جنگ جهانی سوم فاجعهای اجتناب ناپذیر است که نهایتا روزی رخ خواهد داد؛ ما در این نوشتار قصد داریم چند مکان محتمل برای شروع آن معرفی کنیم.
پس از وقوع جنگ جهانی اول کسی باور نمیکرد دنیا یک بار دیگر به آتش کشیده شود، از این رو آن را جنگ بزرگ نام نهاده بودند. جنگی که 4 سال و 3 ماه طول کشید و بالغ بر 22 میلیون کشته داشت. 2 دهه بعد آلمان نازی بار دیگر شعلههای بزرگترین جنگی که بشریت به خود دیده بود را بر افروخت و این بار کشورها در سراسر دنیا درگیر جنگی 6 ساله شدند که جان 85 میلیون نفر را گرفت. برای مقایسه آمار کشته شدگان بد نیست بدانید تلفات اتحاد جماهیر شوروی در جنگ جهانی دوم به اندازه کل تلفات جنگ جهانی اول بود.
پایان جنگ جهانی دوم خود سبب ظهور یک ابرقدرت جدید یعنی ایالات متحده آمریکا از غرب بود که به دلیل دوری خاکش از جنگ و جهش صنعتی غیرقابل باورش و همچنین دستیابی به مهیبترین سلاح ساخته شده به دست بشر، سعی در مقابله با نفوذ کمونیسم در خاک خود و متحدانش در سراسر جهان (همچون کره و ویتنام) داشت.
در زمان جنگ سرد آمریکا و شوروی بارها تا نزدیکی شروع جنگ جهانی سوم پیش رفتند؛ برای مثال واقعه ایست بازرسی چارلی در سال 1961، بحران موشکی کوبا در سال 1962 یا حمله اتمی غریب الوقوع شوروی به چین و مداخله آمریکا برای جلوگیری از آن تنها مثالهایی از دفعات پر شماری هستند که نزدیک بود جهان برای بار سوم جنگی دیگر به چشم ببیند؛ جنگی که تسلیحات اتمی نیز میتوانستند در آن حضور داشته باشند.
با این حال علی رغم فراز و نشیبهای بسیار و حتی رویاروییهای مخفی و نیابتی مشابه آن چه که در جنگهای کره، ویتنام و تهاجم شوروی به افغانستان شاهد بودیم، در طول جنگ سرد طرفین به هر سختی که بود خویشتن داری نموده و جنگی شکل نگرفت.
حتی در برخی موارد فداکارایهای بزرگی صورت گرفت تا طرفین درگیر نشوند؛ برای مثال هنگامی که در سال 1983 سیستمهای پیش اخطار نیروی هوایی شوروی به اشتباه خبر از حمله آمریکا با موشکهای بالستیک قاره پیما مسلح به کلاهک اتمی به شوروی دادند، سرهنگ استانیسلاو پتروف که آن در لحظه افسر سیستمهای پیش اخطار در نیروی دفاع موشکی بود با تسلطی مثال نزدنی بر اعصاب خود اشتباه رخ داده از سوی کامپیوتر و ماهوارهها را به عنوان حمله تلقی نکرد و سبب نجات بشریت شد. وی در این باره میگوید:
در آن هنگام از یک سو میهنم را میدیدم که با خاک یکسان شده و از سوی دیگر دنیایی را که دیگر جانداری در آن زندگی نمیکند.
پتروف در آن هنگام 23 دقیقه جهنمی را تجربه کرد و هنگام تماس با ستاد ارتش شوروی به جای این که بگوید آمریکا به ما حمله اتمی کرده، اعلام کرد کامپیوترها دچار مشکل شدهاند و دنیا را نجات داد. او واقعا درست گفته بود؛ ماهوارههای کاسموس 1382 که وظیفه نظارت بر پایگاه موشکی مالمستروم در ایالت مونتانا را بر عهده داشتند بازتاب نور خورشید پس از برخورد با ابرهای سفید را مشابه الگوی نور دریافتی پس از برخاستن موشکهای بالستیک اتمی تعبیر کرده و اشتباها آن را حمله موشکی گزارش میکنند.
