تانکها گونهای از خودروهای رزمی زرهپوش هستند که نقش مهمی در جنگها ایفا کردهاند. در اینجا به مقایسه ام ۱ آبرامز با لئوپارد ۲ ،دو مورد از برجستهترین تانکهای ساخته شده در جهان خواهیم پرداخت.
از زمانی که تانکها برای اولین بار در جنگ جهانی اول وارد میدان جنگ شدند، یعنی بیش از یک قرن پیش، این وسایل نقلیه جنگی زرهی به یک ضرورت در نبردها تبدیل شدند. حتی اکنون نیز در عصر هواپیماهای بدون سرنشین و جنگ سایبری، این ابزار در جبهههای مدرن در اوکراین و خاورمیانه حضور داشتهاند.
برای نیروهای ناتو، دو تانک M1 آبرامز آمریکایی و لئوپارد 2 آلمانی برجستهترین تانکهای ساخته شده محسوب میشوند. هر دو تانک اصلی نبرد، شگفتیهای چند تنی مهندسی مدرن هستند و هر دو در اختیار سربازان اوکراینی قرار میگیرند که با روسیه میجنگند.
با توجه به اینکه هم ایالات متحده و هم آلمان به طور قطعی متحد و بخشی از ناتو هستند، بعید است که ام 1 آبرامز هرگز در برابر لئوپارد 2 قرار بگیرد، اما مقایسه ام ۱ آبرامز با لئوپارد ۲ این سوال را در ذهن طرح میدهد که کدام تانک برای درگیری در قرن 21 بهتر است؟
طبق گفتهی کارشناسان نظامی، لئوپارد و آبرامز در واقع تجهیزاتی دوقلو هستند. هر دو تانک خودروهای زرهی پیشرفتهای محسوب میشوند که از بسیاری از تانکهای شوروی که توسط نیروهای روس و اوکراینی مورد استفاده قرار گرفتهاند، قدرت بیشتری دارند.
با این حال، اگر بخواهیم یکی از این دو تانک را برگزینیم، در ابتدا باید آنها را مقابل هم قرار داده و ویژگیهای هر یک را با دیگری مقایسه کنیم. در ادامه به مقایسه ام ۱ آبرامز با لئوپارد ۲ میپردازیم تا به این نتیجه برسیم که کدامیک بهتر از دیگریست. مقایسه را با تانک آلمانی، Leopard 2 شروع میکنیم.
گربه بزرگ آلمان، Leopard 2
این تانک توسط شرکت کراوسمافای وگمان در اوایل دهه ۱۹۷۰ برای ارتش آلمان غربی توسعه یافت. این تانک برای اولین بار در سال ۱۹۷۹ وارد خدمت شد و جایگزین لئوپارد-۱ تانک قبلی آلمانیها شد. در مجموع 19 کشور از جمله بیشتر کشورهای اروپایی و کانادا از آن استفاده میکنند.
اولین جنگ واقعی این تانک به همراه ارتش آلمان در نبرد کوزوو بوده و همچنین به همراه نیروهای ایساف کانادایی و دانمارکی در افغانستان نیز به عملیات پرداخته است.
قابلیتهایی که این تانک را خارقالعاده جلوه میدهند
علیرغم اینکه این تانک چندین دهه پیش معرفی شد، به لطف معماری مدولار و یک جریان مداوم ارتقاء برای مبارزات قرن بیست و یکم تجهیز شده است. وزن لئوپارد ۲ در ابتدا قرار بود حداکثر ۵۰ تن باشد، اما پس از اینکه در جنگ اعراب و اسرائیل ۱۹۷۳ برتری تانکهای دارای زره قویتر مشخص شد، وزن تانک به ۶۰ تن افزایش یافت.
تفاوت اصلی در مقایسه ام ۱ آبرامز با لئوپارد ۲ در نیروگاه آنهاست، زیرا تانک آلمانی از یک توربودیزل V12 ساخته شده توسط MTU، یک بخش از رولز رویس، نیرو میگیرد. موتور دیزلی حدود 1500 اسب بخار قدرت دارد و میتواند تانک را تا حدود 42 مایل در ساعت پیش ببرد و برد رزمی در حدود 280 مایل دارد.
اسلحه اصلی این تانک یک توپ 120 میلی متری صاف Rheinmetall L44 است که قادر است انواع مختلفی از مهمات را شلیک کند. بهعلاوه، بدنه بیرونی این خودروی جنگی نقاط نصب متعددی را برای اسلحههای کوچک مانند مسلسلهای خدمه و نارنجکانداز فراهم میکند.
نسل سوم زرههای کامپوزیتی (زره مرکب) بر روی تانک نصب شده و زره قسمت جلویی و جانبی برجک به کمک تکههایی از زره پیش ساخته تقویت شده است که این تکهها بر روی زره اصلی نصب شدهاند.
براساس گزارشها، لئوپارد ۲ میتواند خدمه را در برابر بمبهای دست ساز و سلاحهای ضد تانک ایمن نگه دارد. مشخصات دقیق لئوپارد طبقهبندی شده است و یک راز کاملاً محافظت شده ارتش آلمان محسوب میشود؛ زیرا تانک هنوز در خدمت است.
طراحی این تانک از زمانی آغاز شد که آلمان از پروژه امبیتی-۷۰ کنار کشید. این پروژه در دهه ۱۹۶۰ بهطور مشترک با آمریکا برای طراحی یک تانک پیشرفته جدید انجام میشد و با وجود هزینه بسیار تنها به تولید چند پیشنمونه منتهی شد، اما از دستاوردهای آن در طراحی لئوپارد ۲ در آلمان و ام۱ آبرامز در آمریکا استفاده شد.
