در این مقاله به معرفی بهترین فیلم های علمی تخیلی سال 2021 پرداختهایم؛ آثار خلاقانه، بلندپروازانه و جذابی که طرفداران این ژانر را راضی کردند.
از مرد آزاد و فینچ تا اکسیژن و تلماسه، در ادامه میتوانید تعدادی از بهترین فیلم های علمی تخیلی سال 2021 را بشناسید.
ژانر علمی تخیلی به مضامین و مفاهیم مختلفی میپردازد، از تکنولوژیهای پیشرفته، سفر به فضا و سفر در زمان تا دنیاهای موازی و موجودات فضایی. این ژانر پرطرفدار، در سال 2021 هم درخشان ظاهر شد و شاهد عرضهی آثار نوآورانهای بودیم که ارزش تماشا کردن دارند.
بهترین فیلم های علمی تخیلی سال 2021
البته بعضی از فیلمهای موردانتظار و بزرگ امسال، ناامیدکننده ظاهر شدند و پیشبینیها غلط از آب درآمد، همانند «رستاخیزهای ماتریکس» که به اعتقاد بسیاری، یکی از بدترین فیلمهای سال است تا «بیدار» ساختهی «مارک راسو» که ایدهی خوبی داشت اما آن را به بدترین شکل ممکن عرضه کرد و «پاکسازی ابدی» ساختهی «اوراردو گویت» که نتوانست از کلیشهها فرار کند. بعضی از فیلمهای این فهرست هم شاید فوقالعاده نباشند اما حداقل خواستههای شما از ژانر علمی تخیلی را برآورده میکنند.
فیلم Reminiscence
«خاطرهپردازی» آیندهای را متصور میشود که گرمایش جهانی به اوج رسیده و زندگی روی کرهی زمین آسان نیست. ساختمانهای بلند شهر میامی، حالا زیر آب رفتهاند و زمین آنقدر گرم است که انسانها مجبور شدهاند به زندگی شبانه عادت کنند و روزها را به استراحت بپردازند. «نیک» (هیو جکمن) برای یک شرکت تکنولوژی کار میکند و این شرکت یک شبیهساز طراحی کرده که بواسطهی آن میتوان خاطرات گذشته را دوباره تجربه کرد.
نیک عاشق «مِی» (ربکا فرگوسن)، یکی از بیماران بستری در این شرکت، شده است تا اینکه یک روز او ناگهان ناپدید میشود. نیک برای اینکه واقعیت را کشف کند، با شبیهساز به سراغ خاطرات گذشته میرود و رازهای پنهانِ مِی را به چشم میبیند.
این فیلم عاشقانهی جنایی ترسناکِ ساختهی «لیزا جوی»، آیندهای را به ما نشان میدهد که باید آرزو کنیم هرگز رخ ندهد.
فیلم The Tomorrow War
«جنگ فردا» از آنجایی آغاز میشود که ارتشی کوچک از سربازان آینده به زمان حال قدم میگذارند و به مردم هشدار میدهند که 30 سال دیگر، بشریت با یک نژاد بیگانه وارد جنگ خواهد شد و در آستانهی نابودی قرار خواهد گرفت. این جنگ در سال 2051 رخ میدهد و اگر قرار باشد انسانها در آن پیروز شوند، آدمهای جوان سال 2021 باید به آینده بروند و به ارتش انسانها ملحق شوند.
این ساختهی «کریس مککی» یکی از پرخرجترین فیلمهای علمی تخیلی سال است و از مخاطبان این سوال را میپرسد که زندگی در حال چه معنایی دارد اگر تضمینی برای آینده وجود نداشته باشد. فیلم به این مسئله میپردازد که چگونه نوهها و نتیجههای ما ممکن است برای کارهای که انجام دادهایم یا ندادهایم، تحت تاثیر قرار بگیرند. فیلم همچنین از شما میپرسد که آیا حاضر هستید برای نجات آدمهایی که هنوز به وجود نیامدهاند، خودتان را به خطر بیندازید یا خیر. جنگ فردا فیلم سرگرمکنندهای است و در عین حال، حرفهای تفکربرانگیزی میزند.
