موارد متعددی از آدم خواری در تاریخ بشر دیده میشود که برخی از آنها فوقالعاده عجیب هستند. در ادامه به وحشتناک ترین گزارش های آدم خواری از دوران باستان تا سالهای اخیر میپردازیم.
کمتر عملی را میتوان در جهان یافت که بیشتر از آدم خواری مزمت شده باشد و این در حالیست که شواهد نشان میدهند آدم خواری از ۱۰۰ هزار سال پیش وجود داشته است. در واقع ما با یک واقعیت طرف هستیم که چون وحشتناک است، سعی میکنیم آهسته از کنارش رد شویم.
هرچند که تاریخ به ما یاد داده است که رخدادهای بد بارها و آن هم در مواقعی که انتظار ندارید، اتفاق میفتند. به همین دلیل امروز میخواهیم در گجت نیوز به ۱۰ مورد از وحشتناک ترین گزارش های آدم خواری بپردازیم.
بررسی گزارش های آدم خواری در تاریخ بشریت؛ از دوران باستان تا انسان مدرن
پلینی بزرگ
ما معمولا نگاه محدودی به آدم خواری داریم و فکر میکنیم که کار افراد دیوانه، غیر متمدن و یا درمانده است. در واقع همیشه سعی میکنیم که دلیل خاصی را برای آن بیابیم تا مشخص شود که چرا یک فرد به چنین کار هولناکی دست زده است؛ اما خب شرایط همیشه اینگونه نبوده است.
پلینی بزرگ یکی از نویسندگان و فیلسوفان معروف روم باستان بود. مردم او را به عنوان یک طبیعیدان و رهبر نظامی نیز میشناختند و به طور کلی میتوان گفت که فردی تحصیل کرده و متمدن به حساب میآمد. پلینی در یادداشتهای خود گزارش های جالبی درباره آدم خواری ارائه کرده است.
در واقع آدم خواری بخشی از پروسه درمانی روم باستان بود؛ مثلا افراد مبتلا به صرع خون گلادیاتورها را مینوشیدند تا عصاره بدن آنها را جذب کنند. او همچنین در یادداشتهای خود به روشهای درمانی متعددی اشاره کرده است که همگی به نوعی با آدم خواری ارتباط دارند.
لثههایتان درد میکند، آنها را با دندان مردی که با خشونت کشته شده، بخراشید. برای درمان آب مروارید هم باید از صفرای انسان استفاده کنید یا اگر یک سگ هار شما را گاز گرفت، باید از قرصهای ساخته شده از جمجمه فردی که اعدام شده است، استفاده کنید.
البته پلینی ادعا نمیکرد که این روشهای درمانی را ابداع کرده، بلکه فقط میگفت که آنها را در آثار دیگر محققان برجسته خوانده است. وی مشخصا تاثیرگذاری آنها را زیر سوال نمیبرد؛ اما با توجه به اینکه در یادداشتهای خود از آنها یاد کرده، احتمالا دید مثبتی به آنها داشته است.
کشتی مدوسا
کشتی مدوسا نام یک نقاشی معروف از Theodore Gericault است که در آن اتفاقات واقعی رخ داده برای یک کشتی بادباندار فرانسوی به نام Meduse به تصویر کشیده شده است. این کشتی میخواست در سال ۱۸۱۶ به سمت سنگال حرکت کند و در مجموع ۴۰۰ مقام رسمی و ملوان روی عرشه بودند؛ اما کشتی قایق نجات کافی برای همه آنها نداشت.
همچنین گفته میشود که ناخدای کشتی بیست سالی بود که به دریا نرفته بود و دیگر همانند سابق توانمند نبود. در هر صورت پس از مدتی کشتی به گل نشست. خدمه کشتی تصمیم گرفتند یک کشتی کوچک بسازند و آن را با از قایقهای نجات بکشند. هرچند که پس از مدتی تصمیم گرفتند که طنابها را بریده و ۱۴۷ نفر حاضر در کشتی را به حال خود رها کننند.
کشتی کوچک برای ۱۳ روز بدون تقریبا هیچ غذایی سرگردان بود. در ابتدا افراد کمربندهای چرمی و کلاههای خود رو خوردند؛ اما در پس از مدتی به خوردن اجساد مردهها روی آوردند و در نهایت نیز همدیگر را برای غذا کشتند. حادثه کشتی مدوسا به عنوان یکی از تلخترین گزارش های آدم خواری در تاریخ ثبت شده است که در پایان آن تنها ۱۵ نفر جان سالم به در بردند.
