از تندر استوایی و بُرات تا لوگان خوششانس و پالم اسپرینگز، در ادامه میتوانید با بهترین فیلم های کمدی قرن 21 آشنایی پیدا کنید.
اگر به آثار سینمایی طنز و سرگرم کننده علاقهمند هستید، در این مقاله به معرفی تعدادی از بهترین فیلم های کمدی قرن 21 پرداختهایم.
ساخت یک فیلم کمدی آسان نیست؛ شما نه تنها باید مخاطب را سرگرم کنید، بلکه بیننده باید به شخصیتها اهمیت دهد و با آنها ارتباط برقرار کند. حتی شوخیهای بیش از اندازه ممکن است به یک فیلم ضربه بزنند و برقراری تعادل، میان عناصر مختلف اثر اهمیت ویژهای دارد. از طرف دیگر، استفادهی نادرست از شوخیها، ممکن است فیلم را به ملودرام تبدیل کند.
ژانر کمدی در قرن بیست و یکم دستخوش تغییرات فراوانی شد و کارگردانانی همچون جاد اپتاو (Judd Apatow) فرمولهای تازهای را به کار گرفتند که به خوبی جواب داد و به یک استاندارد تبدیل شد.
بهترین فیلم های کمدی قرن 21
در سالهای اخیر، فیلمسازان زیادی به ژانر کمدی قدم گذاشتهاند و توانستهاند سبک تازهای از طنز را ارائه دهند، همانند ادگار رایت، شین بلک، فیل لُرد و کریس میلر. بعضی از آثار کمدی شاید با سلیقهی شما سازگار نباشند اما کیفیت آنها در ارائهی یک سبک متفاوت از طنز را نمیتوان نادیده گرفت.
به دلیل محدودیت، امکان پذیر نبود که تمامی آثار شاخص کمدی 20 سال گذشته را در این فهرست قرار دهیم؛ بنابراین اگر فیلم مورد علاقهی شما در لیست زیر وجود نداشت، به معنای ضعیف یا بد بودن آن نیست.
– فیلم Superbad
- سال اکران: 2007
«سوپربد» زمانی که به اکران سینماها در آمد، به یک پدیده تبدیل شد؛ اثری نوجوانانه که گویی تاریخ انقضا ندارد و شاید اگر چند دههی دیگر هم کسی آن را تماشا کند، به راحتی با دنیا و شخصیتهایش ارتباط برقرار میکند.
ست روگن و اوان گلدبرگ، فیلمنامهی اثر را براساس تجربیات شخصی خود نوشتند و داستان در رابطه با دو دوست دبیرستانی است که در آستانهی ورود به دانشگاه قرار دارند و میدانند که این دوستی شاید در آینده ادامه نداشته باشد یا تضعیف شود. سوپربد نه تنها مورد تحسین منتقدان قرار گرفت، بلکه با بودجهی 20 میلیون دلاری، به فروش 170 میلیون دلاری رسید. این فیلم معرف ستارهای به نام «اما استون» نیز بود.
– فیلم Hot Fuzz
- سال اکران: 2007
ادگار رایت با شان مردگان (Shaun of the Dead) نشان داد که کمدی ساختن را بلد است اما اوج مهارتهای او را میتوانیم در «هات فاز» مشاهده کنیم. داستان در رابطه با دو مامور پلیس بریتانیایی است که میخواهند پروندهی تعدادی قتل مرموز را در یک دهکده حل کنند. فیلم از ابتدا تا انتها بامزه باقی میماند و ترکیب سایمون پگ و نیک فراست، مطابق معمول جواب داده است.
این ساختهی ادگار رایت اگر چه یک کمدی خالص است اما از لحظات هیجان انگیزی بهره میبرد، حتی گاهی اکشن میشود و خشونت را چاشنی کار میکند. البته رایت موفق شده تا تعادل مناسبی میان طنز و اکشن ایجاد کند و رازگشایی از معمای فیلم هم راضی کننده است.
– فیلم Adaptation
- سال اکران: 2002
فیلمی که نقشهای اصلی آن را نیکلاس کیج و مریل استریپ برعهده دارند، در نگاه اول کمدی جلوه نمیکند و البته این یک کمدی معمولی نیست. داستان در رابطه با نویسندهای است که میخواهد یک فیلمنامهی اقتباسی از رمان دزد ارکیده (The Orchid Thief) به قلم سوزان اورلئان بنویسد اما با بحران خلاقیت رو به رو شده و تواناییهایش را از دست داده است.
