سالها این سوال ذهن دانشمندان را به خود درگیر کرده که چرا نیمه تاریک ماه تا این اندازه نسبت به نیمه پیدای آن متفاوت است و حالا گویا جواب این پرسش در دسترس است.
تصور کنید که ساعت ۹:۳۰ شب است و شما در حال پیادهروی از رستوران به سمت خانه خود هستید تا پس از شام یک لیوان چای بنوشید؛ اما پیش از قدم نهادن به داخل خانه، یک نگاه سریع به ماه میندازید. یک کره درخشان با لکههای مبهم و طراحی خاص در برابر چشمان شما قرار دارد.
اما این تنها یک سمت از ماه است که شما از روی کره زمین میبینید و یک سمت دیگر نیز وجود دارد که چون هیچوقت از روی زمین قابل دیدن نیست، آن را نیمه پنهان ماه نامیدهاند.
دو دنیای متفاوت در نیمه پنهان و آشکار ماه
در سال ۱۹۵۹ و به لطف فضاپیمای لونا 3 شوروی انسانها توانستند برای اولین بار سمت پنهان ماه را ببینند. این سمت هیچ شباهتی به بخش آشکار ماه نداشت. نیمه پنهان نه تنها ناهموار بود، بلکه با گودالهای فراوان پوشیده شده بود و در آن خبری از لکههای خاکستری معروفی که با آن ماه را میشناسیم، نبود. در ماموریتهای بعدی حتی مشخص شد که در دو نیمه ماه عناصر کاملا متفاوتی وجود دارند.
به طور کلی باید گفت که ماه دو چهره دارد و دانشمندان در تلاش برای رسیدن به چرایی این تفاوت هستند. البته اخیرا مقالهای در مجله Science Advances منتشر شده است که ممکن است پاسخ بخش مهمی از این دوگانگی را داده باشد. به باور نویسندگان این مقاله، این تفاوت به گذارهها برمیگردد.
گدازههای ماه
سایههای تاریکی که روی ماه میبینیم، دریاوار نام دارند و به خاطر گذارههای مجموعهای از فعالیتهای آتشفشانی باستانی در سطح ماه شکل گرفتهاند. در نیمه پنهان ماه چنین سایههایی وجود ندارد. این موضوع بسیار عجیب است؛ زیرا اگر در یک بخش فعالیت آتشفشانی وجود داشته، چرا در بخش دیگر نبوده است؟
تیم مسئول این پژوهش نیز در تلاش برای پاسخ به سوال مشابهی بودند. بنابراین از شبیهسازیهای کامپیوتری استفاده کردند تا ببینند که سالها پیش و حتی پیش از فعالیتهای آتشفشانی چه اتفاقی روی سطح ماه افتاده است. اگر دقیقتر بگوییم، آنها یک برخورد عظیم را بازسازی کردند که میلیاردها سال پیش سطح ماه را برای همیشه تغییر داد و چیزی که امروزه با نام حوضه قطب جنوب – آيتکن میشناسیم را به وجود آورد.
Matt Jones، سیارهشناس دانشگاه براون و نویسنده ارشد این مقاله گفت:
ما میدانیم که برخوردهایی مشابه آنچه حوضه قطب جنوب – آيتکن را شکل داد، گرمای زیادی ایجاد میکنند؛ اما سوال اینجاست که این گرما به چه صورت روی داینامیک داخلی ماه تاثیر میگذارند.
وقتی آنها متوجه شدند که این برخورد بزرگ با خود میزان زیادی گرما تولید کرده و عناصر پرتوزا را به بخش نزدیک ماه (و نه بخش تاریک) کشانده است، به این نتیجه رسیدند که احتمالا همین عناصر به ذوب شدن گوشته و راه افتادن گذاره در سطح ماه کمک کردهاند. به بیانی دیگر این عناصر دورهای از فعالیتهای آتشفشانی را در بخشی از ماه که همیشه به سمت ما قرار دارد، رقم زدند؛ اما نیمه پنهان ماه را بدون تغییر باقی گذاشتند.
جالب اینجاست که این نظریه میتواند یکی دیگر از تفاوتهای عجیب بین دو نیمه ماه را توضیح دهد. در بسیاری از بخشهای نیمه آشکار ماه عناصری همچون پتاسیم، فسفر و برخی عناصر پرتوزا همچون توریم و دیگر عناصر کمیاب زمین دیده میشوند. در کمال تعجب، اینگونه بخشها که به اختصار PKT نامیده میشوند، در نیمه پنهان ماه وجود ندارند.
با نگاهی دوباره به مقاله منتشر شده میتوان گفت که این عناصر دقیقا همان مواردی هستند که به گفته پژوهشگران در شبیهسازیها، فعالیتهای آتشفشانی را در بخش آشکار ماه رقم زدند.
Jones در این رابطه گفت:
اینکه بخشهای PKT چگونه شکل گرفته اند، یکی از مهمترین پرسشهای پاسخ داده نشده درباره ماه است. برخورد حوضه قطب جنوب – آيتکن نیز از اتفاقات بسیار مهم در تاریخ ماه بوده است. این مقاله سعی میکند که این دو را کنار هم قرار دهد و من فکر میکنیم که نتیجه کار ما خیلی هیجان انگیز است.
اگرچه پژوهشگران نتیجه کار خود را معتبر میدانند؛ اما نباید فراموش کرد که ما هنوز با یک نظریه طرف هستیم که باید در طول سالهای پیش رو اثبات شود. در هر حال، دفعه بعد که به ماه نگاه کردید، احتمالا اندکی هم به نیمه پنهان آن فکر خواهید کرد.