آرن جانسون، یک قاتل سریالی نبود و تنها یک نفر را کشت. اما ادعاهایی که این قاتل پس از دستگیری داشته باعث شده او به یکی از بدنامترین قاتلان آمریکا در دهه هشتاد میلادی تبدیل شود.
در ماه فوریه سال 1981 میلادی، در شهری در جنوب غربی ایالت کنتیکت، جوانی 19 ساله با نام آرن جانسون به جرم قتل متهم شد. طبق اطلاعات منتشر شده از این پرونده، جانسون فردی به نام آلن بونو را که مدیر یک مرکز فروش محلی لانه سگ و صاحبخانهاش بود را در یک درگیری به قتل رساند. گفته میشود آلن بونو، در زمان کشته شدن مشروبات الکلی مصرف کرده است. جانسون حداقل چهار ضربه چاقو به سینه و شکم بونو زد. در ایالات متحده قتلهای زیادی به دلیل مصرف نوشیدنیهای الکلی صورت میگیرد اما این مورد، یک پرونده معمولی نبود.
دهه هشتاد میلادی در آمریکا؛ دهه قتل، جرم، جنایت و باورهای عجیب
در دهه هشتاد میلادی، بیش از چیزی که فکرش را میکند قتل، جرم و جنایت در ایالات متحده آمریکا اتفاق میافتاد. حتی آمار منتشر شده رسمی نیز نشان میدهند از نظر میزان قتل، این دوران یکی از سیاهترین ادوار تاریخ معاصر ایالات متحده آمریکا است. با توجه به این مورد، ممکن بود حتی خبر یک قتل پایش به روزنامههای محلی نیز باز نشود. اما وکیل آرن جانسون، با ادعایی عجیب باعث شد این پرونده قتل به صدر اخبار رسانههای جهان برود و حتی پس از گذشت دههها، برنامههای تلویزیونی، مستندها، کتابها و حتی فیلمهایی سینمایی پیرامون این قتل در جهان ساخته شود.
مارتین مینلا، وکیل آرن جانسون ادعایی ساده، عجیب و جنجال برانگیز داشت؛ این جانسون نبود که آلن بونو 40 ساله را به قتل رساند، شیطان این کار را کرد!
نورم پتیس، یک وکیل آمریکایی نسبتا حاشیهساز در ایالت کانکتیکات است. او درباره اظهار نظر وکیل آرن جانسن در پرونده قتل آلن بونو میگوید:
«این دفاعی دیوانهوار از جانب مارتی بود. با این حال… نمیدانم. اگر پول خوبی برای دفاع از خودم در یک پرونده قتل پرداخت میکردم و وکیلم بلند میشد و به حاضران در جلسه دادگاه میگفت: “شیطان او را مجبور به انجام این کار کرد”، به این موضوع فکر میکردم که “اینطور نیست”. تنها کاری که شیطان انجام داد، وادار کردن من به این بود که پول زیادی را برای دفاع از خودم به تو بدهم! پولم را به من پس بده.»
آرن جانسون همه چیز را تقصیر شیطان انداخت
چنین دفاعی در هیچ دادگاهی نمیتواند قابل قبول باشد. حتی اگر این جرم به جای 40 سال پیش، 400 سال پیش نیز رخ میداد، احتمالا ادعاهای جانسون و وکیلش تنها به عنوان راهی برای فرار از مجازات سنگین دیده میشدند. اما موردی که باعث عجیب شدن این پرونده شده بود، ادعای برخی از مردم آن منطقه به حضور نیرویی شیطانی در محل ارتکاب جرم حتی یک سال پیش از وقوع جرم بوده است. یکی از این افراد که ادعا کرده بود حضور شیطان را در آن منطقه حس میکند، نامزد آرن جانسون، دبی گلاتزل بود.
