لامیا در اساطیر یونان به عنوان زنی جذاب و زیبا تصویر شده که پس از اتفاقی وحشتناک به کابوس نسلهای مختلف تبدیل میشود. در ادامه به ریشه و داستانهای ترسناک این زن خونآشام میپردازیم.
اسطورهشناسی یونان بوستان مملو از شخصیتهای عجیبی است که میتوانند خواب شب شما را مختل کند. شاید دلیل اینکه هنوز اسطوره ها و خدایان یونان تا این حد محبوب هستند نیز همین باشد. تاکنون فیلمها، رمانها و بازیهای کامپیوتری زیادی با الهام گرفتن از افسانههای باستانی ساخته شدهاند.
یکی از اساطیر یونان باستان زنی شرور و کودکخوار به نام لامیا است. برخی این شخصیت را نسخه اولیه خونآشامهای امروزی میدانند. در ادامه به پیشینه، داستانها و نحوه تغییر لامیا در دورههای مختلف میپردازیم.
داستان یکی از اساطیر کودکخوار یونان باستان به نام لامیا
لامیا در طول قرنها به شکلهای متفاتی تصویر شده است. در ابتدا واژه لامیا برای اشاره به یک هیولای خاص استفاده میشد؛ اما در قرون وسطی برای اشاره به یک زیرمجموعه از هیولاها به کار رفت. در اسطورهشناسی یونان از لامیا به عنوان یک زن زیبا یاد شده است که مورد خشم یک خدای دمدمی مزاج قرار میگیرد.
لامیا ملکه لیبی بود و همانند بسیاری از زنان بخت برگشته اسطورهشناسی مورد توجه زئوس، خدای خدایان قرار گرفت. در منابع یونانی گفته نشده که رابطه لامیا با زئوس از روی اختیار بوده یا اینکه ملکه لیبی مورد تجاوز گرفته است؛ اما در هر صورت هرا، همسر زئوس از قضیه مطلع شد.
هرا طبق عادت همیشگی خشم خود را روی قربانی خالی کرد. چندین روایت مختلف در رابطه با نحوه انتقام هرا وجود دارد. در برخی منابع گفته شده که هرا فرزندان لامیا را دزدید و ملکه لیبی که فکر میکردند فرزندانش کشته شدهاند، از اندوه بسیار دیوانه شد. در نهایت نیز کار به جایی رسید که لامیا چشمان خود را از کاسه در آورد.
در برخی منابع مربوط به اساطیر یونان، هرا لامیا را مجبور میکند تا فرزندانش را کشته و ببلعد. همچنین برای اینکه مطمئن شود Lamia هرگز از غم خود رهایی نخواهد یافت، توانایی خوابیدن را از او میگیرد. این وضعیت در نهایت باعث میشد که لامیا دچار جنون شود. او هر کودکی که میدید را میدزدید و سپس میخورد.
این کار وحشتناک تاثیر خود را روی لامیا گذاشت و باعث شد که ملکه زیبا به شکل یک هیولا در آید.. در منابع مختلف وی به شکلهای متفاوتی تصویر شده است. گاهی اوقات او از نظر ظاهری به حیوانات شباهت دارد؛ اما اغلب اوقات به عنوان هیولایی با بالا تنه یک زن زیبا و پایین تنه یک مار یا مارمولک دیده میشود.
زئوس که گویا از وضعیت لامیا ناراحت شده بود، به او توانایی برداشتن چشمهایش (به منظور استراحت و خواب) و دیدن آینده را داد. اینکه چطور این هدایا میتوانسته تبدیل شدن به یک هیولا و غم از دست دادن فرزندان را تقلیل دهد، مشخص نیست. یک تاریخنگار یونانی به نام Diodorus Siculus سعی کرده تا نسخه منطقیتری از این داستان را ارائه دهد.
در نسخه او لامیا ملکه لیبی به خاطر از دست دادن فرزندانش دیوانه شد. او به سربازان دستور داد هر کودکی که میبینند را از مادرش گرفته و بکشند. در این داستان ملکه آنقدر مست میکرد که دیگر نمیتوانست ببیند.
لامیا در داستانهای عامیانه
اگر از اساطیر یونان کمی فاصله بگیریم، میبینیم که در دنیای باستان لامیا حکم نوعی موجود خیالی ترسناک را داشته است. اگر کودکی شیطنت میکرد، کافی بود مادر یا دایه از لامیا نام ببرد تا کودک حسابی وحشت کند. چندین تاریخنگار تاکید کردهاند که نام لامیا در دوران باستان به عنوان نوعی تهدید استفاده میشده است.
