همیشه به قدرت و توانایی های مغز انسان پرداخته میشود؛ اما این ارگان حیاتی نیز با محدودیتهای خاصی و عجیبی مواجه است که شاید باور نکنید.
مغز یک بخش فوقالعاده از بدن انسان است که حتی میتواند اکتریسیته لازم برای روشن کردن یک لامپ را نیز تامین کند. همچنین گفته میشود که مغز دارای قدرت یک اگزافلاپ است که یعنی میتواند میلیاردها میلیارد محاسبه را در یک ثانیه انجام شود. علاوه بر اینها، مغز انسان توانایی ذخیره یک پتابایت اطلاعات که معادل ۵۰۰ میلیارد صفحه استاندارد پرینت شده است را دارد. هرچند کارهای زیادی وجود دارد که مغز قادر به انجام آنها نیست.
کارهای عجیبی که مغز انسان توانایی انجام آنها را ندارد
مغز خیسی را حس نمیکند
تصور کنید که در حال پیادهروی هستید و هوا نیز گرم و ابری است. ناگهان حس میکنید یک چیز سرد و خیس به صورت شما میخورد و همان لحظه متوجه میشوید که باران شروع شده است. دقیقا چه چیزی حس کردید؟ اعصاب بدن فشار قطره آب و تغییر دما را ثبت کردهاند؛ اما حس خیس بودن چطور؟
برخلاف آنچه احساسمان به ما منتقل میکند، مغز انسان توانایی حس کردن خیسی را ندارد. در واقع چیزی که ما به عنوان خیسی در ذهن خودمان مجسم کردهایم، ترکیبی از احساسات مربوط به بافت، فشار، دما و … است. وقتی ترکیب این موارد با هم اتفاق میفتد، مغز آنها را به عنوان خیس بودن شناسایی میکند؛ زیرا در تجربه ما خیس بودن اینگونه تعریف شده است.
به بیانی دیگر ما با یک توهم طرف هستیم که بر پایه تجربه قبلی شکل گرفته است. حتما برایتان پیش آمده که فکر میکنید چیزی خیس است؛ اما بعدا متوجه میشوید که اشتباه کرهاید. در اینجا مغز در پردازش حسها اشتباه کرده است. ظاهرا مغز انسان عملکرد خوبی در پردازش تفاوت حس خیسی در نقطههای مختلف بدن ندارد؛ اما میتواند تا حدودی میزان آن را تشخیص دهد.
در نبود نور، تصوری از رنگ مشکی ندارید
چشمان خود را ببندید و سپس آنچه را که میبینید، بکشید. برای این کار قطعا از رنگ مشکی استفاه میکنید؛ اما این رنگ لزوما چیزی نیست که شما میبینید. به بیانی دیگر این رنگ، خاکستری بسیار تیره است که البته آلمانیها آن را خاکستری ذاتی نام نهادهاند. عوامل مختلفی دخیل هستند که باعث میشوند شما در تاریکی رنگ مشکی را نبینید.
البته در حضور نور، چنین مشکلی وجود ندارد؛ اما بدون آن، مغز به سراغ چیزی میرود که تا حدودی روشنتر است. بدن انسان دارای پروتئینی به نام رودوپسین است که به تبدیل سیگنالهای نور به سیگنالهای الکتریکی در مغز کمک میکند. این پروتئین که توسطه فوتونها و به واسطه همپارش فعال میشود، به مغز انسان این توانایی را میدهد که آنچه را میبینید درک کند.
اما در نبود نور نیز همپارش آنی رخ میدهد و انسان را قادر میسازد که به شکل بسیار محدودی ببیند. همین اتفاق نیز رنگ خاکستری ذاتی را ایجاد میکند.
مغز انسان نمیداند با دادههای میدانهای مغناطیسی چه کند
پرندگان هر ساله به لطف توانایی فوقالعاده خود در دنبال کردن میدانهای مغناطیسی زمین، هزاران کیلیومتر مهاجرت میکنند. حیوانات دیگر نیز از کوسه گرفته تا مگس میتوانند متوجه تغییر در میدانهای مغناطیسی بشوند. گفته میشود این توانایی به پروتئینی به نام کریپتوکروم مربوط است.
نکته جالب اینجاست که در بدن انسان هم این پروتئین وجود دارد. حتی بررسیها نشان دادهاند که این پروتئین در مغز برخی انسانها فعال است و در صورتی که در معرض تغییرات میدانهای مغناطیسی قرار بگیرید، همان واکنشی را از خود نشان میهد که به حیوانات در مسیریابی کمک میکند.
بنابراین مغز انسان از نظر تئوری توانایی درک تغییرات در میدانهای مغناطیسی را دارد؛ اما مشکل اینجاست که مغز نمیداند باید با این اطلاعات چه کند. پژوهشهای مختلف نشان میدهند که اگرچه مغز توانایی پردازش آنها را دارد، ولی چنین کاری نمیکند.
