آزمایش جهان 25 قصد داشت آیندهای درخشان و رویایی را برای انسان تصویر کند؛ اما در نهایت با نتیجهای وحشتناک و عجیب که پیشبینی نمیشد بهپایان رسید. آيا آينده انسان نیز تاریک خواهد بود؟
در طول تاریخ آزمایشهای بسیار زیادی انجام شدهاند تا بتوانیم در زمینههای مختلف پیشرفت کنیم. برخی از این آزمایشها موفقیتی چشمگیر را برای بشر رقم زدهاند و برخی دیگر نیز نشان دادهاند که شرایط میتواند تا چه میزان وحشتناک شود. دکتر John B Calhoun کسی است که بهخاطر آزمایش تراژیک جهان 25 در تاریخ علم ماندگار شده است.
تبدیل بهشت به جهنم در آزمایش جهان 25
در طول چند صد سال گذشته جمعیت انسان بهشدت افزایش یافته است. بهصورتی که از ۱ میلیارد نفر در سال ۱۸۰۴ به ۷ میلیارد نفر در سال ۲۰۱۷ رسیدیم. در طول این مدت نیز همیشه نگرانیهای زیادی پیرامون کمبود غذا و منابع مختلف موردنیاز برای جمعیت جدید مطرح بوده است. البته بشر فعلا موفق شده با کمک پیشرفتهای علمی در زمینههای مختلف ظرفیت تامین غذای ۱۰ میلیارد نفر را داشته باشد. مشکلی که اکنون مشاهده میکنید نیز بیشتر به نحوه توزیع منابع مربوط است.
با وجود دستاوردهای مهمی که در اخبار علمی میبینیم، بسیاری از دانشمندان نگران هستند که پس از شدت گرفتن تغییرات اقلیمی شرایط بحرانی رقم بخورد و بسیاری از کشورها با مشکلات جدی مواجه شوند. در حالی که اکثر افراد نگران کمبود منابع هستند، یک پژوهشگر رفتارشناسی در دهه ۱۹۷۰ تصمیم گرفت مسئله متفاوتی را بررسی کند. او میخواست ببیند که اگر تمامی نیازهای انسان در جوامع مختلف برطرف شود، چه اتفاقی رخ خواهد داد. به همینخاطر آزمایش جهان 25 را طراحی کرد.
آغاز زندگی موشها در بهشت
جان کالهون ۴ جفت موش مولد را انتخاب کرد و آنها را درون یک آرمانشهر قرار داد. محیط آزمایش طوری طراحی شده بود که گویی موشها در بهشت موعود خود هستند. در واقع تمامی مشکلات و عوامل احتمالی که ممکن بود به مرگ موشها در طبیعت منجر شوند، در آزمایش جهان 25 حذف شده بودند.
موشها میتوانستند از طریق تونلها به ۱۶ ظرف غذا دست پیدا کنند. منابع غذا نامحدود بودند و برای سیر کردن همزمان ۲۵ موش کافی بودند. همچنین ظرفهای آب کمی بالاتر از غذا قرار داشتند. مواد موردنیاز برای ساخت لانه نیز در اختیار موشها قرار گرفته بود. علاوه بر اینها دما همیشه ۲۰ درجه سلسیوس بود که برای موشها ایدهآل است.
موشهایی که در آزمایش جهان 25 قرار داشتند همگی سالم بودند و بهشدت تلاش میشد که هیچ بیماری خاصی به بهشت آنها وارد نشود. طبیعتا هیچ شکارچی خاصی نیز موشها را تهدید نمیکرد. در نهایت آزمایش شروع شد. همانطور که انتظار میرفت موشها زمان اضافی خود را که صرف یافتن غذا و پناهگاه میکردند، به رابطه جنسی اختصاص دادند.