«اقتباس» یک کمدی سیاه با داستانی پیچیده به حساب میآید که با گذشت دو دهه، هنوز هم کمتر اثری توانسته به فضای آن نزدیک شود. فیلمی متفاوت و تا حدی خاص پسند که گاهی آن قدر هوشمندانه است که فراموش میکنید با یک فیلم کمدی رو به رو هستید.
– فیلم Palm Springs
- سال اکران: 2020
زمانی که «پالم اسپرینگز» در سرویس هولو انتشار یافت، تصور میشد که در نهایت یک اثر معمولی باشد اما این فیلم غیرمنتظره، بدون شک یکی از بهترین فیلم های کمدی دو دههی اخیر است. این فیلم در دورانی عرضه شد که اکثر مردم به دلیل شیوع کرونا ویروس در خانهها محبوس شده بودند و روزهای تکراری و خسته کنندهای را سپری میکردند اما پس از تماشای این فیلم، احتمالا انرژی مضاعفی به شما تزریق خواهد شد.
پالم اسپرینگز در بخشهای اولیه، یک فیلم کمدی رومانتیک به نظر میرسد که نمونهی مشابهاش را بارها دیدهایم اما خیلی زود متوجه میشوید که در واقع با یک فیلم علمی تخیلی رو به رو هستید. اگر به عناوینی با محوریت حلقه زمانی (Time Loop) همانند روز گراندهاگ (Groundhog Day) علاقهمند هستید، پالم اسپرینگز شما را ناامید نمیکند.
– فیلم Thor: Ragnarok
- سال اکران: 2017
فیلمهای ابرقهرمانی کمدی زیادی در سالهای اخیر تولید شدهاند که شاید ددپول (Deadpool) در رأس آنها قرار بگیرد اما «ثور: رگناروک» هم از جهات مختلف، اثر طنز شاخصی است. تنها فیلمساز باهوش و مستعدی همچون تایکا وایتیتی (Taika Waititi) میتوانست شخصیت ثور را تا این اندازه بامزه ترسیم کند و البته جان تازهای به او بدهد. در این فیلم رنگارنگ (که سبک بصری کم رمق دو قسمت پیشین را به کلی کنار گذاشته)، ثور به یک سیاره دیگر تبعید شده و حالا باید با هالک همکاری کند تا به سرزمیناش، ازگارد بازگشته و بتواند خواهر شیطانیاش را شکست دهد.
ثور: رگناروک در هیچ کدام از لحظات، طنز را فراموش نمیکند، حتی زمانهایی که بدترین اتفاقات ممکن برای شخصیت اصلیاش رخ میدهد. نکته جالب دیگر این است که وایتیتی تمام تلاش خود را به کار گرفته تا اثر عمیقی ارائه دهد و به مضامین مهمی در رابطه با جامعه بپردازد. حتی اگر به کارهای ابرقهرمانی علاقهای ندارید، رگناروک میتواند یک تجربهی سینمایی متفاوت باشد.
– فیلم O Brother, Where Art Thou
- سال اکران: 2000
برادران کوئن با «ای برادر، کجایی؟» یک برداشت آزاد و طنز از کتاب اودیسهی هومر ارائه دادهاند که همانند آن اثر حماسی، احتمالا تا مدتها در ذهن شما باقی میماند. داستان در رابطه با چند زندانی است که یکی از آنها، مقدار زیادی پول را در جایی پنهان کرده است؛ آنها در ادامه تصمیم میگیرند از زندان فرار کرده و پولها را پیدا کنند.
این فیلم اگرچه به اندازهی کارهای پیشین برادران کوئن مورد توجه قرار نگرفت اما به تدریج، طرفداران زیادی پیدا کرد و به یکی از آثار بهیادماندنی کوئنها تبدیل شد.
– فیلم Anchorman: The Legend of Ron Burgundy
- سال اکران: 2004
«گوینده» نه تنها یکی از آثار کمدیِ منحصربهفرد سالهای اولیه قرن 21 است، بلکه با گذر زمان حتی بهتر شده و هنوز هم ارزش تماشا کردن دارد. این فیلم، هجونامهای است بر زن ستیزی در شرکتهای بزرگ و البته شخصیتهای دوست داشتنی آن را نمیتوان از یاد برد.