فیلم Finch
همهی آثار علمی تخیلی نباید تاریک، خشن یا پیچیده باشند، «فینچ» یک فیلم خانوادگی است که رویکرد آن به این ژانر، شاید کمی سنتی به نظر برسد اما جذاب است. داستان پیرامون یک مهندس رباتیک به نام فینچ (تام هنکس) اتفاق میافتد که در یک دنیای آخرالزمانی زندگی میکند. او که میداند دارد به آخر عمر نزدیک میشود، یک ربات ساخته است تا پس از مرگ، از سگ او مراقبت کند. این فیلم جادهای متفاوت، بیشتر در رابطه با عشق ورزیدن به حیوانات است که معمولا چنین چیزی را در یک فضای علمی تخیلی نمیبینیم.
برگ برندهی فینچ بدون شک، تام هنکس است که اینجا هم هنر بازیگریاش را به رخ میکشد و یک قهرمان تنهای دوستداشتنی را به تصویر کشیده است. حضور او کمک کرده تا فضای غمانگیز فیلم پیرامون نابودی بشریت، آنقدرها هم سیاه به نظر نرسد. این ساختهی «میگل سپاچنیک» قصد ندارد تا یک اثر ساختارشکن و انقلابی باشد اما میخواهد یک تجربهی علمی تخیلی احساسی همانند «ای تی» یا «غول آهنی» ارائه دهد و در این زمینه کاملا موفق شده است.
فیلم Come True
«به حقیقت پیوستن» یک فیلم علمی تخیلی ترسناک است که ماجراهای تعلیقآمیز خود را به آرامی روایت میکند. داستان در رابطه با دختر 18 سالهای به نام «سارا» (جولیا سارا استون) است که همیشه کابوسهای بدی میبیند. او که به پول نیاز دارد، حاضر میشود در یک آزمایش علمی پیرامون خواب شرکت کند. پس از اینکه سیمهایی به مغز او متصل میشود تا امواج مغزیاش بررسی شود، سارا به خواب فرو میرود و به دنیای کابوسوارِ ضمیر ناخودآگاه مغزش قدم میگذارد.
به تدریج مشخص میشود که این آزمایش علمی چیزی فراتر از یک آزمایش است. به نظر میرسد دانشمندان نقشههای دیگری دارند و مرز میان کابوس و واقعیت، کمرنگ میشود. به حقیقت پیوستن، دنیایی را به تصویر میکشد که غرق از افسردگی است و دیدگاه شما نسبت به رویاها را برای همیشه تغییر میدهد.
فیلم In The Earth
این ساختهی «بن ویتلی» با الهام از شیوع کرونا ویروس ساخته شده و داستان آن پیرامون یک ویروس کشنده جریان دارد که جهان را تحتتاثیر قرار داده است. گروهی از دانشمندان برای یافتن یک داروی شفادهنده، به یک جنگل تاریک قدم میگذارند و در این مسیر، دچار توهم میشوند. اِلمانهای توهمزای فیلم فوقالعاده از آب درآمدهاند و مخاطبان را تحت تاثیر قرار میدهند. فیلم تنها یک تجربهی بصری متفاوت نیست بلکه یادآور اتفاقاتی است که در دو سال اخیر برای جهان رخ داده است.
«در زمین» شاید از آن فیلمهایی نباشد که بن ویتلی معمولا میسازد اما امضاهای او در این اثر هم حاضر است و موفق شده تا عناصر ترسناک و علمی تخیلی را به خوبی با یکدیگر ترکیب کند تا یک تجربهی سینمایی منحصربهفرد برای مخاطبان به ارمغان بیاورد.
