گذشته رازهای عجیبی در دل خود دارد. اگرچه باستانشناسی به ما در درک بهتر آن کمک میکند؛ اما در موارد بسیاری هم ناکام مانده است. در ادامه به عجیب ترین رازهای باستانی جهان میپردازیم.
باستانشناسی تمام تلاش خود را برای روایت داستان گذشتگان میکند؛ اما متاسفانه غارت، فرسایش، ویرانگری و عدم توجه میتواند جذابترین مناطق باستانی را به پازلی با تعداد زیادی قطعه گمشده تبدیل کند. با گجت نیوز همراه باشید تا به ۵ مورد از عجیب ترین رازهای باستانی جهان بپردازیم، رازهایی که تاکنون پاسخی برای آنها ارائه نشده است.
بررسی ۵ مورد از عجیب ترین و جذاب ترین رازهای باستانی جهان
خطوط نازکا
خطوط نازکا مجموعهای از زمیننگارههای بزرگ هستند که در بیابان نازکا در جنوب پرو پراکنده شده و توسط مردم فرهنگ نازکا بین سالهای ۴۰۰ تا ۵۰۰ پیش از میلاد ایجاد شدهاند . آنها با جابهجا کردن سنگهای بزرگ و کوچک از سطح بیابان توانستند لایهای منحصر به فرد از خاک به رنگ زرد-خاکستری را نمایان کنند.
در مجموع ۸۰۰ خط مستقیم، ۳۰۰ شکل هندسی و ۷۰ تصویر تماشایی از حیوانات و گیاهان خطوط نازکا را شکل میدهند. از آنجایی که اکثر این خطوط بسیار بزرگ هستند (بین ۴۰۰ تا ۱۱۰۰ متر)، بهترین راه برای دیدن آنها از ارتفاع ۵۰۰ متری در آسمان است.
این زمیننگارهها از نظر هنر و جزئیات بسیار جذاب به نظر میرسند و معروفترین آنها نیز طرحهای مشخصی از حیوانات از جمله عنکبوت، میمونی با دم گرد شده، مرغ مگسخوار، کرکس، پلیکان، مارمولک و وال هستند. در سال ۱۹۲۷ Toribio Mejia Xesspe، یک باستانشناس اهل پرو در حال بالا رفتن از تپه بود که ناگهان متوجه این خطوط شد.
از آن زمان تاکنون بحثهای داغی بین دانشمندان، باستانشناسان و انسانشناسان در رابطه با چرایی کشیدن این خطوط شکل گرفته است؛ اما خطوط نازکا همچنان یکی از عجیب ترین رازهای باستانی جهان به حساب میآیند.
یکی از اولین توضیحات در رابطه با خطوط نازکا توسط Paul Kosok ارائه شد. او اولین پژوهشگری بود که آنها را از آسمان دید و در ابتدا فکر کرد که این خطوط بخشی از یک سیستم آبیاری باستانی بودهاند. بعدها وی به همراه Richard Schaedel و Maria Reiche اعلام کرد که این خطوط احتمالا مانند یک نقشه ستارهای بیانگر ویژگیهای اخترشناسی هستند.
به بیانی دیگر آنها فکر میکردند این خطوط نقطههایی را در افق نشان میدهند که در آنجا خورشید و دیگر اجرام آسمانی در طول خوریستان طلوع و غروب میکنند. هرچند که Gerald Hawkins و Anthony Aveni، پژوهشگران حوزه باستان اخترشناسی اعلام کردند که شواهد کافی برای پشتیبانی از این موضوع وجود ندارد. به همین خاطر این نظریه اکنون نیز طرفداران زیادی ندارد.
John Reinhard یکی از معروفترین نظریههای کنونی را ارائه کرد. به باور وی مردم نازکا این خطوط را به عنوان بخشی از یک گذرگاه آیینی کشیده بودند تا آنها را به مکانی مقدس هدایت کنند. در این مکان آنها میتوانستند از خدایان درخواست آب یا محصولات کشاورزی فراوان را داشته باشند.
یک نظریه عجیب نیز به فرازمینی بودن خطوط نازکا اشاره دارد. بر اساس این نظریه موجودات فضایی از زمین بازدید کرده بودند و مردم نازکا نیز برای اینکه آنها را در یافتن خود یاری دهند، طرحهایی را کشیدهاند که فقط از آسمان دیده شوند. این نظریه اگرچه مدرک خاصی برای اثبات خود ندارد؛ اما توانسته طرفداران زیادی را در میان عامه مردم پیدا کند.
در سال ۲۰۱۱ یک تیم ژاپنی از دانشگاه Yamagata توانست دو تصویر دیگر را هم پیدا کند. این دو تصویر پایانبخش پنج سال کار میدانی بود که در نتیجه آن ۱۰۰ زمیننگاره جدید کشف شد. دانشمندان همچنین توانستند در سال ۲۰۱۹ با کمک یادگیری ماشینی و هوش مصنوعی دادههای جمعآوری شده از پژوهشهای گذشته را اسکن کرده و زمیننگارههای نامشخص را پیدا کنند.
با پیشرفت پهپادها و افزایش قدرت پردازشی آنها شکی وجود ندارد که در آينده زمیننگارههای بیشتری از فرهنگ نازکا کشف خواهد شد. شاید همین هم باعث شود که دانشمندان بتوانند یکی از عجیب ترین رازهای باستانی جهان را پاسخ دهند.
مقبره اولین امپراتور چین
در سال ۱۹۷۴ کشاورزی به نام Yang Yhifa به همراه پنج برادر و همسایهاش در حال کندن چاهی در نزدیکی روستای خود (حدود ۳۵ کیلومتری شرق شهر شیان) بودند. چندین ماه بود که خبری از باران نبود و آنها امیدوار بودند که بتوانند آب مورد نیاز خود را پیدا کنند؛ اما در عوض جذابترین سایت باستانشناسی چین را کشف کردند.
آنها در عمق ۱۵ متری متوجه یک پیکان برنزی کوچک و مجسمه سفالی سر انسان شدند. بعدها کاوشهای گسترده نشان داد که موارد یافت شده بخشی از یک شهر زیرزمینی گسترده با ابعاد ۵۶.۲۵ کیلومتر مربع بودهاند. آنها در واقع مقبره اولین امپراتور چین را کشف کرده بودند. جایی که این روزها با نام سربازان سفالی نیز شناخته میشود.
در این منطقه باستانی سربازان سفالی زیادی در حالت آمادهباش قرار گرفتهاند. باستانشناسان بر این باورند که هدف از ساخت آنها حفاظت از امپراتور در دنیای پس از مرگ بوده است. بخش زیادی از این منطقه باستانی تا کنون مورد بررسی قرار گرفته که در نتیجه آن مشخص شده است که هرکدام از سربازان چهره و لباسی منحصر به فرد دارند.
همچنین صدها اسب سفالی، ارابه برنزی و انواع مختلف سلاحها در این منطقه یافت شده است. هرچند که یکی از عجیب ترین رازهای باستانی جهان خود مقبره چین شی هوانگ، بنیانگذار دودمان کین (۲۲۱ تا ۲۰۶ پیش از میلاد) و اولین امپراتور چین متحد است. این مقبره چهار ضلعی با دیوارهای دوتایی و ارتفاع ۵۱.۳ متری در نوع خود همتا ندارد.
مقبره کاملا هوابندی شده تا آثار باستانی داخل آن حفظ شوند. کاوش در آثار باستانی تا حد زیادی یک فرآیند مخرب به حساب میآید و اگر باستانشناسان وارد مقبره شوند، احتمال آسیب شدید به آن وجود دارد.
شاید در آينده تکنولوژی بتواند سالم نگه داشتن اشیاء داخل مقبره را تضمین کند و به واسطه آن یکی از عجیب ترین رازهای باستانی جهان پاسخ داده شود؛ اما تا آن زمان هیچ برنامهای برای گشودن مقبره وجود ندارد.
دشت خمرهها در لائوس
شما میتوانید دشت خمرهها را در محلی سرسبز و مسطح در شمال لائوس پیدا کنید. در این منظره منحصر به فرد بیش از ۲۱۰۰ سازه لولهای شکل سنگی وجود دارد. هیچکس نمیداند که چه کسی آنها را ساخته و یا دلیلش برای انجام این کار چه بوده است؟ تنها اطلاعاتی که اخیرا به دست آوردهایم نشان میدهد که آنها چه زمانی روی این دشت قرار داده شدهاند.