احتمال وقوع جنگ جهانی سوم بین آمریکا و چین
اما امروزه در سال 2021 با وجود پیشرفت چشمگیر دیپلماسی و گریز دولتها از جنگ و تبعات جانی، سیاسی و اقتصادی آن همچنان احتمال بروز جنگ وجود دارد. در شرق آسیا چین همواره به خاک کشور مستقل تایوان چشم دارد و منتظر است تا یک روز حتی به واسطه اعمال نیروی نظامی آن را ضمیمه خاک خود کند. دریادار جان سی. آکویلینو به عنوان فرمانده مرکز فرماندهی اقیانوس هند-آرام ایالات متحده آمریکا در مجلس سنا اظهار داشت حمله نظامی چین برای تصرف تایوان بسیار زودتر از آنچه که انتظار میرود رخ خواهد داد.
در سال 1949 هنگام جنگ داخلی چین، چیانگ کایشک که رهبر حزب ملی چین بود، حاکمیت این کشور را به حزب کمونیست چین واگذار و جمهوری چین را در جزیره تایوان به مرکزیت شهر تایپه بنیان نهاد. در ابتدا قرار بود تایپه پایتخت موقت آنها باشد و همچنان خود را حاکم مشروع سرزمین چین میدانستند، اما کمونیستها که از حمایت ابرقدرت شرق یعنی اتحاد جماهیر شوروی برخوردار بودند قدرت خود را حفظ و افزایش دادند. امروزه نیز کشور چین همچنان در دست حزب کمونیست است و رهبران آن که تایوان را بخشی از خاک خود میدانند، منتظر روزی هستند تا کنترل این جزیره را بدست بگیرند.
امروزه تایوان کشوری مستقل است اما چین و کشورهای متحدش این موضوع را نامشروع خوانده و دولت تایوان را به رسمیت نمیشناسند؛ دولت چین حتی تایوان را به چشم یک استان خائن میبیند. با این حال این موضوع سبب نشد تا تایوان پیشرفت نکند. در حال حاضر این کشور میزبان کمپانیهای بزرگ بسیاری نظیر ایسوس، htc، گیگابایت و صد البته صنایع نیمه هادی تایوان موسوم به tsmc و فاکس کان است. tsmc بزرگترین سازنده تراشه نیمه هادی برای کمپانیهای دیگر و فاکسکان نیز بزرگترین سازنده تجهیزات الکترونیکی در دنیا محسوب میشود. این کمپانی گوشی، تبلت، لپتاپ و دیگر گجتهای الکترونیکی را برای کمپانیهای دیگر نظیر اپل، هواوی، شیائومی، مایکروسافت و… تولید میکند.
چین مصمم است که تا سال 2050 تایوان را بخشی از خاک خود کند. در این بین ایالات متحده آمریکا از سیاست استراتژی ابهام پیروی میکند که به واسطه آن نیروهای خواهان جدایی در تایوان را قانع نموده تا استقلال خود را اعلام نکرده و از طرف دیگر چین را از حمله نظامی به این کشور بر حذر میدارد. انتظار میرود اعلام رسمی استقلال محرک یک تنش احتمالی باشد. البته چین پیشتر در دوران جنگ سرد دو بار و پس از پایان جنگ سرد نیز یک بار به تایوان حمله کرد که هر بار با مداخله آمریکا ناکام ماند و مجبور به عقب نشینی شد.
