معامله با شیطان

انسان‌هایی که با شیطان معامله کردند؛ داستان‌های واقعی از جادوی سیاه

معامله با شیطان یک مضمون فرهنگی است که با یک سری افسانه‌ها تمثل یافته و همچنین در بسیاری از سنت‌های مسیحی نقش اساسی دارد. با ما همراه باشید تا معروف‌ترین کسانی که با شیطان معامله کردند را معرفی کنیم.

چه چیزی را حاضر هستید در قبال شهرت و ثروت فدا کنید؟ یا شاید علاقه‌ای به مادیات ندارید و دسترسی به علوم محرمانه و ممنوعه را ترجیح می‌دهید؟ یا شاید خواهان مهارت و توانایی ماورایی هستید تا به شما اجازه دهد که از همتایان خود بالاتر بروید؟

هر چیزی که به دنبال آن هستید، می‌گویند شیطان حاضر است آن را برایتان مهیا کند و تنها چیزی که در عوض می‌خواهد یک روح ناچیز و نحیف است. امروز در این مطلب نگاهی‌ می‌اندازیم به برخی از افرادی که ممکن است معامله با شیطان را انجام داده باشند و نامشان در قسمت نقطه‌چین قرارداد شیطان نوشته شده است. تا انتها با گجت نیوز همراه باشید.

هشدار: برخی موارد آورده شده در این مطلب ممکن است برای همه مناسب نباشد

10. هلندی سرگردان

معامله با شیطان

بسیاری از شما داستان هلندی سرگردان را شنیده‌اید؛ یک کشتی ارواح که دچار طلسمی شیطانی بوده که باعث می‌شود این کشتی برای همیشه در دریاها سرگردان باشد و هیچ‌گاه لنگر نیندازد و برای همه کسانی که آن را ببینند به عنوان یک منادی عذاب عمل می‌کند.

منشأ این افسانه کمی مبهم است، اگرچه پذیرفته شده که در طی قرن هفدهم زمانی که امپراتوری هلند یک قدرت دریانوردی جهانی بود این کشتی ظاهر شده، اما واقعاً تا به حال یک هلندی سرگردان وجود داشته است؟

نام افراد متعددی در این افسانه شنیده می‌شود، اما برخی برنارد فوکه را به عنوان الگوی این افسانه می‌دانند. برنارد فوکه ناخدای هلندی بود که به خاطر سرعت زیاد در سفرهای دریایی‌اش از هلند به جاوه معروف شده‌ بود و دریانوردان شایعه کرده‌ بودند که او با شیطان معامله کرده است؛ بنابراین، وقتی که کشتی این ناخدا از آخرین سفرش بازنگشت همه تصور می‌کردند که شیطان دین خود را مطالبه کرده و اکنون فوکه و خدمه‌ جهنمی‌اش برای همیشه در دریاها سرگردان خواهند بود.

9. دو ویولونیست

این ایده که هنرمندی حاضر است معامله با شیطان انجام دهد و روح خود را در ازای استعدادهای غیر خدایی به او بفروشد، ایده محبوبی بوده که صدها سال است وجود دارد. ویولونیست ایتالیایی، نیکولو پاگانینی، نمونه‌ای رایج از این ایده است. مهارت او در نواختن ویولون چیزی بود که مردم هرگز شبیه به آن را ندیده بودند، بنابراین عجیب نیست که آنها فکر کنند توانایی‌های او از منبعی نامقدس نشأت می‌گیرد.

اما حتی قبل از پاگانینی، یک ویولونیست ایتالیایی دیگر به نام جوزپه تارتینی ادعا کرد که شیطان در خواب او ظاهر شد و باورنکردنی‌ترین قطعه موسیقی را که تا به حال شنیده بود برای او نواخت. وی در توصیف خوابش گفت:

یک شب در سال 1713 در خواب دیدم که معامله با شیطان در ازای روحم را انجام دادم. همه چیز همانطور که من می‌خواستم پیش می‌رفت؛ خادم جدیدم تمام آرزوهای من را پیش‌بینی ‌می‌کرد، از جمله اینکه ویولونم را به او دادم تا ببینم آیا می‌تواند بنوازد یا نه! چقد شنیدن آن قطعه بسیار زیبا و فوق‌العاده که با هنر و هوش عالی نواخته شده بود، شگفت‌انگیز بود.

پس از بیدار شدن، تارتینی سعی کرد آن قطعه را بازسازی کند که تبدیل به اثر بزرگ او شد که به قطعه تحریر شیطان معروف است.

