دوران وحشتناک نخستین گوشی های هوشمند که حتی وبگردی با آنها هم عذابآور بود، باعث میشود قدر اسمارت فونهای مدرن توی جیبمان را بدانیم!
با کمی تأمل متوجه میشویم که گوشیهای اندرویدی امروزی در بازار اشباع شدهاند. دستگاههای مدرن، انبوهی از ویژگیهای فوقالعاده کاربردی را در خود جای دادهاند. حتی گوشی های میان رده و مقرونبهصرفه هم نمایشگرهای لمسی باکیفیت، سرعت شارژ بالا، باتریهای بزرگ، اتصال پرسرعت و پردازندههای توانمندی را ارائه میدهند که تقریباً از پس هر کاری که به آنها محول میکنید برمیآیند.
وقتی به دوران گوشیهای هوشمند اواسط تا اواخر دهه ۲۰۰۰ نگاه میکنیم، آن وقت است که میتوانیم قدر گوشیهای هوشمند امروزی را بدانیم! بهعنوان کسی که چند گوشی ساده و چند گوشی هوشمند اولیه سیمبیان داشته، بگذارید درباره ویژگیهایی صحبت کنم که در آن دوران نداشتیم و بسیاری از نسل جدید حتی وجودشان را باور ندارند.
در گذشته حتی راهاندازی یک گوشی هم مصیبت بود
مشکلات ما با گوشیهای ساده مبتنی بر جاوا و گوشیهای هوشمند اولیه سیمبیان معمولاً به محض اینکه دستگاه را به خانه میآوردیم و راهاندازیاش را شروع میکردیم، آغاز میشد. اول اینکه، این گوشیها معمولاً هیچ نوع سرویس ذخیرهسازی ابری نداشتند. این یعنی امکان همگامسازی عکسها و ویدیوها، مخاطبین یا پیامهای متنی از طریق فضای ابری وجود نداشت.
البته راهحلهایی هم نظیر وصل کردن گوشی به کامپیوتر و نصب ابزار انتقال مخصوصِ سازنده وجود داشت. اما مشکل این بود که این ابزارها بین محصولات برندهای مختلف کار نمیکردند. همچنین مجبور بودید مخاطبین خود را از و به سیمکارت کپی کنید. خوشبختانه برخی از این گوشیها از کارتهای حافظه پشتیبانی میکردند که باعث میشد انتقال عکس و ویدئو به سادگی انجام شود. اما بهطور کلی، انتقال اطلاعات بین دستگاهها اصلاً بینقص نبود. راحتترین بخش راهاندازی یک گوشی هوشمند یا ساده اولیه، گذاشتن سیمکارت بود. عجب دورانی بود!
دردسر شارژ کردن گوشی در حین راهاندازی
اگر در حین راهاندازی نیاز به شارژ کردن گوشی داشتید، یک شارژر در جعبه بود، اما دردسر دیگری که وجود داشت، این بود که این شارژرها معمولاً مخصوص همان برند بودند. نوکیا شارژرهایی با پین گرد ارائه میداد، در حالی که سونی اریکسون شارژرهای دو شاخه عجیبی داشت. این اتصالات انحصاری اغلب نقش پورتهای داده برای اتصال به کامپیوتر را هم ایفا میکردند. بنابراین اگر کابل را گم میکردید، دیگر کارتان تمام بود.
بعد از اینکه آهنگهای مورد علاقهتان را به گوشی منتقل کردید، با مشکل بعدی روبرو میشدید. برخی از گوشیهای هوشمند و ساده اولیه حتی پورت هدفون اختصاصی خودشان را داشتند. البته که این کار را برای اینکه با لوازم جانبی بیشتر از شما پول دربیاورند، انجام میدادند.
شخصیسازی گوشی در حد ریختن یک رینگتون بود!
امروزه گزینههای شخصیسازی گوشیهای هوشمند بهطرز چشمگیری گسترش پیدا کردهاند. کاربران میتوانند تقریبا هر المانی از رابط کاربری را مطابق میل خود تغییر دهند؛ از تصویر زمینه و رینگتون گرفته تا رنگبندی تم و افکتهای انیمیشن.
