جنگنده ها و بهطورکلی هواپیماهای جنگی از پنهانکاری و جنگ الکترونیک بهعنوان راههایی برای مقابله با تهدیدات دشمن استفاده میکنند. هرچند سوال اینجاست که کدامیک از این دو میتوانند در میدان جنگ مهمتر باشند.
امروزه تنشهای نظامی در سطح جهان بهشکل بیسابقهای رو به افزایش است. به همینخاطر نیز کشورهای مختلف سعی میکنند با تقویت نیروهای نظامی خود تا حدودی بحران امنیت را برطرف کنند. در این میان نیروی هوایی نقش بسیار مهمی دارد. چراکه هم میتواند از تاسیسات و زیرساختهای مهم حفاظت کرده و هم آسیب شدیدی را به دشمن وارد کند. فرماندهان نیروی هوایی نیز همیشه سعی دارند که جنگنده ها از نظر جنگ الکترونیک و پنهانکاری در سطح بالایی قرار داشته باشند؛ اما کدامیک مهمتر است؟
دوراهی ارتشهای مختلف بین پنهانکاری و جنگ الکترونیک
طبیعتا کارشناسان نظامی و سران ارتشهای جهان تمایل دارند که نیروهای تحت هدایت خود را از جنبههای مختلف تقویت کنند. نیروی هوایی نیز قطعا میخواهد که از نظر جنگ الکترونیک و پنهانکاری حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد. گرچه معمولا موانع سیاسی و محدودیتهای اقتصادی سبب میشود که امکان تقویت همهجانبه هواپیماهای نظامی ممکن نباشد. اینجاست که یک کشور باید اولویتهای مختلف را در نظر گرفته و بین پنهانکاری و جنگ الکترونیک انتخاب کند.
پنهانکاری باعث میشود که یک جنگنده بدون اینکه توسط رادار و نیروهای پدافندی دیده شود، به عمق خاک دشمن نفوذ کرده و عملیات انجام دهد. در این حالت جنگنده کمترین آسیب را میبیند. اگر هم عملیات انجام شده برای جمعآوری اطلاعات و جاسوسی باشد، ممکن است حتی طرف مقابل متوجه نشود. جنگ الکترونیک در عوض ماهیتی کاملا آشکار دارد.
به این صورت که نیروهای دشمن حضور هواپیما را تشخیص میدهند؛ اما قادر به سرنگونی آن نیستند. در واقع برتری تکنولوژیک کشور اول آنقدر بالا است که کشور دوم نمیتواند هیچ کار خاصی انجام دهد. چنین رویکردی میتواند سبب تضعیف روحیه طرف مقابل شود؛ اما فقط در درگیریهای کاملا فعال و مستقیم کاربرد دارد. در واقع دشمن در نهایت متوجه حضور شما و اختلالی در سیستمهای خود خواهد شد.
برای انتخاب بین پنهانکاری و جنگ الکترونیک باید بهصورت مختصر به تعریف آنها بپردازیم. شرکت لاکهید مارتین بر این باور است که جنگ الکترونیک در دو بخش کاربرد دارد. در بخش هجومی جنگ الکترونیک برای مختل کردن، نابود کردن و فریب دادن سامانههای دفاعی ضروری است. در بخش دفاعی نیز جنگ الکترونیک جلوی فریب خوردن سیستمهای پدافندی خودی را میگیرد.
گرجه در مقایسه با جنگ الکترونیک قابلیت پنهانکاری بیشتر برای مسائل هجومی کاربرد دارد. چراکه بهمعنی پنهان شدن هواپیمای نظامی در برابر سیگنالهای دشمن است. پنهان شدن میتواند از نظر امواج الکترومغناطیس، امواج فروسرخ، بهصورت بصری و بهصورت صوتی باشد. هرچند عموما منظور از پنهانکاری ظاهر نشدن یک جنگنده در رادار دشمن است.
شرکتهای تولید کننده هواپیماهای نظامی نیز عموما از مواد و لایههای پوششی خاصی استفاده میکنند تا جنگنده از لحاظ مختلف دیده نشود.
تاریخچه عملیاتی استفاده از جنگ الکترونیک و پنهانکاری
در طول جنگ جهانی دوم هواپیماهای بمب افکن برای حمله به اهداف و بازگشت به پایگاههای خود بهشدت به رادار وابسته بودند. به همینخاطر طرفهای مقابل سعی میکردند با ایجاد اختلال در سیستمهای راداری جلوی حملات را گرفته و یا هواپیماها را بهسمت نیروهای پدافندی هدایت کنند. این رویکرد را میتوان اولین استفاده گسترده از جنگ الکترونیک در جهان دانست.
اولین مورد از فناوری پنهانکاری نیز به جنگ جهانی دوم مربوط میشود. در آن زمان مهندسان آلمانی سعی کردند پروژههایی را برای خنثی کردن عملکرد رادارهای نیروهای متفقین ارائه دهند. گرچه این پروژهها چندان موفقیتآمیز نبود. در دهه ۱۹۵۰ آمریکاییها تصمیم گرفتند فناوری پنهانکاری را توسعه داده و برای اهداف جاسوسی استفاده کنند. در نتیجه هواپیمای U-2 متولد شد.