فیلم Little Fish
یک فیلم غافلگیرکنندهی دیگر که تلفیقی از ژانرهای علمی تخیلی، ترسناک و عاشقانه ارائه میدهد. داستان در دنیایی اتفاق میافتد که یک ویروس خطرناک به وجود آمده که خاطرات انسانها را پاک میکند و همهی افراد به آن دچار شدهاند. در این میان، یک زوج در تلاش هستند تا رابطهی عاشقانهی خود را ادامه دهند. این فیلم در دورانی که همچنان با کرونا ویروس در حال دستوپنجه نرم کردن هستیم، معنای تازهای پیدا کرده و میتوان ارتباط بهتری با آن برقرار کرد.
«اِما» (اولیویا کوک) و «جود» (جک اوکانل) در یک ساحل متروکه با یکدیگر آشنا شده و خیلی زود عاشق یکدیگر میشوند. یکی از آنها به ویروس مبتلا میشود و دیگری به چشم میبیند که محبوبترین آدم زندگیاش دارد همهی خاطرات مشترک آنها را فراموش میکند. این فیلم ترسناکِ هشداردهنده، قطعا مخاطب را به تفکر وادار میکند و اهمیت خاطرات را یادآور میشود.
فیلم Oxygen
«اکسیژن» از آن فیلمهایی است که شاید باعث شود احساس خفگی کنید و با اینکه همهی اتفاقات آن در یک محیط بستهی کوچک رخ میدهد اما تا انتها، نفسگیر باقی میماند. داستان پیرامون «الیزابت هنسن» (ملانی لوران) است که در یک اتاقک پزشکی گرفتار شده و میزان اکسیژن اتاقک هم به سرعت در حال کاهش است.
فیلمساز، «الکساندر آژا»، اِلمانهای علمی تخیلی کلاسیک را با هوش مصنوعی، ویروسهای کشنده و موقعیتهای سخت ترکیب کرده است. فیلم از محیط کوچک خود، بهترین استفاده را میکند و بازی درخشان ملانی لوران باعث شده است تا مخاطب در تمامی دقایق، استرس داشته باشد. اکسیژن گاهی یادآور «اتاق امن» (دیوید فینچر) است اما برخلاف آن فیلم واقعگرایانه، تکنولوژی را هم در داستان دخیل میکند.
فیلم A Quiet Place Part II
قسمت اول «یک مکان ساکت» به هیولاهایی میپرداخت که روی کره زمین قدم میزنند و به «صدا» حساس هستند، در نتیجه اکثر مردم به قتل رسیدهاند و آدمهای زیادی زنده نماندهاند. این فیلم به یک پدیده تبدیل شد و با بودجهی 20 میلیون دلاری، به فروش 350 میلیون دلاری در گیشه رسید.
بدیهی بود که با این موفقیت تجاری خیره کننده، قسمت دوم آن نیز ساخته شود. این فیلم ایدههای خلاقانهای داشت و قسمت دوم ادامه دهندهی همان ایدهها است. در این قسمت، «اِولین» (امیلی بلانت) و فرزندانش، خانه را ترک میکنند و به مناطق تازهای قدم میگذارند تا راهی برای نجات پیدا کنند. آنها با «اِمت» (کیلین مورفی) نیز روبرو میشوند که از دوستان سابق پدر فقید خانواده است.
کمتر کسی انتظار داشت «جان کرازینسکی» بتواند موفقیتهای قسمت اول را تکرار کند اما او یک بار دیگر ثابت کرد که فیلمساز مستعدی است و باید او را جدی گرفت. یک مکان ساکت 2 شاید بیشتر در ژانر ترسناک قرار بگیرد اما همچنان یک اثر علمی تخیلی نیز محسوب میشود و حالا باید دید قسمت سوم چه زمانی از راه میرسد.
