مهمات هواپرتاب GBU-53/B دومین نسل از بمبهای کم قطر هستند که به تازگی رسما وارد خدمت در نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا شدند.
بیشترین آمار قربانیان غیرنظامی مربوط به جنگها و درگیریهای صورت گرفته در شهر است. هنگام حمله هوایی به یک هدف شهری، همیشه احتمال تلفات غیرنظامی بالا وجود دارد؛ موضوعی که آمریکا در جنگهای افغانستان و عراق با آن روبرو بود و به دلیل گرفتن جان شمار زیادی غیرنظامی در حملات هوایی و پهپادی خود همواره مورد انتقاد و نکوهش قرار میگرفت.
به منظور کاهش تلفات غیرنظامی، نیاز به سلاحی با دقت فوق العاده بالا و قدرت انفجار کمتر اما بهینه بود که فقط هدف مورد نظر را از بین غیرنظامیانی که پیرامونش قرار دارند نابود سازد. از این رو در همان سال 2002، پیش از حمله به عراق، کمپانی هوافضا، امنیتی و دفاعی آمریکایی بوئینگ (Boeing) دست به طراحی یک سلاح هواپرتاب جدید گرفت که ویژگیهای فوق را داشته باشد.
حاصل این پروژه، نخستین بمب کم قطر بود که GBU-39 SDB نام داشته و در سال 2006 وارد خدمت شد. این بمبها بسیار سبک بوده و هر یک تنها 129 کیلوگرم وزن دارند. علاوه بر این قطر و طولشان نیز از کوچکترین بمبهای هدایتی هواپرتاب پیش از خود کمتر است.
این بمبها بسته به نیاز، نوع هدف و شرایط محیطی، چند مدل سرجنگی مختلف حمل کرده و با ایجاد انفجارهای گوناگون در حجمهای مختلف و ترکشزایی قابل تنظیم، خسارت جانبی را به حداقل رسانده و هدف اصلی، هرچه که باشد را کاملا نابود سازند. وزن سرجنگی این بمبها در قویترین حالت خود 93 کیلوگرم و تا انواع 16 کیلوگرمی را شامل میشود و برای درگیری با استحکامات، خودروها، تجمعات دشمن، واحدهای توپخانهای، پدافند هوایی، سایتهای راداری و… در هر شرایط آب و هوایی و هر ساعت از روز مناسب هستند.
این بمبها دارای دماغهای فولادی جهت نفوذ در سازههای تقویت شده هستند و میتوانند تا 1 متر در فولاد نفوذ کرده و سپس سرجنگی خود را منفجر کنند. فیوزهای مختلفی برای انفجار سرجنگی آن در نظر گرفته شده که به بمب اجازه میدهد در ارتفاع مورد نظر بالای هدف، پس از برخورد به آن، در نزدیکی هدف یا پس از نفوذ منفجر شود. این بمبها فاقد موتور بوده و پس از رهاسازی بالهای خود را باز کرده و همچون یک گلایدر در هوا سر میخورند.
برد آنها 110 کیلومتر است و از سیستم هدایت داخلی (اینرسایی) و ماهوارهای مقابل در برابر اخلال استفاده میکنند. یک نمونه از این بمبها به نام GBU-39B/B LSDB علاوه بر هدایت داخلی و ماهورهای، دارای هدایت نیمه فعال لیزری در فاز پایانی حمله است و میتوان هدف مورد نظر را با لیزر برایش نشانه گذاری کرد. این مدل در سال 2013 تایید و در 2014 تحویل ارتش آمریکا شد.
بر خلاف نمونههای عادی، مدل لیزری قابلیت درگیری با اهداف متحرک را نیز دارد. این بمب را میتوان از حداکثر فاصله خود به سمت هدف رها کرد تا با سیستم هدایت داخلی و ماهوارهای به سمت آن برود. سپس یک پهپاد یا دیگر نیروهای خودی هدف را با لیزر برایش مشخص کنند.
