تبادل هدیه بین کشورها و مقامات سیاسی امری رایج است؛ اما گاهی اوقات هدایایی تعجبآور در این بین رد و بدل میشود. در ادامه شما را با عجیب ترین هدیه های کشورها از شمشیر استالینگراد گرفته تا شیر وحشی آشنا میکنیم.
هدیه دادن یک سنت قدیمی بین ملتهاست و قدمت آن به دوران باستان برمیگردد. حاکمان اغلب سفیران خود را با هدایایی نزد دولتها میفرستادند تا دوستی و صلح خود را نشان دهند. در این میان برخی حتی اسب افسانهای تروی را هدیه میدانند، هرچند که ویرژیل در منظومه انهاید میگوید که این اسب نذری برای الهه آتنا بوده است.
یکی از اولین هدایایی که ایالات متحده آمریکا به کشوری دیگر عرضه کرد، کشتی جنگی جدید این کشور بود که در طول جنگ استقلال آمریکا ساخته شده بود. آمریکا در کل دو کشتی جنگی داشت که یکی از آنها به گل نشسته بود. کنگره آمریکا کشتی دیگر را به فرانسه هدیه داد تا با این کار قدردانی خود را نسبت به پادشاه فرانسه برای کمکهایش در طول جنگ نشان دهد.
این هدیه عجیب باعث شد که آمریکا دیگر چیزی به اسم نیروی دریایی نداشته باشد. سنت هدیه دادن بین کشورها همچنان به دلایل متعددی ادامه دارد. در ادامه ده نمونه از عجیب ترین هدیه ها که بین ملتها رد و بدل شدهاند، میپردازیم.
نگاهی به ۱۰ مورد از عجیب ترین هدیه های رد و بدل شده بین کشورها
مراکش در دهه ۱۸۳۰ دوبار به ایالات متحده آمریکا شیر هدیه داد
مراکش اولین کشوری بود که استقلال آمریکا را به رسمیت شناخت. از طرفی معاهده دوستی بین این دو کشور یکی از قدیمیترین معاهدههای آمریکا محسوب میشود که هنوز هم پابرجاست. یکی از عجیب ترین هدیه ها در همین زمان به آمریکا داده میشود. در دهه ۱۸۳۰ دو سلطان مراکش شیرهایی را به آمریکا هدیه دادند. در هر دو مورد هیئت آمریکایی آنها را در طنجه تحویل گرفت. سپس کنسولگری آمریکا در طنجه برای گرفتن دستورالعملهای لازم به واشنگتن نامه نوشت.
در مورد اولی، یک شیر و دو اسب عربی به رئیسجمهور اندرو جکسون هدیه داده شدند. در حالی که کنگره بسیار از این بابت نگران بود، حیوانات با هزینه James Leib در کنسولگری نگهداری شدند. بازگرداندن حیوانات به سلطان غیرقابل تصور بود. در نهایت، کنگره قطعنامهای برای فروش یکی از عجیب ترین هدیه های جهان را تصویب کرد و درآمد حاصل از آن هم به یتیم خانههای واشنگتن اهدا شد.
زمانی که جانشین Leib یعنی Thomas Carr اعتبارنامه خود را به سلطان تقدیم کرد، دو شیر و اسبهای بیشتری دریافت کرد که به عنوان هدیه برای رئیس جمهور درنظر گرفته شده بودند. در حالیکه کنسول هزینههای زیادی برای تامین غذای شیرها متحمل شده بود، باز هم منتظر دستورات کنگره ماند.
Carr مدتها منتظر ماند؛ اما در نهایت به سلطان اطلاع داد که رئیس جمهور و کنگره نمیتوانند هدیه های عجیب او را بپذیرند. سلطان در جواب گفت که شیرها برای مردم آمریکا هستند و اصرار کرد که آنها هدیه را قبول کنند.
در نهایت کار به واشنگتن رسید و کنگره قانونی را تصویب کرد که بر اساس آن رئيس جمهور باید هدایای مقامات و حاکمان خارجی را در وزارت امور خارجه نگهداری کند و از هدیه هایی که عجیب و قابل نگهداری نیستند، در زمان و به روش مناسب خلاص شود. وقتی شیرها به آمریکا رسیدند، بی سر و صدا فروخته شدند و پول آن طبق دستور کنگره به خزانهداری واریز شد.