وارنها وارد پرونده آرنی جانسون میشوند
ایالات متحده آمریکا به اندازه کافی عاشقان ماوراء طبیعه دارد و جالب است بدانید حتی کارآگاهان و محققانی نیز در این زمینه وجود دارند. در این پرونده جنایی، اد و لورین وارن، دو محقق و کارآگاه حوزه ماوراء طبیعه جزو شخصیتهای اصلی و مهم ماجرا بودند. چندین ماه قبل از قتل بونو توسط آرن جانسون، مادر دبی گلاتزل که نامزد آرن بود با اد و لورین وارن بابت تسخیر فرزند دوازدهسالهشان توسط شیاطین تماس گرفتند. خانواده گلاتزلها اعلام کردند مورد اتفاقات عجیبی برای فرزندشان در حال رخ دادن است. اتفاقاتی که بیشتر ما را به یاد بازیهای ویدئویی ترسناک میاندازد.
این روزها دیگر رسانههای بزرگ اهمیتی به ادعاهای عجیب و ماوراء طبیعه نمیدهند. اما در دهه هشتاد میلادی، حتی روزنامه واشنگتن پست هم با خانواده گلاتزل مصاحبه کرد. آنها به این روزنامه اعلام کرد هیولا – نامی که خانواده گلاتزل به موجود شیطانی داده بود – پسر 12 ساله را تسخیر کرد، او فریاد کشید؛ صندلیها به پرواز در آمدند و در نهایت دستهایی از زمین اعضای خانواده را گرفتند. آنها اعلام کردند برای مراقبت کردن از دیوید 12 ساله، مجبور بودند روز را بخوابند تا شب همراه با دیوید بیدار بمانند. شاید این ادعاها در حال حاضر حتی در فیلمهای هالیوودی هم مسخره به نظر برسد اما این مصاحبه، در آن زمان باعث به وجود آمدن ترس زیادی میان برخی از مردم شد.
تلاش وارنها و وکیل جانسون برای تبدیل یک قتل به ماجرایی ماوراء طبیعه
پروسه رسیدگی به پروندههای حقوقی در ایالات متحده شکلی خاص دارد و یک وکیل خوب میتواند به سادگی نتیجه یک دادگاه و افکار عمومی را تغییر دهد. استراتژی وکیل جانسون کمی عجیب اما هوشمندانه بود. او از مشکلات روانی فرزند خانواده گلاتزلها آگاه بود و میدانست دختر این خانواده، رابطه نزدیکی با آرن جانسون دارد. این موضوع باعث شد او برای کم کردن مجازات آرون جانسون، سراغ ایده تسخیر او توسط شیطان برود و از وجود داستان پسر خانواده گراتزلها، سو استفاده کند.
این تمام ماجرا نبود و وکیل جانسون، تنها یکی از کسانی بود که میخواست این پرونده شکلی ماورایی بگیرد. وارنها نیز میخواستند اسمشان سر زبانها بیفتد. وارنها پیش از آغاز شدن پرونده آرن جانسون، به عنوان متخصصان ماوراء طبیعه به خانواده گراتزلها کمک کرده بودند.
طبق اطلاعاتی که در دادگاه منتشر شد و مصاحبههایی که از افراد خانواده گراتزل و جانسون تهیه شده بود، این طور اعلام شد که وارنها برای بررسی دیوید گراتزل، به خانه گراتزلها رفتند. آن طور که وارنها و خانواده گراتزل اعلام کرده بودند، پس از آغاز مراسم بیرون کردن شیطان از بدن دیوید، آرن جانسون از شیطان میخواهد دست از آزار دیوید بردارد و به جایش، او را تسخیر کند! طبق اعلام وارنها، شیطان هم پیشنهاد او را قبول کرده و به بدن جانسون میرود.
