از نبرد بریتانیا تا جنگ کورسک، در این مقاله با 7 مورد از مهمترین نبردهای هوایی در تاریخ نظامی جهان آشنا شوید که آثار مرگباری از خود به جای گذاشتند.
هواپیماهای سرنشیندار از زمان آغاز صنعت هوانوردی نقش مهمی در نبرد ایفا کردهاند. تکامل پرواز و توسعهی هواپیماهای سرنشیندار روند سریعی داشت و نتیجهی این روند خودش را در حملات و نبردهای هوایی نشان داد. نبرد هوایی به حملهی نظامی هواگردها به موضع زمینی دشمن گفته میشود که عموماً بهوسیله هواپیماهایی نظیر بمبافکنها، هواپیماهای حمله زمینی یا جنگندههای ضربتی صورت میگیرد.
نبردهای هوایی ریشهی تاریخی دارند، برای مثال در ابتدا جنگجویان چین باستان بادبادکها و بالونهایی را برای رسیدن به اهداف شناسایی خود حمل میکردند. با گذشت زمان و پیشرفت تکنولوژی، توسعهی موتور احتراق داخلی و تسلیحات مدرن در قرن بیستم دوران جدیدی از نبرد را نوید داد که مانند آن قبلاً هرگز دیده نشده بود.
جنگ هوایی مدرن از زمان جنگ جهانی اول بهطور قابل توجهی تغییر کرده است، با بمباران استراتژیک، حملات هوایی و جنگ هواپیماهای بدون سرنشین که نقش مسلطتری بر نبرد هوا به هوا ایفا میکنند. نبردهای هوایی در طول تاریخ نقش محوری در بسیاری از درگیریها، از جمله جنگ کره، ویتنام و اخیراً در آسمان جنوب آسیا و خاورمیانه داشته است.
میتوان استدلال کرد که نبرد هوایی هرگز برای پیروزی ضروریتر از جنگ جهانی دوم نبوده است، زمانی که در شروع و پایان جنگ در اقیانوس آرام و دفاع از آسمان اروپا نقش داشت. نبردهای هوایی همچنان بر نتیجه درگیریهای بزرگ تأثیر میگذارند، اما برخی از آنها به عنوان لحظات تعیینکننده در تاریخ یاد میشوند. این درگیریها نقش بسزایی در نتیجه جنگهای مربوط به خود داشتند که بسیاری از آنها باعث تلفات جانی و ویرانی قابلتوجهی در دستیابی به هدف شدند.
در ادامه این مقاله با 7 مورد از مهمترین نبردهای هوایی تاریخ آشنا شوید، نبردهایی که نه تنها اهمیت نیروی هوایی را نشان میدهند، بلکه پیامدهای استراتژیک و ژئوپلیتیک گستردهای که چنین نبردهایی به همراه داشت را فاش میکنند. آنها به عنوان نقاط عطف کلیدی در تاریخ نظامی عمل کرده و نحوه سازماندهی و به کارگیری نیروهای هوایی مدرن را شکل دادهاند.
1. نبرد بریتانیا
هیچیک از نبردها به اندازه جنگ بریتانیا نقش مهمی در نتیجه جنگ جهانی دوم نداشتند. نبرد بریتانیا یکی از نبردهای جنگ جهانی دوم بود که در آن لوفتوافه با بمباران اهداف نظامی و صنعتی بریتانیا قصد داشت زمینه را برای تهاجم این کشور فراهم کند.
در حالی که از تسلط متفقین بر جنگ با فرود در روز D و پیروزی در جبهه شرقی یاد میشود، اما سالهایی وجود داشت که آینده اروپا در نبردی عادلانه رقم میخورد. بریتانیا در تابستان 1940 پس از آنکه مجبور به عقبنشینی از شمال فرانسه در تخلیه دانکرک شد، با شکست بزرگی مواجه گشت.
روحیهی سربازان ضعیف بود و پس از پذیرش شکست فرانسه، حمله آلمان به این کشور بهطور فزایندهای محتمل به نظر میرسید. هیتلر در اواخر همان سال نقشه خود را عملی و اولین نبرد را با حمله از آسمان آغاز کرد، زیرا آلمانیها برای تهاجم زمینی آماده نبودند.
در ژوئیه 1940، لوفتوافه وظیفهی شکستن عزم بریتانیا را با بمباران استراتژیک کارخانهها، بنادر و مراکز ارتباطی به عهده گرفت. هیتلر به لوفتوافه دستور داد تا ابتدا دست به نابودی نیروی هوایی سلطنتی و صنایع زیربنایی بریتانیا بزند و سپس نیروی دریایی سلطنتی را نابود سازد و با پیاده شدن سربازان در سواحل بریتانیا آخرین دشمن را از پا درآورد.