هر خمره حدود دو و نیم متر ارتفاع و ۳۰ تن وزن دارد و به احتمال زیاد برای تشییع جنازه استفاده میشدند؛ زیرا بقایای انسانی مانند دندان در اطراف برخی خمرهها یافت شده است. دشت خمرهها یکی از مناطق میراث جهانی یونسکو و جزء یکی از عجیب ترین رازهای باستانی جهان محسوب میشود؛ چرا که فناوری و فرهنگ ناشناخته جنوب شرق آسیا را به نمایش میگذارد و تا حد قابل توجهی دست نخورده و بکر است.
باستانشناسان تا مدتها فکر میکردند که این خمرههای سنگی اسرارآمیز در عصر آهن یعنی بین ۱۲۰۰ تا ۲۰۰ سال قبل از میلاد مسیح ساخته شده اند. تحقیقات جدیدی که توسط دانشمندان دانشگاه ملبورن، دانشگاه ملی استرالیا، اداره میراث فرهنگی و وزارت فرهنگ و گردشگری در لائوس انجام شد نشان میدهد که این خمرهها بسیار قدیمیتر هستند.
آنها با استفاده از تکنیکی به نام نورپردازی شبیهسازی شده (OSL) متوجه شدند که خمرهها مربوط به هزاره دوم یعنی ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح بودهاند. در این تکنیک وقتی خمرهها در معرض نور OSL قرار می گیرند قدمت رسوبات زیر خمرهها مشخص میشود و از این طریق میتوان فهمید که این سازههای باستانی چه زمانی در آنجا کار گذاشته شدهاند.
از سال ۲۰۱۶ حفاریهای پیوسته اسرار یکی از عجیب ترین رازهای باستانی جهان را کمی آشکار کردند. بقایای باستانی بیشتری در مجاورت کوزهها کشف شد که نشان میدهد انسانها احتمالا زیر این خمرهها دفن میشدند.
در این حفاریها خمرههای سرامیکی حاوی بقایای نوزاد انسان و جسد کودکان کشف شدند؛ اما تاریخگذاری رادیو کربن اسکلتها و زغالهای مربوط به آنها نشان میدهد که مربوط به قرن ۹ تا ۱۳ میلادی هستند. این تاریخ خیلی بعدتر از ساختن و بنای خمرههای سنگی است.
یک موضوع دیگر به پیچیدگی بیشتر این آثار باستانی اضافه میکند و آن هم سه نوع متخلف تدفین است. در اولین حالت، یک اسکلت کامل دفن و در دومی تعدادی استخوان کشف شده است. در سومین حالت جنازه درون یک خمره کوچک سرامیکی قرار گرفته است.
سوالی که پیش میآید این است که چرا بقایای کشف شده از لحاظ قدمت بسیار جدیدتر از خود خمرهها هستند؟ باستانشناسان در پی یافتن پاسخ این سوال به حفاری این محل ادامه میدهند تا مشخص شود که آیا انسانها در زمانهای مختلف از این خمرهها استفاده میکردند یا خیر. شاید در این کاوشها مشخص شود کسانی که زیر خمرهها دفن هستند از نوادگان خمرهسازان اولیه بودهاند.
دوازده ساله رومی
دوازده ساله رومی یک جسم افلاطونی دوازده وجهی است که دوزاده ساله گالو-رومی نیز نام دارد. قدمت این شیء به قرن دوم تا چهارم بعد از میلاد مسیح بازمیگردد.
این دوازده وجهی شامل ۱۲ پنج ضلعی منتظم و کرههای بیرون زده از هر وجه است؛ از آلیاژ مس ساخته شده و روی هر وجه سوراخی وجود دارد که به مرکز توخالی متصل میشود.
تا کنون بیش از ۱۰۰ مورد از این اجسام افلاطونی دوزاده وجهی پیدا شده است که اندازه هرکدام بین ۴ تا ۱۱ سانتیمتر میرسد. این اجسام که یکی از عجیب ترین رازهای باستانی جهان هستند، در آلمان امروزی، سوئیس، فرانسه، اسپانیا، ایتالیا، مجارستان و ولز بازیابی شدهاند.
جالب است که هیچ مدرک معاصری از دوازده سالههای گالو-رومی که مربوط به امپراتوری روم باشند، وجود ندارد. با این حال، تعدادی از آنها در انبار سکه پیدا شدند که نشان میدهد احتمالا اشیای با ارزشی بودهاند. هرچند که بیشتر این اجسام در استانهای شمال غربی امپراتوری روم که مربوط به سلتها بودند، کشف شدهاند. دوزاده سالهها در موقعیتهای مکانی مختلف از جمله اردوگاههای نظامی، تئاترها، معابد، خانهها و مقبرهها قرار داشتند.
