در این مطلب نگاهی به بهترین فیلم های علمی تخیلی دهه 2010 انداختهایم؛ فیلمهایی که تا مدتها ذهنتان را درگیر خواهند کرد.
وقتی به سالهای 2010 تا 2020 میلادی نگاه میکنیم، متوجه میشویم که این سالها دهه طلایی فیلم های علی تخیلی بودهاند. در این دوران جلوههای ویژه و تکنولوژیهای مرتبط با آن به شکل چشمگیری پیشرفت کردند و ابزارهای خارقالعادهای را برای روایت داستانهایی جذاب فراهم آوردند. همین موارد باعث به شهرت رسیدن چهرههای سرشناسی چون گیرمو دل تورو، الکس گارلند یا دنیس ویلنوو در سراسر شد.
امروز قصد داریم در گجت نیوز نگاهی داشته باشیم به تعدادی از برترین فیلم های علمی تخیلی دهه 2010 میلادی؛ لیست امروز انواع و اقسام زیرشاخههای علمی تخیلی، از فیلمهایی با محوریت اتفاقات آینده نزدیک گرفته تا ماجراجوییهای پساآخرزمانی را در بر میگیرد. ایده اصلی این فیلمها معمولا پیرامون هوش مصنوعی، تغییراتی اقلیمی کره زمین و سفر در زمان است.
مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی (spider-man: Into the Spider-Verse) محصول 2018
بعید است بتوان ابرقهرمانی را در تاریخ سینما پیدا کرد که به اندازه اسپایدرمن محبوب شده باشد. با اینکه بسیاری معتقدند سهگانه جدید مارول، محبوبترین اقتباس سینمایی از دنیای کامیکهای این شخصیت است، اما به عقیده ما، فیلم انیمیشن Into the Spider-Verse بهترین نسخه از این فرنچایز به شمار میرود.
پیش از عرضه فیلم، ایده قرار دادن چندین مرد عنکبوتی در کنار هم برای مبارزه با یک دشمن واحد ایده شکست خوردهای به نظر میرسید. با این حال نتیجه این گردهمایی مردان و زنان عنکبوتی تجربهای باورنکردنی و تکرارناپذیر از آب درآمد. مثل همیشه پیتر پارکر تا سرحد مرگ به انجام وظیفه مقدساش میپردازد، اما درست در زمانی که به نظر میرسد همه چیز برای او رو به اتمام است، مرد عنکبوتی جدیدی تحت نام مایلز مورالز داستان را به دست میگیرد و داستان خاص خود را تعریف میکند!
نویسندگان این فیلم را باید نابغه دانست؛ چرا که با کنار هم قرار دادن المانهای آشنای این مجموعه و ایدههای جدید، هم توانستهاند مخاطبین دیرینه مجموعه را از خود راضی نگه دارند و هم بر شمار طرفداران مرد عنکبوتی بیفزایند.
مد دیوانه: جاده خشم (Mad Max: Fury Road) محصول 2013
دیگر عنوان مهم در لیست برترین فیلم های علمی تخیلی دهه 2010 میلادی را باید مد مکس: راه خشم دانست. پس از این که جرج میلر سه نسخه ابتدایی از Mad Max را ساخت، سراغ ساخت عناوین متعدد دیگری رفت. با این وجود بازگشت او به این فرنچایز، یکی از پرانرژیترین، خاطرهانگیزترین و شکوهمندترین فیلمهای اکشن دهه 2010 میلادی را رقم زد.
میلر به خوبی توانست تام هاردی را در نقش مکس معرفی کند و داستان فیلم را حول شخصیت فیوریوسا با بازی شارلیز ترون بنا کند. جنبه علمی تخیلی Mad Max: Fury Road بیشتر پیرامون پساآخرزمان است؛ جایی که آب، نفت و گلوله، عناصر تعیینکننده هستی به شمار میروند.