بون هلم، گاوچران آدم خوار
بون هلم در سال ۱۸۲۸ به دنیا آمد و از همان کودکی تصمیم گرفت که در نقش یک گاوچران شرور ظاهر شود. او حتی به عنوان یک کودک نیز به سرسخت، جنگجو و البته مست بودن شهرت داشت. پس از مدتی، مردم او را از شهر بیرون کردند و یکی از دوستانش نیز تصمیم گرفت که او را همراهی کند؛ اما هلم پس از اینکه متوجه شد دوستش نمیخواهد تا کالیفرنیا با او بیایید، او را با چاقو زد.
بدین ترتیب افسانه بون هلم به عنوان یک قاتل و آدم خوار آغاز شد. پس از این قتل، بون هلم به یک تیمارستان فرستاده شد، ولی از آنجا هم فرار کرد و به قتلها، دزدی و حتی آدم خواری ادامه داد. در واقع او در ماههای زمستان که منابع غذایی کافی در اختیار نداشت، از گوشت قربانیانش تغذیه میکرد.
یک بار در دوران حبس از او پرسیدند که چه بر سر مجرمی که با هم فرار میکردند، آمد. بون هلم جواب داد:
فکر میکنید انقدر احمق هستم که وقتی راهی برای زنده ماندن دارم، از گرسنگی بمیرم؟ معلوم است دیگر. او را خوردم.
پس از این اتفاق بود که مردم به او لقب آدم خوار کنتاکی را دادند. او افراد زیادی را در شهرهای مختلف آمریکا کشت تا اینکه در سال ۱۸۶۴ به خاطر جرائم مختلف و گزارش های متعدد آدم خواری اعدام شد.
آدم خواری اسیران جنگی در جنگ جهانی دوم
هیچ وقت چیزی به اسم جنگ خوب یا متمدنانه وجود نداشته است و خب چطور هم ممکن است که وجود داشته بود؟ اما وقتی به جزئیات تاریک برخی جنگها رجوع میکنید، از اینکه برخی انسانها تا چه اندازه از نظر اخلاقی سقوط میکنند، حیرت زده خواهید شد. در سال ۱۹۹۲ جزئیاتی در رابطه با یک کمپ اسرای جنگی ژاپن در طول جنگ جهانی دوم منتشر شد که تعجب همگان را برانگیخت.
نیروهای استرالیایی پس از ورود به ژاپن به اسناد زیادی دست پیدا کرده بودند که برخی از آنها سالها بعد بررسی و منتشر شد. در این اسناد گزارش های مربوط به اعمال وحشیانه ارتش امپراتوری ژاپن از جمله آدم خواری با جزئیات آمده است. ظاهرا گاهی اوقات ژاپنیها گوشت تن افراد زنده را میخوردند و این کار نیز با اعتراض مقامات بالاتر مواجه نمیشد.
نیروهای هندی نیز در زمان اسارت با سرنوشت مشابهی مواجه شده بودند و بسیاری از سربازان و افسران خوراکی لذیذ برای ژاپنیها به حساب میآمدند. به گفته آنها، بسیاری از اسیران قوی و سالم همان ابتدای کار از بقیه جدا میشدند تا خورده شوند.
تا مدتها نیروهای متحدین میگفتند که ژاپنیها به خاطر کمبود شدید منابع غذایی و برای زنده ماندن دست به آدم خواری زدهاند، ولی Toshiyuki Tanaka، تاریخدان ژاپنی گفت اسناد جدیدی پیدا کرده که نشان میدهند این کار یک بازی قدرت بوده است.
اعتراض به گوشت مصنوعی
گفته میشود که احتمالا تا سال ۲۰۳۰ ارزش صنعت گوشت مصنوعی به ۹۴.۵ میلیارد دلار خواهد رسید. با نگاهی به این رقم میتوان گفت که شرکتهای زیادی در این زمینه سرمایهگذاری کردهاند و امیدوارند که بتوانند یک تغییر بزرگ را در جهان رقم بزنند. این در حالی است که بسیاری از مردم هنوز به ایده گوشت تولید شده در آزمایشگاه روی خوش نشان نمیدهند.
