با وجود پیشرفتهای اخیر دانشمندان در حوزه فناوری، برای اولین بار ممکن است تئوری زنده کردن دایناسورها و دیگر موجودات منقرض شده، شدنی باشد.
شاید چندین سال پیش بود که برای اولین بار این ایده به ذهن یک دانشمند خطور کرد که ما ممکن است بتوانیم موجودات ماقبل تاریخ و منقرض شده را دوباره روی زمین ببینیم و در کنار آنها زندگی کنیم. ولی آیا ایده این دانشمند که تئوری پارک ژوراسیک نام دارد و با زنده کردن دوباره دایناسورها همراه است شدنیست؟ در ادامه به ممکن بودن این موضوع خواهیم پرداخت.
جامعه بشری هزاران سال است که با زندگی طبیعی دست و پنجه نرم میکند. با گذشت سالها بشر توانست بهطور قابلتوجهی در کنار آمدن با طبیعت و نحوه صحیح زندگی پیشرفت کند. تا به امروز، ما به عنوان یک جامعه بشری، باکتریها را برای تولید دارو اصلاح کردهایم، محصولاتی را با آفتکشهای داخلی ایجاد کردهایم، و حتی یک سگ رباتیک در فضا فرستادهایم. با این حال، علیرغم دستاوردهای بسیار ما در حوزه مهندسی ژنتیک، یکی از مواردی که هنوز روی آن کار میکنیم و به موفقیتی در آن دست نیافتهایم، بازگرداندن حیوانات منقرض شده به زندگی است.
با تمام شکستهای پی در پی در زنده کردن دایناسورها و موجودات منقرض شده، دانشمندان همچنان روی آن کار میکنند تا به موفقیت دست یابند. در واقع، یک رشته کامل از زیست شناسی وجود دارد که بر احیای گونههای منقرض شده متمرکز شده است.
اولین امیدواری در پیشرفت این رشته در سال ۲۰۰۳ میلادی اتفاق افتاد، زمانی که دانشمندان توانستند گونهای از بز کوهی را که چند سال قبل منقرض شده بود، دوباره زنده کنند. متاسفانه نوزاد متولدشده با تکنیکهای جدید، نتوانست زیاد دوام بیاورد و در اولین دقایق بعد از تولدش از دنیا رفت. از آن زمان تا به الان، دانشمندان با روشهای نوین و فناوریهای مدرن، در حال ایجاد تکنیکهای جدیدی در زمینه زنده کردن جانوران منقرض شده هستند.
تکنیکهایی که برای زنده کردن دایناسورها و سایر موجودات منقرض شده مورد استفاده قرار میگیرد، میتواند برای کمک به نجات گونههای زنده ای که در آستانه انقراض قرار دارند نیز بکار گرفته شود.
دوباره زنده کردن دایناسورها و موجودات منقرض شده چه مزایایی به همراه دارد؟
اولین سوال در زمینه احیا این است که بازگرداندن حیوانات منقرض شده چه نفعی دارد؟ برخی از دانشمندان بر این باورند که مطالعه حیوانات منقرض شده و بررسی نحوه عملکرد آنها میتواند به پر کردن برخی شکافها در نظریههای فعلی ما در مورد تکامل کمک کند.
انقراض همچنین میتواند تأثیر زیادی بر محیط زیست داشته باشد. این به این دلیل است که وقتی یک حیوان منقرض میشود، فقدان آن تأثیر چشمگیری بر تمام گیاهان و جانوران درگیر در شبکه غذایی آن حیوان میگذارد. به همین دلیل، بازگرداندن گونههای منقرض شده قبلی به اکوسیستمهای قدیمیشان میتواند به تعادل مجدد و بازیابی محیطهای دور از بحران کمک کند.
حتی این احتمال وجود دارد که زنده کردن دایناسورها و سایر موجودات منقرض شده بتواند گرمایش جهانی را کاهش دهد. دانشمند «سرگئی زیموف» معتقد است که اگر بخواهیم حیوانی شبیه ماموت پشمالو را دوباره به جهان بازگردانیم، میتواند به جمعیت مجدد منطقه، رشد مجدد دشتهای باستانی و احتمالاً کاهش سرعت آب شدن کلاهکهای یخی کمک کند.
از طرف دیگر، مطالعات نشان دهنده این موضوع هستند که امروزه میزان انقراض گونهها هزار برابر سریعتر از قبل از پیدایش بشریت شده است. این به این معناست که جامعه بشری و فعالیتهای انسانی در این آمار افزایش انقراض نقش بزرگی دارند. ما اکنون در دورهای از انقراضهای گسترده زندگی میکنیم و فناوریهای زنده کردن موجودات منقرض شده میتوانند بهعنوان یک راه رحل مفید برای جلوگیری از برخی از آسیبهای ایجادشده به کار گرفته شوند.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت بازگرداندن گونههای منقرض شده به زندگی میتواند یک جهش بزرگ برای علوم زیستشناسی و حفاظت از منابع طبیعی و حیات وحش باشد.