بریتانیا با استفاده از هواپیماهای جنگنده Hawker Hurricane و Supermarine Spitfire، فرماندهی جنگنده خود را به چهار بخش تقسیم کرد. این جنگندهها در مقابل بمب افکنهای سبک آلمانی Junkers 88 و Heinkel He 111 قرار گرفتند که توسط جنگندههای Messerschmitt Me 109 پشتیبانی میشدند. آلمانیها در نبرد بریتانیا سه ناوگان هوایی از پنج ناوگانشان را به کار گرفتند.
برای متفقین، جنگندههای انگلیسی نشان دادند که ابزارهای برتری نسبت به همتایان آلمانی خود هستند. با این حال، منابع رو به کاهش بود و متفقین با بازپسگیری برتری هوایی و بیرون راندن تهدید نازیها از سواحل خود، به طرز خطرناکی به شکست نزدیک بودند.
مقاومت موفق RAF مانع از تهاجم آلمان شد و نقطه عطفی در این مورد از مهمترین نبردهای هوایی تاریخ بود. هیتلر با حمله برق آسا یا «جنگ برق آسا» بر لندن و شهرهای استراتژیک بریتانیا پاسخ داد، زیرا بمبهای متفقین برلین را نابود کردند و نبرد هوایی جای خود را به جنگ روانی داد که مستقیماً غیرنظامیان را هدف قرار میداد.
2. نبرد میدوی
نبرد میدوی یکی از سرنوشتسازترین نبردهای دریایی تاریخ در نظر گرفته میشود. هدف اصلی نیروی دریایی امپراتوری ژاپن از بین بردن ناوگان دریایی ایالات متحده و موقعیت آن در اقیانوس آرام بود تا به ژاپن اجازه دهد برای حمله به پرل هاربر و تسلط بر منطقه، پایگاه محکمی به دست آورد.
این جنگ بر سر جزیره مرجانی میدوی، مجموعهای از جزایر که تقریباً در مرکز اقیانوس آرام قرار دارند، انجام شد. ژاپنیها اوایل ماه ژوئن سال ۱۹۴۲ در حال آمادهسازی برای تصرف جزایر میدوی به عنوان غربیترین پایگاه باقیمانده آمریکاییها در اقیانوس آرام بودند تا حوزه تحت سلطه خود را تا ۲۰۰۰ کیلومتری هاوایی برساندند.
این نبرد در 4 ژوئن 1942، درست چند ماه پس از حمله به پرل هاربر آغاز شد. این بار به لطف اطلاعات رهگیری شده ایالات متحده دست برتر را داشت و میدانست که حملهای قریبالوقوع در مکانی رمزگذاری شده به نام AF در انتظار آنهاست.
رمزشکنهای ناوگان اقیانوس آرام ایالات متحده در هاوایی، طرح کلی و زمان تقریبی عملیات ژاپنیها در میدوی را کشف کردند. هنگامی که ایالات متحده یک پیام ساختگی در مورد کمبود آب شیرین در میدوی ارسال کرد، ژاپن اطلاعات را همراه با نام رمز فرستاد. از این رو، متفقین متوجه شدند که این همان جایی است که حمله رخ خواهد داد.
همانطور که انتظار میرفت، ژاپنیها در اوایل صبح به پایگاه میدوی حمله کردند، در حالی که ناوهای آمریکایی در ساحل انتظار آنها را میکشیدند و برای یک حمله تمام عیار آماده بودند. هنگامی که ژاپنیها پس از سوختگیری برگشتند، آمریکاییها به آنها اجازه دادند تمام توان خود را در اختیار داشته باشند و سپس بمبافکنهای اژدر و بمبافکنهای غواصی را برای از بین بردن چهار ناو هواپیمابر اصلی ژاپن ارسال کردند.
طی دو روز حملات، هواپیماهای مستقر در ناو آمریکایی، ناوگان امپراتوری ژاپن را شکست دادند و تواناییهای تهاجمی آن را در اقیانوس آرام فلج کردند و توازن قدرت را به نفع متفقین تغییر دادند. پس از این نبرد به حضور نظامی ژاپن در اقیانوس آرام مرکزی پایان داده شد.