فرانسه در سال ۱۸۸۶ مجسمه آزادی را به آمریکا هدیه داد
برنامهریزی فرانسه برای اهدای مجسمه آزادی در دهه ۱۸۶۰ آغاز شد. آنها قصد داشتند این مجمسه را در سال ۱۸۷۶ و به بهانه صدمین سالگرد استقلال آمریکا به عنوان هدیه پیشکش کند.
حقوقدان و نویسنده فرانسوی Edouard Rene Laboulaye در سال ۱۸۶۵ پیشنهاد این هدیه عجیب را داد. قاب و روکش مسی این مجسمه مشکلات مهندسی فراوانی داشت و تا سال ۱۸۸۴ شرایط مناسب برای بنا کردن آن در پاریس فراهم نشد. در نهایت این مجسمه برای مدت کوتاهی بر فراز شهر پاریس بود و سپس در بیش از ۳۰۰ قطعه به وسیله ناوچه Isere به نیویورک فرستاده شد. مجسمه آزادی تا زمانی که ساخت پایه آن تکمیل شود در آنجا نگهداری میشد.
فرانسه از طریق لاتاری و سرگرمیهای خیریه پول ساخت این مجسمه را جمعآوری کرد؛ اما در نیویورک پول ساخت پایه یکی از عجیب ترین و معروف ترین هدیه های جهان به سختی تهیه شد. Joseph Pulitzer تلاشهای زیادی برای جمعآوری این پول کرد و این کار را از طریق جوایز جنگی، امور خیریه و گلریزانهای خصوصی به سرانجام رساند. سرانجام در سال ۱۸۸۶ مجسمه بر روی پایه خود و مشرف به بندر نیویورک قرار گرفت.
طرح نهایی Frederic_Auguste Garibaldi شامل یک غل و زنجیر شکسته در زیر پای مجسمه آزادی بود که پایان بردگی در ایالات متحده را یادآور میشد. مجسمه آزادی با مشعل برافراشتهاش روی فریمی قرار گرفت که توسط Gustav Eiffel (سازنده برج ایفل در پاریس) طراحی شده بود.
در اکتبر ۱۸۸۶ ، مقامات فرانسه و آمریکا در مراسم اهدای مجمسه آزادی که پیشتر بزرگ تندیس نوین نام داشت، شرکت کردند. میزبانی این مراسمها را رئیس جمهور آمریکا گروور کلیولند به عهده داشت.
به مرور زمان تغییرات و بازسازیهایی در مجسمه رخ داد که از جمله آنها جایگزینی مشعل Garibaldi با یک ماکت در دهه ۱۹۸۰ است. از آنجایی که هدیه فرانسه به نماد آمریکا در سرتاسر جهان تبدیل شد، در لیست عجیب ترین ها قرار گرفته است.
ملکه ویکتوریا و بریتانیای کبیر میز رزولوت را در سال ۱۸۸۰ به آمریکا هدیه داند
اچ ام اس رزولوت (HMS Resolute) کشتی نیروی دریایی سلطنتی بود که در ماموریت (Belcher (۱۸۵۴-۱۸۵۲ شرکت کرد. این ماموریت در واقع تلاشی از سوی نیروی دریایی سلطنتی برای تعیین سرنوشت ماموریت شوم Franklin بود.
شناور رزولوت در سال ۱۸۵۴ در یخ گیر کرد و حتی خدمه نیز آنها را رها کردند؛ اما بعدها یک صیاد آمریکایی این کشتی متروکه را به New London برگرداند. کنگره آمریکا این کشتی را خریداری کرد و هزینه مربوط به تعمیر آن را نیز متقبل شد. سپس نیروی دریایی آمریکا کشتی را به عنوان هدیه و نشانه ای از دوستی بین دو ملت به بریتانیا فرستاد. این کشتی برای ۲۰ سال در نیروی دریایی بریتانیا خدمت کرد تا اینکه در نهایت با شرط تکه تکه شدن فروخته شد.