وقتی شیادان حتی از یک پرونده قتل نیز نمیگذرند
پیش از هر چیز بهتر است بدانید پیش از آغاز پروسه محاکمه جانسون، وارنها رسما اعلام کرده بودند این پرونده برای کسب و کارشان بسیار مفید است و میتواند آنها را «شیطانشناسان» شناخته شدهای کند! اد وارن به روزنامه واشنگتن پست در سال 1981 میلادی درباره فواید این پرونده برای کسب و کارشان و البته فرصتطلبی خودشان صحبت کرد.
در کنار وارنها که این روزها به واسطه سری فیلمهای کانجورینگ شهرت دارند، وکیل این پرونده و افراد نزدیک به قاتل هم دوست داشتند این ماجرا از یک پرونده قتل ساده فاصله بگیرد. تمام سر نخها نشان میدادند آرن جانسون، قاتل بود و در واقع هیچ راهی برای کتمان این موضوع وجود نداشت. مارتین مینلا، وکیل آرن جانسن باور داشت تسخیر آرن توسط شیطان قابل تایید است. او حتی در اظهار نظری جنجالی اعلام کرد «میتوانید حتی این موضوع را از پاپ هم بپرسید، و او هم به شما میگوید اگر فردی تسخیر شده باشد، مسئول کارهایش نیست».
رسانهها از سرتاسر جهان پیگیر پرونده آرن جانسون میشوند
با توجه به همه جنجالهایی که به وجود آمد، پرونده جانسون و تسخیرش توسط شیطان، به یکی از مهمترین پروندههای جنایی سال 1981 میلادی تبدیل شد. در آن زمان، بسیاری از رسانهها از سرتاسر دنیا پیگیر این داستان بودند. جنجال این پرونده آن قدر زیاد بود که کتابهایی مانند «شیطان در کنتیکات» بر اساس این پرونده نوشته شد و حتی یک برنامه تلویزیونی در سال 1983 میلادی با نام “The Demon Murder Case” به نمایش در آمد. در این سریال کوین بیکن نقش نوجوانی را داشت که تسخیر شده بود و مرتکب به قتل شد.
با این که این پرونده مربوط به آرن جانسون بود، پس از مدتی نام جانسون میان این همه حاشیه گم شد. وارنها توانستند با استفاده از رسانهها، به نامی بزرگ تبدیل شوند و مینلا هم توانست به وکیلی شناخته شده و البته تا حدی بدنام تبدیل شود. در این پرونده، وارنها و مینلا به خوبی به هدف خود رسیدند و تنها کسانی که مدام آسیب میدیدند، آرن جانسون، خانواده و نزدیکانش و خانواده مقتول بودند.
قاضی اهمیتی به ادعاهای وکیل آرن جانسون و وارن ها نمیدهد
با تمام عجایت دهه هشتاد میلادی، ادعاهای یک وکیل واقعی مبنی بر بیگناه بودن موکلش به دلیل تسخیر او توسط شیطان، حتی با استاندارهای آن دوران هم خندهدار و غیرقابل قبول بود. این وکیل اما به هیچ وجه کوتاه نمیآمد و حتی اصرار داشت شیطان نه تنها دستور قتل را داده، بلکه در این جنایت همکاری مستقیم هم داشته است!
قاضی اصلی این پرونده، رابرت جی. کالاهان به هیچ وجه به وکیل آرن جانسون اجازه نداد از داستان تسخیر توسط شیطان به عنوان دفاعیه استفاده کند. این قاضی همچین به مارتین مینلا، اجازه آوردن کشیشهای موافق تسخیر جانسون توسط شیطان را نیز نداد. او حتی محدودیتهایی را برای چیزهایی که اد وارن میتوانست درباره این پرونده در دادگاه بگوید نیز اعمال کرد.
واقعیت پرونده آرنه جانسون چه بود؟
شایعات و اخبار زیادی درباره پرونده مخوف آرن جانسون منتشر شد. این پرونده به قدری بزرگ بود که حتی چندی پیش فیلمی با نام احضار: شیطان مرا وادار کرد اکران شد که داستان آرن جانسون را روایت میکرد. در نهایت وکیل جانسون موفق نشد از استراتژی عجیبش استفاده کند و حتی موردی درباره مشکلات روانی آرنی جانسون به تایید نرسید.