نظریههای زیادی درمورد کاربرد دوازده سالههای رومی وجود دارد. شاید آنها نوعی ابزار علمی بودند که برای تخمین مسافت یا اندازه اجسام دور استفاده میشدند. حتی ممکن است از آنها برای محاسبه بهترین زمان سال برای کاشت غلات کمک میگرفتند.
فرضیههای خیالی هم درباره این اجسام اسرارآمیز وجود دارد. شمعدانهای تزئینی، سر عصا، شیء مذهبی، نوعی تاس و حتی ابزار پیشگویی آینده از جمله فرضیههای مطرح شده برای آنها هستند.
در سال ۱۹۸۲، یکی از این اجسام دوزاده وجهی رومی در منطقه باستانشناسی نزدیک به کلیسای جامع Saint-Pierre در ژنو کشف شد که روی آن نامهای صور فلکی حکاکی شده و این فرضیه را تقویت میٰکند که احتمالا در نجوم و طالعبینی از آنها استفاده میکردند.
دیوارهای درهم تنیده پوماپونکو
دیوارهای درهم تنیده و باشکوه پوماپونکو در قلب تیاهواناکو یکی از عجیب ترین رازهای باستانی جهان و یکی از بزرگترین مکانهای باستانشناسی در بولیوی است. این مجموعه تاریخی تقریبا به وسعت ۵۰۰ متر در محور شمالی-جنوبی خود امتداد دارد.
مجموعه پوماپونکو در ۵۰ کیلومتری غرب پایتخت لاپاز قرار دارد و باستانشناسان تخمین میزنند که قدمت آن مربوط به ۵۰۰ تا ۹۵۰ سال پس از میلاد مسیح میباشد و میتوان نتیجه گرفت که مربوط به دوران پیشاکلمبی تاریخ آمریکای جنوبی است.
دیوارهای درهم تنیده پوماپونکو یک مجموعه یکپارچه بزرگ متشکل از سکوهای سنگی، میدانها، جادهها، ساختمانها، حیاطها و راه پلههاست. این سازه معماری با هدف خاصی طراحی شده بود و آن هم هدایت افراد در فضایی بود که بتوانند تصاویر و نمادهای مهم آیینی را که بر روی دیوارها حکاکی شده بودند، مشاهده کنند.
چیزی که پوماپونکو را به یکی از عجیب ترین رازهای باستانی جهان تبدیل کرده، ماهیت معماری آن است. پوماپونکو یک مجموعه پیچیده و در عین حال ناتمام از درها، پنجرهها و دروازهها میباشد و همه آنها از بلوکهای واحدی ساخته شدهاند.
هنر سنگتراشی در مناطق پیشاکلمبی بینظیر است؛ زیرا دیوارها با استفاده از سنگهای در هم تنیده مانند قطعات یک پازل ساخته شدهاند.
به گفته مورخان معماری Jean-Pierre و Stella Nair که در دهه ۱۹۹۰ این مجموعه را بررسی میکردند، زوایای دقیق ۹۰ درجه که روی نقوش تزئینی مختلف دیده میشود به احتمال زیاد با چکش سنگی ساخته نشدهاند. هرچقدر هم که نوک چکش سنگی ظریف باشد، باز هم نمیتواند این زاویههای داخلی دقیقی که در سنگکاریهای تیاهواناکو دیده میشود را ایجاد کند.
ابزار ساختمانی تیاهواناکوییها به استثنای چکش سنگی هنوز کشف نشده و ناشناخته هستند. متاسفانه مطالعه معماری پوماپونکو دشواریهای خود را دارد؛ زیرا این منطقه توسط غارتگرانی که به دنبال گنج بودند تخریب شده است. همچنین کسانی که به دنبال معدن مناسبی برای ساختمانهای مدرن و ساخت راهآهن بودند، به شدت به آن آسیب زدهاند.
با این وجود، باستانشناسانی مانند Alexi Vranich با استفاده از روشهای مدرن مانند بازسازی سه بعدی به دنبال کسب اطلاعات بیشتری درمورد آن هستند. امیدواریم تلاشهای آنها رازهای بیشتری درمورد دیوارهای در هم تنیده و عجیب پوماپونکو را افشا کند.