جدیدترین نسخه از مد مکس تا به امروز یکی از نابترین فیلمهای اکشن و علمی تخیلی چند سال اخیر است؛ به طوری که باورنکردنی نیست این فیلم توسط کارگردانی در دهه هشتم زندگیاش ساخته شده باشد!
بلید رانر 2049 (Blade Runner 2049) محصول 2017
نسخه اول فیلم Blade Runner یکی از تجربههای خاص دنیای هالیوود به شمار میرفت. این فیلم البته فروش خوبی را در سینماها تجربه نکرد و تقریبا به یک شکست تجاری تبدیل شد. 35 سال بعد، اتفاقی دقیقا مشابه برای دنباله این فیلم رخ داد! بلید رانر 2049 نیز در تسخیر گیشهها به توفیق چندانی پیدا نکرد؛ اما همانند نسخه اول توانست یک اتمسفر بینظیر را خلق کند و با ارتقای فرمول داستانی سایبرپانکی نسخه اول، روایتگر ماجرایی جدید باشد.
این فیلم چه از حیث بصری و چه داستانی، خود را از سایه نسخه اول بیرون میآورد و استعداد عجیب دنیس ویلنوو در ساخت محیطهای پهناور و متروکه هم باعث باورپذیری بسیار زیاد آن شده است. از منظر طراحی، بلید رانر 2049 به همان زیبایی بلیدرانر سال 1982 ریدلی اسکات و حتی شاید بهتر از آن است. با این حال، این دو فیلم علیرغم شباهتهای بسیاری که با هم دارند، دو عنوان مجزا به شمار میروند که هریک ویژگیهای خاص خود را ارائه میکند.
شکل آب (Shape of Water) محصول 2017
Shape of Water را باید احساسیترین و درگیرکنندهترین فیلم گیرمو دل تورو دانست که عرضه آن پس از ساخت عناوین اکشنی نظیر بلید 2 و هل بوی 2 ارزش دوچندانی به آن میبخشد.
داستان بازی حول شخصیت الیزا در جریان است که قادر به تکلم نیست و در یک تاسیسات فوق سری دولتی نظافتچی است. او اطلاع پیدا میکند که دولت آمریکا موجودی فرابشری و عجیب و غریب را شکار کرده و در این تاسیسات نگهداری میکند. ماجرایی علمی تخیلی و عاشقانه این دو خیلی سریع جای خود را به فراری بزرگ میدهد و دل تورو بدون رد و بدل شدن حتی یک خط دیالوگ، چنان لحظات عاشقانهای را بین این دو به تصویر میکشد که شبیه آن تا کنون در کمتر فیلم سینمایی دیده شده است. این فیلم فوقالعاده سرانجام توانست اسکار بهترین فیلم را برای دل تورو به ارمغان بیاورد.
ورود (Arrival) محصول 2016
روایت یک داستان از درک زمان در چارچوبی خطی نظیر فیلم سینمایی بسیار سخت و دشوار است. با این حال فیلم سینمایی Arrival یکی از بهترین عناوین در این زمینه است و به همین جهت، در لیست برترین فیلم های علمی تخیلی دهه 2010 قرار میگیرد. بار دیگر، نبوغ دنیس ویلنوو است که این فیلم را به اثری تماشایی تبدیل میکند. او با بهرهگیری از خلاقیت خود توانسته با موفقیت موجودات فرازمینی را طراحی کند که حقیقتا فرسنگها فراتر از هر نمونه دیگری است که تا به امروز دیدهایم.
این موجودات فرازمینی به طور باورنکردنی بزرگ و عظیمالجثه هستند؛ با این حال آن طور که از جمعبندی فیلم به نظر میرسد، سرانجام شخصیت ایمی آدامز توانست از قفس درک انسانی از زمان رها شده و با این موجودات ارتباط برقرار کند. پیادهسازی ایده این فیلم واقعا سخت و نفسگیر بوده است؛ اما نتیجه کار تماشایی از آب درآمده!
اگر به فیلمهای علمی تخیلی با محوریت موجودات فرازمینی و درک از زمان علاقمندید، تماشای فیلم Arrival را از دست ندهید.