با این حال چین همچنان به اقدامات نظامی خود ادامه میدهد و هر چند وقت یک بار هواپیماها و کشتیهایش وارد حریم هوایی و دریایی تایوان میشوند؛ برای مثال کمتر از یک ماه پیش 38 هواپیمای نیروی هوایی چین وارد حریم هوایی تایوان شدند که بزرگترین تهاجم هوایی چین به منظور نقض حریم هوایی تایوان در تاریخ محسوب میشود. شناورهای چینی نیز در تنگه تایوان دست به انجام رزمایش میزنند و حتی گاهی اوقات شناورهای نیروی دریایی آمریکا را نیز تعقیب میکنند. در طرف دیگر معادله نیز آمریکا رزمایشهای بزرگی در آبهای مورد ادعای چین در دریای جنوبی با حضور همزمان دو ناو هواپیمابر اجرا و هواپیماهایش را وارد حریم هوایی مورد ادعای چین کرده و حتی هواپیماهای نظامیاش بر فراز جزیرههای مورد مناقشهای که چین نسبت به مالکیت آنها ادعا دارد به پرواز در آورده است.
هدف آمریکا از این اقدامات اعلام پشتیبانی خود از متحدانش در منطقه شامل تایوان، کره جنوبی، ژاپن، سنگاپور و… است و صد البته قصد دارد مانع حکمرانی چین بر شرق آسیا شود. آمریکا در پاسخ به توسعه پر سرعت ارتش چین به خصوص نیروی دریایی آن، ذرادخانه اتمی خود را بروزرسانی کرده و سخت مشغول گسترش توان نظامی خود و متحدانش و همچنین پررنگتر کردن حضورش در منطقه است.
البته دست چین نیز خالی نیست. این کشور 250 تا 350 کلاهک اتمی دارد که تعدادشان نسبت به قبل دو برابر شده و این موضوع سبب نگرانیهایی شده است. البته خود آمریکا با داشتن تقریبا 4 هزار کلاهک اتمی، پس از روسیه که 6400 کلاهک دارد در رتبه دوم قرار دارد. چین در مقابل این دو کشور تعداد بسیار کمی کلاهک دارد اما این سلاح آخر الزمانی حتی در تعداد کم نیز بسیار نگران کننده است. چین در تدوین دکترین نظامی و استراتژی اتمی خود اظهار داشته که هیچگاه کشور شروع کننده جنگ اتمی نخواهد بود، اما هرگونه حمله اتمی را متقابلا پاسخ میدهد. با این حال یک حکومت ایدئولوژیست بر این کشور حکمرانی میکند و نمیتوان حرف آنها را تمام و کمال پذیرفت. ترس از حکومتهای ایدئولوژیست در کره شمالی و البته چین سبب شده تا کره جنوبی نیز با کمک آمریکا قصد تولید کلاهک هستهای به منظور دفاع از خود را داشته باشد.
یکی از کارشناسان انجمن کنترل تسلیحات در گفتگو با روزنامه انگلیسی سان افزایش ساخت سیلوهای پرتاب موشک بالستیک قاره پیما که کلاهک اتمی حمل میکنند را از موضوعات نگران کننده اصلی حول این کشور تلقی کرد. وی عدم شفافیت ادامهدار از سوی چین درباره توان و سیاست اتمی این کشور و طرحهایش برای آینده و همچنین پیشرفت روز افزون و نوآوری چین در زمینه هواگردهای بدون سرنشین یا همان پهپادها را از دیگر مواردی دانست که سبب بروز دلواپسی میشود.
سث فرانتزمن، از کارشناسان و نویسندگان نشریه سان نیز بر این باور است که چین فرصت واقعی دارد، چرا که یک کشور با قدرت رو به رشد و منابع سرشار است و میل به پیشرفت و نوآوری دارد. وی میافزاید چین با میل به انعطاف پذیری وارد صحنه شده است. فناوری را قرض گرفته و از سوی دیگر مایل به ساخت مجموعه کاملی از پهپادهای نظامی است تا ببیند چگونه عمل میکنند. او ضمن اشاره به سلطه چین بر بازار پهپادهای تجاری (مانند پهپادهای فیلم برداری و یا پهپادهای تفریحی) معتقد است گام بعدی چین سرمایه گذاری در این عرصه برای کاربریهای نظامی است.
ناگفته نماند سیاستهای چین نیز در راستای استفاده حداکثری از منابع موجود استوار هستند. برای مثال طبق قانون تمامی کمپانیهای چینی موظف به همکاری با حزب کمونیست هستند و بایستی پیشرفتهای خود را در اختیار دولت قرار دهند. از این رو دولت چین علاوه بر اینکه به واسطه سرقت اطلاعاتی از کشورهای مختلف و هزینههای هنگفتی که صرف توسعه و پیشرفت میکند، یک بازوی دیگر نیز دارد که همان کمپانیهای خصوصی نظیر هواوی، علی بابا، بایدو، تنسنت و دیگر غولهای فناوری بزرگ این کشور هستند.
برای مثال بد نیست بدانید هواوی 10 آزمایشگاه هوش مصنوعی موسوم به کشتی نوح دارد که 5 عدد از آنها در خاک چین، یکی در پاریس، یکی دیگر در لندن و 3 عدد در کانادا است. آزمایشگاههای کشتی نوح صرف نظر از موقعیت جغرافیایی خود تمامی دستاوردهایشان به هواوی تعلق دارد و این کمپانی نیز آنها را در اختیار دولت چین و پیشرفت ارتش قرار میدهد. بایدو و تنسنت نیز مراکز توسعه هوش مصنوعی خود را در آمریکا و چین دارند و موظف هستند از سیاستی مشابه هواوی پیروی کنند. در حالی که در آمریکا شرایط فرق دارد و غولهای بزرگ فناوری این کشور نظیر گوگل، فیسبوک، آمازون، اپل و… از همکاری با ارتش این کشور سر باز میزنند.
نگرانی در مورد تسلط چین در حالی مطرح می شود که دولت بایدن رقابت این کشور با پکن را «بزرگترین آزمون ژئوپلیتیکی» قرن حاضر خواند. اما به نظر می رسد کاخ سفید مصمم به تقویت مشارکتها به جای تشدید ترس از یک درگیری احتمالی است. لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا در این باره گفت:
شما میشنوید که من در مورد شراکت و ارزش آن صحبت می کنم. هدف من تقویت روابط است.
مشکلی به نام کره شمالی
شبه جزیره کره از سال 1910 تحت کنترل ژاپن بود و این روند تا شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم در سال 1945 ادامه داشت. در جریان جنگ اقیانوس آرام نیروی دریایی آمریکا ارتش امپراتوری ژاپن را از کشورهای اشغال شده واقع در شرق آسیا نظیر ویتنام و شبه جزیره کره عقب راند و آنها را وادار کرد به خاک خود عقب نشینی کنند. در این بین هنگامی که نیروهای آمریکایی از جنوب وارد خاک یکی از این کشورهای اشغال شده میشدند، ارتش سرخ شوروی نیز شمال به آن کشور وارد میشد تا مانع از تسلط کامل آمریکا بر کشورهای شرق آسیا شود.
بدین صورت بود که کشورهای کره و ویتنام به دو بخش شمالی و جنوبی تفکیک شده و بخش شمالی با یک حکومت کمونیستی نزدیک به مسکو اداره میشد. بخش جنوبی نیز حکومتی نزدیک به واشنگتن داشت. دو حکومت شمالی در دوران جنگ سرد به تحریک کرملین و البته برخورداری کامل از پشتیبانی نظامی، سیاسی، اقتصادی، اطلاعاتی، مستشاری و فنی شوروی و البته چین به همسایه جنوبی خود حمله کردند. در این دو جنگ نیروهای ارتش شوروی و چین نیز به صورت پنهانی نیز شرکت داشته در قالب نیروی ویتنامی و کرهای با ارتش آمریکا جنگیدند.