یکی از نکات مثبتی که به خاطر فروش گوشت مصنوعی روی آن تاکید میشود، حفظ محیط زیست است. وقتی گوشت طبیعی استفاده نشود، دیگر نیازی به نگه داشتن گلههای بزرگ گاو و گوسفند نیست و همین نیز نقش مهمی در ترغیب افراد به خرید گوشت مصنوعی ایفا میکند.
اما همه از جمله گروه Ouroboros Steaks با این عقیده موافق نیستند. آنها میخواستند در قالب یک اثر هنری نشان دهند که صنعت گوشت آزمایشگاهی آنچنان که نشان میدهد، دوستدار طبیعت نیست. دلیل این افراد هم این بود که سلولهای استفاده شده برای تولید گوشت همچنان از گاوهای کشته شده گرفته میشوند.
به منظور جلب توجه به این موضوع، آنها از سلولهای انسانی برای تولید استیک مصنوعی استفاده کردند. بله، گوشت انسانی تولید و مصرف شد. البته اگر بخواهیم موشکافانه به این اتفاق نگاه کنیم، شاید نتوان آن را یک گزارش آدم خواری به حساب آورد؛ اما در هر حال گوشت انسان مصرف شده است.
برای آرامش خاطرتان باید بگوییم که کیتهای مورد نیاز برای این کار به صورت عمومی در دسترس نیستند.
دانشگاه کلرادو و آدم خواری به نام Alfred Packer
در قرن نوزدهم فردی به نام آلفرد پکر به همراه ۵ نفر دیگر در تلاش برای جستجوی طلا به سمت کلرادو رفتند. آنها پس از مدتی با زمستان طاقت فرسا و کمبود مواد غذایی مواجه شدند که در نتیجه آن، آلفرد همراهان خود را کشت و از گوشت آنها برای زنده ماندن استفاده کرد. پکر پس از گزارش آدم خواری خود به دادگاه، به عنوان آدم خوار کلرادو معروف شد.
البته مردم کلرادو واکنش عجیبی به این اتفاق نشان دادند؛ زیرا پس از چند سال پکر به سلبریتی و حتی جاذبه گردشگری آنها تبدیل شد. به عنوان مثال در دانشگاه کلرادو یک رستوران به نام Alfred Packer Restaurant and Grill وجود دارد که انجمن دانشجویی در سال ۱۹۶۸ آن را اینگونه نامگذاری کرده است.
Trey Parker نیز که زمانی دانشجوی دانشگاه کلرادو بود، از این اتفاق برای ساخت فیلم Cannibal! The Musical الهام گرفت. جالب است بدانید که بازیهای مختلفی با تم پکر در این دانشگاه وجود دارند، یک مسابقه پیادهروی ۵ یا ۱۰ کیلومتری به افتخار او برگزار میشود و حتی در پایتخت این ایالت نیز میتوانید سردیس پکر را مشاهده کنید. همه اینها در حالی است که او به خاطر خوردن ۵ نفر به زندان رفته است.
آدم خواری پزشکی
آدم خواری پزشکی دقیقا همان چیزی است که فکر میکنید و برای چندین سال نیز محبوبیت زیادی در اروپا داشته است. در واقع در قرن شانزدهم، پودر کردن مومیاییها و استفاده از آنها به عنوان دارو یک عمل کاملا رایج در اروپا به حساب میآمد. مومیاییها تنها یکی از مواد عجیبی بود که افراد مختلف از اشراف زادگان تا روحانیون برای سالم ماندن مصرف میکردند.
البته در منو پزشکی اروپا خون و چربی انسان نیز دیده میشد و هرکدام از آنها کارایی خاص خود را داشتند. جمجه خرد شده برای درمان سردرد مفید بود و چربی انسان نیز کبودیها را فورا برطرف میکرد. از طرفی گفته میشد که نوشیدن خون گرم و تازه باعث درمان بیماری صرع خواهد شد؛ اما اگر خون دماغ میشدید، باید خون خشک و پودر شده را مصرف میکردید.
حتی یک داروساز فرانسیسکنی دستور پخت مربای خون و نگهداری آن در ظرف را ثبت کرده بود. پزشکی به نام John French نیز دو دستور مختلف برای گرفتن ارواح از جمجمه انسان نوشته بود.
محاصره لنینگراد
احتمالا یکی از وحشتناکترین و بدترین گزارش های آدم خواری به جنگ جهانی دوم و محاصره لنینگراد (استالینگراد) برمیگردد. ارتش آلمان نازی برای ۸۷۲ روز این شهر ۳ میلیون نفری را محاصره کرد تا بتواند با قطع کردن منابع غذایی آنها را به زانو درآورد و در نهایت نیز ۱ میلیون نفر جان خود را از دست دادند.