نسل اول از بمبهای کم قطر بسیار موفق بودند و بوئینگ 17 هزار تیر از آنها را برای آمریکا و 5 کشور دیگر تولید کرده است. این مهمات تاثیر چشمگیری در کاهش تلفات غیرنظامی داشتند و به لطف دقت و برد بالا، اهداف را از فواصل دور با بالاترین دقت نابود میسازند.
یک دلیل دیگر توسعه بمبهای کم قطر، قیمت پایینتر آن در مقایسه با بمبهای هدایتی دیگر است. تا پیش از آن آمریکا ناچار بود برای نابودی یک خودروی سبک که چند هزار دلار قیمت داشت و یا یک چادر که محل ذخیره مهمات یا خوابگاه است، بمبهایی روی آنها اندازد که تا چند صد هزار دلار قیمت داشتند. اما یک تیر بمب کم قطر 40 هزار دلار قیمت داشته که برای مدل هدایت لیزری به 250 هزار دلار میرسد و نسبت به بمبهای هدایتی دیگر بسیار ازانتر هستند.
وزن، طول و قطر این بمبها در مقایسه با کوچکترین و سبکترین بمبهای هدایتی پیش از خود نصف است. یک فروند جنگنده چندمنظوره نسل 4.5 آمریکایی F-15E استرایک ایگل (Strike Eagle) میتواند 28 بمب کم قطر با خود حمل و 28 هدف با ارزش را نابود سازد. به کمک این بمب جنگنده میتواند بدون اینکه وارد حریم هوایی پدافند شود، آن را هدف قرار دهد. یک پهپاد رزمی مانند MQ-9 ریپر (Reaper) نیز قادر است 8 بمب کم قطر به همراه 2 موشک هوا به سطح و ضدزره AGM-114 هلفایر (Hellfire) را با خود حمل و با 10 هدف مختلف درگیر شود. یک بمب افکن نیز میتواند 170 تیر از آن را همراه خود داشته باشد.
بد نیست بدانید حداکثر برد درگیری پدافند هوایی S-400 روسی علیه یک هدف چابک و غیرپنهانکار بین 120 تا 90 کیلومتر است. حال اگر جنگنده پنهانکار باشد، این برد به 25 کیلومتر کاهش مییابد. جنگندههای پنهانکار و راداگریز نسل 5 مانند F-22 و F-35 میتوانند این بمبها را حمل و از فاصله بسیار دور پدافند را هدف قرار دهند. جنگندههای نسل 4.5 مانند F-15E یا یوروفایتر تایفون که پنهانکار و رادارگریزی نسبی دارند نیز قادر هستند با این بمبها به پدافند هوایی حمله کنند.
بوئینگ با همکاری همتای سوئدی خود یعنی ساب (SAAB) یک نمونه زمینپرتاب از این بمبها را توسعه دادند که GLSDB نام دارد. در این نمونه بمب به یک موتور راکتی سوخت جامد M26 مجهز است و پس از شلیک از توپخانه راکتی، تا ارتفاع مورد نظر بالا رفته و سپس موتور از آن جدا میشود و بمب بالهایش را باز میکند. در این حالت برد بمب به 150 کیلومتر میرسد. نمونههای مختلف بمب GBU-39 با سرجنگی و فیوز مختلف قابل شلیک با موتور راکتی هستند و میتوان مدل هدایت لیزری را نیز را با این روش علیه اهداف متحرک در خشکی یا دریا تا فاصله 150 کیلومتری استفاده کرد.
در همان سال 2006 که نسل نخست از این بمبها وارد خدمت شد، کمپانی هوافضا، امنیتی و دفاعی آمریکایی ریتیان (Raytheon) که بزرگترین سازنده موشک در دنیا است، کار روی نسل دوم آن را آغاز و بمب جدید نخستین بار در سال 2009 آزمایش شد. تولید کم تیراژش نیز در سال 2015 آغاز و جهت ارزیابی و تطبیق با هواپیماها مورد بررسی قرار گرفت. تا اینکه در نهایت در سپتامبر 2020 تحویل آن به نیروی هوایی آغاز و به تازگی نخستین یگان عملیاتی نیروی هوایی آمریکا از اسکادران 391 جنگندهها آن را برای نصب روی جنگندههایش تحویل گرفت.