پلنگ سیاه (Black Panther) محصول 2018
آنچه بلک پنتر از سایر فیلمهای دنیای سینمایی مارول جدا میکند، به تصویر کشیدن سرزمین مادری او، یعنی واکانداست. واکاندا در این فیلم ترکیبی از تخیل اعلای علمی تخیلی با فرهنگ و تمدن غنی کشورهای آفریقایی است که زمینهساز نمایش صحنههایی بدیع بر روی پرده نقرهای شده است.
علیرغم اینکه جلوههای ویژه در پارهای اوقات بر روی فیلم و صحنههای آن نمینشیند، اما به طور کلی فیلم از منظر بصری عنوان بسیار خوبی است. همچنین شخصیتهای اصلی بازی مایکل بی جردن و چادویک بوزمن فقید در نقشهای کیل مانگر و تچالا عمق عجیبی به شخصیتهای خود میبخشند و آنها را یک سر و گردن بالاتر از سایر ابرشروران و ابرقهرمانان مارول قرار میدهند.
بلک پنتر یکی از انگشتشمار فیلمهای مارول است که هم به خوبی درگیریهای روز دنیا را روایت میکند و هم ابرقهرمانی دوستداشتنی را به تصویر میکشد که قادر است به خوبی با اکثر علاقمندان به کامیکها و ابرقهرمانان ارتباط برقرار کند.
او (Her) محصول 2013
ماجرای عشق انسان و یک سایبورگ از سالها پیش پای ثابت داستان سرایی فیلمهای علمی تخیلی بوده است. قدمت این داستان به یکی از نخستین فیلمهای علمی تخیلی ساخته شده، یعنی متروپولیس بر میگردد و از آن زمان مورد توجه بسیاری فیلمسازان این ژانر بوده است.
در فیلم Her، واکین فینیکس نقش تئودور را بازی میکند؛ مردی که عاشق یک سیستم عامل نرم افزاری میشود. این سیستم عامل که سامانتا نام دارد و صداپیشگی او توسط اسکارلت جوهانسون انجام میشود توسط تکنولوژیهای هوش مصنوعی سر از زندگی روزمره تئودور درآورده و ارتبط عمیقتری با او برقرار میکند.
با عمیقتر شدن رابطه تئودور و سامانتا، فیلم به طور مکرر اشتباهات بشری در خصوص تعامل با تکنولوژیهای جدید را به مخاطب گوشزد کرده و در پایان بر محدودتر کردن تعاملات انسان با تکنولوژی و نیاز او به برقراری ارتباط با سایر انسانها تاکید میکند.
حاشیه اقیانوس آرام (Pacific Rim) محصول 2013
اگر Shape of Water را احساسیترین فیلم دل تورو بنامیم، Pacific Rim بدون شک بزرگترین فیلم او از حیث ابعاد و پتانسیلهاست. این فیلم دل تورو ادای احترامی به مفاهیم بدیع ژاپنی نظیر کایخو (Kaiju)، مکا (Mecha) و قهرمانان سنتای است و او در این ماجراجویی دو ساعته بهترین تصویر از جهانی که توسط موجوداتی در عمق دریا تهدید میشود را ارائه میکند.
پاسیفیک ریم پر از شخصیتهای متنوع و البته هیولاهای رباتیک تحت کنترلشان است که از مدتها قبل انتظار رخ دادن این حمله توسط موجودات زیرزمینی را میداده و خود را برای این کار آماده کردهاند.
بازیگرانی نظیر چارلی دی، ران پرلمن و ادریس البا همه تلاش خود را کردهاند که دنیای نهایی فیلم جذاب و لذتبخش باشد. به همین جهت این فیلم را باید همان سری Power Rangers دانست که برای بزرگسالان ساخته شده است. با این حال دل تورو هیچ ابایی از نمایش دادن تجسم کودکانهای که اثری چنان عظیم و بدیع را خلق کرده، نداشته است.