8. مردی که شیطان را فریب داد

معامله با شیطان

جاناتان مولتون یک استعمارگر آمریکایی بود که در زمان آغاز و پایان جنگ آمریکا به عنوان یک سرتیپ شبه نظامیان نیوهمپشایر خدمت می‌کرد. زمانی که مولتون در جنگ نبود، یک تاجر فوق‌العاده موفق بود، که به دلیل بی‌رحمی و تمایلش به رشوه دادن، اغوا کردن یا ترساندن دیگران برای انجام خواسته‌هایش بدنام شد. جای تعجب نیست که شیوه‌های تجاری باعث شد بسیاری از همسایگان وی را مورد تمسخر و تحقیر قرار دارند و همچنین به عنوان مردی که برای ثروت فراوان معامله با شیطان را انجام داد معروف شد.

طبق این افسانه، مولتون در سال‌های اولیه زندگی خود یک تاجر مرزی ناچیز بود تا اینکه روح خود را در ازای دو چکمه پر از سکه طلا در نزد شاهزاده تاریکی گرو گذاشت، اما مولتون که همیشه اغواگر بود، حتی راهی برای فریب شیطان با بریدن سوراخ در کف چکمه‌هایش و همچنین کف خانه‌اش پیدا کرد؛ بنابراین، شیطان مدام در چکمه‌ها طلا می‌ریخت، اما تا زمانی که زیرزمین مولتون پر از سکه شد، آن‌ها پر نشدند.

زمانی که مولتون درگذشت، یکی از نعش‌کشان وی گفت که جسد به سادگی قبل از دفن از داخل تابوت ناپدید شد. در خانه مولتون یک کیسه سکه طلا وجود داشت، نشانه‌ای از اینکه شیطان آماده‌ست تا معامله را تکمیل کند.

7. پاپ کفرگوی

فهرست بلندبالایی از پاپ‌هایی وجود دارد که مقدس نبودند و متهم به انجام انواع شرارت‌ها بوده و حتی یکی از آنها به معامله با شیطان متهم شد. این وجه تمایز متعلق به پاپ سیلوستر دوم است که قبلاً به عنوان گربرت اوریلاک شناخته می‌شد.

گربرت یک محقق و معلم متعهد و از طرفداران ریاضیات و نجوم بود؛ بنابراین، هنگامی که در سال 999 پاپ شد، از اختیارات جدید خود برای پیشبرد علایقش استفاده کرد. محبوبیت سیستم عددنویسی هندی-عربی در اروپای غربی و همچنین استفاده از چرتکه به او نسبت داده می‌شود. او اسطرلاب خود را داشت، دست نوشته‌ها را جمع آوری می‌کرد و حتی مقاله‌ای در مورد هندسه اقلیدسی نوشت.

با این حال، صحبت از هزار سال پیش است و همه کنجکاوی علمی پاپ سیلوستر را مثبت نمی‌دانستند، به‌ویژه وقتی در مورد دانش ریاضی حاصل از جهان عرب حرف می‌زنیم. افسانه‌هایی به وجود آمد که گربرت یک جادوگر و یک مرده‌خوان بود که با شیطان همکاری دارد، که شیطان نه تنها قدرت جادویی برای او فراهم کرده، بلکه به او کمک کرد تا مقام پاپ را حفظ کند.

چنین داستان‌هایی در ابتدا توسط دشمنان او منتشر شد، به‌ویژه یکی از کاردینال‌ها به نام بنو که نوشت پاپ سیلوستر با مرگی هولناک و فلاکت بار درگذشت و در میان نفس‌های آخرش، درخواست کرد تا دست و زبان خود را تکه تکه کرده تا به شیطان تقدیم کند و بی‌حرمتی به خداوند انجام داده باشد.

6. آهنگساز محبوب

معامله با شیطان

اگرچه امروزه فراموش شده است، اما فیلیپ موسارد، آهنگساز فرانسوی قرن نوزدهمی، با رساندن موسیقی کلاسیک به اجراهای دسته جمعی، نقش مهمی در رواج موسیقی کلاسیک داشت. ایده او این بود که چنین اجراهای موسیقی نباید محدود به تئاترها و اپراهایی باشد که عمدتاً در اختیار طبقات بالا جامعه هستند. در نتیجه، او شروع به اجرای کنسرت‌های گردشی کرد که در مناطق باز برگزار می‌شدند و به قیمت ارزان در دسترس بودند.

ترکیب موسیقی موسارد که خود آهنگساز بود، معمولاً شامل آثار خودش در ترکیب با آثار معروف و محبوب آهنگسازان دیگر بود. موسیقی‌های وی معمولاً با رقص‌های نشاط‌ آوری مانند گالوپ، کوادریل و البته کن کن همراه می‌شد.

