بهترین فیلم های سال ۲۰۲۴

این 9 فیلم، بهترین فیلم های سال ۲۰۲۴ از نظر منتقدان نیویورک تایمز هستند

منتقدان نشریه نیویورک تایمز با در نظر گرفتن فاکتورهای مهمی از جمله داستان جذاب و صحنه‌های تاثیرگذار، بهترین فیلم های سال ۲۰۲۴ را معرفی کردند.

با نزدیکی به فصل تابستان و فراهم شدن اوقات فراغت، یکی از تفریحات سالم در این ایام می‌تواند تماشای فیلم و سریال مورد علاقه یا آثار برجسته سینما باشد. اما یک فیلم خوب علاوه بر وجود بازیگران توانمند، نیازمند پارامترهایی چون داستان قوی، کارگردانی، تدوین، موسیقی هماهنگ، جذب و تأثیرگذاری عمیق روی مخاطب خواهد بود. طبق آخرین اخبار سینما، منتقدان سینمایی در نشریه نیویورک تایمز آمریکا به معرفی ۹ اثر سینمایی مطرح و جذاب سال ۲۰۲۴ پرداخته‌اند؛ آثاری که هر کدام از آنها می‌تواند انتخابی جذاب برای تماشا در روزهای داغ تابستانی پیش رو باشد.

بهترین فیلم های سال ۲۰۲۴ از دید منتقدان نشریه مطرح آمریکایی

منتقدان در انتخاب آثار اشاره شده در این مطلب به پیوند عمیق مفاهیمی همچون احساس، لذت، عبرت و تفکر پرداخته‌اند و در نهایت بر اساس تاثیرگذاری فیلم روی مخاطب، 9 اثر را انتخاب کردند که در ادامه نام می‌بریم و نظرات منتقدان درباره آنها را بررسی می‌نماییم.

1- پادشاهی سیاره میمون‌ها (Kingdom of the Planet of the Apes)

فیلم پادشاهی سیاره میمون‌ها

اولین عنوان در لیست بهترین فیلم های سال ۲۰۲۴، یک اثر دنباله‌دار و چند قسمتی است. نسل‌ها پس از پایان آخرین سه‌گانه «سیاره میمون‌ها»، دنباله این مجموعه، اکشن ماجراجویانه‌ای است که هنرنمایی اوون تیگ در نقش «نوآ» را پس از حمله به قبیله‌اش دنبال می‌کند. داستان فیلم ۳۰۰ سال بعد از رویداد‌های فیلم «جنگ برای سیاره میمون‌ها» رخ می‌دهد که در آن شامپانزه جوانی به نام نوآ (Noa) سفری را همراه با زنی به نام می (Mae) آغاز می‌کند تا آینده انسان‌ها و میمون‌ها را در کنار هم مشخص کند. این سفر نوا را مجبور می‌کند تا آموزه‌های گذشته را زیر سوال ببرد.

او در شرایط دشواری قرار دارد؛ به‌نحوی‌که انتخاب‌ها و تصمیماتش ممکن است آینده جهان ما را تغییر دهد. نوا در این فیلم با اورانگوتانی دانا به نام راکا و همچنین زنی فعال به نام می با بازی «فریا آلن» ملاقات می‌کند. آن‌ها در زمانه‌ای به سر می‌برند که جوامع میمون‌های پیچیده شکوفا شده‌اند و انسان‌ها به لاشخور‌های اسرارآمیزی در دوردست مبدل شده‌اند. سفر، نوا را به تجدید‌ نظر در باور‌های قدیمی و محافظت از قبیله‌اش می‌کشاند.

نظر آلیسا ویلکینسون (منتقد نیویورک تایمز): داستان فیلم پادشاهی سیاره میمون‌ها در آینده اتفاق می‌افتد؛ اما مانند بسیاری از داستان‌های علمی تخیلی، این حس را به مخاطب می‌دهد که همه این‌ها قبلا اتفاق افتاده و دوباره تکرار خواهد شد. این تداعی و پیش‌آگاهی، خصیصه قدرتمند اثر است و فیلم نشان می‌دهد که چگونه هم‌آگاهی ایده‌آلیسم‌ها و تبدیلشان به جزم‌گرایی، بار‌ها اتفاق افتاده است.