تجهیزات راننده در این تانک به سه عدد پریسکوپ مجهز شده است و فضای سمت چپ راننده برای ذخیرهسازی مهمات در نظر گرفته شده است. یک دوربین با زاویه دید ۶۵ درجه افقی و عمودی در پشت تانک نصب شده که به کمک یک صفحه نمایشگر تلویزیونی به راننده کمک میکند بتواند در جهت عکس نیز حرکت کند.
دلیل ساخت لئوپارد ۲ این بود که لئوپارد ۱ علیرغم کارایی بالا از جمله تحرک پذیری عالی، دارای زره کمی بود و این مسئله با ورود سری تانکهای جدید روسی همچون تی۷۲ بیشتر خود نمایی میکرد.
نماد قدرت آمریکا، M1 Abrams
ام 1 آبرامز نمادی غیرقابل انکار از قدرت نظامی آمریکاست. مانند لئوپارد ۲، آبرامز نیز برای اولین بار در اواخر دهه 1970 وارد میدان شد. این تانک در واقع ستون فقرات نیروهای زرهی ارتش آمریکا و شماری از متحدان آن را تشکیل میدهد. آبرامز به نام ژنرال کریگتون آبرامز، رئیس ستاد مشترک و فرمانده نیروهای آمریکا در جنگ ویتنام نامگذاری شده است.
برای اکثر عملیاتها، M1 Abrams مجهز به توپ M256 است که با نام Rheinmetall L44 نیز شناخته میشود، همانند لئوپارد. ام۱ برای جنگهای زرهی طراحی شده و به خوبی تجهیز و زرهپوش شده است. این تانک همچنین حداکثر سرعتی در حدود 42 مایل در ساعت دارد و نیروگاه آن 1500 اسب بخار نیرو تولید میکند.
تانکهای ام ۱ از یک موتور توربین گاز لیکومینگ تکسترون با قدرت ۱۵۰۰ اسببخار استفاده میکنند. این موتور چندگانهسوز است اما سوخت معمولی آن سوخت جت جیپی۸ است. زره تانک نیز زره چوبام است که در وزارت دفاع بریتانیا برای تانکهای انگلیسی چلنجر اختراع شد. در صورت نیاز امکان نصب زره واکنشی انفجاری بر روی تانک هم وجود دارد.
ساخت این تانک از سال ۱۹۷۹ آغاز شده و پس از یک سال وارد خدمت رسمی نیروهای مسلح آمریکا شد و به تدریج جایگزین تانک ام۶۰ گشت. این تانک برای نیروهای مسلح کشورهای مصر، عربستان، کویت، عراق و استرالیا نیز ساخته شده است.
آبرامز چهار سرنشین شامل فرمانده، راننده، توپچی و گلولهگذار دارد و وزن آن حدود 60 تن است. سلاح اصلی نخستین مدل ام۱ آبرامز یک قبضه توپ ۱۰۵ میلیمتری خاندار ام۶۸آ۱ بود. این توپ مخصوص تانک معروف در تانکهای پیشین آمریکا یعنی ام۶۰ پاتون و مدلهای ارتقایافته ام۴۸ پاتون هم استفاده شده بود.
درنهایت، کدام تانک نسبت به دیگری برتری دارد؟
پس از بررسی قابلیتهای هر یک از این تانکهای منحصر به فرد، حال زمان این است که آنها در مقابل هم قرار دهیم. هنگام مقایسه ام ۱ آبرامز با لئوپارد ۲، این دو تانک بسیار مشابه هم بهنظر میرسند و حتی یک تفنگ مشترک دارند. هر دو دارای حداکثر سرعت و توان خروجی قابل مقایسه هستند.
زره آبرامز نیز مانند لئوپارد 2 طبقه بندی شده است، اما براساس گزارشها از اورانیوم ضعیف شده و ترکیبی از مواد برای محافظت از خدمه خود استفاده کرده است.
با توجه به این واقعیت که هر دو تانک برای چندین دهه در چندین میدان جنگ توسط کشورهای ناتو در خدمت بودهاند، احتمالاً بسیاری از مسائل آشکار یا در نهایت نکات برتر وجود ندارد که زره یک تانک را برنده آشکار در این زمینه کند.
با این حال، Leopard 2 هنگام مقایسهی زره دو تانک احتمالاً میتواند به یک پیروزی دست یابد. این برتری به خاطر برخی سلاحهای مخفی یا قابلیتهای جادویی مرزی نیست و به تدارکات ساده محدود میشود.
تغذیه و تامین نیروگاه دیزلی لئوپارد 2 سادهتر است. از سوی دیگر، آبرامز باید با حمل و نقل سوخت جت، اغلب چندین مایل دورتر از هواپیما، مقابله کند. دیزل میتواند خود مخزن و تمام وسایل نقلیه پشتیبانی اطراف آن را تامین کند.
در درازمدت و برای نیرویی که پشتوانه لجستیکی مشابه ارتش ایالات متحده را ندارد، لئوپارد 2 احتمالاً میتواند مدت بیشتری در نبرد باقی بماند. به گزارش سیانان، لئوپارد 2 به دلیل سهولت استفاده و قابلیت نگهداری، تقاضای زیادی برای سربازان اوکراینی دارد.