اجراهای موسارد در بین طبقات پایین بسیار محبوب شد و نمایش‌های او به صحنه بزرگ‌ترین مهمانی‌ها در پاریس تبدیل گشت. اما، البته، همه از چنین سرگرمی‌های فسق آمیز و فاسدی راضی نبودند و به سرعت شایعاتی مبنی بر اینکه این آهنگساز معامله با شیطان انجام داده و سعی دارد مردم خوب پاریس را به یک زندگی گناه آلود تباه کند، ظاهر شد.

5. شفادهنده و مدیر مدرسه

پادشاه جیمز ششم و یکم که با عنوان جیمز ششم پادشاه اسکاتلند و با عنوان جیمز یکم پادشاه انگلستان و ایرلند بود، کمی به جادوگری و جادوی سیاه علاقه داشت و حتی رساله خود که دیمونولوژی نام داشت را در مورد غیب‌گویی نوشت.در سال 1589، همسرش، آن دانمارک، توسط طوفانی در دریا در معرض خطر قرار گرفت و پادشاه متقاعد شد که این بادهای مخالف نتیجه جادوگری است. در نتیجه، تعداد و شدت محاکمات جادوگران در اواخر قرن شانزدهم و اوایل قرن هفدهم به طور قابل توجهی افزایش یافت.

بدنام ترین آنها محاکمه نورث برویک بود که بیش از دو سال طول کشید و منجر به متهم شدن بیش از 70 نفر به جادوگری شد. دو نفر از آنها به عنوان سر گروه دیده می‌شدند. یکی از آنها شفا دهنده‌ای به نام اگنس سامپسون بود که به بیش از پنجاه اتهام جادوگری اعتراف کرد، در حالی که دیگری یک مدیر مدرسه محلی به نام جان فیان بود که اعتراف کرد که با معامله با شیطان انجام داده و سپس برای بسیاری از جادوگران نوپا در منطقه به عنوان محقق عمل کرد. البته هر دو اعتراف تحت شکنجه شدید گرفته شد و هر دو نفر بعداً به خاطر اعمالشان اعدام شدند.

4. نجیب‌زاده قاتل

معامله با شیطان

از بین تمام افرادی که در این لیست قرار دارند، یکی از افرادی که به احتمال زیاد معامله با شیطان انجام داده است، ژیل ده ره بوده، زیرا اعمال او در واقع شنیع و شرارت او تقریباً واضح بود. نجیب زاده ژیل ده ره در اصل به خاطر نقشش در جنگ صد ساله به عنوان قهرمان فرانسه مورد ستایش قرار گرفت، دورانی که در طی آن به عنوان همرزم ژان آرک خدمت کرد. وی همچنین زندگی دوم و مخفیانه‌ای داشت که در آن از از شکنجه و قتل کودکان لذت می‌برد.

در سپتامبر 1440، ده ره پس از یک دهه کشت و کشتار که در طی آن ممکن است بیش از 140 قربانی گرفته باشد، دستگیر شد. در طول محاکمه او، هم ده ره و هم چند تن از خدمتکاران یا همدستانش به اعمال شیطانی خود اعتراف کردند، اگرچه این اعترافات تحت شکنجه گرفته شد.

علاوه بر قتل‌ها، ژیل ده ره همچنین با احضار مکرر شیطان و یاران اهریمنی‌اش به شیطان پرستی اعتراف کرد. در حالی که آن نجیب‌زاده حاضر به فروش روح خود نشد، خون و اعضای بدن قربانیان خود را در ازای دانش و قدرت بر هنرهای تاریک تقدیم کرد.

بازپرسانی که ریاست دادگاه را بر عهده داشتند، ژیل ده ره را یک فاسد العقیده، یک از دین برگشته، یک جادوگر، یک بچه باز، برانگیزاننده ارواح خبیثه، یک فالگیر، قاتل کودکان بی گناه، جنایتکار، مرتد و بت پرست نامیدند. جای تعجب نیست که او به دلیل جنایات خود اعدام شد، اگرچه هنوز سوألاتی درباره گناه او وجود دارد.

3. دانشمند دیوانه قلعه فرانکشتاین

نام فرانکنشتاین نیازی به معرفی ندارد، اما در این ملطب، ما در مورد داستان خلق شده توسط مری شلی صحبت نمی‌کنیم، بلکه در مورد قلعه فرانکشتاین واقعی و دانشمند دیوانه واقعی صحبت می‌کنیم که در آن قلعه کمین کرده بود.