داستان در رابطه با یک گوینده خبر مشهور به نام «ران برگرندی» است که در شغلاش به موفقیتهای زیادی رسیده و به نظر نمیرسد کسی بتواند جلوی او را بگیرد اما ورود یک خبرنگار زن جاهطلب که رویای گویندگی در سر دارد، شرایط را برای ران تغییر میدهد. گوینده شامل لحظات دیوانهوار زیادی میشود و هرگز در زمینهی کمدی کم نمیگذارد.
– فیلم Best in Show
- سال اکران: 2000
یکی از بهترین فیلم های کمدی قرن 21 که البته با گذشت دو دهه، هنوز هم بسیاری از سینمادوستان شاید نام آن نشنیده باشند. این فیلم مستندنما در رابطه با 5 صاحب سگهای نمایشی است که حیواناتشان را برای یک مسابقهی سگ آماده میکنند.
اکثر دیالوگها و سکانسهایی که در فیلم مشاهده میکنید، بداهه هستند و در واقع سازندگان، هیچ فیلمنامهی مشخص یا برنامهریزی دقیقی برای اکثر بخشها نداشتهاند! نتیجه اما جالب است، بداهه گویی بازیگران در کنار سبک فیلمبرداری مستندگونه باعث شده تا با فیلم طنزی رو به رو باشیم که بیش از حد، واقعی به نظر میرسد.
– فیلم Borat
- سال اکران: 2006
این پروژهی ساشا بارون کوهن، یک آزمایش اجتماعی بود که تقریبا همه را عصبانی کرد و حتی برای این بازیگر دردسرساز شد. کوهن برای ساخت «بُرات» سختیهای زیادی را متحمل و بیش از 100 بار دستگیر شد! چالشهای تولید فیلم به حدی بود که کوهن اعلام کرد که این شخصیت را بازنشسته میکند و دیگر شاهد حضور آن در سینما نخواهیم بود (اتفاقی که البته با تولید قسمت دوم رخ داد).
داستان در رابطه با یک گزارشگر قزاقستانی است که به ایالات متحده سفر میکند تا مستندی از زندگی آنها بسازد. بُرات در کنار یک موفقیت تجاری غیرمنتظره (فروش 262 میلیون دلاری)، نامزدی جایزه بهترین فیلم کمدی گلدن گلوب را بدست آورد و حتی نامزد بهترین فیلمنامهی اقتباسی در جوایز اسکار شد. البته همه چیز برای بُرات به شکل ایدهآل پیش نرفت؛ این فیلم برای محتواهای یهودیستیزانه و حمایت از تبعیض نژادی با انتقادات فراوانی رو به رو شد و کشورهای مختلف، پخش و تماشای آن را ممنوع کردند.
– فیلم This Is the End
- سال اکران: 2013
«پایان کار اینجاست» اولین تجربهی کارگردانی ست روگن و اوان گلدبرگ بود که همهی مخاطبان را غافلگیر کرد. ایدهی اولیه اثر آن قدر مضحک جلوه میکند که شاید هنوز هم باورکردنی نباشد که براساس آن، فیلمی ساخته شده است. داستان در رابطه با بازیگران مشهوری است که در یک مهمانی دورهمی شرکت کردهاند و ناگهان آخرالزمان آغاز میشود!
چیزی که «پایان کار اینجاست» را به فیلم متفاوتی تبدیل کرده، جسارت روگن و گلدبرگ است که ایدهی اولیه را به شکلی افراطی گسترش میدهند و از خطوط قرمز مختلفی عبور میکنند. بعضی از سکانسهای این فیلم را هرگز در دنیای سینما مشاهده نکردهاید و در آینده نیز مشاهده نخواهید کرد.
– فیلم What We Do in the Shadows
- سال اکران: 2014
یکی دیگر از بهترین فیلم های کمدی قرن 21 که چندان دیده نشد اما اگر دیگر ساختههای تایکا وایتیتی را تماشا کرده باشید، «آنچه در سایهها انجام میدهیم» را نباید نادیده بگیرید. این فیلم هم که به سبک آثار مستند ساخته شده، در رابطه با گروهی از خون آشامها است که در خانهای در ولینگتون نیوزلند، در کنار یکدیگر زندگی کنند.