ملکه ویکتوریا دستور داد که سه میز از چوب عرشه کشتی بسازند تا یکی از عجیب ترین هدیه های جهان آماده شود. یکی از آنها به عنوان هدیه به رئیس جمهور آمریکا Rutherford B. Hayes داده شد. Hayes در سال ۱۸۸۰ این میز را دریافت کرد و در دفتر خود قرار داد. دومین میز به ملکه تعلق گرفت و الان نیز در مجموعه سلطنتی نگهداری میشود. سومین میز هم به بیوه Henry Grinnell داده شد تا از تلاشهای وی برای مشخص شدن سرنوشت ماموریت Franklin قدردانی شود.
با توجه به اینکه رئیس جمهور Hayes میز رزولوت را از طرف مردم آمریکا به عنوان هدیه پذیرفته بود، تمامی رؤسای جمهور این کشور به جز Lyndon Johnson، Richard Nixon و Gerald Ford از آن استفاده کردند. عکسهای زیادی از بازی کردن فرزندان کندی در اطراف میز، وقتی که پدرشان مشغول کار بود، وجود داشت. همین نیز باعث شد که جانسون دستور دهد میز را به صورت موقت از آنجا بردارند. بعدها جیمی کارتر میز رزولوت را به کاخ سفید برگرداند. این میز نشانگر دو هدیه بین دو ملت است و پلاک میز هم روی این موضوع تاکید دارد.
شهردار توکیو ۳۰۰۰ درخت گیلاس یوشینو را در سال ۱۹۱۲ به آمریکا فرستاد
واشینگتن به خاطر درختهای گیلاس معروف است؛ اما بر خلاف باور عمومی این درختها هدیهای از طرف ژاپن نبودهاند. در اوایل دهه ۱۹۰۰ پروژههای متعددی برای کاشت درخت گیلاس در پایتخت آمریکا در جریان بود که برخی از آنها شامل آزمایش کردن گونههای مختلف ژاپنی از نظر مقاومت در برابر آب و هوای آمریکا بود.
در این دوره یکی از دانشمندان معروف ژاپنی به نام دکتر Jokichi Takemine (کاشف آدرنالین) به همراه سرکنسول ژاپن در نیویورک از واشینگتن بازدید کرد. وی پیشنهاد کرد که ژاپن چند هزار درخت را به عنوان هدیه به آمریکا بفرستد. کنسول با پیشنهاد وی موافقت کرد و در نهایت شهردار توکیو را متقاعد کرد که این هدیه عجیب را به آمریکا دهد.
اولین محموله که شامل ۲ هزار درخت میشد، در سال ۱۹۱۰ به واشینگتن رسید. این محموله یکی از عجیب ترین هدیه های جهان به حساب میآید؛ زیرا آمریکاییها متوجه شدند این درختها آفت زده هستند و ممکن است برای سایر درختان نیز خطرساز شوند. به همین دلیل به دستور William Howard Taft تمامی درختها جمعآوری و سوزانده شدند.
پس از اینکه مقامات آمریکا تاسف خود از این موضوع را ابراز کردند، ژاپنیها تصمیم گرفتند محمولهای دیگر از درختهای سالم و بررسی شده را به این کشور بفرستند. محموله دوم که شامل ۳ هزار درخت میشد در سال ۱۹۱۲ به واشینگتن رسید. دو درخت در فروردین همان سال به صورت نمادین کاشته شدند و باقی درختها نیز به صورت تدریجی در طول ۸ سال در اطراف پایتخت آمریکا ریشه دواندند.
رئیس جمهور آمریکا نیز با فرستادن چند درخت سرخک در سال ۱۹۱۵ از ژاپنیها تشکر کرد. در طول جنگ جهانی دوم درختان ژاپن به شدت آسیب دیدند، به همین خاطر آمریکاییها پیوندهای درختان اهدایی گیلاس را به ژاپن فرستادند تا بتواند بخشی از آسیبهای وارده را جبران کند. از آنجایی که آمریکا در جنگ جهانی دوم این آسیبها را به ژاپن وارد کرده بود، پیوندهای درخت گیلاس در زمره عجیب ترین هدیه های جهان قرار میگیرند.