این حجم از امکانات در مقایسه با گوشیهای ساده قدیمی و حتی گوشیهای هوشمند اولیه مبتنی بر سیمبیان، بسیار قابل توجه است. در آن دوران، حداکثر امکانات شخصیسازی به تغییر تصویر زمینه و شاید هم استفاده از قابهای مختلف محدود میشد. برخی از گوشیها هم چراغهای نوتیفیکیشن (اعلان) داشتند که هنگام زنگ خوردن و یا در برخی موارد دیگر، چشمک میزدند. در واقع، ایده رقص نور پشت قاب گوشیهای Nothing Phone چندان هم جدید نیست و به آن دوران بازمیگردد.
اما در آن دوران، حتی تغییر زنگخور هم میتوانست دردسرساز باشد. آن زمان، رینگتونها بهصورت تجاری عرضه میشدند و بسیاری از کاربران مجبور بودند نسخههای ۳۰ ثانیهای با فرمت MIDI از آهنگهای محبوب خود را خریداری کنند. با توجه به محدودیتهای آن دوره، بهخصوص دسترسی کم به اینترنت همراه، خرید این زنگها بسیار سخت و پیچیده بود.
اینترنت همراه: دوران سلطنت EDGE
به یاد میآورید زمانی که وبگردی با گوشیهای ساده و سیمبیانی، مثل یک کابوس وحشتناک بود؟ در آن دوران، گوشیهای همراه تنها به وبسایتهای WAP دسترسی داشتند و خبری از وب کامل نبود. سایتهای WAP، وبسایتهایی اختصاصی برای اینترنت موبایل بودند. در اوایل تا اواسط دهه ۲۰۰۰ میلادی، وبسایتهای تطبیقپذیری که بهصورت خودکار با نمایشگر موبایل یا کامپیوتر شخصی سازگار میشدند ، اصلاً وجود نداشتند.
سرعت پایین اینترنت همراه نیز مزید بر علت شده بود. تنها گزینههای موجود، نسل دوم (2G) و EDGE یا نسل سوم اولیه (3G) بودند (آن هم اگر خوششانس بودید!). در این دوران، مرورگر Opera Mini نجاتبخش بود؛ این مرورگر سرعت بارگذاری صفحات را به شکل قابل توجهی افزایش میداد و در ضمن، مصرف اینترنت همراه را هم بهینه میکرد. برنامه Opera همچنین با کار فوقالعادهای که در زمینه قالببندی وبسایتهای کامپیوتر برای نمایش در گوشیهای همراه انجام میداد، باعث بهبود تجربه وبگردی میشد.
اگر گوشی ساده یا هوشمند ابتداییتان از نسل سوم (3G) پشتیبانی میکرد، واقعاً آدم خوششانسی محسوب میشدید؛ اما حتی با داشتن 3G هم وبگردی تجربه آزار دهندهای داشت
البته، دسترسی به Wi-Fi در گوشیهای ساده و هوشمند آن دوران هم اصلاً تضمینشده نبود. اما حتی در معدود گوشیهایی که در اواسط دهه ۲۰۰۰ میلادی مجهز به Wi-Fi بودند، با محدودیتهایی روبرو بودیم. برای مثال، گوشیهای نوکیای آن زمان که Wi-Fi داشتند، شما را مجبور میکردند تا بهصورت دستی بین اتصال موبایل و Wi-Fi جابهجا شوید.
ارتباطات ضعیف، تنها محدود به اتصال موبایل و Wi-Fi نمیشد. گوشیهای ساده و هوشمند در آن دوران، از گزینههای ضعیفی برای ارتباط محلی نیز برخوردار بودند.