Pacific Rim اساسا با هرآنچه دل تورو ساخته، متفاوت است و به همین جهت عنوانی پررنگ در رزومه کاری او به شمار میرود. از سوی دیگر، این فیلم همچنین قادر است جایگاهی دائمی را در میان برترین فیلم های علمی تخیلی دهه 2010 برای خود دست و پا کند.
لبهی فردا (Edge of Tomorrow) محصول 2013
صرفنظر از این که در خصوص فیلم Edge of Tomorrow چه فکری میکنید، این فیلم اکران شد، گیشهها را تسخیر کرد و خیلی سریع هم به فراموشی سپرده شد! این فیلم اکشن علمی تخیلی، شاید آن اثر فاخری نباشد که خیلی از ما انتظار داریم؛ اما نکات جالب توجهی دارد که میتواند ارزش تماشای حداقل یک بار را به آن ببخشد.
Edge of Tomorrow علاوه بر تام کروز که یکی از شناختهشدهترین چهرههای اکشن هالیوود به شمار میرود، امیلی بلانت را هم به عنوان یک قهرمان مبارز معرفی میکندو ضمنا این فیلم علیرغم اینکه یک اقتباس از بازیهای ویدیویی نیست؛ اما یکی از نزدیکترین تجربهها به ویدیوگیمها را ارائه مینماید و از این حیث میتواند مخاطبان جدیدی برای خود دست و پا کند. تام کروز در این فیلم در نقش یک شخصیت دولتی قرار دارد که پس از مردن در یک حلقه زمانی گرفتار میشود.
ممکن است در نگاه اول Edge of Tomorrow عنوانی به نظر برسد که صرفا برای بازاریابی و کسب درآمد ساخته و اکران شده است؛ اما اگر به بطن داستان و البته ساخت فیلم دقت کنید عنوانی را میبینید که شاید حرفهایی برای گفتن داشته باشد.
بامبلبی (Bumblebee) محصول 2018
بسیاری از ما با فیلمهای ترنسفورمرز مایکل بی بزرگ شدیم و خاطرات فراوانی از آنها داریم. این مجموعه در ابتدا عملکرد خوبی داشت؛ اما به تدریج داستان نسخههای مختلف آن به سمت آبکی شدن رفت و جلوههای بصری سنگین به محوریت این فیلمها تبدیل شد. این اتفاق تا جایی پیش رفت که روح مجموعه ترنسفورمرز به تدریج از فیلمهای مایکل بی پاک شد و این مجموعه فیلمها صرفا به ماشینهای پولسازی پوچ و بیمعنی تبدیل شدند.
Bumblebee اما هرگز چنین نیست و برعکس، میکوشد روح گمشده مجموعه Transformers را بار دیگر احیا کند. این فیلم توانست تم داستانی پایان دنیا توسط دیسپتیکانها و نجات آن توسط آتوباتها را با داستانی شیرین در مورد دختری نوجوان که به طور تصادفی صاحب خودرویی رباتیک میشود، جایگزین کند و نفس تازهای در این فرنچایز نیمهجان بدمد.
هیلی استاینفیلد که علیرغم سن و سال کمش، بازیگر بسیار خوبی است، توانسته نقش یک دختر نوجوان را عالی بازی کند و در کنار بامبلبی دینامیک فوقالعادهای را رقم بزند. این فیلم پر از جان و طراوات است و توانسته مجموعه ترانسفورمرز را آن طور که لیاقتش را دارد، احیا کند. به این ترتیب، دوره جلوههای ویژه بصری بی معنای مایکل بی را باید تمام شده دانست؛ چراکه Bumblebee نویدبخش آیندهای درخشان برای مجموعه ترانسفورمرز است.
درِد (Dredd) محصول 2012
Dredd نمونه ایدهآلی از یک فیلم علمی تخیلی است که دقیقا میداند به دنبال چیست و همه انرژی خود را معطوف رسیدن به این هدف میکند. سیلوستر استالونه در دهه 1990 نتوانست اقتباس خوبی از قاضی درد را ارائه دهد؛ اما کارل اربان، شخصیتی فوقالعاده جذاب و تماشایی را برای این کاراکتر رقم زده است.