پس از گذشت ۵۵ روز جمعیت موشهای دو برابر شد. موشها نیز سعی میکردند در بهترین مکانها قرار بگیرند تا راحتتر به تونلهای غذا دسترسی پیدا کنند. وقتی که جمعیت موشها به ۶۲۰ عدد رسید، سرعت دو برابر شدن جمعیت آنها نیز کاهش یافت و به هر ۱۴۵ روز رسید. اینجا بود که جامعه موشها به مشکل خورد. موشها به گروههای مختلف تقسیم شدند. آنهایی که در این گروهها قرار نداشتند، نمیتوانستند جایی برای خود پیدا کنند.
در این مرحله کالهون متوجه شد که جنبههای تاریک آزمایش جهان 25 در حال آشکار شدن هستند. در جوامع طبیعی وقتی تعداد جوانانی که به بزرگسالی رسیدهاند از افراد در حال مرگ بیشتر باشد، گروه اضافی مجبور به مهاجرت خواهد شد. هرچند که در این آزمایش موشهای اضافه جایی برای رفتن نداشتند. تمامی موقعیتهای اجتماعی توسط موشهای مختلف پر شده بود و کسی به موش جدید نیازی نداشت.
در این مرحله موشهای نری که اضافی قلمداد میشدند، از نظر فیزیکی و روانی از جامعه کنارهگیری کردند. آنها کار خاصی انجام نمیدادند و فقط در کنار چالههایی که در مرکز بهشت قرار داشت جمع میشدند. آنها دیگر حتی با دوستان پیشین خود تعامل هم نداشتند. البته کاری هم نمیکردند که مورد حمله دیگر موشهای نر قرار بگیرند. با وجود این، طراح آزمایش جهان 25 پس از مدتی متوجه شد که این بدن این موشها مملو از زخمهای گوناگون است. زخمهایی که توسط دیگر موشهای شکستخورده ایجاد شده بود.
عجیب اینکه موشهای شکستخورده در طول حمله از خود دفاع نمیکردند و صرفا بیحرکت میماندند. کمی بعد نیز آنها با همین الگو به دیگران حمله میکردند. پس از مدتی جفتهای موشهای شکستخورده هم گوشهگیری کردند. مادهها فعالیت خاصی نداشتند. آنها به جفتگیری تمایل نشان نمیدادند، با دیگران دعوا نمیکردند و فقط خود را تمیز میکردند. به همینخاطر نیز بسیار زیبا شده بودند.
آغاز مرحلهای جدید از رفتارهای خشن
مشکلات آزمایش جهان 25 به همینجا ختم نشد. موشهای نر آلفا کمی بعد بسیار خشن شدند. آنها بدون هیچ دلیل خاصی به دیگر موشها حمله کرده و مرتب به موشهای نر و ماده مختلف تجاوز میکردند. برخوردهای خشن نیز در مواقعی به همنوعخواری منجر میشد. با وجود اینکه موشها در بهشت خود زندگی میکردند و هیچ مشکلی نداشتند، مادران به نوزادان خود غذا نمیدادند و بهطورکلی آنها را فراموش کرده بودند.
همچنین موشهای مادر رفتار خشنی از خود نشان میدادند و به هرکسی که به محدوده لانه آنها نزدیک میشد، حمله میکردند. در نهایت رفتار خشن آنقدر زیاد شد که موشهای مادر به کشتن فرزندان خود رو آوردند. در برخی گروهها نرخ مرگومیر نوزادان حتی به ۹۰ درصد رسید. همه اینها در مرحله اول فروپاشی آزمایش جهان 25 رخ داد.
در مرحله دوم موشهایی بزرگ شدند که توانسته بودند از حملات مادران خود و دیگر موشهای خشن جان سالم بهدر ببرند. آنها هیچ درکی از رفتار عادی موشها نداشتند و به جفتگیری نیز متمایل نبودند. در واقع موشهای جدید ترجیح میدادند که در طول روز بهصورت تنهایی غذا بخورند و خود را تمیز کنند. کمی بعد جمعیت موشها به ۲۲۰۰ عدد رسید. در حالیکه بهشت موشها ظرفیت ۳۰۰۰ جاندار را داشت، سقوط جامعه آغاز شد.