نام او یوهان کنراد دیپل بود و در اواخر قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم در قلعه فرانکشتاین زندگی می‌کرد. اگرچه دیپل کار خود را به عنوان یک متخصص الهیات آغاز کرد، اما در نهایت به کیمیاگری علاقه پیدا کرد. گفته می‌شد که او سعی کرد اکسیر زندگی را به وجود آورد و حتی با اجساد کار کرد تا انتقال روح را تمرین کند.

داستان‌های آزمایش‌های او روستاییان محلی را شوکه و وحشت زده کرد، اما حتی همکارانش نیز دیپل و کارهایش را کنار گذاشتند. دوست هم دورهو سابقش، امانوئل سوئدنبورگ، او را به عنوان بدترین شیطان که دست به کارهای شیطانی می‌زد محکوم کرد. برای دیپل، هیچ چیز ممنوعی وجود نداشت، بنابراین جای تعجب نیست که مردم بر این باور بودند که او در روح خود را در ازای محرمانه‌ترین دانش به شیطان فروخته باشد.

2. بلوز شیطان

معامله با شیطان

در این مورد چیزی مشابه با مورد دو نوازنده ویولن داریم، اما شامل دو نوازنده سبک موسقی بلوز است. داستان رابرت جانسون یک داستان شناخته شده و محبوب است. وقتی او به عنوان یک نوازنده نوزده ساله بلوز شروع به کار کرد، مهارت‌هایش چیزی برای گفتن نداشت. اما ظاهراً او برای چند سال ناپدید شد و وقتی دوباره ظاهر شد، مهارت بالایی پیدا کرده بود و تا به امروز یکی از تأثیرگذارترین نوازنده‌های بلوز در تاریخ شناخته می‌شود.

مردم بر این باور بودند که جانسون مهارت‌های شگرف خود را از راه‌های غیر خدایی و معامله با شیطان و فروختن روح خود در ازای استعدادی وصف ناپذیر، به دست آورده است. سپس، هنگامی که او در سن 27 سالگی درگذشت، این شیطانی بود که نفع خود از معامله را گرفت.

برخی از بزرگ‌ترین آهنگ‌های رابرت جانسون مانند «Cross Roads Blues»، «Hell Hound on My Trail» و «Me and the Devil Blues» مطمئناً حکایت از این باور دارند و نشان می‌دهند که این نوازنده با طرز فکر شوم در مورد خود مخالف نیست.

اما رابرت اولین نفر نبود. تامی جانسونیک هیچ نسبتی با رابرت ندارد، یک نوازنده بلوز بود که چند سال قبل‌تر از رابرت به شهرت رسید. وی نه تنها از باور معامله با شیطان خوشش می‌آمد بلکه ادعا می‌کرد که موسیقی خود را از شیطان آموخته است. اما تامی جانسون در جوانی نمرد، احتمالاً به همین دلیل است که این افسانه معامله با شیطان بیشتر به رابرت جانسون مرتبط نسبت داده شده است.

1. فاوست

معامله فاوستی به معامله‌ای گفته می‌شود که در آن شخصی مایل است در ازای منافع یا دارایی‌های مادی، چیزی با ارزش اخلاقی یا معنوی عالی معامله کند. این برگرفته از افسانه آلمانی فاوست است، دانشمندی که روح خود را در ازای دانش و لذت های دنیوی نامحدود به شیطان فروخت. این داستان با وجود بیش از 400 سال قدمت، به دلیل اقتباس‌های سینمایی، ادبی و موسیقایی فراوان، همچنان شهرت دارد.

اما در مورد شخص واقعی پشت این افسانه چه می‌توان گفت؟ این افسانه بر اساس یوهان گئورگ فاوست، متخصص الهیات و کیمیاگر آلمانی فعال در اوایل قرن شانزدهم است. اطلاعات زیادی از این شخصیت تاریخی در دست نیست. برخی او را به عنوان یک کلاهبردار محکوم می‌دانند، در حالی که برخی دیگر گفتند که او یک غیب‌گو بوده، اگرچه به نظر می‌رسید اکثر آنها موافق بودند که فاوست در جادوی سیاه دست داشته است.

فاوست تقریباً در سال 1540 درگذشت. پس از آن، شخصی رساله‌ای نوشت و منتشر کرد که در آن شیوه‌های شیطانی فاوست توضیح داده شده بود و آنقدر محبوب شد که در سراسر اروپا پخش شد. چند دهه بعد، یکی از این رساله‌ها در اختیار کریستوفر مارلو، نمایشنامه‌نویس انگلیسی قرار گرفت. وی با الهام از آن نمایشنامه دکتر فاستوس را نوشت. اولین اثر از بسیاری از آثار بزرگ بر اساس این افسانه، که جایگاه فاوست را در تاریخ به عنوان بدنامترین مردی که معامله با شیطان را انجام داد تثبیت کرد.