شواهد علمی قوی نشان میدهد انسان و سایر جانوران دارای یک هاله نور مشخص هستند که پس از مرگ خاموش میشود. آيا میتوان این هاله را دلیلی برای اثبات وجود روح دانست؟
از گذشته در فرهنگهای مختلف هاله نور در انسان بهعنوان نمادی از معنویت و ارتبط با جهان فراطبیعی شناخته میشد. به همین خاطر در نقاشیهای مرتبط با افراد مقدس معمولا هالهای از نور در اطراف سر یا کل بدن دیده میشود. این پسزمینه ذهنی باعث شده بود که برخی افراد تلاش کنند وجود نوعی هاله انرژی زیستی را در انسان به اثبات برسانند. معروفترین تلاش در این زمینه نیز عکاسی کرلیان بود که ادعا میکرد میتواند هاله هر شخص را ثبت کند. حتی برخی افراد نیز ادعا میکردند که میتوانند این هاله را با چشمان خود مشاهده کنند.
اثبات وجود هاله نور در انسان و سایر موجودات
مفاهیم مربوط به هاله و مسائل فراطبیعی مرتبط با آن مدتها در اخبار علمی حضور بسیار پررنگی داشتند. گرچه پس از مدتی آزمایشهای مستقل شروع شدند. افرادی که ادعای مشاهده هاله را داشتند نتوانستند در محیط کنترل شده ادعای خود را اثبات کنند. دانشمندان نیز به این نتیجه رسیدند که تاثیرات روانشناسی یا توهمات ذهنی در این مسئله تاثیرگذار بودهاند. در مورد عکاسی کرلیان نیز مشخص شد که بیشتر رطوبت، دما و تخلیه الکتریکی در ایجاد تصویر هاله نقش داشتهاند تا یک عامل فراطبیعی.
علاوه بر اینها، بسیاری از دانشمندان در حال بررسی فعالیت مغز پس از مرگ یا واقعیت مشاهدات ادعایی افراد هستند. اینها سبب شده دیگر حوزه فراطبیعی فقط در اختیار افراد سودجو و کمدانش نباشد. از آن زمان بهبعد هر وقت کسی از هاله نور انسان صحبت میکرد، بیشتر به شیادی و تلاش برای ترویج شبهعلم متهم میشد. گرچه اکنون تیمی از پژهشگران دانشگاه کلگری کانادا متوجه شدهاند زندگی واقعا باعث درخشش خاصی در بدن موجودات مختلف میشود.
واکنش تند جامعه علمی به پژوهش جدید
آزمایشهای شگفتانگیز انجام شده روی موشها و برگها از گونههای مختلف سبب شده شواهد مستقیمی از یک پدیده اسرارآمیز به نام بیوفوتون بهدست آید. در واقع این آزمایشها نشان میدهند که تمامی جانوران از جمله انسان دارای نوعی هاله نور هستند و این هاله پس از مرگ از بین میرود.
یافتههای جدید در ابتدا با انتقاد از سوی جامعه علمی مواجه شدند. مخصوصا اینکه یادآور باورهای رد شده مرتبط با عکاسی کرلیان بودند. پژوهشگران دانشگاه کلگری تاکید داشتند که آنها مفهوم جدیدی و متفاوتی را مطرح کردهاند که از فرآيندهای زیستی بهدست میآيد؛ اما آن هم با تردید منتقدان مواجه شد. منتقدان میگفتند طول موجهای مرئی نور ایجاد شده در نتیجه فرآيندهای زیستی آنقدر ضعیف است که دیده نمیشود. درخشش امواج الکترومغناطیسی محیط و گرمای ناشی از سوختوساز بدن نیز ردیابی آنها را به یک چالش بزرگ تبدیل میکند.
با وجود همه اینها، دکتر وحید سالاری و تیم تحت سرپرستی او ادعا میکنند که موفق شدهاند یک گسیل فوق ضعیف فوتون (UPE) را در جانداران مختلف مشاهده کنند. پرتو نوری که پس از مرگ ناپدید میشود. اینجاست که مسئله هاله نور انسان بار دیگر زنده میشود. در واقع قرار نیست هاله نور نیز به لیست پدیده های عجیب بدون توضیح اضافه شود.
تلاش برای کشف دلیل وجود نور ضعیف در موجودات زنده
ما از مدتها پیش از ماهیت تابش کمولومینسانس آگاهی داشتیم. این تابش نور در نتیجه واکنش شیمیایی و بدون نیاز به یک منبع خارجی رخ میدهد. نمونه آن را نیز میتوان در کرم شبتاب یا جانوران دریایی دید. هرچند یک نوع تابش ضعیفتر نیز بهنام بیوفوتون وجود دارد که صرفا با دستگاههای بسیار حساس قابل مشاهده است. بیوفوتونها معمولا در بافتهای زنده دیده میشوند.