نسل دوم بمبهای کم قطر که GBU-53/B استورم بریکر (Storm Breaker) نام دارد، با هدف درگیری با اهداف متحرک طراحی و ساخته شد. بدین منظور علاوه بر سیستم هدایت داخلی و ماهورهای مقاوم در برابر اخلال که بمب را تا رسیدن به نزدیکی هدف هدایت میکنند، بمب در فاز پایانی حمله برای قفل روی هدف هدایت 3 گانه دارد. یک حالت آن همچون نسل نخست هدایت نیمه فعال لیزری است که هواپیمای رها کننده بمب یا دیگر نیروهای خودی مانند پهپاد و سربازان حاضر در میدان نبرد میتوانند هدف را برایش نشانه گذاری کنند.
دو حالت دیگر به بمب کمک میکنند بی نیاز از نشانه گذاری هدف و به صورت کاملا مستقل روی آن قفل کند. بدین منظور بمب یک رادار موج میلیمتری در دماغه خود دارد که با کمک آن هدف را کشف و روی آن قفل میکند. این روش هدایتی فعال محسوب میشود، زیرا خود بمب اقدام به نشر امواج میکند. در کنار این رادار، یک سنسور تصویرساز فروسرخ نیز دارد که روی امواج فروسرخ نشر یافته از هدف قفل و هدایتی غیرفعال محسوب میشود، زیرا در این حالت هیچ امواجی از بمب ساطع نشده و فقط امواج را دریافت میکند.
بمب GBU-53/B نه تنها میتواند هر 3 روش هدایتی را در فاز پایانی همزمان به کار گیرد، بلکه میتواند بسته به نیاز و شرایط محیطی فقط یک یا دو عدد از آنها را استفاده کند. برای مثال هنگامی که هدف نباید متوجه قفل راداری یا لیزری شود، بمب تنها به روش آشیانه یابی فروسرخ که با کمک سنسور تصویرساز فروسرخ صورت میگیرد به سمتش میرود. و یا هنگامی که هدف در بین دود، مه یا غبار مخفی باشد و نتوان آن را با لیزر نشانه گذاری کرد، آن گاه هدایت راداری و فروسرخ وارد عمل میشوند.
به عبارتی بمب GBU-53/B در هر شرایط آب و هوایی و هر ساعت از روز هدف خود را پیدا کرده و راهی برای گریز از قفل کردن آن نیست. به لطف بهره گیری از سیستم پیوند داده لینک 16، هواپیما یا پهپاد حامل میتواند بمب را بدون اینکه اطلاعی از موقعیت اهداف داشته باشد، بمبها به سمت میدا نبرد رها کند و دیگر نیروها با استفاده از مقوله نبرد شبکه محور، اهداف را برای هر بمب مشخص کنند. و یا اگر بمب به طرف یک هدف رها شد، در صورت انصراف میتوان آن را پیش از رسیدن به هدف نابود و یا هدف دیگری برایش مشخص کرد تا بمب تغییر جهت داده و به طرف آن برود.
بمب 93 کیلوگرم وزن دارد که 48 کیلوگرم آن مربوط به سرجنگی است. همچون نسل نخست، بمب چند مدل سرجنگی مختلف با فیوزهای متنوعی حمل میکند. از آن جا که درگیری با اهداف متحرک ماموریت اصلی GBU-53/B است، این بمبها یک سرجنگی خرج گود نیز دارند که مخصوص نابودی خودروهای زرهی به ویژه تانکها است.
مجددا یک فروند F-15E نیروی هوایی آمریکا میتواند 28 تیر استورم بریکر با خود حمل کند. جنگندههای چندمنظوره نسل 4/4.5 آمریکایی F-16 فایتیتنگ فالکون (Fighting Falcon) نیز توان حمل مشابهی دارند. پهپاد ریپر نیز قادر به حمل آن در ترکیب و تعداد مشابه با بمب کم قطر نسل اول است. جنگندههای چندمنظوره نسل 4.5 آمریکایی F/A-18E/F سوپر هورنت (Super Hornet) نیروی دریایی آمریکا نیز هر یک قادر هستند تا 32 بمب از این مدل به همراه دو موشک هوا به هوا همراه خود ببرند. تمامی این هواپیماها قرار است به بمبهای GBU-53/B مسلح شوند. بمب افکنها نیز توان حمل آن را دارند.
جنگنده پنهانکار و رادارگریز نسل 5 آمریکایی F-22 رپتور (Raptor) با این که یک جنگنده برتری هوایی است، در حالت فوق پنهانکار میتواند 8 بمب کم قطر نسل 1 یا 2 به همراه دو موشک هوا به هوای فرای میدان دید AIM-120 آمرام (AMRAAM) در دو دهلیز میانی خود حمل کند؛ به علاوه دو موشک هوا به هوای کوتاه برد AIM-9X Sidewinder در دهلیزهای کناری برای دفاع از خود داشته باشد. جنگنده 4 آویزگاه دیگر زیر بالهایش دارد که هر کدام میتوانند 4 بمب کم قطر نسل 2 یا مهمات دیگر نظیر موشکهای هوا به هوای بیشتر حمل کنند، اما در این حالت پنهانکاری کاهش مییابد.
دیگر جنگنده پنهانکار و رادارگریز نسل 5 آمریکایی F-35 لایتنینگ 2 (Lightning II) نیز جنگندهای چندمنظوره در 3 مدل مختلف است و همگی میتوانند در حالت فوق پنهانکار 8 بمب GBU-53/B یا GBU-39 و 2 آمرام در دو دهلیز خود حمل کند. این جنگنده نیز 6 آویزگاه زیر بالهایش دارد که دو عدد از آنها برای حمل AIM-9X جهت دفاع از خود و 4 آویزگاه دیگر هر یک میتوانند 4 بمب حمل کنند تا بدینترتیب توان حمل هواپیما در این حالت که سطح پنهانکاریاش کمتر است، به مجموعا 24 بمب، دو موشک هوا به هوای فرای میدان دید و 2 موشک هوا به هوای کوتاه برد تا میان برد افزایش یابد.
برد بمب GBU-53/B همچون قبل علیه اهداف ثابت 110 کیلومتر است که البته برای درگیری با اهداف متحرک به 72 کیلومتر کاهش مییابد. طول بمب در نسل نخست 1.80 متر بود که در نسل دوم به 1.76 متر تقلیل یافت. قطر آن نیز از 19 سانتیمتر در نسل نخست به 15 سانتیمتر در نسل دوم رسیده و بمب ضمن سبکتر شدن، ابعادش نیز کوچکتر شد.
با این حال برد آن تغییری نکرد و از نظر دقت و هدایت ارتقای به شدت چشم گیری یافت. با این حال سرجنگی آن نصف قدرتمندترین سرجنگی نسل نخست وزن دارد که البته دلیلش این است که GBU-53/B برای درگیری با اهداف متحرک است، اما نسل نخست بایستی با استحکامات تقویت شده دشمن نیز درگیر شود.
هر تیر GBU-53/B SDB II قیمتش به 195 هزار دلار میرسد که از مدل هدایت لیزری بمب کم قطر نسل اول یا همان GBU-39 SDB ارزانتر بوده و استفاده از آن جهت درگیری با اهداف متحرک نه تنها مقرون به صرفهتر است، بلکه ضریب اطمینان و دقت بالاتری دارد. ناگفته نماند خانواده بمبهای کم قطر آمریکایی یک رقیب اروپایی به نام اسمارت گلایدر نیز دارند.