یک مطالعه جدید نشان میدهد که مردم هوش مصنوعی را دلسوزتر و فهمیدهتر از متخصصان سلامت روان و روانشناسها میدانند.
در آزمایش جدید، حتی زمانی که شرکت کنندگان میدانستند با یک انسان یا هوش مصنوعی صحبت میکنند، ارزیابان مستقل پاسخهای هوش مصنوعی را بالاتر ارزیابی کردند.
طبق این مطالعه تازه در علوم پزشکی و سلامت، مردم پاسخهای هوش مصنوعی (AI) را دلسوزانه و فهمیدهتر از پاسخهای متخصصان سلامت روان انسانی میدانند. این یافته بار دیگر نشان میدهد که هوش مصنوعی میتواند در زمینههایی که مدتها تصور میشد تنها افراد با تجربه مشترک در آنها موفق هستند، عملکرد بهتری از انسانها نشان دهد.
هوش مصنوعی، دلسوزتر از روانشناسها
مطالعه تازه ۱۰ ژانویه در مجله Communications Psychology منتشر شد. در این پژوهش دانشمندان مجموعهای از چهار آزمایش را به اجرا درآوردند تا بررسی کنند که ۵۵۰ شرکت کننده چگونه پاسخهای همدلانه را از نظر دلسوزی و واکنشپذیری، بین هوش مصنوعی و روانشناسها ارزیابی میکنند. به طور خاص، شرکت کنندگان اطلاعاتی درباره تجربیات شخصی خود ارائه کردند و سپس پاسخها را از نظر دلسوزی، واکنش پذیری و ترجیح کلی مورد ارزیابی قرار دادند.
آزمایشها نشان دادند که پاسخهای هوش مصنوعی دلسوزانهتر از پاسخهای روانشناسها در مقابله با بحران در نظر گرفته شدند. حتی زمانی که نویسنده پاسخها برای شرکت کنندگان مشخص شده بود، باز هم ترجیح آنها به سوی هوش مصنوعی پررنگتر دیده میشد.
محققان در این مطالعه نوشتند:
به طور میانگین، پاسخهای تولید شده توسط هوش مصنوعی ۱۶٪ دلسوزتر از پاسخهای انسانی ارزیابی شدند و در ۶۸٪ مواقع ترجیح داده شدند؛ حتی در مقایسه با پاسخهای متخصصان آموزشدیده مدیریت بحران!
دارییا اووسیانیکووا، نویسنده اصلی مطالعه و مدیر آزمایشگاه در دانشکده روانشناسی دانشگاه تورنتو، موفقیت هوش مصنوعی را به توانایی آن در شناسایی جزئیات ظریف و حفظ عینیت هنگام توصیف تجربیات بحرانی نسبت داد. این ویژگی باعث شد که هوش مصنوعی بتواند ارتباط دقیقتر و توجهآمیزتر ایجاد کند تا باعث القای احساس همدلی در افراد شود.
در عین حال، او اضافه کرد که عملکرد ضعیفتر انسانها (روانشناسها) ممکن است به این دلیل باشد که پاسخ دهندگان انسانی در معرض خستگی و فرسودگی شغلی قرار دارند.
یافتههای پژوهش درباره ترجیح AI به روانشناسها
وبسایت خبرگزاری علمی Live Science از النور واتسون، عضو IEEE، مهندس اخلاق هوش مصنوعی و استاد AI در دانشگاه سینگولاریتی پرسید که این یافته چه معنایی برای آینده تعاملات انسان و هوش مصنوعی دارد و چگونه بر بحث مداوم در مورد اینکه کدام مشاغل نباید یا نمیتوانند توسط هوش مصنوعی جایگزین شوند، به ویژه در مواردی که درک و مداخله انسانی حیاتی به نظر میرسد، تأثیر میگذارد.
واتسون این یافته را «شگفتانگیز» توصیف کرد؛ اما گفت که چندان هم غافلگیر نشده است. او به خبرگزاری گفت:
او افزود:
دسترسی به مراقبتهای سلامت روان
در سطح جهانی، مراقبتهای سلامت روان در بحران قرار دارد و این مطالعه نشان میدهد که هوش مصنوعی میتواند شکافهای موجود را پر کند. بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی (WHO) بیش از دو سوم افراد مبتلا به مشکلات سلامت روان، مراقبتهای لازم را دریافت نمیکنند. در کشورهای کم درآمد و با درآمد متوسط، این رقم به ۸۵٪ میرسد.
النور واتسون اشاره کرد که دسترسی آسانتر به هوش مصنوعی در مقایسه با درمانگران انسانی میتواند آن را به ابزاری مفید برای ارائه خدمات سلامت روان تبدیل کند. او گفت:
در دسترس بودن ماشینها یک مزیت مهم است. به ویژه در مقایسه با متخصصان گران قیمتی که زمان محدودی برای بیماران دارند.
او افزود:
اما درک پاسخهای هوش مصنوعی بهعنوان همدلانهتر، بدون خطر نیست. النور واتسون نسبت به پدیده محرک فوق طبیعی (Supernormal Stimulus) هشدار داد. مفهومی که به تمایل انسان برای واکنش شدیدتر به نسخهای اغراق شده از یک محرک اشاره دارد.
نتیجهگیری پژوهش
واتسون گفت:
محتوای مربوط به سلامت روان، چالشهای حریم خصوصی مرتبط با هوش مصنوعی را نیز تشدید میکند. النور واتسون تاکید کرد: