استفاده از سازههای لیزری غول پیکر برای شناسایی امواج گرانشی، میتواند به ابزار جدید و کارآمد بشر برای کشف موجودات فضایی تبدیل شود. البته راه درازی در پیش است.
جستجوی حیات فرازمینی به استفاده از رباتهای حفاری در سیاره همسایه، مریخ محدود نمیشود؛ بلکه دانشمندان، دهههاست با استفاده از انواع تلسکوپها، بهدنبال سیگنالهای بیگانه میگردند. شاید هنوز چیز مهمی پیدا نشده باشد؛ ولی حالا بر اساس یک مقاله تحقیقی جدید، بشر میتواند از یک ابزار تازه برای کشف موجودات فضایی استفاده کند: خود جاذبه!
اساس کار تلکسوپهای فعلی، صرف نظر از اینکه زمینی باشند یا فضایی؛ استفاده از طیف الکترومغناطیس برای رصد کیهان است. به زبان سادهتر، آنها امواج نوری را میبینند. طیف الکترومغناطیس، شامل همه طول موجهای نور میشود؛ چه آنهایی که با چشم قابل دیدناند (طول موجهای مرئی)، چه امواج فرکانس پایین (موجهای رادیویی و نور فروسرخ) و چه امواج فرکانس بالا (پرتو ایکس و نور فرابنفش)!
در اثر جنبش اجرام عظیمی مانند ستارههای نوترونی و سیاهچالهها، در فضا نیز موج ایجاد میشود. اما این امواج خاص که «موجهای گرانشی» نام دارند، کاملا متمایز از امواج الکترومغناطیس هستند؛ یعنی تلکسوپهای سنتی نمیتوانند آنها را شناسایی کنند. خوشبختانه ما میدانیم چطور شناساگر امواج گرانشی بسازیم و حتی همین حالا، چندتایی در حال استفادهاند که LIGO یکی از آنهاست.
نحوه شناسایی امواج گرانشی
رصدخانه LIGO متشکل از یک جفت شناساگر امواج گرانشی است؛ یکی در لوییزیانا و دیگری در واشنگتن!
هر کدام از این شناساگرها، L شکل هستند و بازویی تونلمانند به طول 4 کیلومتر دارند. یک لیزر منفرد هم در این میان وجود دارد که پرتوی آن دو نیم شده و به هر یک از تونلها تابانده میشود. در انتهای هر تونل، یک آینه قرار گرفته که پرتوی لیزر را بازتاب میدهد. در حالت عادی، این دو پرتو باید بازگشت همزمانی داشته باشند؛ ولی در حضور یک موج گرانشی، مسیر حرکت پرتوی لیزری منحرف میشود. دانشمندان از این انحرافها برای شناسایی اجرام دوردست استفاده میکنند.
از دیگر شناساگرهای امواج گرانشی، باید به Virgo در اروپا و KAGRA در ژاپن اشاره کنیم. البته متاسفانه هیچ کدام آنقدر پیشرفته نیستند که به ابزار کشف موجودات فضایی تبدیل شوند.
ناسا اما در همکاری با آژانس فضایی اروپا، روی رصدخانه LISA برای راهاندازی در دهه 2030 کار میکند. این رصدخانه، آرایهای متشکل از سه فضاپیما با میلیونها کیلومتر فاصله از یکدیگر خواهد بود. عظمت آن را قیاس کنید با رصدخانه LIGO که دو شناساگر آن، حدود 3000 کیلومتر از هم فاصله دارند.
به گفتهی ناسا، سه فضاپیمای LISA برای شناسایی انحرافهای فضا-زمان، پرتوی لیزر را با هم تبادل خواهند کرد؛ ولی این هم کافی نخواهد بود. پس اگر ماموریت LISA موفقیتآمیز باشد، شناساگرهای قویتر کار را ادامه خواهند داد.
یکی از طرحهای پیشنهادی، رصدگر بیگ بنگ یا BBO است. ژاپن هم روی طرح خود، موسوم به DECIGO کار میکند. به هر حال چیزی که نیاز داریم، باید صدها یا حتی هزاران برابر بزرگتر از بازوهای LIGO باشد.
اهداف احتمالی برای کشف موجودات فضایی
واقعیت این است که چند دهه و میلیاردها دلار با چنین شناساگرهایی فاصله داریم، پس بهتر است ارزشش را داشته باشد. اما دقیقا باید به دنبال چه بگردیم؟ بهنظر نویسندگان مقاله، هدف ما باید پروژههای عظیم مهندسی فضاییها، یا بهاصطلاح «ابرسازهها» باشد.
آنها عقیده دارند که ما میتوانیم سازههای بیگانهای را کشف کنیم که به بزرگی سیاره مشتری و با 10 درصد سرعت نور، در حال حرکت باشند.
شاید بگویید مشتری که خیلی بزرگ است؛ بله ولی با شناساگرهای امواج گرانشی که امروز در اختیار داریم، حتی آن را هم نمیتوانیم پیدا کنیم. از طرفی، 10 درصد سرعت نور هم یعنی بیش از 100 میلیون کیلومتر در ساعت؛ پس اصلا کار سادهای در پیش نیست.
روزی که به این تکنولوژی دست پیدا کنیم، قادر به رصد کهکشان دوردست آندرومدا خواهیم بود. البته برای شناسایی اجرام کوچکتر از مشتری، مثلا به اندازه سیاره عطارد؛ حداکثر محدوده دید ما تا 10 واحد نجومی خواهد بود.
اگر موجودات هوشمند فضایی، سوار بر سفینههای عظیم و پرسرعت باشند؛ شاید بتوانیم علاوه بر یافتن آنها، تکنولوژی مورد استفادهشان را نیز مهندسی معکوس کنیم. البته همه این فرضها، منوط به وجود آدم فضاییها است.
تا رسیدن به آن نقطه اما پروژههای اکتشافی بشر، ناگزیر در فواصل نزدیکتر به خانه دنبال خواهد شد.