این تئوری چگونه عملی خواهد شد؟
عنصر کلیدی مورد نیاز برای بازسازی یک گونه منقرض شده، DNA آن است. متأسفانه، DNA به آرامی تحلیل میرود و با از بین رفتن کامل، راهی برای بازیابی آن وجود ندارد. محققان معتقدند نیمه عمر دی ان آ 521 سال است، بنابراین پس از 6.8 میلیون سال، اعتقاد بر این است که DNA به طور کامل از بین میرود. به همین دلیل است که گونههایی مانند دایناسورها عملاً هیچ شانسی برای احیا ندارند و دوباره زنده کردن دایناسورها غیرممکن است. با این حال، بسیاری از موجوداتی که اخیراً منقرض شدهاند، مانند دودو، میتوانند شانسی برای دوباره زنده شدن داشته باشند.
وقتی صحبت از انقراض به میان میآید، سه تکنیک اصلی وجود دارد:
1. شبیه سازی: این تنها راه برای ایجاد یک کپی DNA دقیق از چیزی است. با این حال، یک ژنوم کامل برای این کار مورد نیاز است، بنابراین این شکل از نجات ژنتیکی در مورد گونههایی که اخیراً از دست رفته یا گونههایی که در حال انقراض هستند، مؤثرتر است.
2. ویرایش ژنوم: ویرایش ژنوم به معنی دستکاری DNA برای شبیهسازی DNA منقرض شده است. راههای مختلفی برای انجام این کار وجود دارد، اما به طور کلی، این فرآیند شامل دستکاری محققان در ژنوم گونههای زنده برای ساخت گونه جدیدی است که بسیار شبیه گونههای منقرض شده است. از آنجایی که این یک کپی دقیق از DNA گونههای منقرض شده نیست، این روش یک گونه دورگه ایجاد میکند که فقط شبیه حیوان منقرض شده است نه خود آن.
3. پرورش ویژگی: این روش شکلی از پرورش است که در آن یک ویژگی متمایز از یک گونه منقرض شده (یک شاخ یا یک الگوی رنگی) به جمعیتهای زنده باز میگردد. این امر مستلزم آن است که این صفت هنوز در برخی از موارد در گونههای مشابه وجود داشته باشد و این صفت به طور انتخابی دوباره محبوبیت پیدا کند. مانند ویرایش ژنوم، این روش یک گونه منقرض شده را احیا نمیکند، بلکه DNA و تنوع ژنتیکی را احیا میکند که به گونه منقرض شده یک ویژگی متمایز داده است.
آیا زنده کردن دوبارهی گونههای جانوری منقرض شده، واقعا ارزشش را دارد؟
در حالی که در مورد ایده زنده کردن گونههای جانوری منقرض شده تمایل و پتانسیل زیادی وجود دارد، چند منتقد وجود دارند که معتقدند تلاشهای دانشمندان بهتر است صرف چیزهای بهتری شود.
تحقیقات در زمینه پیشگیری از انقراض نشان داد که اگر در برنامههای حفاظت از گونههای زنده سرمایهگذاری شود، منفعت بیشتری به دنیای حیوانات و موجودات زنده خواهد رسید. بهعلاوه، اگر در برنامههای جلوگیری از انقراض سرمایهگذاری شود، تقریباً دو تا هشت برابر گونههای بیشتری نجات خواهند یافت.
جوزف بنت، زیستشناس دانشگاه کارلتون در اتاوا، در مصاحبهای میگوید: «اگر یک میلیاردر قصد سرمایهگذاری در پروژه دوباره زنده کردن موجودات منقرض شده را داشته باشد، با این کار میتواند دو چندان سود کند و به قدرت نیز برسد. ولی هماکنون تعداد زیادی گونه در آستانه انقراض وجود دارد که با همین سرمایه میتوان آنها را نجات داد. پس اگر آن میلیاردر واقعا به فکر کمک به محیط زیست و موجودات زنده باشد، منطقیتر است پولش را در راه محافظت از گونههای زنده خرج کند.»
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که این روش موافق و مخالفهای خاص خود را دارد. برخی مخالف احیای گونهها هستند و آن را یک کار غیرطبیعی و به عبارتی دخالت در فرآیند خلقت میدانند. از طرف دیگر، طرفداران این روش معتقدند تکنیکهایی که در دوباره زنده کردن گونهها مورد استفاده قرار میگیرد، همگی دارای معادلهای طبیعی در طبیعت هستند.