3. حمله به پرل هاربر
حمله به پرل هاربر به عنوان یک تهاجم غافلگیرکننده که ایالات متحده را به جنگ جهانی دوم در اقیانوس آرام کشاند و اندکی پس از آن جنگ اروپا را به دنبال داشت، در تاریخ ثبت شده است. این حمله که از سوی مرکز فرماندهی نظامی امپراتوری ژاپن عملیات هاوایی یا عملیات زی خوانده میشد، حمله ناگهانی نیروهای هوایی و دریایی امپراتوری ژاپن به پایگاه دریایی ایالات متحده در پرل هاربر در سال ۱۹۴۱ بود. حمله به پرل هاربر باعث شد تا ایالات متحده با تمام نیروی خود وارد جنگ گردد.
در حالی که ماهیت خاص این حمله بدون شک ایالات متحده را غافلگیر کرد، اما مدتی بود که خصومتهای ژاپن را پیشبینی میکرد. در آن زمان ایالات متحده برای حمله به پایگاه دریایی خود در پرل هاربر، هاوایی، در فاصله 3000 مایلی از مرکز وضعیت آماده نبود.
در ساعت 7:48 صبح به وقت محلی، نیروی دریایی امپراتوری ژاپن با استفاده از هواپیماهای مختلف و شناورهای دریایی به پرل هاربر حمله کرد. تجهیزات ژاپن شامل بمب افکنهای سطح، بمبافکنهای غواصی، هواپیماهای اژدر، زیردریاییها، کشتیهای پشتیبانی بزرگ مختلف و جنگندههای معروف میتسوبیشی زیرو بود که از طریق چهار ناو هواپیمابر سنگین حمل میشدند.
پس از گذشت حدود 90 دقیقه از آغاز حمله، پایگاه از بین رفت و به نیروهای ایالات متحده فرصتی برای واکنش داده نشد. در این حمله 19 کشتی جنگی و 300 هواپیما منهدم شد و بیش از 2500 نفر جان خود را از دست دادند. حمله به پرل هاربر به عنوان مهمترین نبردهای هوایی تاریخ پتانسیل ویرانگر هواپیماهای مبتنی بر ناو را نشان داد و به عنوان سرآغاز درگیری در جنگ جهانی دوم بود.
روز بعد، فرانکلین دلانو روزولت، رئیسجمهور ایالات متحده که منتظر چنین فرصتی بود، در یک سخنرانی با اشاره به تهاجم ناگهانی امپراتوری ژاپن در روزی که در تاریخ جهان به بدنامی خواهد ماند، از آمریکاییها خواست انتقام این حملهی ناعادلانه را بگیرند و از کنگره کشور خواهان اتخاذ حالت جنگی با امپراتوری ژاپن شد و به ژاپن اعلان جنگ داد.
در ژاپن اما بسیاری این حمله را یک اقدام دفاعی در مقابل مجموعه طولانی اقدامات تحریکآمیز ایالات متحده قلمداد میکردند. این نبرد ناعادلانه ثمرات چشمگیری برای ژاپن داشت و باعث شد ناوگان ایالات متحده در اقیانوس آرام بهطور موقت از کار بیفتد. بهعلاوه تایلند به اجبار با ژاپن متحد شد و انگلیسیها از برمه و مالایا بیرون رانده شدند.
4. نبرد گوادالکانال
نیروی دریایی امپراتوری ژاپن در پی نبرد میدوی فلج شده بود. یک ماه پس از این شکست، ژاپنیها شروع به ساخت یک فرودگاه در سواحل شمالی جزیره گوادالکانال کردند که بعدها هندرسون فیلد نام گرفت. ژاپن قصد داشت در این جزیره یک پایگاه نظامی بسازد و مسیر رفت و آمد آمریکا و استرالیا را به این ترتیب قطع کند.
ژاپن یک بانک دفاعی از جزایر اشغالی را در سراسر غرب اقیانوس آرام ایجاد کرد و نیروهای متفقین با نزدیک شدن به هدف اصلی خود در سرزمین اصلی ژاپن، شروع به برداشتن آنها یکی پس از دیگری کردند. اولین مورد از آنها گوادالکانال در جزایر سلیمان بود که آغاز حمله متفقین در اقیانوس آرام جنوبی در 7 آگوست 1942 محسوب میشود.
عملیات برج مراقبت توسط نیروهای ایالات متحده معروف شد و کمپین گوادالکانال به عنوان مجموعهای از نبردهای هوایی و دریایی در اطراف منطقه یاد میشود. جزایر سلیمان اهمیت کنترل هوایی در عملیات آبی خاکی را برجسته میکند. پس از فرود در جزیره، متفقین با یک سری مسائل لجستیکی همراه با گرمای شدید، رطوبت و شرایط متراکم جنگل مواجه شدند. تامین تدارکات مجدد مشکل بود و نیروهای زمینی تحت بمباران هوایی مداوم هواپیماهای ژاپنی بودند.