مغز انسان در حالت مستی توانایی شکل دادن خاطرههای جدید را ندارد
بسیاری از افراد به خاطر نوشیدن زیاد مشروبات الکلی به خاطر نمیآوردند که شب گذشته چه اتفاقاتی رخ داده است؛ اما نوشیدن بیش از حد مشروبات الکلی باعث فراموش کردن خاطرات نمیشود. بلکه الکل در توانایی ذهن انسان برای شکل دادن خاطرههای جدید اختلال ایجاد میکند.
وقتی میزان الکل خون شما به ۰.۱۸ تا ۰.۳۰ درصد برسد، هیپوکامپ (بخشی از مغز که نقش مهمی در ذخیره اطلاعات دارد) با مشکل مواجه میشود. البته این میزان حتی در کشورهای غربی نیز قانونی نیست و در صورتی که پلیس شما را در حال رانندگی ببیند، متوقف خواهد کرد. همچینن این میزان به مسمومیت الکلی نزدیک است.
مغز نمیتواند در مکانهای جدید استراحت کند
بسیاری از افراد نمیتوانند در هتل یا در خانه دوستان و آشنایان خود به راحتی بخوابند. در واقع مغز انسان با خوابیدن در مکانهای ناآشنا مشکل دارد. این مشکل نیز به اجداد انسانها بر میگردد که حتی در هنگام خواب نگران حمله جانوران شکارچی یا قبیلههای رقیب بودند.
به همین خاطر مغز انسان تمایل ندارد در مکانهای ناآشنا به خواب برود. البته ظاهرا نیمکره سمت راست مغز هیچ مشکلی با این مسئله ندارد؛ اما نیمکره سمت چپ میخواهد هوشیار باقی بماند. چنین رفتاری در برخی حیوانات همچون دلفینها نیز دیده شده است که به خاطر غرق نشدن، کاملا به خواب نمیروند.
طبیعتا شما در یک هتل شیک غرق نخواهید شد، ولی مغز مطمئن نیست و به همین خاطر میخواهد مراقب باشد. این پدیده آنقدر شایع است که به نام اختصاصی تاثیر شب اول شناخته میشود. در این حالت مغز سریعتر به صداها واکنش نشان میدهد و برای بیدار کردن سریع شما آمادهتر است.
البته این اتفاق معمولا فقط برای یک شب تکرار میشود. تکنیکهای تصویربرداری مغز نیز نشان دادند که در شب دوم بسیاری از فعالیتهای نیمکره سمت چپ متوقف میشوند و مغز آرامش بیشتری دارد. هرچند که این موضوع برای برخی افراد تا چهار شب نیز به طول میانجامد.
مغز انسان توانایی جداسازی درد فیزیکی و احساسی را ندارد
یکی از بدترین دردهای دنیا این است که قلب شما بشکند؛ اما تاکنون شده که دستتان روی گاز بسوزد؟ میتوانید به صورت منطقی بگویید که کدام یک بیشتر درد دارد؟ یا میتوانید بگویید که چطور این دردها با همدیگر فرق میکنند؟ اگر نمیتوانید به این سوالات پاسخ دهید، نگران نباشید؛ زیرا مغز انسان نیز توانایی تشخیص تفاوت بین این درد را ندارد.
در واقع فقط در شعرها نیست که میگوییند درد شکسته شدن قلب همچون سایر دردها واقعی است، بلکه پژوهشگران توانستهاند با استفاده از MRI نشان دهند که واکنش مغز انسان به درد فیزیکی با درد عاطفی فرقی ندارد. جالب است بدانید که علاوه بر درد، ضربه عاطفی سبب کمهوش شدن فرد نیز میشود و با آسیب به توانایی استدلال، IQ شما را تا ۲۵ درصد کاهش میدهد.
مغز انسان در تشخیص ارتفاع مشکل دارد
در طول پرواز با هواپیما، خلبان با مسافران صحبت میکند و به آنها اطلاع میدهد که در حال کاهش یا افزایش ارتفاع است. شاید تاکنون به این موضوع فکر نکرده باشید؛ اما دفعه بعدی که در هواپیما هستید، سعی کنید پیش از اعلام خلبان تغییر ارتفاع را حدس بزنید. به احتمال خیلی زیاد، در این کار موفق نخواهید شد؛ زیرا مغز انسان توانایی چندانی برای این کار ندارد.
بررسی مغز موشها نیز نشان داد که وقتی این جانوران در حال بالا رفتن از جایی هستند، بخشهایی از مغز که مسئول ترسیم فضا و فاصله هستند به ندرت فعالیت میکنند. در واقع سلولهایی که فاصله را اندازهگیری میکنند، نميدانند که جانور تا چه میزان بالا رفته است. گویا این بخش از مغز در حالت سهبعدی کار میکند و درک آن از شرایط روی زمین با شرایط در ارتفاع متفاوت است.