2- آخر شب با شیطان (Late Night With the Devil)

فیلم آخر شب با شیطان

«دیوید دستمالچیان» در این فیلم مخوف، ساخته برادران کامرون و کالین کایرنز، مجری شبانه‌ای به نام «جک دلروی» است که از دریافت رتبه و جوایز هنری ناامید شده و حالا در موقعیتی قرار دارد که شاید بتواند با قدری شیرین‌کاریِ ترسناک، شرایط را تغییر دهد. او و همکارانش تصمیم می‌گیرند در شب هالووین، برنامه ویژه‌ای را با حضور نوجوانی از اعضای فرقه‌ای شیطانی روی آنتن ببرند. دختر نوجوان، فضای تاک‌شوی هالووینی را تغییر می‌دهد و ادعا می‌کند به تسخیر شیطان درآمده است. این فیلم تنها اثر عمیقا ترسناک لیست بهترین فیلم های سال ۲۰۲۴ از دید منتقدان نیویورک تایمز نام گرفته است.

برنامه با حضور کارشناسان این حوزه برگزار می‌شود و بحث‌هایی بین شرکت‌کنندگان درمی‌گیرد. داستان وقتی اوج می‌گیرد که دلروی از مهمان برنامه درخواست می‌کند شیطان را در همان لحظه احضار کند. این پیشنهاد منجر به خلق رخداد‌هایی هولناک و فراطبیعی می‌شود و مسیر داستان را تغییر می‌دهد. روایت فیلم بسیار پرکشش و دلهره‌آور است. «آخر شب با شیطان» از نشاط هالووین به فضایی اهریمنی خیز برمی‌دارد و مخاطب را لحظه به لحظه با خود همراه می‌سازد. منتقدان نشریه نیویورک تایمز، تلفیق تحلیل‌های اجتماعی و روانشناختی با هول و ولای ناشی از ملاقات با شیطان را وجه امتیاز و نقطه قوت فیلم دانسته‌اند.

نظر آلیسا ویلکینسون: مردم آخر شب تلویزیون تماشا می‌کنند که بخندند، سرگرم شوند و وقتی بقیه دنیا به خواب رفته‌اند، نوعی همراهی و آرامش را احساس کنند. «آخر شب با شیطان» این حال‌و‌هوای صمیمانه و رخوتناک را بر هم می‌زند و جانی دوباره به پیکر داستان‌های ترسناک و آشنای دهه ۱۹۷۰ درباره تسخیر شیطان، شیطان‌پرستی و احضار از ساحت ماوراء می‌بخشد. اثری که روبه‌روی شما قرار می‌گیرد، پاستایی تند و لذیذ بدون عذرخواهی با چاشنی تهدید و مخاطره‌آمیز است که می‌تواند مخاطب این ژانر را به وجد بیاورد.

3- شیمر (La Chimera)

فیلم شیمر

این فیلم به کارگردانی «آلیچه رورواچر» روایتگر دهه ۱۹۸۰ میلادی است که در آن، «جاش اوکانر» در نقش فردی به نام آرتور، مهاجم مقبره‌ای در روستا‌های ایتالیا است و به‌دنبال معشوق گمشده‌اش می‌گردد. او از طریق مادرش فلورا با بازی «ایزابلا روسلینی» با دانشجوی موسیقی ایتالیایی «کارول دوارته» آشنا شده است. اثر جدید رورواچر، کمدی‌ فانتزی جذابی است در پی عشق گمگشته. فیلم سرشار از دیالوگ، هیاهو و شادمانی است. کارگردان این اثر تلاش کرده تا ایتالیا را با منابع تاریخی پرافتخار و فرهنگ باستانیِ‌ مرگ‌اندیشش به بیننده معرفی کند. گذشته باستانی در شیمر، زیر خاک لانه کرده و باید کندوکاو شود. فیلم‌ساز سعی می‌کند مرز‌های زندگی و مرگ را از بین ببرد و یکی را از زاویه دیگری ببیند.