البته این پایان هدیههای رد و بدل شده بین آمریکا و ژاپن نبود. ژاپن در سال ۱۹۶۵ و به منظور پشتیبانی از تلاش لیدی برد جانسون (همسر رئیس جمهور آمریکا) برای زیباسازی شهرهای آمریکا، ۳۸۰۰ اصله درخت گیلاس را به آمریکا هدیه کرد. در واقع درختان گیلاس واشینگن نماد یک هدیه نیستند، بلکه رد و بدل شدن چندین هدیه بین دو کشور را یادآور میشوند.
بریتانیا شمشیر استالینگراد را در کنفرانس تهران به شوروی هدیه داد
استالینگراد یکی از بزرگترین و مهمترین نبردهای تاریخ بشر است. تا پیش از آن سربازان شوروی فکر نمیکردند بتوانند آلمانها را شکست دهند، اما در این نبرد طاقتفرسا توانستند با نابود کردن کامل لشگر ششم ورماخت و وارد کردن ۷۵۰ هزار نفر تلفات به آلمانیها پیروز شوند. هرچند که روسها نیز در نهایت ۵۰۰ هزار تا ۱ میلیون نفر کشته دادند.
این نبرد پیشروی آلمانها در جبهه شرقی را متوقف کرد و به طور کلی ورق را در جنگ برگرداند. در سال ۱۹۴۳ و همزمان با آماده شدن برای شرکت در کنفرانس تهران، چرچیل پیشنهاد کرد که بریتانیا هدیهای را برای ارج نهادن این پیروزی مهم به شوروی بدهد. پادشاه جورج ششم نیز به شرکت شمشیرسازی Wilkinson دستور داد که یک شمشیر منحصر به فرد را به عنوان شمشیر استالینگراد آماده کند.
شمشیری که آماده شد یکی از عجیب ترین هدیه های تاریخ لقب گرفت. برای قبضه شمشیر از ۱۸ قیراط طلا استفاده شده بود و قبه شمشیر نیز از جنس کریستال بود. همچنین تیغه شمشیر از فولاد باکیفیت Sheffield بود و روی لبههای دو طرف آن عبارات زیر دیده میشدند:
برای شهروندان استالینگراد که قلبهایی پولادین دارند – از طرف شاه جورج ششم – به نشانه احترام مردم بریتانیا
چرچیل این شمشیر را در کنفرانس تهران و در حضور رزولت، رئیس جمهور آمریکا به استالین داد. اگرچه این هدیه در آن زمان با استقبال رزولت و استالین مواجه شد، اما تا قرن بیست و یکم به عنوان یک شیء نسبتا کم اهمیت در موزه ولگوگراد نگهداری شد. در دوران پس از جنگ جهانی دوم، سه بار این شمشیر در مناسبتهای مختلف به بریتانیا برگشت و پس از آن مجددا در اختیار شوروی قرار گرفت تا در گمنامی باقی بماند.
هلند سالیانه ۲۰ هزار پیاز گل لاله را به عنوان هدیه به کانادا ارسال میکند
در جنگ جهانی دوم هلند اعلام بیطرفی کرد؛ اما آلمانها در سال ۱۹۴۰ ناگهان به این کشور حمله کردند. در نتیجه شاهزاده جولیانا به همراه دو فرزندش به کانادا گریخت. او در طول سالهای جنگ در اوتاوا زندگی کرد و همان جا نیز فرزند سومش را به دنیا آورد. برخی از شهروندان ارشد هلند و اشراف این کشور نیز در نتیجه تجاوز آلمان به کانادا فرار کردند و در آنجا با استقبال گرم دولت و مردم این کشور مواجه شدند.
پس از پایان جنگ پناهندگان هلندی به کشور خود برگشتند؛ اما هرگز مهماننوازی کانادا را از یاد نبردند. از سال ۱۹۴۵ به این طرف، هلندیها هر سال هزاران پیاز گل لاله را به عنوان نشانی از دوستی و تشکر به کانادا میفرستند. اگرچه تعداد دقیق این پیازها مشخص نیست، اما تخمین زده میشود که خانواده سلطنتی و مردم هلند تقریبا ۲۰ هزار پیاز لاله را برای کاشت در اوتاوا ارسال میکنند.