در داستان اصلی لامیا ابتدا کودکان را کشته و سپس آنها را میخورد. هرچند که این بخش از داستان در گذر زمان تلطیف شده است. در برخی نسخهها، کودکان به صورت زنده خورده میشوند و این امکان وجود دارد که کسی بعدا آنها را نجات دهد. در دورههای کلاسیک بعدی، مجددا داستان لامیا تغییر کرد و از اساطیر یونان فاصله گرفت.
در این دورهها به جای اینکه لامیا برای ترساندن کودکان استفاده شود، برای هشدار دادن به جوانان شهوتران به کار رفته است. در داستانهای اشاره شده لامیا ماهیتی شبیه به شبح را پیدا کرده بود که مردان جوان را وسوسه کرده و با آنها رابطه جنسی برقرار میکرد. پس از آن نیز آنها را میخورد.
لامیا در قرون وسطی
به عنوان یک هیولا در اساطیر یونان، لامیا قدرت کشتار بسیار بالایی داشت. همین نیز باعث شد که حتی تا اوایل قرون وسطی درباره این موجود افسانهای مطلب نوشته شود. در این دوره لامیا تا حدودی به آموزههای انجیل نیز کشیده شد. در این مقطع لامیا به یک واژه کلی تبدیل شده بود که برای گروهی از شبحها که کودکان را دزدیده و قطعه قطعه میکردند، به کار میرفت.
در وولگات، قدیمیترین نسخه کتاب مقدس که به قرن چهارم میلادی تعلق دارد، لامیا به عنوان ترجمه لیلیث در انجیل عبری به کار رفته است. بر اساس افسانههای یهودی، لیلث اولین همسر آدم و یک اهریمن بود. لیلث به خاطر عدم تواضع در برابر آدم از بهشت بیرون رانده شد. او معمولا به عنوان مادر همه اهریمنان ترسیم میشود.
در طول این دوره کلیسا از لامیا که زمانی از اساطیر یونان بود، برای هشدار دادن به پیروانش استفاده میکرد. پاپ گریگوری اول اعلام کرد که لامیا تجسم بدعت و دورویی است. حتی زمانی لامیا به عنوان یک موجود فرازمینی که با وسوسه کردن مردان باعث طلاق میشود، شناخته میشد.
زنان به عنوان هیولا در اساطیر یونان
تصویر زنان به عنوان هیولا رویکردی رایج در اسطورهشناسی یونان است. این سوال پیش میآید که چرا تعداد زیادی از هیولاهای یونان باستان مونث بودهاند. Jess Zimmerman، نویسنده و منتقد آمریکایی در این رابطه گفت:
در داستانهای چندین قرن زنان هیولا و هیولاها زن بودهاند؛ زیرا داستانها راهی برای بیان غیر مستقیم انتظارات و انتقال آنها به نسل بعد هستند.
در اساطیر یونان باستان ریشه مونث بودن یک هیولا (همانند لامیا) به این برمیگردد که یا شخصیت زن اصلی کار بدی انجام داده یا اعمالش در شأن یک زن نبوده است. به عنوان مثال در داستان لامیا، رابطه داشتن با زئوس باعث شد که به یک شخصیت وحشتناک کودکخور تبدیل شود. هرچند که زئوس برای این کار تنبیه نشد.
در اسطورهشناسی یونان باستان، زنان با اشتباهاتشان به هیولا تبدیل میشوند و در نهایت وظیفه یک قهرمان مذکر است که آنها را سر جایشان بنشاند. همانطور که پیشتر گفته شد، لامیا در طول زمان به شبحی تقلیل یافت که مردان جوان را وسوسه میکرد و میکشت. این نسخه شباهت زیادی به داستانهای سوکوبوس، هارپی و پریهای دریایی دارد.
بنابراین جای تعجب نیست که چرا راهبان مسیحی در قرون وسطی از تصویر لامیا به عنوان روحی شرور که مردان متاهل را وسوسه میکند، استقبال کردهاند. آموزههای آنها در راستای داستان حوا و از دست دادن بهشت بود. پس منطقی است که یک روح مونث به عنوان دلیل خیانت مردان معرفی کنند.
درسهایی از داستان Lamia
لامیا در طول تاریخ تکامل یافته و با توجه به باورها و نیازهای فرهنگی جوامع شکلهای مختلفی را به خود گرفته است. در یونان باستان زنی که از هنجارهای اجتماعی تبعیت نمیکرد، خطرناک تلقی میشد و همانند یک هیولا به نظر میرسید.
نتیجه این طرز فکر را نیز به خوبی میتوان در اساطیر یونان و مخصوصا داستان لامیا مشاهده کرد. همین باور در قرون وسطی نیز وجود داشت و باعث شد که لامیا در کنار آموزههای مسیحیت به حیات خود ادامه دهد.