طبق داستان فیلم، آرتور زندگی شلخته و نامرتبی دارد و پیوسته سیگار می‌کشد. او محقق باستان‌شناسی است، بدقلق است و مثل گنگستر‌ها بی پروا رفتار می‌کند. در خلال تحقیقات باستان‌شناسی در توسکانی با زن اشرافی و سالخورده‌ای آشنا شده و به دخترش دل‌بسته می‌شود. این دختر با نام «بنیامینا» پس از مدتی گم‌و‌گور می‌شود و احتمال می‌رود که مرده است. آرتور از غم فراق معشوق، قدرت عجیبی به‌دست می‌آورد. او می‌تواند محل عتیقه‌های مدفون را بگوید و با گروهی عتیقه‌دزد همراه می‌شود تا اشیای ارزشمند را از زیر خاک دربیاورد.

نظر مانولا دارگیس (منتقد نیویورک تایمز): رورواکر به شما یورش می‌برد. او هنرمندی محتاط، بصری، جذاب و آشکارا غیر قابل نمایش است. دوست دارد قاب را شلوغ کند، اما این کار را به‌نحوی منسجم انجام می‌دهد و با این‌که از قالب‌های مختلف فیلم برای نشان دادن لحظات و فضا‌های متمایز استفاده می‌کند، هیاهوی کاذب و بیهوده به‌راه نمی‌اندازد. هنر او نمایش زیبایی است و این کار به آزار مخاطب نمی‌انجامد.

4- ریوچی ساکاموتو اوپوس (Ryuichi Sakamoto: Opus)

فیلم ریوچی ساکاموتو اوپوس

این مستند-فیلم، اثری به کارگردانی نئو سورا است و داستان ریویچی ساکاموتو، نوازنده به‌نام ژاپنی را نشان می‌دهد که در خلال این فیلم زیبا، کنسرت نهایی خود را اجرا می‌کند. این فیلم در استودیو فیلم‌برداری شده و پایانی تند و بااحساس از آهنگسازی چیره‌دست است. این آهنگساز برنده اسکار در آخرین هفته‌های زندگی‌اش، کنسرت پایانی را با پیانو می‌نوازد. فیلم تقریبا بی‌کلام است و در وصف آخرین حضور ریویچی ساکاموتو، آهنگساز و نوازنده فقید ژاپنی به نمایش درآمده است و موسیقی آن، محض و یک صفحه خالی است. فیلم مملو از نوا‌های احساسی غم‌انگیز است و چند هفته پیش از مرگ هنرمند به‌علت سرطان ضبط شده است.

لحظاتی وجود دارد که کارگردان اثر، یعنی نئو سورا که پسر ساکاموتو است، صحنه را برای آهنگ‌های شادتر روشن می‌کند و ما می‌توانیم لبخند استاد را ببینیم که از اجرای خودش یا آهنگ‌سازی خشنود است. دیالوگ و صحبتی در کار نیست و فقط موسیقی نواخته می‌شود. فیلم‌برداری سیاه و سفید است و سایه‌های نقره‌ای و خاکستری دارد. حرکت دوربین آرام و همگام با سرعت نواختن است و گاهی اوقات فقط روی دست‌ها تمرکز می‌کند و گاهی به‌سمت صورت می‌رود تا مو‌های سفید و عدسی‌های عینکش را نشان دهد.

نظر آلیسا ویلکینسون: حتی برای بیننده‌ای که اطلاعات زیادی از کار ساکاموتو ندارد و این هنرمند را نمی‌شناسد، «اپوس» فضای سینمایی نادری برای تأمل و مراقبه در نظر گرفته می‌شود. هیچ زمینه‌ای ارائه نشده است و هیچ تلاشی برای خلق روایت وجود ندارد. فضای بصری با دقت فیلم‌برداری می‌شود و نورپردازی به‌تناسب دست‌کاری می‌شود تا به‌طرز ماهرانه‌ای حال و‌ هوای هنرمند و مخاطب را تغییر دهد.