بیشتر بخوانید:
کدام کشورها بزرگترین ناوگان نیروی هوایی جهان را در اختیار دارند؟
هواپیماهای ژاپنی توسط نیروی هوایی متفقین که نیروی هوایی کاکتوس نام داشت، در خارج از میدان هندرسون گوادالکانال رهگیری شدند. بسیاری از نبردهای هوایی در طول مدت شش ماه مبارزات انجام شد که در مجموع 615 هواپیمای متفقین و 638 هواپیمای ژاپنی منهدم شدند.
تلفات انسانی این مورد از مهمترین نبردهای هوایی بسیار قابل توجه بود و حدود 7100 سرباز متفقین جان خود را از دست دادند و 31 هزار سرباز ژاپنی تا زمانی که نیروی دریایی امپراتوری از جزایر سلیمان عقبنشینی کرد، سقوط کردند. از حدود 20 هزار سرباز ژاپنی کشته شده در این جزیره 15 هزار نفر بر اثر گرسنگی و بیماری جان خود را از دست دادند. این نخستین بار بود که نیروهای متفقین طعم سرسختی سربازان ژاپنی را در مواجهه رودررو چشیدند.
5. نبرد کورسک
از این نبرد به عنوان بزرگترین نبرد زرهی جنگ جهانی دوم یاد میشود که میان نیروهای آلمان و شوروی در نزدیک شهر کورسک بین ماههای ژوئیه و اوت سال ۱۹۴۳ بود. این نخستین نبرد جنگ جهانی دوم بود که در آن تهاجم راهبردی آلمانیها پیش از آن که بتواند در خطوط دشمن رخنه کند، با شکست مواجه شد.
پس از اینکه نیروهای شوروی در استالینگراد پیروز شدند، حمله بزرگی را در جنوب روسیه آغاز کردند. شهر کورسک در غرب روسیه محل قابل توجهی بود که توسط روسیه اشغال شد و 100 مایل به خطوط آلمان نفوذ کرد. ثابت شد این یک مانع حیاتی است که موفقیت آلمان را در جبهه شرقی تعیین میکند و یک حمله غافلگیرکننده از شمال و جنوب برای بازپسگیری جایگاه آلمان در روسیه برنامهریزی شده بود.
نیروهای آلمانی متشکل از حدود 900 هزار سرباز و شامل 2700 تانک و توپ بودند، اما شوروی که حمله را پیشبینی کرده بود، قبل از اینکه با مینها و موشکهای ضدتانک نابود شود، منطقه را ترک کرد. سپس نوبت شوروی برای یک ضد حمله بود. نیروهای آلمان و شوروی هر دو آگاه بودند که نیروهای زمینی بدون حمایت هوایی قابل توجه پیروز نمیشوند و استالین قول داد که برتری هوایی را به دست آورد.
بمبافکنهای غواصی Ilyushin Il-2 Sturmovik Flying Tank روسی در برابر ترکیبی از بمبافکنهای غواصی Stuka، نوع متوسط Junkers Ju 88 و Heinkel He 111 و همچنین هواپیماهای جنگنده Messerschmitt Bf 109 آلمان قرار گرفتند.
در مجموع 4 هزار هواپیما در این مورد از بزرگترین و مهمترین نبردهای هوایی جنگ جهانی دوم به آسمان رفتند. پس از متحمل شدن خسارات سنگین، نیروهای شوروی تاکتیک خود را تغییر دادند و در هوا بر آلمانیها غلبه کردند. عمدتاً به لطف پشتیبانی شدید هوایی، نیروهای زمینی شروع به پیشروی برای عقب راندن آلمانیها کردند.
با نابودی تعداد زیادی از نیروها و تانکهای آلمانی، شوروی با این پیروزی برای مابقی جنگ ابتکار عمل راهبردی را در دست داشت. در نهایت، توانایی شوروی برای رقابت در آسمان بر فراز کورسک نقش مهمی در پیروزی آنها ایفا کرد و نقطه عطفی در جبهه شرقی با شروع پیشروی آنها به سمت برلین بود.
6. عملیات طوفان صحرا
جنگ خلیج فارس در اواسط ژانویه 1991 زمانی که کارزاری با نام رمز عملیات طوفان صحرا آغاز شد، در حال اوجگیری بود. در آگوست 1990، پس از حمله صدام حسین به کویت، 42 کشور به رهبری ایالات متحده وارد ائتلافی به نام عملیات سپر صحرا شدند.
پایان جنگ ایران و عراق همزمان با بروز تنش عراق و کویت بود. ارتش عراق به کویت حمله و این کشور را اشغال کرد و با این حمله باعث بروز بحرانی بینالمللی گردید و اخطار شورای امنیت را نپذیرفت. بنابراین آمریکا با ائتلافی از کشورهای دیگر به کویت و سپس به عراق حمله کرد و ارتش عراق را از کویت بیرون راند.
جانشین سپر صحرا، عملیات طوفان صحرا، با یک حمله هوایی هماهنگ آغاز شد که پایههای دفاعی صدام را متزلزل کرد. 9 هلیکوپتر آپاچی به بغداد فرود آمدند و 27 موشک هلفایر را برای نابودی مراکز اصلی ارتباطی آن پرتاب کردند و به دنبال آن 100 راکت Hydra-70 برای نابود کردن توپهای ضد هوایی آن از نزدیک پرتاب شدند. این امر به موجی از جنگندههای ایالات متحده و ائتلاف اجازه داد تا به داخل و خطوط تدارکاتی و دفاعی عراق بروند، زیرا یک باتری از موشکهای کروز مستقر شد و بمبافکنهای B52 پایتخت را مورد حمله قرار دادند.
این تهاجم وحشیانه بر غیرنظامیان بغداد تأثیر شدیدی گذاشت. غیرنظامیان با یک کمپین پرتاب هواپیما که برای سوق دادن تودهها به نفع متحدان طراحی شده بود، هدف قرار گرفتند. این کمپین هوایی در طول جنگ خلیج فارس اثربخشی مهمات مدرن هدایت شونده و نیروهای هوایی ائتلاف را به نمایش گذاشت.
تخریب سریع زیرساختهای نظامی صدام حسین راه را برای حمله زمینی با هدف آزادسازی کویت در عرض چند روز هموار کرد. این مورد از مهمترین نبردهای هوایی در تاریخ نظامی دنیا اولین درگیری محسوب میشود که از فناوری GPS، ارتباطات ماهوارهای و آگاهی موقعیتی بهتر با ردیابی پیشرفته نیروهای دوست استفاده کرد، بنابراین به عنوان نخستین جنگ فضایی نامیده شد.
7. نبرد سنت میهیل
این یکی از مهمترین نبردهای هوایی در تاریخ نظامی جهان محسوب میشود که در سال ۱۹۱۸ آغاز شد. St. Mihiel Salient قطعه بزرگی از زمینهای تحت اشغال آلمان بین شهرهای Verdun و St. Mihiel در جبهه غربی در جنگ جهانی اول بود که بازپسگیری آن برای نیروهای فرانسوی دشوار محسوب میشود.
غلبه بر این مانع استراتژیک برای متفقین که میخواستند از خطوط دفاعی آلمان عبور و بر آن غلبه کنند، ضروری بود. مسئولیت غلبه به آن به دوش آمریکاییها و سرهنگ بیلی میچل افتاد که در صدد تشکیل بزرگترین نیروی هوایی برای حل مشکل بودند.
درگیری بهوجود آمده یکی از اولین نبردهای هوایی در مقیاس بزرگ بود که تاکنون انجام شده و نام آن به عنوان یکی از بزرگترین نبردهای تمام دوران باقی مانده است. این یک اقدام عظیم شامل 1476 هواپیمای آمریکایی و فرانسوی بود که در مقابل 500 هواپیمای آلمانی قرار داشتند.
بیشتر بخوانید:
از جاده تا میدان نبرد؛ ۱۰ خودروی آمریکایی که به خدمت ارتش درآمدند
پشتیبانی زمینی توسط تانکهای تحت فرماندهی افسانهای جورج اس صورت میگرفت. نبرد هوایی بر فراز St. Mihiel Salient یکی از اولین مواردی بود که در آن نیروی هوایی آمریکا نقش مهمی را در یک حمله بزرگ در طول جنگ جهانی اول ایفا کرد و تنها در روز اول 390 سورتی پرواز انجام داد و 14300 پوند بمب بر آن منطقه پرتاب کرد.
تا پایان نبرد، 2469 سورتی پرواز انجام گرفت، حدود 44 هزار پوند بمب پرتاب گشت و 145 نبرد هوایی ثبت شد. علیرغم این فعالیت، تنها 40 نفر از متفقین جان باختند و 16 نفر تا زمانی که متفقین پیروز شدند، به اسارت درآمدند.