یک دانشمند از دانشگاه پوتسموث انگلستان ادعا کرد که ما انسان ها در یک شبیه سازی زندگی میکنیم و چیزی بهعنوان جهان فعلی وجود ندارد. بدتر از همه اینکه برای این ادعا مدرک هم ارائه کرده است.
بشر از ابتدای تاریخ همیشه در تلاش بوده است تا بتواند توضیحی برای جهان اطراف خود ارائه دهد. افراد گوناگونی نیز سعی کردهاند تا موقعیت انسان را در جهان مشخص کنند. پس از آغاز عصر کاوشهای فضایی عموما دانشمندان کره زمین را بهعنوان نقطهای کوچک در میان میلیاردها کهکشان و ستاره دیدهاند. هرچند برخی نیز ایده مولتیورس و جهانهای موازی را پاسخ نهایی میدانند.
جهان هستی و کل زندگی صرفا یک شبیه سازی بزرگ است
در این میان دانشمندی بهنام Melvin Vopson ادعا کرده است که ما در یک شبیه سازی زندگی میکنیم. البته پیشتر نیز افراد زیادی چنین ایدهای را مطرح کرده بودند؛ اما مسئله اینجاست که واپسون گمان میکند ایده وی بدون پشتوانه علمی نیست. البته مدرک واپسون بر اساس چیزی بهنام قانون دوم اینفودینامیک استوار است که پیشتر توسط خود او ارائه شده بود.
بهباو واپسون کاهش تدریجی آنتروپی در سیستمعای دادهمحور میتواند بهخوبی نشان میدهد که جهان ما نوعی سیستم فشرده و بهینهسازی داده دارد. همین نیز میتواند ماهیت دیجیتالی این جهان را آشکار کند.
در سال ۱۹۹۹ فیلم ماتریکس منتشر شد. در این فیلم بشر توانسته بود به واقعیتی دست یابد که تمامی واقعیتهای پیشین را نابود میکرد. انسان ها درون یک شبیه سازی زندگی میکردند. طبیعتا چنین موضوعی برای یک فیلم علمیتخیلی فوقالعاده جذاب است؛ اما نميتوان نام علم را روی آن گذاشت. ظاهرا ملوین واپسون نیز تا حد زیادی تحت تاثیر فیلمهای اینگونه قرار گرفته است؛ زیرا قصد دارد اثبات کند که جهان کنونی چیزی فراتر از یک کپی دیجیتال نیست.
وی اخیرا نیز مقالهای را منتشر کرده است که در آن احتمال زندگی در شبیه سازی را بررسی میکند. به گفته وی در فیزیک قوانینی وجود دارند که همهچیز را کنترل میکنند. شما با کمک آنها میتوانید توضیح دهید که چطور اجسام حرکت میکنند، چطور انرژی جریان دارد و یا چطور زمان تابعی از گرانش محسوب میشود. دانشمندان نیز همیشه در تلاش هستند پدیدههای گوناگون را با استفاده از قوانین اثباتشده فیزیک توضیح دهند.
در واقع هربار پدیدهای متضاد با قوانین کنونی فیزیک در فضا مشاهده میشود، دانشمندان ابتدا مشاهدات خود و دقت تجهیزات علمی را زیر سوال میبرند و در آخرین حالت احتمال تغییر در قوانین فیزیک را مدنظر قرار میدهند. یکی از قویترین قوانین فیزیک قانون دوم ترمودینامیک است. بر اساس این قانون آنتروپی یک سیستم (میزان اختلال در یک سیستم ایزوله) میتواند افزایش یافته یا ثابت بماند؛ اما هرگز امکان کاهش آن وجود ندارد.
بر اساس همین قانون واپسون انتظار داشت میزان آنتروپی موجود در سیستمهای دادهمحور (که وی در پژوهشهای پیشین خود بهعنوان حالت پنجم ماده تعریف میکند) بهتدریج افزایش یابد. هرچند چنین چیزی رخ نمیدهد. بلکه عموما میزان آنتروپی ثابت مانده و در مواقعی نیز اندکی کاهش مییابد. چنین چیزی کاملا با قانون دوم ترمودینامیک و بهتبع آن قانون خودساخته اینفودینامیک در تضاد است.
واپسون برای توضیح زندگی انسان در شبیه سازی به بحث گسترش جهان اشاره میکند. بهگفته واپسون دانشمندان پذیرفتهاند که جهان بدون افزایش یا کاهش گرما در حال گسترش است. برای اینکه چنین چیزی ممکن باشد باید میزان آنتروپی کلی جهان ثابت بماند. هرچند ما در ترمودینامیک یاد گرفتهایم که آنتروپی باید همیشه رو به افزایش باشد. بههمینخاطر میتواند گفت که قطعا یک آنتروپی دیگر (آنتروپی داده) وجود دارد که سبب میشود تعادل برقرار گردد.
واپسون ادعا میکند که این قانون میتواند در فیزیک اتمی، کیهانشناسی و سیستمهای زیستی نقشی کلیدی بازی کند. برخلاف چارلز داروین که ادعا میکرد تغییرات در موجودات زنده بهصورت اتفاقی و در نتیجه تکامل رخ میدهند، واپسون این تغییرات را هدفمند و در جهت کاهش آنتروپی دادهها میداند. وی چندی پیش مقالهای منتشر کرده بود که در آن سویههای مختلف ویروس کرونا را مورد بررسی قرار میداد.
در پایان مقاله نتیجهگیری شده بود که بین داده و دینامیک سویههای مختلف یک ارتباط منحصربهفرد وجود دارد. اما معنی همه این صحبتها چیست؟ به باور واپسون این موارد نشان میدهند که قانون دوم اینفودینامیک توانسته زندگی انسان در شبیه سازی را اثبات کند. جهان کنونی ما فوقالعاده پیچیده است و اگر چنین جهانی درون یک شبیه سازی باشد، به یک سیستم فشردهسازی و بهینهسازی داده نیاز دارد.
چنین چیزی برای کاهش قدرت محاسباتی و فضای ذخیرهسازی مورد نیاز ضروری جلوه میکند. در غیر این صورت شبیه سازی با مشکل مواجه میشود. این همان چیزی است که ما در جهان اطراف خود مشاهده میکنیم. بهباور واپسون شواهد در دادههای دیجیتال، سیستمهای زیستی، تقارنهای ریاضیات و کل هستی فراوان هستند.
طبیعتا ایده زندگی در شبیه سازی میتواند برای افرادی جذاب و برای افراد زیادی نیز ترسناک باشد. هرچند هر ادعایی را نمیتوان در زمره نظریههای علمی قرار داد. در حالحاضر مقالات زیادی منتشر شدهاند که وجود جهان کنونی بهعنوان یک نسخه دیجیتال را رد میکنند و حتی آن را از نظر علمی غیرممکن میدانند. بنابراین واپسون راه دراز و سختی را برای اثبات ادعاهای خود دارد و صرفا نمیتواند از قانون دوم اینفودینامیک برای چنین موضوع مهمی بهره گیرد.