در گجت نیوز بخوانید:
١٠ تا از بهترین فیلم های سال ٢٠٢۴ که بالاترین امتیاز را گرفته‌اند بهترین فیلم های جدیدی که سال ۲۰۲۴ در سینماهای جهان اکران می‌شوند

5- هیت من (Hit Man)

فیلم هیت من

«گلن پاول» در نقش کاراکتری به‌نام گری (استاد فلسفه و روان‌شناسی) ظاهر می‌شود که به‌عنوان پلیس مخفی با اداره پلیس نیواورلئان کار می‌کند. او وانمود می‌کند قاتل است و در برخورد با «آدریا آرجونا» در نقش مدیسون (زن خانه‌داری که در پی استخدام اوست و به دردسر افتاده)، مواجهه‌ای کمدی‌ و رمانتیک ایجاد می‌کند. این فیلم اقتباسی از داستان واقعی با همین مضمون نوشته «اسکیپ هالندزورث» است که در جشنواره ونیز ۲۰۲۳ نیز به نمایش درآمد و با نقد‌های خوبی مواجه شد. بازی درخشان گلن پاول در ژانر اکشن-کمدی در کنار کارگردانی و فیلم‌نامه‌ی قدرت‌مند، توجه منتقدان را به خود جلب کرده است.

قهرمان فیلم، شخصیتی یگانه دارد و در عین حال از بسیاری جهات شبیه آدم‌های معمولی است؛ مردی خلوت‌گزیده و آرام که غالبا در خانه مشغول مطالعه و رسیدگی به گیاهان و حیوانات است و افکار زیادی در سر می‌پروراند. گری، مردی فکور و هزار چهره است که با قرار گرفتن در نقش‌های دیگر، به وجود واقعی‌اش نزدیک‌تر می‌شود و مرموز و طناز به ایفای نقش می‌پردازد.

نظر آلیسا ویلکینسون: اگر امسال فیلمی لذت‌بخش‌تر از هیت من ببینم، شگفت‌زده خواهم شد. این فیلم ساخته ریچارد لینکلیتر، لایق همان هیاهویی است که برایش بر پا کرده‌اند. گلن پاول، لحظاتی رمانتیک، مهیج، خنده‌دار و رضایت‌بخش در این اثر فاخر خلق کرده است. فیلم نوآوری‌های خوبی دارد، بسیار قابل تأمل است و به دل می‌نشیند.

6- جنگ داخلی (Civil War)

فیلم جنگ داخلی

داستان فیلم جنگ داخلی در آینده نزدیک اتفاق می‌افتد و روایت آخرالزمانی ایالات‌متحده است که در جدال با نیرو‌های تجزیه‌طلب غربی (کالیفرنیا و تگزاس) و دولت فدرال، گرفتار شده است. هنگامی که عکاسان خبری این اثر با بازی «کریستین دانست»، «واگنر مورا» و «کیلی اسپانی» راهی واشنگتن‌ دی‌سی و کاخ سفید می‌شوند تا با رئیس‌جمهور گفتگو کنند، با صحنه‌هایی مهیب و ناراحت‌کننده مواجه می‌شوند.

«الکس گارلند» به‌عنوان کارگردان این درام، شمایلی نگران‌کننده از آمریکای آشوب‌زده را ترسیم کرده است. رئیس‌جمهور (نیک آفرمن) اف‌بی‌آی را منحل کرده و به ارتش دستور داده به شهروندان عادی حمله کند. شهر عملا به منطقه جنگی مبدل شده است؛ ایالت‌های جدایی‌طلب علیه مقامات شوریده‌اند، هلیکوپتر‌ها بر فراز شهر پرواز می‌کنند و بنای یادبود لینکلن در معرض نابودی است. این فیلم هشداری مهم است نسبت به فروپاشی بنای شکوهمند دموکراسی، خطر آشوب داخلی و زوال اخلاق مدنی. فیلم می‌تواند روایتی هولناک از آینده «ترامپیسم» باشد و شاید به همین دلیل، صدرنشین گیشه شده است.