البته هدیه هلند صرفا به خاطر پناه دادن خانواده سلطنتی نیست، بلکه آنها میخواهند به خاطر فداکاریهای سربازان کانادایی برای آزادسازی هلند و بلژیک (۱۹۴۴ و ۱۹۴۵) نیز از این کشور تشکر کنند. با وجود این، هیچکس نمیتواند انکار کند که سالیانه ۲۰ هزار پیاز گل یکی از عجیب ترین هدیه های جهان است.
چین دو پاندا بزرگ را به آمریکا هدیه داد
سفر نیکسون، رئیس جمهور آمریکا در سال ۱۹۷۲ یکی از اتفاقات مهم قرن بیستم به حساب میآید. این بازدید درهای چین را مجدد به روی غرب باز کرد و در طول آن تبادلات فرهنگی زیادی صورت پذیرفت. همچنین تعدادی هدیه شخصی بین آقا و خانوم نیکسون و آقای مائو و همسرش رد و بدل شد.
یکی از عجیب ترین هدیه ها که جنبهای ملی نیز پیدا کرد، دو پاندا غولپیکر بودند. هدیه چین به باغ وحش ملی آمریکا در واشینگتن فرستاده شد و با توجه به اینکه هیچ پاندایی در آمریکا وجود نداشت، هیجان زیادی را در این کشور ایجاد کرد. چینیها نیز دو گاو مشک بومی آمریکا را به عنوان هدیه دریافت کردند. هرچند که این هدیه آنچنان هیجانانگیز نبود.
پانداهای چینی در مجموع ۵ توله به دنیا آوردند؛ اما هیچکدام بیش از چند روز زنده نماندند. یکی از پانداها در سال ۱۹۹۲ و دیگری در سال ۱۹۹۹ مرد. یک سال بعد چینیها مجددا دو پاندا را به عنوان جایگزین به آمریکا هدیه دادند. همسر نیکسون در طول بازدید از چین به نخست وزیر این کشور گفته بود که به پانداها علاقه دارد. همین جمله ساده سبب شد که یک همکاری پنجاه ساله بین پژوهشگران و دانشمندان چینی و آمریکایی برای حفظ بسیاری از گونههای بومی دو کشور شکل گیرد.
نیکسون یک شطرنج چینی دستساز را به شوروی تقدیم کرد
شطرنج بازی ملی شوروی بود و هنوز نیز در کشورهای جدا شده از آن نقشی مهم دارد. نیکسون، رئیس جمهور آمریکا در سال ۱۹۷۲ دستور داد پیش از سفرش به اتحاد شوروی یک شطرنج خاص ساخته شود. نیکسون میخواست این شطرنج به عنوان هدیهای از طرف مردم آمریکا به مردم شوروی تصور شود. مهرههای این شطرنج متفاوت بر اساس فرشینهای از قرن چهاردهم که شخصیتهای افسانه آرتور را به تصویر میکشید، ساخته شدند.
ابعاد تخته شطرنج برابر با ۰.۹۱ در ۰.۹۱ سانتیمتر است. برای ساخت مربعهای سفید از چوب افرا و مربعهای سیاه از چوب گردوی سیاه استفاده شده بود. مهرهها نیز از چینی ساخته شده و با فلزات گرانقیمت تزیین شده بودند. ارتفاع هرکدام از آنها نیز به حدود ۱۸ سانتیمتر میرسید. استودیو Cybis Porcelain نیوجرسی مسئولیت طراحی مهرهها را بر عهده داشت و روی جعبه شطرنج نیز جمله زیر دیده میشد:
تقدیم به مردم اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی از طرف رئیس جمهور و خانم نیکسون و مردم ایالات متحده آمریکا، می ۱۹۸۲.
بعدها در طول بازدید برژنف از آمریکا، نیکسون در کمپ دیوید با رهبر اتحاد جماهیر شوروی دیدار کرد. در این دیدار نیکسون یک خودرو لینکلن کانتیننتال که توسط شرکت فورد به عنوان هدیه داده شده بود را تقدیم برژنف کرد. رهبر شوروی از این هدیه بسیار خوشحال شد و به همراه نیکسون شروع به رانندگی کرد.