این هواپیما میبایست در ارتفاع بسیار بالا پرواز کرده و از مناطق مختلف شوروی تصویربرداری میکرد. گرچه پروژه جاهطلبانه آمریکاییها با شکست مواجه شد. چراکه ارتش شوروی توانست با موشک سام هواپیمای آمریکایی را در کوههای آرال هدف قرار دهد. در نتیجه این اتفاق فرانسیس گری پاورز خلبان آمریکایی اسیر شد و یک آبروریزی بزرگ برای آمریکا رقم خورد.
عدم موفقیت هواپیمای U-2 باعث نشد که آمریکاییها در دو راهی جنگ الکترونیک و پنهانکاری قرار بگیرند. آنها همچنان هر دو فناوری را توسعه دادند تا چند دهه بعد شاهد اولین هواپیمای کاملا پنهانکار جهان بهنام F-117 باشیم. از این هواپیما برای بمباران یوگسلاوی توسط ناتو استفاده شد و انتظار میرفت که بدون هیچ مشکلی در میدان نبرد حضور یابد.
با وجود این، پدافند یوگسلاوی توسط با موشک سام یک فروند F-117 را هدف قرار دهد. بعدها مقامات نظامی یوگسلاوی دو روایت مختلف را ارائه دادند. در یک روایت تغییر در طول موج تجهیرات و سامانههای راداری باعث شده بود که پرنده آمریکایی شناسایی شود. در روایت دوم اف ۱۱۷ هنگام حمله به هدف محفظه بمب خود را باز کرده و همین باعث شده است که در رادار ظاهر شود.
بعدها F-117 در حمله به بغداد حضور بسیار پررنگی داشت و توانست با وجود پدافند بسیار فشرده حاضر در این شهر بیش از ۲۰۰۰ هدف مختلف را نابود کند. هرچند نگاهی به گذشته بهخوبی نشان میدهد که پنهانکاری بهصورت ۱۰۰ درصدی قطعی نیست و ممکن است در مواقع خاص جواب ندهد.
ارتش آمریکا در زمینه جنگ الکترونیک نیز هواپیماهای EA-18 Growler و F-35 را توسعه داده است که میتوانند بسیار موفق ظاهر شوند. جالب اینجاست که وضعیت خطرناک جنگ سرد باعث شد آمریکاییها برای شرایط اضطراری نیز آماده شوند. آنها یک بوئینگ 747 را به طیف گستردهای از تجهیزات جنگ الکترونیک مجهز کردهاند تا در صورت جنگ گسترده بتواند بهعنوان پست فرماندهی اضطراری در آسمان حاضر شود. این هواپیما روز قیامت نام دارد و حامل رئیسجمهور و سران ارتش خواهد بود. آمریکاییها ادعا میکنند که حتی بمب EMP نیز نمیتواند روی این هواپیما تاثیر بگذارد.
آینده نبردهای هوایی
نگاهی به اخبار نظامی کاملا نشان میدهد که در سالهای اخیر بسیار به جنگنده های نسل پنجمی F-22 و F-35 پرداخته شده است. اخیرا نیز شاهد پروازهای آزمایشی هواپیمای نظامی نسل ششمی B-21 Raider بودهایم. این هواپیماها قابلیتهای پنهانکاری بسیار پیشرفتهای دارند و میتوانند رادارها و سیستمهای جنگ الکترونیک دشمن را بهراحتی کنار بزنند.
با همه اینها در دکترین نظامی آمریکا هیچ صحبتی از حذف تواناییهای جنگ الکترونیک و یا منسوخ شدن آنها نمیشود. حتی معاون عملیاتی نیروی دریایی آمریکا نیز اخیرا گفته است که این کشور باید جنگ الکترونیک و پنهانکاری را بهصورت همزمان برای مقابله با تهدیدات آتی توسعه دهد. بهباور این مقام ارشد رویکرد A2/AD ارتش چین ضرورت توسعه این فناوریها را دوچندان میکند. مخصوصا که چینیها قصد دارند با طیف گستردهای از انواع موشک ناوگان دریایی آمریکا را فلج کنند. بررسی تفاوت بین موشک بالستیک، کروز و هایپرسونیک بهخوبی میتواند رویکرد ارتش چین را آشکار سازد.
البته از آنجایی که بسیاری از کشورهای جهان توانایی اقتصادی و علمی بالای آمریکا را ندارند، نمیتوانند بهصورت همزمان جنگ الکترونیک و پنهانکاری را توسعه دهند. در این حالت اولویتهای استراتژیک یک کشور و توانمندیهای دشمنان آن میتوانند در انتخاب بین این دو تاثیرگذار باشند.
طبیعتا اگر کشوری رویکرد تهاجمی داشته باشد و بخواهد قدرت و نفوذ خود را در منطقه افزایش دهد، باید بتواند هزینه توسعه هر دو فناوری را بهجان بخرد. در غیر اینصورت در فضای جنگی کنونی برای بسیاری از عملیاتها پنهانکاری مفیدتر است.