر دو فضاپیما از سلولهای سوخت هیدروژنی برای تامین انرژی الکتریکی استفاده میکردند و نیروی مورد نیاز برای کار سیستم هیدرولیک نیز از سوختن هیدرازین تامین میشد. با وجود این شباهات سازندگان روس تنها با اطلاع از این قطعات و چگونگی عملکرد آنها در شاتل آمریکایی و فقط با یک آگاهی کلی، اجزای مذکور را طراحی کرده و ساختند.
از همه مهمتر این بود که مهندسان شوروی یک سیستم پرتاب متفاوت برای بوران ساخته بودند که آن را از شاتل آمریکایی امنتر میساخت. آمریکاییها برای پرتاب شاتل خود به فضا از دو موتور راکتی با سوخت جامد در مرحله اول استفاده میکردند که پس از حادثه شاتل چلنجر اثبات شد چقدر غیرقابل اطمینان هستند. در حالی که مهندسان شوروی استفاده از 4 راکت سوخت مایع را در نظر گرفتند، درست مشابه سیستمی که امروزه در راکتهای حامل زنیت شاهد هستیم.
تفاوت دیگر بوران با شاتل آمریکایی استفاده از 4 موتور به جای 3 موتور بود تا بدین ترتیب هنگام حرکت در مدار رانش بیشتری ایجاد شود. آنها همچنین این 4 موتور را در قالب یکی از مراحل راکت طراحی کردند که در نهایت از بوران جدا میشدند. بدین ترتیب بوران در هر ماموریت موتورهای اصلی خود را در فضا رها میکرد، در حالی که شاتل آمریکایی پس از اتمام سوخت دو راکت پرتابگر کمکی مرحله اول، به کمک سه موتور خود مسیر را ادامه میداد و به فضا میرفت؛ آن جسم نارنجی رنگی که در تصاویر دیده میشود مخزن سوختی بود که شاتل هنگام کار کردن موتورهایش میسوزاند. شاتل پس از اتمام ماموریتش نیز با کمک همان موتورها به زمین بازگشته و در ماموریتهای بعدی خود مجدد از آنها استفاده میکرد.
با توجه به ویژگیها و چگونگی ساخت بوران، شوروی قصد ساخت یک راکت حامل بسیار قدرتمند و فوق سنگین چندکاره به نام انرجیا برای حمل بوران به فضا را داشت. این راکت در صورت تکامل و توسعه بیشتر میتوانست پاسخی به برنامه جنگ ستارگان رونالد ریگان باشد و همچنین توانی بالقوه برای ماموریتهای رفتن به ماه و حتی مریخ نیز داشت. با این حال پس از فروپاشی شوروی این بلند پروازیها به فراموشی سپرده شده و از تخته سیاه فراتر نرفتند. بر خلاف عرف، پس از جنگ سرد ناسا سعی داشت تا طی پروژه شاتل – سی (Shuttle-C) انرجیا را با قطعات شاتل مهندسی معکوس کند که البته کار آنها نیز تنها تا ساخت ماکتی در ابعاد واقعی پیش رفت. با توجه به این ناکامی بعید بود شوروی که از نظر اقتصادی و فناوری عقبتر از آمریکا بود نیز در آن زمان بتواند نسخه تکامل یافته را بسازد؛ به عبارتی طرح این راکت بسیار جلوتر از زمان خود بود.
تصمیم گیرندگان سیاستهای راهبردی فضایی اتحاد جماهیر شوروی بیش از حد از بوران انتظارات نظامی داشتند. کرملین بیش از هر چیز بوران را به چشم یک حامل برای تسلیحات فضایی میدید و چشم خود را روی کاربردهای علمی و تجاری آن بسته بود. بر خلاف آمریکاییها که شاتل را به عنوان یک فضاپیمای چند بار مصرف برای سفرهای فضایی در نظر گرفته بودند، شوروی قصد داشت از آن در جهت ماموریتهای خاص علی الخصوص نظامی استفاده کند. چنین چشم داشتی توانمندیهای خاصی برای خدمت در فضا و بازگرداندن محموله از مدار طلب میکرد.
از بوران میشد برای مونتاژ ایستگاه فضایی بزرگ همچون ایستگاه فضایی ماژولار میر 2 که در دهه 1980 توسعه یافت استفاده کرد. کرملین همچنین پیرو نگرانی از کشیده شدن مسابقه تسلیحاتی به فضا، ارسال ماهوارههای جاسوسی و تامین نیاز آنها و همچنین فرستادن سامانههای موشکی ضد ماهواره و ضد موشک (سپر موشکی) توسط شاتل فضایی بوران را برای آن در نظر گرفته بود.