پس از گذشت چندین جلسه از دادگاه آرنی جانسون، مشخص شد دلیل قتل قتل آلن بونو، نه تسخیر شیطان بوده و نه مشکل روانی آرن جانسون. پس از کش و قوسهای فراوان، مشخص شد بونو، به نامزد جانسون که دبی نام داشت، توهین کرده بود. این مورد باعث عصبانیت آرنی شد و او آلن بونو را به قتل رساند و همه چیز را گردن شیطان انداخت.
پس از فرصت تنفسی که بعد از دفاع وکیل جانسون اتفاق افتاد، تصمیمگیری درباره سرنوشت آرنی جانسون شروع شد. هیئت منصفه دادگاه در طول سه روز، حدود 17 ساعت به بحث و گفتگو پرداختند. نتیجه این بحثها، متهم شدن آرن جانسون به قتل عمد بود. مینلا، وکیل جانسون پس از این اتفاق اعلام کرد که درخواست تجدید نظر خواهد کرد. جانسون به 10 تا 20 سال زندان محکوم شد و وکیلش، هیچ گاه درخواست تجدید نظر را به دادگاه ارائه نکرد.
پس از بسته شدن این پرونده، آقای مینولا، وکیل آرن جانسون دیگر از چنین دفاعی استفاده نکرد. با این حال بسیاری از مجرمین و جنایتکاران، با او تماس گرفتند و گفتند میخواهند از استراتژی تسخیر شدن توسط شیطان برای دفاع از خود در برابر قانون استفاده کنند.
آرن جانسون حالا کجاست؟
قانون ایالات متحده در برابر این قاتل عملکرد خوبی نداشت. او پس گذشت کمتر از پنج سال، از زندان به دلیل رفتار خوب آزاد شد. این در حالی است که او در دادگاه، رسما به قتل عمد متهم شده بود.
در هر حال او پس از گذشت حدود چهار سال از زندانش، با دبی گراتزل ازدواج کرد و پس از آزادی، زندگی مشترک خود با دبی را رسما شروع کرد. در فیلمی که بر اساس داستان جانسون ساخته شده، اعلام شده بود که دبی و آرنی، زوج خوشبختی بودند و سالها در کنار هم زندگی کردند. البته کمی پس از اکران فیلم، دبی گراتزل به دلیل بیماری سرطان، از دنیا رفت.
یکی از فرزندان آرن جانسون که کارل نام دارد، در سال 2007 میلادی اظهار نظر جالبی داشت. او اعلام کرد وارنها داستان تسخیر پدرش توسط شیطان را ساختند و در واقع آنها، از خانوادههای گراتزل و جانسون، سو استفاده کردند.
هر چند قضیه آرنی جانسون، دبی گراتزل، آلن بونو، مارتین مینلا و وارنها مدتها باعث سرگرمی افراد زیادی شد اما در نهایت، آسیبهای زیادی به برخی از این افراد زد. گفته میشود زندگی خانواده گراتزل پس از این پرونده، به کلی تغییر کرده و حاشیههای زیادی برای آنها به وجود آمده است. برخی معتقدند قاضی و هیئت منصفه، تحت تاثیر ادعاهای وکیل جانسون و وارنها قرار گرفتند و آنها میتوانستند مجازات سنگینتری را برای جانسون در نظر بگیرند.
با وجود این موارد، وارنها بیشترین سود را از پرونده آرن جانسون بردند. آنها شهرت زیادی نداشتند اما پس از این پرونده، به یکی از شناخته شدهترین افراد در حوزه ماوراء طبیعه تبدیل شدند. هالیوود هم از این داستان سود زیادی برد و در کنار ساخت فیلمی از این پرونده، داستانهای ماوراء طبیعه وارنها را نیز روی پرده نقرهای آورد.