و اما جنگ کره که نخستین جنگ آمریکا پس از پایان چنگ جهانی دوم و در دوران جنگ سرد بود، 5 سال پس از پایان جنگ جهانی دوم در تاریخ 15 ژوئن 1950 با تهاجم ارتش کره شمالی آغاز شد. با وقوع جنگ آمریکا سریعا وارد میدان شد و نیروهای کره شمالی و البته نیروهای روس که مخفیانه در بین آنها بودند را عقب راند. آنها پیونگ یانگ، پایتخت کره شمالی را فتح و تا تسلط کامل بر شبه جزیره کره فاصلهای نداشتند که چین از طریق مرز خاکی خود با کره شمالی چند میلیون سرباز تازه نفس را در قالب نیروی داوطلب به مصاف غربیها فرستاد. این در حالی بود که مجموع کل نیروهای آمریکایی و کره جنوبی به همراه متحدانشان نظیر بریتانیا به 2 میلیون نفر نمیرسید. موج انسانی سربازان چینی سبب عقب راندن کره جنوبی و آمریکا تا نقطه مرزی فعلی شد.
کیم ایل سونگ به عنوان بنیانگذار و نخستین رهبر حکومت فعلی کره شمالی از همان سال 1948 که روی کار آمد، سیاستهای خود را در تقابل با آمریکا دنبال میکرد. رهبر فعلی کره شمالی یعنی کیم جونگ اون که نوه او است نیز راه پدر و جد خود را ادامه میدهد، با این تفاوت که بر خلاف دو نسل پیش خود که به مسکو نزدیک بودند، با پکن رابطه دارد.
پس از جنگ کره این دو کشور چندین بار به صورت محدود دست به تبادل آتش زدند با این حال علی رغم تنش ایجاد شده به خصوص در دهه 1990، مجدا وارد جنگ دیگری نشدند. در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ نیز بین دو کشور تنشهایی ایجاد شد البته از کلام فراتر نرفتند. در حال حاضر کره شمالی مصمم است تا بین آمریکا و متحدانش تفرقه ایجاد کند؛ مسئلهای که ادوارد هاولف کارشناس روابط آمریکا با کره شمالی در دانشگاه آکسفورد آن را تهدیدی برای امنیت آمریکا میداند.
وی میافزاید پیونگ یانگ تمایل به شدت اندکی برای رها کردن برنامه اتمی خود نشان داده و خلع سلاح کردن این کشور و تسلیحات هستهای امری بعید است. وی بر این باور است که جامعه جهانی باید راهی جایگزین برای مقابله با تهدید اتمی کره شمالی پیدا کند.
همانطور که پیشتر اشاره شد کره جنوبی نیز به دلیل واهمه از این موضوع قصد دارد با کمک آمریکا دست به ساخت کلاهکهای هستهای زده و موشکهای کروز و بالستیک خود را به سرجنگی اتمی مسلح کند تا در صورت وقوع جنگ، بتواند پاسخی متقابل به همسایه شمالی خود دهد. ضمن اینکه داشتن تسلیحات اتمی از سوی کره جنوبی میتواند این ترس را در دل رهبران کره شمالی برانگیزد و اصطلاحا سبب بازدارندگی هستهای شود. بدیهیست که تا زمانی که کره شمالی تسلیحات اتمی خود را رها نکند، نمیتون شبه جزیره کره را از این سلاح آخر زمانی پاکسازی کرد.
البته تهدید اتمی کره شمالی تنها به شبه جزیره کره و متحدان آمریکا در منطقه ختم نمیشود. این کشور سخت مشغول توسعه توان موشکی خود است و در جدیدترین اقدام خود چندی پیش یک موشک بالستیک زیردریایی پرتاب دیگر را نیز آزمایش کرد. این کشور تا رسیدن به موشکهای قاره پیمایی که برد لازم برای رسیدن خاک آمریکا را دارند فاصله چندانی نداشته و در صورتی که موفق شود، آنگاه راههای زیادی پیش پای آمریکا باقی نمیماند. به خصوص اینکه رهبر کره شمالی چندی پیش اظهار داشت که خود را برای رویارویی نظامی با آمریکا آماده میکند. ارتش آمریکا یا کره جنوبی برای نابودی ارتش کره شمالی تنها چند روز زمان نیاز دارد، اما تسلیحات اتمی این کشور سبب میشود تا همچنان به عنوان یک تهدید باقی بماند.