دانشمندان نمیتوانستند با قطعیت بگویند که منشاء این تابش چیست. با وجود این، بسیاری گونههای فعال اکسیژن را محتملترین عامل میدانستند. گونههای فعال اکسیژن به گروهی از مولکولها گفته میشود که بسیار واکنشپذیر هستند. تولید آنها نیز در شرایط استرسزا مثل عفونت، التهاب، عوامل بیماریزا، گرما و نبود مواد مغذی افزایش مییابد.
هیدروژن پراکسید یکی از گونههای فعال اکسیژن است که میتواند در بدن با چربیها و پروتئینها واکنش دهد. در نتیجه این واکنش الکترونها به سطح بالاتری از انرژی منتقل میشوند. پس از مدتی الکترونها بهحالت اولیه خود برمیگردند و انرژی اضافی را بهشکل فوتون (همان نور) آزاد میکنند. نور آزاد شده فوقالعاده ضعیف است؛ اما میتواند بهعنوان نشانه استرس سلولی و سلامت بافت قلمداد شود.
دانشمندان معتقد هستند دست یافتن به روشی غیرتهاجمی برای بررسی از راه دور بیوفوتونها میتواند به ارزیابی وضعیت محصولات کشاورزی یا نمونههای باکتریایی نیز کمک کند. قطعا مسئله هاله نور انسان و سایر جانداران با نور فوقالعاده ضعیفی که شاید در یک سلول ایجاد شود فرق دارد. به همین خاطر دانشمندان تصمیم گرفتند از بافتهای محدود سراغ جانوران بروند. آيا مرده یا زنده بودن آنها تفاوتی در هاله نور ایجاد میکرد؟
مشاهده هاله نور در موشها و برگها
دوربینهای عادی قادر به ثبت نور بیوفوتونها نیستند. در نتیجه از دوربینهای بسیار حساس CCD و EMCCD (نوع خاصی از CCD با تقویتکننده الکترونی) برای اینکار استفاده کردند. آنها چهار موش بیحرکتشده را بهصورت جداگانه درون جعبههای تاریک قرار دادند تا برای یک ساعت از آنها تصویربرداری شود. سپس مرگ موشها را با داروهای خاصی رقم زدند تا از موشهای مرده نیز برای یک ساعت تصویربرداری شود.
پژوهشگران دمای بدن موشها را پس از مرگ نیز بالا نگه داشتند تا گرما بهعنوان یک متغیر تاثیرگذار نتایج را تغییر ندهد. آنها متوجه شدند که فوتونها در طیف نور مرئی در حالت زنده و مرده از سلولهای بدن موشها خارج میشوند. هرچند تفاوت بسیار زیادی در تعداد آنها قبل و پس از مرگ وجود دارد. تصاویر نیز خود گویای این تفاوت هستند. در واقع موش نیز همچون انسان هاله نور خاصی دارد که پس از مرگ محو میشود.
- محققان میگویند شاید رویاها ما را به دنیاهای موازی میبرند
- تله کینزی (Telekinesis): حقایقی دربارهی حرکت دادن اجسام با قدرت ذهن
- ارتباط دو انسان در خواب؛ یکی از عجیب ترین آزمایش های تاریخ با موفقیت انجام شد
دانشمندان به موش راضی نشدند و سراغ برگهای دو گونه مختلف رشادی کوچک و چترک کوتوله رفتند. نتایج بهدست آمده حیرتانگیز بودند. برگها برای ۱۶ ساعت تصویربرداری شدند. زمانی که از آسیب فیزیکی یا مواد شیمیایی در برابر برگها استفاده میشد، درخشش آنها فوقالعاده افزایش پیدا میکرد. در واقع آنها حتی روشنتر از بخشهای آسیبندیده برگ بودند. همین نیز بهخوبی نشان میدهد که گونههای فعال اکسیژن عامل اصلی هاله نور هستند.
پژوهش انجام شده ثابت کرد که هاله نور در جانداران مختلف از انسان گرفته تا گیاهان وجود دارد. هرچند منشاء این نور به پدیدههای فراطبیعی و روحانی برنمیگردد و صرفا حاصل یک واکنش شیمیایی است. البته دانشمندان حاضر در این پژوهش دیدگاهی آیندهنگرانه به بیوفوتونها دارند. شاید روزی فرا رسد که انسان صبح پس از خواب از یک دستگاه اسکن بسیار باریک رد شود و آن دستگاه نیز با ارزیابی هاله نور میزان سلامت قسمتهای مختلف بدن را ارزیابی کند.