در طول مدت فیلم، کلاه درد هرگز از سرش بیرون نمیآید. با این وجود، بازی فوقالعاده اربان توانسته هم جنبه خشن شخصیت درد را به خوبی پیادهسازی کند و هم قانونمندی او را. از سوی دیگر، لنا هدی هم ایفاگر نقش شخصیت منفی اصلی بازی است. بازی به یاد ماندنی او در نقش سرسی در سریال بازی تاج و تخت از او یک شخصیت ایدهآل برای ایفای نقش منفی در این فیلم ساخت.
کل فیلم Dredd عرصه نبرد پرشور این دو کاراکتر است و چینشهای اکشن فوقالعاده و جلوههای بصری خلاقانه هم به خلق یک تجربه علمی تخیلی بیتکرار کمک کردند.
تلقین (Inception) محصول 2010
آیا هنوز هم دارید به سکانس پایانی فیلم Inception و فرفرهای که میچرخید فکر میکنید؟ اگر چنین است مطمئن باشید که تنها نیستید. معمولا زمانی که صحبت از فیلمهایی با محوریت رویا میشود، ذهنها به سمت ساختههای عجیب و غریب و بعضا بیمنطق دیوید لینچ هدایت میشود. با این وجود، کریستوفر نولان، دیوید لینچ نیست و با وسواس دیوانهکنندهای که در همه جنبههای فیلمهایش دارد، عموما محصولاتی بیعیب و نقص را میسازد!
Inception همان ایده رویا و رویاپردازی را برداشته و با کمی ژانر جنایی ترکیب میکند تا بتواند داستانی گیرا و جذاب را روایت کند. این فیلم پس از موفقیت خیرهکننده فیلمهای The Dark Knight و Batman Begins روانه پرده سینما شد؛ بنابراین حتی پیش از اکران نیز موفقیت این فیلم تقریبا تضمینشده بود. با این حال Inception فیلمی خیرهکننده از همه لحاظ است؛ به خصوص جلوههای ویژه که هنوز هم قابل رقابت با بزرگان این صنعت است.
مریخی (The Martian) محصول 2015
داستان علمی تخیلی و فضانوردی The Martian پایانبخش لیست برترین فیلم های علمی تخیلی دهه 2010 است و تجسمی از تمام هنر ریدلی اسکات در ساخت این ژانر فیلمهاست. داستان فیلم در آیندهای نزدیک رخ میدهد؛ جایی که انسان به تکنولوژی، بودجه و علم سفر سریع به مریخ دست یافته است. در این شرایط، شخصیت مارک وتنی که توسط مت دیمن بازی میشود، ظاهرا بر اثر یک طوفان در مریخ کشته میشود و همراهانش به همین خیال او را رها میکنند. با این حال او زنده است و باید به کمک منابع محدودی که در اختیار دارد برای خود سرپناهی بسازد و امیدوار باشد که دولت قصد داشته باشد عملیاتی برای نجات او ترتیب دهد.
فیلم مریخی به طور کامل در خصوص تمرینات فضانوردان پیش از سفرهای فضایی و البته اهمیت امید در سختترین شرایط سخن میگوید. در تمام طول روایت فیلم، اسکات و همکارانش همواره به اهمیت زمانبندی مناسب اقدامات مارک و زمینیان تاکید دارند و اجازه نمیدهند ریتم فیلم حتی برای یک لحظه کند شود.
به طور مشابه، ریدلی اسکات همچنین بارها و بارها تاکید میکند که مریخ تا چه حد میتواند سرد و بیرحم و خطرناک باشد. فیلم The Martian اثری علمی تخیلی و فراموشنشدنی است که با ظرافت بینظیری ساخته شده است. اگر تا کنون این شاهکار ریدلی اسکات را تماشا نکردهاید، توصیه میکنیم بیدرنگ به انجام این کار بپردازید.