بسیاری از موشها دیگر هیچ تمایلی برای تولید مثل نداشتند و تصمیم گرفته بودند در بخشهای بالایی بهشت ساکن شوند. گروههای دیگر نیز در بخشهای پایینی گنگهای خشن را تشکیل داده بودند. این افراد بهصورت منظم به گروههای دیگر حمله میکردند و پس از کشتن همنوعان خود آنها را میخوردند. آنها حتی به اعضای گروه خود نیز رحم نمیکردند.
نرخ تولید مثل پایین در کنار آمار مرگومیر بالا و خشونت بسیار زیاد باعث شد که موشهای موجود در بهشت منقرض شوند. جالب اینجاست که در تمام مدت آزمایش جهان 25 غذا بهاندازه کافی موجود بود و تمامی نیازهای موشها تامین میشد.
پایان آزمایش جهان 25 و مقایسه آن با جوامع انسانی
تراژدی آزمایش جهان 25 در حالی رخ داد که موشها جانوران چندان پیچیدهای نیستند. پیشرفتهترین رفتارهای آنها به تلاش برای جفتگیری، مراقبت مادارانه، دفاع از قلمرو و رعایت سلسله مراتب در یک گروه و بین گروههای مختلف مربوط میشود. وقتی اینگونه رفتارها با مشکل مواجه میشوند، دیگر هیچ پیشرفتی در جامعه موشها حاصل نمیشود و کل مجموعه شکست میخورد. در آزمایش جهان 25 نیز موشهای باقیمانده پیر شدند و در نهایت همگی مردند.
کالهون باور داشت که نتیجه این آزمایش را میتوان به انسانهای نیز تعمیم داد. بهباور وی اگر روزی تمامی نیازهای بشر تامین میشود، ما نیز چیزی جز انحطاط و نابودی در انتظارمان نخواهد بود. کالهون تاکید داشت هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که برای یک جانور پیشرفته بهنام انسان نیز مجموعهای از اتفاقات مشابه به انقراض دستهجمعی منجر نشود.
اگر فرصتهای ارائهشده برای پر کردن نقشهای اجتماعی کمتر از انتظارات جامعه باشد، در نهایت شاهد خشونت گسترده و فروپاشی ساختار اجتماعی خواهیم بود. مسئلهای که با توجه به محدودیت منابع کره زمین و جمعیت رو بهافزایش (مخصوصا در کشورهای فقیر) بیشتر جلوه میکند. جالب اینجاست که در زمان انتشار نتایج آزمایش جهان 25 افراد زیادی از آن حمایت کردند. مخصوصا که در آن زمان بسیاری نگران شلوغشدن بیش از حد بافتهای شهری و سقوط اخلاقی جامعه بودند.
گرچه در دنیای امروزی بسیاری از کارشناسان در تعمیمپذیری نتایج آزمایش به جامعه انسانی تردید دارند. بهباور این افراد آزمایش جهان 25 بیش از آنکه مشکل افزایش جمعیت و فراوانی منابع را نشان دهد، مسئله تعاملات اضافی را بهتصویر میکشد. برخی نیز تاکید کردهاند که تمامی موشهای حاضر در آزمایش رفتار عجیبی از خود نشان ندادهاند. بهعنوان مثال موشهایی که موفق به کنترل فضای موردنیاز خود شده بودند، تقریبا عادی رفتار میکردند.
گروهی هم تاکید کردهاند که در این آزمایش مشکل اصلی نه افزایش جمعیت بلکه کنترل تعدادی موش خشن بر قلمرو و منزوی کردن دیگران بوده است. مسئلهای که در جهان کنونی نیز بهشکلی دیگر مشاهده میشود. در حال حاضر منابع پاسخگوی جمعیت انسانی است؛ اما در برخی کشورهای آفریقایی جمعیت زیادی دچار سوء تغذیه هستند. با همه اینها نمیتوان گفت که مسئله افزایش بیرویه جمعیت مشکل مهمی محسوب نمیشود. مخصوصا اینکه منابع کره زمین محدود هستند و در اخبار نجوم نیز خبری در رابطه با پیدا کردن گزینهای جذاب بهعنوان خانه دوم انسانها دیده نمیشود.