انگار که شما دو نقشه برای مکانیابی دارید. توانایی مغز انسان در خواندن نقشه افقی بسیار خوب است؛ اما در خواندن نقشه عمودی چندان خوب نیست.
مغز انسان با شبکههای اجتماعی سازگاری ندارد
شبکههای اجتماعی باعث سرگرم شدن ما میشوند و از طرفی میتوانند اطلاعات ما را بالا ببرند؛ اما از طرفی میتوانند مغز انسان را نابود کنند. با توجه به پژوهشهای انجام شده، یک فرد عادی به طور متوسط هر روز بیش از دو ساعت و نیم از وقت خود را در شبکههای اجتماعی میگذارند.
همین نیز نحوه پردازش اطلاعات در مغز را تغییر میدهد؛ زیرا شما همیشه منتظر دیدن چیزهای جدید هستید و با دیدن آنها حس خوبی خواهید داشت. بدین ترتیب شما برای تمرکز کرن طولانی مدت روی موضوعات مختلف با مشکل مواجه خواهید شد و به راحتی حواستان پرت میشود.
افرادی که از کاربران جدی شبکههای اجتماعی هستند، عملکرد ضعیفتری نسبت به افراد عادی در تستهای شناختی از خود نشان میدهند. در واقع برای این افراد سخت است که روی یک کار مشخص تمرکز کنند. بدتر از همه اینکه واکنش مغز انسان به شبکههای اجتماعی مشابه واکنش به مواد مخدر است. شما خواهان آن هستید و بعدا به یک اعتیاد بدل میشود.
مغز انسان توانایی غافلگیر کردن خودش را ندارد
حتما شنیدهاید که هیچکسی نمیتواند خودش را قلقک دهد. اگر هم نشنیدهاید، امتحان کنید. چنین چیزی ممکن نیست. حتی اگر شخص دیگری آنقدر شما را قلقک دهد که از خنده روی زمین بیفتید، باز هم در این لحظه نمیتوانید خودتان را قلقک بدهید.
اول از همه باید بدانید که حس قلقک یک مکانیزم دفاعی بوده که به عنوان واکنش بدن به رد شدن جانوران کوچکی همچون عنکبوتها شکل گرفته است. بنابراین میتوان غافلگیری را عنصر اصلی قلقلک دانست. وقتی فردی شما را قلقلک میدهد، شما نمیدانید که میخواهد چند لحظه بعد انگشتان خود را کجا بگذارد.
ولی مخچه به خوبی میداند که دستان شما برای چه کاری حرکت میکنند و به همین خاطر هیجوقت اجازه غافلگیر شدن را نمیدهد.
مغز انسان توانایی انجام همزمان چند کار را ندارد
برخی افراد به توانایی خود در انجام هم زمان چند کار افتخار میکنند. اگر هم در سی سال اخیر در بازار کار بودهاید، حتما با آگهیهای بسیاری مواجه شدهاید که در آنها کارفرما به دنبال فردی با توانایی چندوظیفگی بالا است. بسیاری گمان میکنند که در دنیای امروزی کارها به این شکل انجام میشود؛ اما واقعیت اینگونه نیست.
اگر جزء افرادی هستید که به مولتی تسکینگ خود افتخار میکنند، باید شما را ناامید کنیم؛ زیرا بر اساس علم عصبشناسی، مغز انسان توانایی چندانی در انجام همزمان چند کار ندارد. کارمندی را تصور کنید که سه کار مهم را در یک فاصله زمانی کم انجام داده و احساس غرور میکند. واقعیت این است که اگر فرد مورد نظر آنها را به صورت جداگانه انجام میداد، نتیجه بهتر میشد.
همچنین وقتی که فکر میکنید در حال مولتی تسکینگ هستید، در واقعی تنها بین کارهای مختلف سریع جابهجا میشوید و به هیچ وجه دو کار را همزمان اجام نمیدهید. به طور کلی عملکرد مغز انسان به گونهای است که فقط میتواند روی یک موضوع تمرکز کند.
اگر همچنان متقاعد نشدهاید، سعی کنید که به طور همزمان هم ایمیل بنویسید و هم با تلفن صحبت کنید. دقت کنید که آیا میتوانید به طور همزمان جملات کامل و درست را بگویید، به طرف مقابل گوشی دهید و یک ایمیل منطقی را بنویسید؟ در واقعیت اکثر افراد صحبت میکنند، سپس کمی ایمیل مینویسند و مجدد به صحبت ادامه میدهند.
مغز انسان توانایی تقسیم خود و مدیریت همزمان این دو کار را ندارد و در صورت اصرار بر مولتی تسکینگ نیز نتیجه چندان جالب نخواهد شد.