با این وجود طرح بوران و انرجیا در آخرین سکانسهای جنگ سرد روی سن آمدند. زمانی که چهره جدید زمامدار قدرت در کرملین کسی نبود جز میخائیل گورباچف. وی بازسازی اقتصاد در حال فروپاشی شوروی را مهمتر از صرف هزینه برای پشت سرگذاشتن آمریکا در مسابقه تسلیحاتی میدانست. به همین دلیل هیچ یک از پروژههای بزرگ و پر هزینه فضایی که نیازمند قابلیتهای پرشمار شاتل فضایی بوران بودند تحقق نیافته و یکی پس از دیگری از دستور کار خارج شدند. تا سال 1991 که اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی کاملا فرو پاشید و پس از آن روسیه با بحران اقتصادی روبرو بود، بوران و زیرساختهایش به حال خود رها شد تا بپوسند.
بوران تنها یک پرواز انجام داد که همان نخستین پرواز بود. این پرواز که اواخر سال 1988 صورت گرفت، بدون حضور سرنشین و کاملا خودکار انجام شد. بوران بدون سرنشین و خودکار پرتاب، از مدار خارج و دو بار دور زمین چرخید. سپس به صورت خودکار به زمین بازگشت و روی باند فرود آمد. طی این پروسه تنها هشت سرامیک از 38 هزار سرامیک سپر حرارتی آن کنده شدند.
این فضای پیمای قدرتمند که پس از جنگ سرد به حال خود رها شد، در یکی از آشیانههای پایگاه فضایی بایکونور قزاقستان حضور داشت. تا این که در سال 2002 سقف آشیانه به دلیل ضعف سازه ناشی از نگهداری ضعیف فرو ریخت و ضمن گرفتن جان 8 نفر، شاتل فضایی بوران را نیز تخریب کرد تا بدینترتیب پیشرفتهترین ماشینی که شوروی در دوران حیات خود ساخت نیز سرنوشتی مشابه خودش داشته و نابود شود.
البته همچنان دو پیش نمونه دیگر از شاتلهای فضایی خانواده بوران به همراه پیش نمونهای از راکت انرجیا ام در آشیانهای متروک و رها شده در بایکونور قرار دارند که یکی از آنها برای آزمایشهای زمینی مورد استفاده قرار میگرفت و دیگری تا 90 درصد تکمیل شده است. این آشیانه که صدها متر با نواحی عملیاتی این پایگاه فضایی فاصله دارد، بدون حفاظت رها شده و تاکنون افرادی نیز موفق شدند به ساختمان آن نفوذ و شاهکار تیم گلوشکو را از نزدیک مشاهده کنند.
در حال حاضر امکان نقل و انتقال دو بوران و انرجیا ام باقی مانده وجود ندارد. در سال 2008 یک موزه آلمانی قصد داشت آنها را به مبلغ 12 میلیون دلار خریداری کند که در نهایت به دلیل سحتی نقل و انتقال هوایی از خیر این معامله گذشت. حتی انتقال زمینی این فضاپیماها به روسیه نیز به شدت سخت است، گرچه دیگر حتی به روسیه نیز تعلق ندارند و فعلا بدون هویت در خاک قزاقستان ساکن هستند.
ناگفته نماند هواپیمای آنتونوف An-225 میریا نیز مخصوص حمل شاتل بوران طراحی و تنها یک فروند از آن ساخته شد. این هواپیما که توسط دفتر طراحی آنتونوف در اوکراین ساخته شد، هم اکنون به شرکت ترابری آنتونوف تعلق دارد و تا پیش از ساخت هواپیمای آمریکایی استراتولانچ – Stratolaunch، بزرگترین و قدرتمندترین هواپیمای ساخته شده به دست بشر محسوب میشد. با وجود اینکه دهانه بال آن 88.4 متر و تقریبا 29 متر کمتر از استراتولانچ است، اما با 84 متر طول، کشیدهترین هواگرد ساخته شده در تاریخ است. پس از لغو پروژه بوران و فروپاشی شوروی آنتونوف از آن برای حمل بارهای فوق سنگین استفاده میکند.
برخی معتقدند اگر بوران و انرجیا تکمیل میشدند، میشد پایگاههایی در ماه بنا و یا حتی انسان به مریخ اعزام کرد. در حالی که امروزه ناسا و سازمان فضایی روسیه در ابتدای مسیری ده ساله برای ساخت وسیله پرتابی هستند که توانمندیهای راکت تکامل یافته انرجیا را داشته باشد. در ادامه میتوانید تصاویری از شباهات بوران و شاتل آمریکایی را مشاهده فرمایید؛ در این تصاویر بخش راست متعلق به بوران و بخش چپ نیز متعلق به شاتل آمریکایی است.