نام ایران هم در لیست است
پروفسور استفان زونس از دانشگاه سان فرانسیسکو در گفتگو با الجزیره اظهار داشت پس از خروج دونالد ترامپ از برجام، تقابل ایران و آمریکا در عراق تشدید شد. جو بایدن نیز ثابت کرد هنگامی که پای امنیت نیروهای آمریکایی در میان باشد، با حملات پهپادی مشکلی ندارد. وی در ماه گذشته دستور حمله پهپادی به دو مکان در سوریه و یک محل در عراق را داد که مراکز مورد استفاده در حمله پهپادی به نیروهای آمریکایی در عراق بودند. این 3 مرکز متعلق به گروههای شبه نظامی کتائب حزب الله و کتائب سیدالشهدا بودند که هر دو شیعه و مورد حمایت ایران هستند.
حملات پهپادی اخیر آمریکا واکنش تند وزارت امور خارجه عراق را در پی داشت و این کار را نقض حاکمیت عراق و غیرقابل قبول خواند. ایران نیز اظهار داشت آمریکا در مسیر اشتباهی قدم نهاده است. سخنگوی وزارت امور خارجه ایران اعلام کرد که به جای واکنشهای احساسی و ایجاد تنش و مشکل در منطقه (خاورمیانه)، آمریکا بایستی تغییر رفتار داده و بگذارد تا مردم این ناحیه بدون مداخله واشنگتن امنیت را برقرار سازند.
لذت نه چندان ترکی
دولت بایدن وارث رابطهای رو به وخامت با ترکیه است که در زمان دونالد ترامپ شکل گرفت. رابطهای که آنکارا معتقد است نسبت به دولت قبلی آمریکا بدتر شده است. زیرا بایدن با کردهای سوریه که از نظر ترکیه گروههای تروریستی هستند ابراز همدردی داشته است. در زمان اوباما نیز شرایط مشابهی حاکم بود و کاخ سفید از کردهایی که علیه داعش میجنگیدند حمایت میکرد. مکس هافمن از اندیشکده «مرکز ترقی آمریکایی» بر این باور است که سوریه خونینترین و حل نشدنیترین درگیری دهه گذشته و عامل اصلی تنش بین آمریکا و ترکیه است.
دیگر اقدام بایدن که سبب تاریکتر شدن روابط آمریکا و ترکیه شد به رسمیت شناختن نسل کشی ارامنه در سال 1915 به دست حکومت عثمانی بود؛ در این فاجعه انسانی که در زمان جنگ جهانی اول رخ داد، عثمانیها طی 2 سال بین 600 هزار تا 1.5 میلیون ارمنی را در قلمرو تحت حاکمیت خود کشتند و حتی به منظور ارعاب آنان دست به تجاوزهای جنسی گسترده زدند.
رییس جمهور ترکیه نسل کشی خواندن کشتار ارامنه را بی اساس، ناعادلانه و مضر برای روابط خواند. اردوغان همچنین در ماه می، پس از اینکه واشنگتن فروش تسلیحات به اسرائیل در جریان درگیری با حماس را تایید کرد، بایدن را متهم کرد که «با دستان خونین تاریخ را مینویسد».
اختلاف نظر بین کاخ سفید و ترکیه همچنان باقی است، اما نیکلاس دانفورث ازاندیشکده بروکینگز مینویسد آمریکا به جای اینکه برای بهبود روابط با ترکیه اشتیاق بیش از حد نشان دهد، بایستی به سادگی توپ را در زمین آنکارا رها کند؛ این به معنای ادامه مسیر و به حداقل رساندن توانایی ترکیه برای برهم زدن منافع آمریکا و اروپا است.