نظر مانولا دارگیس: روایت واجب، دیرینه و عمیقا آمریکایی هالیوود با پایان همیشه خوش، سلطه آهنینی بر عموم فیلم‌ها و حتی تولیدات ظاهرا مستقل دارد؛ اما چنین چیزی در «جنگ داخلی» دیده نمی‌شود. اتفاقا فرض اصلی فیلم گارلند، این است که پایان خوش غیر ممکن است و همین هم باعث می‌شود کار بسیار سخت پیش برود. تاکنون فیلمی ندیده‌ام که این‌قدر ناراحت‌کننده باشد. به‌ندرت با چهره‌ای مثل چهره کریستین دانست مواجه شده‌ام که بیماری روحی ملت را چنان واضح و مو به مو ترسیم کرده باشد.

7- از آخرالزمان انتظار زیادی نداشته باش (Do Not Expect Too Much From the End of the World)

فیلم از آخرالزمان انتظار زیادی نداشته باش

در این اثر، شاهد کمدی تند و تیز دیگری از کارگردان رومانیایی با نام «رادو ژوده» هستیم که با دو فیلم سابق خود، برنده خرس نقره‌ای و خرس طلایی جشنواره بین‌المللی فیلم برلین شد. او حالا دستیار تولید سخت‌کوش و بددهنی به نام آنجلا با بازی «ایلینکا مانولاچه» را در نمایی سیاه و سفید، جایی حوالی بخارست پشت فرمان نشانده تا به کارگران مصدوم در یک فیلم با نام «ایمنی محل کار» برسد و با آن‌ها مصاحبه کند.

فیلم با نگاهی هجوآمیز به مصائب جهان امروز اشاره دارد. آنجلا با اکانت و فیلترشکن در فضای مجازی، ویدئو‌های پربازدیدی می‌سازد تا خشم و تمسخرش را به دنیا نشان بدهد. او نظام‌های اجتماعی و سیاسی را با نگاهی طنزآمیز به پرسش می‌کشد. فیلم نقد درخشانی است بر هر آنچه زندگی انسان را در جهان کنونی صعب و رنج‌آور کرده است.

رادو ژوده در این فیلم به اقتصاد کمونیستی، ایده‌های کاپیتالیستی و جنگ‌های ایدئولوژیک اشاره می‌کند. فیلم‌های این کارگردان رومانیایی، خط فکری واحدی را دنبال می‌کنند که تا چند سال آینده، او را به یکی از کارگردانان مطرح اروپایی بدل می‌کند. آثار رادو ژوده به‌نحوی تحسین‌برانگیز از امضای شخصی برخوردارند. در فیلم‌های او با الگو‌ها و عناصر همانندی مواجه هستیم. فیلم، مخاطب خاص اروپای شرقی دارد، اما با بهره‌گیری از المان‌های مدرن می‌تواند برای هر تماشاگری ملموس و قابل تامل باشد. این اثر با داستانی عمیق و واقع‌گرایانه، تحفه‌ای اجباری در لیست بهترین فیلم های سال ۲۰۲۴ نیویورک تایمز لقب گرفته است.

نظر مانولا دارگیس: آنجلا را می‌بینیم که پشت فرمان نشسته و دنده عوض می‌کند تا فیلم را از سیاه و سفید به رنگی تغییر دهد، بقیه ماشین‌ها را کنار بزند و همه چیز‌هایی را که با او مواجه شده‌اند، نقد کند. او دست به فرمان و خلق‌الساعه، ویدیو‌های تیک‌تاکی می‌سازد و همزمان، چشم‌اندازی ژئوپلیتیک از رومانی معاصر را ترسیم می‌کند.

8- من کاپیتان هستم (Io Capitano)

فیلم من کاپیتان هستم

یک اثر درام و عمیق به کارگردانی «ماتئو گارونه» است که سفر پر فراز و نشیب و مخاطره‌آمیز دو پسر عموی سنگالی به نام‌های «سیدو سار» و «مصطفی فال» را روایت می‌کند که سعی می‌کنند زادگاهشان، داکار در سنگال را ترک کنند و خود را به اروپا برسانند. سفر به غرب این دو نوجوان، مثال مهاجرت هزاران انسان بی‌پناه و عاصی از زندگی است که می‌کوشند از دل فلاکت‌های روزمره، در گذر از مسیر‌های سخت و ناملایمتی‌ها، راهی به رهایی بگشایند و در جایی دیگر از کره خاکی به زندگی با آرامش برسند. رنگ‌آمیزی زیبای فیلم، جلوه‌های هنرمندانه‌ای به اثر بخشیده و مخاطب در اوج شقاوت و تاریکی، زیبایی و امید می‌بیند. فیلم، دوگانه‌های درخشانی دارد. مردم زیادی در بیابان‌ها، تپه‌ماهور‌ها و در حاشیه ساحل، جان می‌دهند و پسری ۱۶ ساله در این بین از جان مایه می‌گذارد تا به ساحل نجات برسد.