فیلم Free Guy
اگر گیمر هستید یا گاهی بازی میکنید، با «شخصیتهای تحت کنترل هوش مصنوعی» (NPCs) آشنایی دارید؛ همان آدمها یا موجوداتی که در دنیای بازی قدم میزنند، چند دیالوگ دارند یا به شما ماموریت میدهند. ایدهی اصلی فیلم مرد آزاد هم بر همین پایه استوار است. «رایان رینولدز» نقش یک اِنپیسی را بازی میکند که ناگهان به آگاهی میرسد و همانند یک هوش مصنوعی پیشرفته، محدودیتهای ناشی از طراحی اولیهی خود را کنار میزند.
فیلمهایی همانند «ماتریکس» یا «نمایش ترومن» ایدههای مشابه «مرد آزاد» را همراه با سیاهی و فلسفه عرضه کردهاند اما هدف اصلی این فیلم، این است که خانوادگی و سرگرمکننده باشد و برداشت خوشبینانهای از تکنولوژی و دنیای بازیها ارائه دهد.
«متیو موناگل»، منتقد مجلهی «آستین کرانیکل» در توصیف این فیلم نوشته است: «فیلم مرد آزاد تمام تلاش خود را میکند تا اثری منحصربهفرد و جریانساز باشد. شان لوی میخواهد ما را وادار کند تا به آینده و سرنوشت این اِنپیسیها اهمیت دهیم. برخلاف گمانهزنیهای قبلی راجعبه شکست خوردن این فیلم، مرد آزاد در انتقال حس مدنظرش کاملاً موفق است. فیلم جدید شان لوی به ما یادآوری میکند که عنصر صداقت و روراستی، هنوز هم میتواند به عنوان اصلی مهم برای یک فیلم بلاکباستری هالیوودی به کار گرفته شود».
فیلم Dune
«تلماسه» یکی از بزرگترین فیلمهای سال بود که البته اتفاق چندان عجیبی نیست، زیرا کارگردان برجستهی کانادایی، «دنی ویلنوو» را در پشت دوربین دارد. تلماسه از آن آثار حماسی علمی تخیلی بود که هر کسی شجاعت ساخت آن را ندارد اما وینلوو یک بار دیگر ثابت کرد هر نوع پروژهای را میتواند به بهترین شکل ممکن عرضه کند.
اقتباس ویلنوو برخلاف نسخهی «دیوید لینچ» که حذفیات فراوانی داشت، یک نامهی عاشقانه به رمان «فرانک هربرت» است و این فیلمساز موفق شده تا فضای کتاب را به شکلی درست در این نسخهی سینمایی پیادهسازی کند. رویدادهای این فیلم با اینکه چیزی بیشتر از یک پیشدرآمد برای خط داستانی اصلی نیست اما ویلنوو موفق شده تا آن را با ظرافت خاصی به تصویر بکشد.
«بن تراویس» از مجلهی «امپایر»، ضمن اعطای امتیاز کامل به فیلم، نوشته است: «اقتباسی جذاب و هیجانانگیز که به نیمی از رمان هربرت تعلق دارد و علاوهبر شگفتزده کردن خوانندگان کتاب، تازهواردها را نیز مجذوب خود میکند. فیلم تلماسه باید حتما قسمت دوم و دنبالهای داشته باشد؛ اگر این اتفاق هرگز رخ ندهد، پتانسیلهای بینظیر آن هدر خواهد رفت».
«تیم گریسون» از وبسایت «اسکرین دیلی» نیز در نقد فیلم به این نکته اشاره داشته است که «تلماسه در زمینهی اجرا و فضای کلی اثر، گاهی از بهترین فیلمهای علمی تخیلی هم پیشی میگیرد و با شخصیتهای متعدد و تاثیرگذارش، به شکل قابل توجهی با درام داستان اصلی (رمان) مطابقت پیدا میکند».
تلماسه به اعتقاد بسیاری، بهترین فیلم علمی تخیلی سال 2021 است و حالا باید منتظر ماند و دید که قسمتهای بعدی تا چه اندازه میتوانند موفق باشند.
کدام یک از عناوین فهرست بهترین فیلم های علمی تخیلی سال 2021 نظر شما را جلب کرد؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.