در سال ۱۹۷۸، مهندسان سونی با موفقیت یک وسیله جمع و جور پخش موسیقی را که دارای یک هدفون بود ساختند، این وسیله نسخه ابتدایی محصولی بود که به یک پدیده در سطح دنیا تبدیل شد. در سال ۱۹۷۹، واکمن به بازار ژاپن معرفی شد، در سه ماه اول ۳۰ هزار دستگاه واکمن به فروش رسید.
سونی به سرعت از رقبای خود فاصله گرفت، یک دهه بعد از معرفی واکمن، این وسیله پنجاه درصد سهم بازار وسایل پرتابل پخش موسیقی در آمریکا و ۴۶ درصد سهم بازار را در ژاپن در اختیار داشت و این در شرایطی بود که قیمت واکمن حدود ۲۰ دلار بیشتر از وسایل مشابه بود.
در اواخر دهه ۱۹۹۰، زمانی که آفتاب نوارهای کاست غروب کرد و نوبت به دیسکهای فشرده و فایلهای mp3 رسید، همه منتظر بودند که ببینند چه شرکتی میتواند موفیت سونی را این بار در زمینه تولید وسایل پخش mp3 تکرار کند.
در سال ۱۹۹۸، شرکت ساهان Saehan Information Systems کره جنوبی، اولین پخشکننده پرتابل موسیقی دیجیتال را ساخت و آن را MPMan نامید. در سال اول، ۵۰ هزار عدد از این وسیله در دنیا فروخته شد.
زمانی که در سال ۲۰۰۱، اپل، آیپاد را وارد بازار کرد، در بازار آمریکا ۵۰ مدل مختلف پخشکننده Mp3 وجود داشت، اما هیچ کدام از شرکتهایی که این پخشکنندهها را ساخته بودند، نتوانسته بودند، موفقیت ۲۰ سال پیش سونی را تکرار کنند.
در مقایسه با واکمن و کاست، داستان mp3 متفاوت بود. شما نمیتوانستید آنها را به مانند کاستها از فروشگاههای خردهفروشی موسیقی بخرید. دانلود قانونی یا غیرقانونی یک آلبوم موسیقی هم در آن زمان وقتگیر بود.
اصلا اهمیتی نداشت که MPMan در این عرصه، اولین باشد یا بیستمین و چهلمین محصول با تونایی پخش mp3. چرا که بدون وجود یک سیستم گسترده و جامع فروش موسیقی و اینترنت پرسرعت، طرح عقیم میماند و نمی توانست جلب توجه کند.
سرانجام بازار پخشکننده موسیقیها توسط آیپاد شرکت اپل قبضه شد. آیپاد توانسته بود یا وجود سه سال تأخیر نسبت به MPMan برنده شود. اما چرا اپل توانسته بود با وجود این تأخیر، برنده نهایی شود؟
اپل شکیبایی بسیاری برای به بازار فرستادن آیپاد به خرج داد، اپل آنقدر صبر کرد تا بالاخره بتواند یک وسیله ساده و جذاب پخش را که با یک نرمافزار هوشمند پشتیبانی میشد به بازار بفرستد، در ان زمان هم فرمت mp3 و هم اینترنت پهنباند در تمام دنیا جا افتاده بودند و مورد استفاده قرار گرفته بودند.
نخستین نسخه آیپاد با ظرفیت پنج گیگ، ۳۹۹ دلار قیمت داشت و میتوانست حدود هزار قطعه موسیقی را در خود جای بدهد. این وسیله طراحی رابط کاربری خوبی در زمان خود داشت و سبک بود. ولی ارزش عمده این گجت، در نرمافزار مدیریت موسیقی آیتونز نهفته بود.
در آوریل سال ۲۰۰۳، اپل فروشگاه موسیقی آیتونز را افتتاح کرد، فروشگاهی که در آن کاربران میتوانستند موسیقیهای دلخواه را خود جستجو کنند و هر قطعه موسیقی را با ۹۹ سنت و هر آلبوم را با ۹٫۹۹ دلار بخرند. در سال ۲۰۰۵، این فروشگاه ۱٫۵ میلون قطعه موسیقی داشت.