اینکه یک خون آشام دوران ویکتوریا، در حال گفتگو با یک تیم مستندساز است، به تنهایی میتواند بامزه باشد اما وقتی آن طنزِ خاصِ وایتیتی هم به آن اضافه میشود، نتیجه دیدنی است. تمامی عناصری که در آثار خون آشامی مشهور وجود دارند، در این فیلم هم به کار گرفته شدهاند و در واقع آن را میتوان نامهی عاشقانهی وایتیتی به این ژانر در نظر گرفت.
– فیلم Logan Lucky
- سال اکران: 2017
استیون سودربرگ در کارنامهی هنریاش، فیلمهای کمدی قابل قبولی تولید کرده اما «لوگان خوش شانس» شاید بهترین ساختهی کمدی او باشد. داستان در رابطه با دو برادر است که میخواهند در حین برگزاری یک مسابقهی اتومبیل رانی، دست به یک سرقت بزرگ بزنند.
چنینگ تیتوم و آدام درایور در نقشهای اصلی، فوق العاده هستند و دنیل کریگ هم بامزهتر از همیشه است. سودربرگ که همواره نشان داده چه فیلمساز انعطاف پذیری است و در هر ژانری میتواند حرفی برای گفتن داشته باشد؛ با لوگان خوش شانس یک بار دیگر ثابت میکند که فیلمهای کمدیِ او را نباید از دست داد.
– فیلم The Lobster
- سال اکران: 2015
یکی از سیاهترین کمدیهای سیاه دو دههی اخیر و هجوی بر عشق که گاهی فراموش میکنید به بعضی از لحظات آن لبخند بزنید و ناخواسته به تفکر فرو میروید. این ساختهی یورگوس لانتیموس (Yorgos Lanthimos)، پادآرمانشهری را ترسیم میکند که در آن، افراد مجرد باید ظرف 45 روز، یک شریک زندگی پیدا کنند، در غیر این صورت به یک حیوان تبدیل خواهند شد.
لانتیموس با «خرچنگ» نه تنها با آثار درام آخرالزمانی شوخی میکند، بلکه فرهنگهایی که در آنها، ازدواج یک اجبار است یا تنها راه رهایی از انزوا به حساب میآید را به سخره میگیرد.
– فیلم Tropic Thunder
- سال اکران: 2008
یک فیلم پارودی درجه یک که با همه چیز شوخی میکند و هرگز خودش را جدی نمیگیرد. داستان در رابطه با یک گروه فیلمسازی است که در جنگل گرفتار میشوند و حالا باید از مهارتهای سینمایی و بازیگری خود برای بقا استفاده کنند.
«تندر استوایی» از آن آثاری است که در تمامی لحظات، آشنا به نظر میرسد و گویی نمونهی مشابهاش را بارها مشاهده کردهاید اما در عین حال، حس و حال تازهای دارد و تا لحظات پایانی، مخاطب را میخنداند، خصوصا کسانی که طرفدار فیلمهای اکشن کلاسیک هستند.
– فیلم In Bruges
- سال اکران: 2008
اولین ساختهی «مارتین مکدونا» که مخاطبان را حیرتزده کرد و شاید یکی از بهترین کمدیهای سیاه تاریخ سینما باشد (مکدونا برای فیلمنامهی آن نامزد جایزه اسکار هم شد). داستان در رابطه با دو قاتل حرفهای با بازی کالین فارل و برندن گلسون است که از طرف رئیسشان، راهی شهر بروژ میشوند تا ماموریتی را به اتمام برسانند اما درگیر اتفاقات تازهای میشوند.
«در بروژ» شاید کمدی باشد اما به تدریج، به یک تراژدی تبدیل میشود و لحظات غم انگیزی دارد. حتی اگر این فیلم را تماشا کردهاید، به اندازهای ارزشمند هست که یک بار دیگر به سراغ آن بروید.
و اما فیلمهای دیگری هم سزاوار حضور در این فهرست بودند، از جمله 21 جامپ استریت (2012)، جونو (2007)، خماری (2009)، باردار (2007)، خانواده اشرافی تننبام (2001)، مدرسه راک (2003)، ببخشید مزاحم شما شدم (2018)، بوک اسمارت (2019) و شب بازی (2018).
طرفدار کدام یک از عناوین فهرست بهترین فیلم های کمدی قرن 21 هستید؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.