فیلم «من کاپیتان هستم» مانند فیلم آفریقای جنوب صحرا با توجه و تحسین بین‌المللی مواجه شده است. سیدو و مصطفی برای تحقق رویای خود راهی سفری پرماجرا به مقصد غرب می‌شوند و سفرشان با حوادث دردناکی همراه می‌شود. فیلم قصد دارد مساله مهاجران را از زاویه واقع‌گرایانه دوربین اروپایی به تصویر بکشد و با نگاهی انسان‌محور، بیننده را با مصائب و بی‌عدالتی‌هایی همراه می‌کند که اهالی جنوب صحرای آفریقا برای گذر از رنج سرزمینی‌شان تحمل می‌کنند.

نظر مانولا دارگیس: گارونه در توصیف داستان، چیزی را از بیننده دریغ نمی‌کند. اگر این فیلم هرگز خصایص ناشی از سادیسم هنری به خود نمی‌گیرد، به این دلیل است که تمرکز کارگردان به‌نحوی تزلزل‌ناپذیر بر شخصیت‌پردازی و روایت انسانی متمرکز است و کاری به آموزه‌های اخلاقی و ایدئولوژیک یا نمایش نمادین رخداد‌ها ندارد. هنر بزرگ فیلمساز در همین روایتگری بی‌واسطه نهفته است و بدون شک این اثر یکی از بهترین فیلم های سال ۲۰۲۴ است.

9- شیطان وجود ندارد (Evil Does Not Exist)

فیلم شیطان وجود ندارد

در دهکده‌ای روستایی خارج از توکیو، آبادگر و سازنده‌ای به‌نام تاکومی با دخترش هانا زندگی می‌کند و در تلاش است تا مردم محلی را به کنار آمدن با احداث استراحتگاهی تجاری برای گردشگران شهری ترغیب کند. روستاییان، عاقبت در برابر چشم‌انداز پر زرق و‌ برق گردشگری عقب‌نشینی می‌کنند، اما آرامش‌شان با ورود شرکت مختل می‌شود؛ ضمن آن‌که آنها درمی‌یابند احداث استراحتگاه، عواقب وخیمی برای محیط زیست به‌همراه دارد. آخرین فیلم هاماگوچی، اثری پرهیاهو و غیر منتظره است که چارچوب «سیاست‌های سبز» را بازتعریف می‌کند. فیلم، فضایی خلسه‌وار دارد و با موسیقی متن شیوا و دلهره‌آور اثر «ایکو ایشیباشی» همراه شده است.

نظر مانولا درگیس: من دو بار فیلم جدید هاماگوچی را تماشا کرده‌ام و هر بار از قدرت رمزآلود فیلم‌سازی او مبهوت شده‌ام. نحوه استفاده کارگردان از زندگی روزمره برای نمایش دنیایی صمیمی و ملموس، مملو از چهره‌ها، خانه‌ها و زندگی‌های آشنا، بسیار هنرمندانه است و بیننده را به‌وجد می‌آورد.

همچنین بخوانید:
چرا کیفیت فیلم های سینمای سال ۲۰۲۴ پایین است؟ پرفروش ترین فیلم های تاریخ سینما؛ لیست جدید ۳۰ فیلم برتر منتشر شد ۲۰ فیلم ابرقهرمانی عجیب و غریب تاریخ که حتما باید تماشا کنید ۵ تا از بهترین فیلم های سفر جاده ای که دید شما نسبت به جهان را تغییر می‌دهند

پاسخ بدهید

وارد کردن نام و ایمیل اجباری است | در سایت ثبت نام کنید یا وارد شوید و بدون وارد کردن مشخصات نظر خود را ثبت کنید *

*