او حتی سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت را هم رد کرد که باعث شد نیکسون کمی بترسد. با توجه به روابط پر فراز و نشیب آمریکا و شوروی، شطرنج و خودروای که نیکسون به برژنف داد، جزء عجیب ترین هدیه های جهان به حساب میآیند.
کاریلون هدیهای از اطرف مردم هلند به مردم آمریکا بود
در ویرجینیا یک برج فولادی ۳۸ متری قرار دارد که هر ۱۵ دقیقه زنگهای درون آن به صدا در میآیند. این برج در ماههای تابستان میزبان کنسرت هنرمندان مهمان است و افراد زیادی را به خود جلب میکند. برج کاریلون ۵۳ زنگ دارد که همه آنها دستساز هستند. همچنین روی تمامی آنها شعر و نمادهای مختلف دیده میشوند. این نمادها نشان دهنده فرهنگ و هنر هلند هستند.
هلند قصد داشت به خاطر تلاشهای آمریکا برای آزاد کردن این کشور از چنگال آلمان نازی در جنگ جهانی دوم، از مردم آمریکا تشکر کند و به همین خاطر کاریلون را به آنها هدیه داد. کاریلون در فصل بهار با گلهای لاله احاطه میشود و زیبا جلوه میکند. همین نیز باعث شده که افراد برای مراسمهای خصوصی خود نیز از آن استفاده کنند.
البته کاریلون نیز همانند هر آلت موسیقی دیگر به تعمیر دورهای نیاز دارد که بودجه آن توسط بنیاد هلند-آمریکا تامین میشود. این برج ابتدا در ۵ می ۱۹۶۰ (۱۵ اردیبهشت ۱۳۳۹) با ۴۹ زنگ تقدیم آمریکا شد. هرچند که بعدها در سال ۱۹۹۵ تعداد زنگها به ۵۰ و در سال ۲۰۲۱ به ۵۳ عدد رسید.
در طول یک دوره بازسازی که در قرن بیست و یکم انجام شد، تمامی زنگها از سازه جدا شده و به هلند فرستاده شدند تا دوباره تعمیر شوند. در این هنگام خود برج نیز مورد بازسازی قرار گرفت. کاریلون هدیهای است که همه افراد میتوانند از آن بازدید کنند و صدایش نیز همیشه یادآور قدرشناسی مردم هلند خواهد بود.
چین به عنوان هدیه یک استادیوم برای کاستاریکا ساخت
چین نه تنها هزینه ساخت استادیوم ۱۰۰ میلیون دلاری Estadio Nacional را در کاستاریکا متقبل شد، بلکه کارگران چینی را نیز برای ساخت آن به این کشور فرستاد. آنها همچنین اکثر فولاد و مواد اولیه مورد نیاز پروژه را تامین کردند تا در نهایت در سال ۲۰۱۱ یک استادیوم فوتبال فوق مدرن با ظرفیت ۳۵ هزار نفر افتتاح شود.
اگرچه در رسانهها گفته شده بود که این استادیوم هدیهای از طرف چین به کاستاریکا بوده است، اما نشانههایی از یک بده بستان سیاسی بین دو کشور باعث شد که یکی از عجیب ترین هدیه های جهان لقب بگیرد. در سال ۲۰۰۷ Oscar Arias، رئیس جمهور کاستاریکا در طول سفر خود به آسیا با همتای چینی دیدار کرد. در نتیجه این دیدار چندین توافق امضا شد که یکی از آنها قرارداد تامین سرمایه و ساخت استادیوم فوتبال بود.
در این توافق عنوان شده بود که نیروی کار چینی (مستثنی از قوانین کاری کاستاریکا) در پروژه استفاده خواهند شد. در عوض کاستاریکا میبایست روابط دیپلماتیک خود با تایوان را قطع کند. پس از افتتاح استادیوم در سال ۲۰۱۱، چین و کاستاریکا وارد یک توافق تجارت آزاد با یکدیگر شدند.
اگرچه برخی با دید منفی به هدیه چینیها نگاه میکنند، اما در هر صورت کاستاریکا به یک استادیوم جدید مجهز شد. این استادیوم تاکنون میزبان رویدادهای ورزشی و کنسرتهای مختلفی بوده است.