امروزه، گوشیهای هوشمند از قابلیتهایی همچون Quick Share، AirDrop، راهحلهای اشتراکگذاری اختصاصی کمپانیهای سازنده گوشی (OEM)، ایمیل، برنامههای پیامرسان، اشتراکگذاری ابری و دیگر موارد بهره میبرند. اما گوشیهای اوایل تا اواسط دهه ۲۰۰۰ میلادی، در بهترین حالت به بلوتوث تکیه میکردند. با اینحال، بلوتوث در آن زمان همهگیر نشده بود و بهترین گزینه بعدی، مادون قرمز (infrared) به حساب میآمد. بله، درست خواندید، همان مادون قرمز کنترل تلویزیون! اگر بهخاطر داشته باشید سونی اریکسون K500i یکی از گوشیهای جذابی بود که از مادون قرمز پشتیبانی میکرد.
مادون قرمز نیازمند این بود که دو گوشی را در کنار هم قرار دهید و دو درگاه مادون قرمز آنها کاملاً روبروی هم باشند و هیچکدام از دستگاهها تکان نخورند. چه خاطراتی! به یاد میآورم که بخش اعظمی از زنگ تفریح مدرسه را صرف انتظار برای به اشتراک گذاشته شدن یک فایل با مادون قرمز میکردیم. البته باید خیلی مواظب بودیم تا ناظم مدرسه متوجه گوشی ما نشود!
من در دوران راهنمایی، آنقدر خوششانس نبودم که در خانه به اینترنت پر سرعت خانگی دسترسی داشته باشم؛ بنابراین، معمولاً به کافینت میرفتم. اما همچنین برای کامپیوتر شخصیام یک دانگل مادون قرمز هم تهیه کرده بودم تا بتوانم از طریق مادون قرمز، تلفن همراهم را به رایانه شخصی متصل کنم و با سرعت دایالآپ (حدود ۵۶ کیلوبیت بر ثانیه) وبگردی کنم! حجم عظیمی از صفحات ویکیپدیا را دانلود کرده بودم تا بتوانم آنها را آفلاین مطالعه کنم. در آن زمان قیمت اینترنت بهقدری زیاد بود که ذخیره کردن و خواندن صفحات وب در زمان عدم اتصال به اینترنت، خیلی بهصرفهتر بود.
ارتباطات: دوران پیش از واتساپ و تلگرام
امروزه، در زمینه برقراری ارتباط غرق در امکانات مختلف هستیم. تماس صوتی یا تصویری میخواهید؟ واتساپ، تلگرام، زوم، اسکایپ، مسنجر، گوگل میت و گزینههای بسیار دیگری در دسترس هستند. و البته، همچنان میتوانید در کنار آنها از تماس تلفنی سنتی هم استفاده کنید. بسیاری از این پلتفرمها همچنین به شما اجازه میدهند بتوانید در کسری از ثانیه پیامی را برای دوستتان ارسال کنید.
تماسهای تلفنی در دوران ابتدایی گوشیهای هوشمند چندان هم بد نبودند، اما مشکلات مربوط به پوشش شبکه و نبود صدای اچدی، کیفیت صدا را پایین میآورد و گاهی اوقات هم منجر به قطع کامل تماس میشد. حتی در آن دوران، بسیاری از گوشیها فاقد وایفای بودند، چه برسد به امکان برقراری تماس با وایفای؛ بنابراین در صورت نبود پوشش شبکه همراه، عملاً شانسی برای برقراری ارتباط نداشتید.
پیامرسانی متنی به دلیل هزینه کم یکی از محبوبترین راههای ارتباطی بود. با این حال، در گوشیهای ساده و نخستین گوشی های هوشمند، برخی از برنامههای پیامرسان مبتنی بر اینترنت دیتا ارائه میشد.
اینترنت نسل سوم (بهصورت خیلی محدود)، پیامک و تعداد محدودی از برنامههای پیامرسان، تمام راههای ارتباطی ما را در آن دوران تشکیل میدادند.
در دهه ۲۰۰۰، نسل جوان در آفریقای جنوبی بهشدت از اپلیکیشن Mxit که مدتهاست تعطیل شده، استقبال کردند. این برنامه روی گوشیهای سیمبیان، بلکبریهای قدیمی و حتی گوشیهای ساده جاوا قابل اجرا بود.
اگرچه Mxit در بسیاری از نقاط جهان چندان مورد توجه قرار نگرفت. در عوض، در بازارهای دیگر شاهد محبوبیت برنامههای پیامرسان فوری نظیر ویندوز لایو مسنجر و آیام پلاس بودیم.