و اما فارغ از موارد عنوان شده، مسئله دیگر این است که اردوغان رویای برپایی حکومتی به عظمت عثمانی را دارد و بلندپروازیهای بسیاری داشت که کار دست او داد. برای مثال تصمیم به خرید سامانه پدافند هوایی S-400 از روسیه گرفت، اقدامی که مذاق آمریکا خوش نیامد چرا که به روسها این امکان را میداد تا از تسلیحات آمریکایی موجود در ارتش ترکیه جاسوسی کنند. برای مثال رادار S-400 میتوانست اطلاعات مربوط به سطح مقطع راداری (میزان رادارگریزی) جنگنده چندمنظوره پنهانکار و رادارگریز نسل 5 آمریکایی F-35 لایتنینگ 2 – Lightning II را بدست آورده و روسها از راههای مختلفی به آن دست پیدا کنند.
این اقدام سبب شد تا ترکیه که قرار بود از دارندگان این جنگنده فوق پیشرفته باشد، مورد غضب کاخ سفید قرار گرفته و از برنامه F-35 اخراج شود. و اما ترکها که به شدت روی این مسئله حساب باز کرده بودند در نهایت برای نوسازی و تقویت ناوگان هوایی خود مجددا دست به دامن آمریکا شده اما این بار جنگندههای نسل 4.5 و قدیمیتر F-16 را طلب کردند.
البته قمارهای اردوغان تنها در مقابل آمریکا صورت نمیگیرد. این کشور گاهی پا روی دم روسیه نیز گذاشت که رابطهاش با مسکو را خدشه دار کرد. برای مثال در سال 2015 ترکیه یک فروند جنگنده سوخوی Su-24 متعلق به نیروی هوافضای روسیه را در نزدیکی مرز با سوریه سرنگون کرد و مدعی بود این جنگنده وارد حریم هوایی آنها شده است. این حرکت سبب شد تا روسیه تحریمهای شدیدی علیه ترکیه اعمال کند. برای مثال واردات مواد غذایی از ترکیه را منع و صادرات گاز به این کشور را متوقف کرد. همچنین مانع از مسافرت گردشگران روس به ترکیه شد. علاوه بر این روسیه پروژه ساخت نخستین و تنها نیروگاه اتمی ترکیه را نیز متوقف کرد.
ترکیه که اقتصادش بر پایه صنعت توریسم است و بیش از 50 درصد گاز مورد نیازش را از طریق روسیه تامین میکند از این اقدامات آسیب بزرگی دید. در نهایت آنکارا برای پایان این تنش ایجاد شده تن به خواستههای مسکو داد و اردوغان در یک نامه به صورت کتبی از روسیه و خانواده خلبان جان باخته عذرخواهی نمود و تضمین لازم برای جلوگیری از تکرار مجدد چنین حوادثی تسلیم مسکو کرد.
و اما موضوع به همین جا ختم نمیشود. در جریان نبرد ناگورنو قرهباغ که سال گذشته بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان رخ داد، ترکیه به صورت آشکارا و کامل از ارتش آذربایجان حمایت میکرد. روسیه نیز با وجود اتخاذ سیاست بیطرفانه اما به دولت ارمنستان نزدیکتر بود. در نهایت این کشور با فشار بر دولت ارمنستان برای پذیرش صلحی که زمینههایش توسط آمریکا و فرانسه چیده شده بود، ضمن بدست آوردن یک پیروزی دیپلماتیک اثبات کرد همچنان قدرت کلیدی و شماره «یک» منطقه (شرق) است. با این حال نفوذ ترکیه نیز در قفقاز رو به رشد گذاشته و این موضوع زنگ خطری را برای مسکو به صدا در آورد مبنی بر اینکه دیگر تنها قدرت عمده در این منطقه نیست.