از آنجا که هر قطعه موسیقی فقط با ۹۹ سنت به فروش میرسید و اپل تنها ۱۰ درصد این مبلغ را دریافت میکرد، سود اپل از فروشگاهش ناچیز بود. اپل تا پایان سال ۱۰۰۹، توانست ۸ میلیارد قطعه موسیقی به فروش برساند و حدود ۸۰۰ میلون دلار سود کسب کند که البته باید هزینه جاری فروشگاه را از این سود کم کرد.
پس در قیاس با ۲۲ میلیارد دلاری که اپل در این فاصله زمانی از فروش خود آیپاد به جیب زده بود، سودش از فروش موسیقی در آیتونز بسیار اندک بود، اما علت اشتیاق اپل را در احداث این فروشگاه را میتوان نوعی مشروعیت دادن به آیپاد از طریق اجازه دسترسی و خرید قانونی موسیقی دانست.
در تعطیلات سال ۲۰۰۴، فروش وسایل پرتابل پخشکننده CD، هنوز دو برابر پخشکننده MP3 بود. ولی بین سه ماه سوم سال ۲۰۰۴ و سال ۲۰۰۵، فروش آیپاد به ناگاه ۶۱۶ درصد افزایش یافت. در آن زمان کاربران شروع به خرید مدلهای تازهتر آیپاد کردند، سود اپل بیشتر شد و در سال ۲۰۰۸، اپل ۴۸ درصد بازار پخشکننده mp3 را در اختیار گرفت. این در حالی بود که نزدیکترین رقیب آیپاد در آن زمان که Sansa شرکت SanDisk بود، تنها ۸ درصد بازار را در اختیار داشت.
کمتر کسی منکر کیفیت آیپاد است، اما آیا در سال ۲۰۰۸، کیفیت آیپاد نسبت به رقیبش واقعا آنقدر بیشتر بود که ۸ برابر بیشتر فروش داشته باشد،؟
نتیجهای که میشود گرفت این است که گاهی تأخیر در ورود به بازارهای تازه، شاید هوشمندانهتر باشد. در این مورد خاص استیو جابز همانند همان کاری که با آیفون انجام داد، آنقدر صبر کرد که شرایط برای عرضه یک محصول انقلابی مهیا شود.
جابز در اظهار نظر جالبی گفته است که میتوان امواج فناوری را پیش از حرکتشان مورد مشاهده قرار داد و بعد عاقلانه تصمیم گرفت که بر کدام موج سوار شد. اگر انتخاب نابخردانهای کنید، انرژی زیادی را از دست میدهید، اما اگر عاقلانه تصمیم بگیرید، موفق میشوید.
در سه سال فاصلهای که بین MPMan و آیپاد بود، اکوسیستم پخشکنندههای Mp3 مساعد شد. اپل دیگر مجبور نبود که منابع زیادی صرف کند و وقت زیاد بگذارد، اپل درست زمانی به چهارراه شلوغ رسیده بود که چراغ راهنمایی سبز شده بود ومیتوانست به سرعت به سمت موفقیت حرکت کند و در این زمان بود که آیپاد از سوی نشریه اکانومیست، واکمن قرن ۲۱ لقب گرفت.
اشتباه نکنید! منظورم از این پست، «برند»پرستی یا تحسین اپل یا شخص جابز نبود، مراد از این پست این بود که نوآور بودن برای موفقیت، ظرف و زمان خاص خود را طلب میکند. گاهی اکوسیستم کلی برای عرضه یک محصول مناسب نیست، گاهی از لحاظ سختافزاری باید منتظر یک جهش ماند، تا به گنجاندن آن پیشرفت یک سختافزار انقلابی را وارد بازار کرد.