حتی راهاندازی ایمیل روی گوشی هم معمولاً کار سادهای نبود. اغلب اوقات، به جای اینکه تنها با وارد کردن نام کاربری و رمز عبور کار را تمام کنید، باید با تنظیمات پیچیده iMAP یا Pop3 دستوپنجه نرم میکردید.
این دوران همچنین مصادف با زمانی بود که اپراتورهای تلفن همراه با جدیت، تماسهای ویدئویی را تبلیغ میکردند. شاید امروز عجیب به نظر برسد، اما در اوایل تا اواسط دهه ۲۰۰۰ میلادی، شبکهها تصور میکردند که نسل سوم برای برقراری تماسهای ویدئویی ایدهآل است. تولیدکنندگان گوشی نیز با تعبیه دوربینهای جلو به استقبال این قابلیت رفتند؛ برای مثال، نوکیا N70 که در سال ۲۰۰۷ عرضه شد، مجهز به یک دوربین با کیفیت VGA بود. در واقع، در آن دوران، دوربینهای جلو اساساً برای گرفتن عکس سلفی طراحی نشده بودند.
اپ استور بهمعنای امروزی وجود نداشت
مالکان گوشیهای ساده و نخستین گوشی های هوشمند مبتنی بر سیمبیان، اغلب برای دانلود برنامهها مجبور بودند به سراغ اپاستورهای شخص ثالث و یا وبسایتهای ناشناخته متوسل شوند. اوضاع زمانی بدتر هم میشد که متوجه میشدید این پلتفرمهای اولیه موبایل، آشفتگی بههم ریختهای از نسخههای مختلف بودند؛ به این معنا که تکهتکه شدن (Fragmentation) سیستمعاملها و در نتیجه، عدم سازگاری اپلیکیشنها، مشکلی جدی به شمار میرفت.
باورکردنی نیست، اما در حالی که آیفون هنوز جرقهای در ذهن اپل بود، نوکیا فرصت ایجاد یک اپ استور را از دست داد. شرکت فنلاندی در اواخر دهه ۱۹۹۰ کلاب نوکیا را به عنوان یک درگاه خدمات مشتری راهاندازی کرد، اما در نهایت این سرویس به پلتفرمی برای ارائه والپیپر، زنگخور و موارد دیگر تبدیل شد. با این حال، نوکیا در نهایت و با شایعاتی مبنی بر فشار اپراتورهای شبکه همراه، جاهطلبیهای این پلتفرم را کاهش داد. در آن زمان محتوای موبایل، تجارتی پرسود برای اپراتورها به شمار میرفت.
دوران نخستین گوشی های هوشمند: عذابی لذتبخش!
با اینکه دوران اولیه گوشیهای موبایل چندان ایدهآل نبود، اما نمیتوان بهسادگی نکات مثبت این دوره گذشت. یکی از ویژگیهای برجسته این دوران، استفاده گسترده از کارتهای حافظه بود. ای کاش در سال ۲۰۲۴ هم گوشیسازها همچنان قابلیت ارتقاء حافظه را جزو اصول کلیدی خود قرار میدادند. همچنین، برخلاف گوشیهای امروزی با طراحی یکنواخت شکلاتقلمهای، به نظر میرسد تولیدکنندگان در آن زمان از خروج از مسیرهای تکراری هراسی نداشتند. نمونههایی از این خلاقیت، گوشیهایی مانند نوکیا ۳۶۵۰، سونی اریکسون P900، نوکیا ۷۲۸۰ و انبوهی از گوشیهای کشویی و تاشو هستند. میتوان گفت که امروزه، تنها گوشیهای تاشو، منبعی برای طراحیهای واقعاً متمایز به شمار میروند.
با این حال، هنگام نگاه به گوشیهای هوشمند اولیه، مهم است که عینک خوشبینی را کنار بگذاریم. چرا که هر کسی به شما بگوید اوضاع آن زمان بهتر بوده، باید برگردد و تنها برای یک روز هم که شده از این گوشیها استفاده کند.