اما این محاصره چگونه گذشت؟ با توجه به دمای هوا که در مواقعی حتی به ۴۰ درجه زیر صفر میرسید و نبود مواد غذایی، مردم به آدم خواری رو آوردند. پس از پایان جنگ ۱۵۰۰ نفر به آدم خواری متهم شدند؛ اما گفته میشود که آمار واقعی بسیار بیشتر از این میزان است.
محاصره شهر از ۱۷ شهریور ۱۳۲۰ شروع شد و از زمستان نیز دیگر خبری از گاز و زغال سنگ نبود. در واقع مردم مجبور بودند برای گرم ماندن مبلمان، لباسها و حتی کتابهای خود را آتش بزنند. با توجه به تعداد روز افزون کشتهشدگان، امکان دفن آنها وجود نداشت و به همین خاطر روی هم انباشته میشدند.
با توجه به اینکه منابع غذایی بسیار محدود بودند و هر روز جنازههای جدید اضافه میشدند، میتوان حدس زد که چه اتفاقی در لنینگراد رخ داده است. گزارش های آدم خواری آنقدر در این شهر زیاد بود که در نهایت این افراد به دو دسته تقسیم شدند. دسته اول افرادی بودند که از اجساد تغذیه میکردند و دسته دوم گروهی بودند که هموطنان خود را کشته و سپس میخوردند.
هنرمند ژاپنی
یک هنرمند ژاپنی به نام Mao Sugiyama که بیجنسگرا بود و تمایل به انجام عمل جنسی نداشت، تصمیم گرفت گرایش خود را ابراز کند. به همین خاطر او با انجام یک عمل جراحی، اندامهای جنسی خود را حذف کرد. اگر فکر میکنید که او زیادهروی کرده است، باید کمی صبر کنید.
Sugiyama بخشهای جدا شده را در فریزر نگهداری کرد و در نهایت آنها را به عنوان یک وعده غذایی در برابر افراد علاقهمند قرار داد. در مجموع چند نفر برای خوردن این غذای عجیب حاضر شدند و هرکدام ۲۵۰ دلار پرداخت کردند. در نهایت پلیس ژاپن نتوانست این اتفاق را به عنوان یک مورد آدم خواری گزارش کند.
آدم خواری در پاکستان
دو برابر به نامهای عارف علی و فرمان علی در یکی از روستاهای پنجاب پاکستان زندگی میکردند. پس از مدتی مردم روستا متوجه شدند که محل دفن افراد تازه فوت کرده دستکاری شده است و جنازهای داخل قبر وجود ندارد. آنها فورا پلیس را در جریان این اتفاق قرار دادند تا اینکه در نهایت پس از بازرسیهای گسترده مشخص شد که این دو برابر شبانه جنازهها را از قبر خارج میکرده و پس از پختن، میخوردهاند.
جالب اینجاست که در پاکستان قانونی علیه آدم خواری وجود ندارد و از آنجایی که این دو برابر کسی را نکشته بودند، امکان نداشت آنها را اعدام کنند. در نهایت دادگاه این دو برابر را به جرم بی احترامی به قبرستان به ۲ سال زندان محکوم کرد.
پس از پایان دوره زندان، فرمان علی و عارف علی مجدد به روستای خود برگشتند؛ اما مردم روستا به شدت از آزاد شدن آنها عصبانی بودند و حتی چندین ساعت جادههای مختلف را نیز بستند. در نهایت با دخالت پلیس، این دو برادر کمی دورتر از بقیه مردم روستا ساکن شدند. آنها از بقیه دوری میکردند و سعی داشتند زندگی آرامی داشته باشند. تا اینکه مردم روستا مجددا به پلیس اعلام کردند که بوی بدی از سمت خانه آنها میآيد.
پلیس پس از ورود به خانه با یک دیگ مواجه شد که روی آتش قرار داشت و کنار آن نیز سر بریده شده یک کودک دیده میشد. پس از بررسی مشخص شد که سر بریده شده به یک کودک ۲ ساله دفن شده در قبرستان روستا تعلق دارد. گزارش مجدد این آدم خواری مردم پاکستان را شوکه کرده بود و این بار درخواست برخورد جدیتری با این دو برابر داشتند. در نهایت دادگاه حکم ۱۲ سال زندان را برای آنها صادر کرد.