برخی دانشمندان معتقد هستند نشانههای آشکاری در رابطه با آگاهی و هوشیاری جهان هستی وجود دارد. آنها به این نتیجه رسیدهاند که کل جهان هستی از سنگ گرفته تا انسان و کهکشان یکی هستند و خدا را شکل میدهند.
همیشه درک مفهوم جهان هستی و ماهیت خدا اولویتی ویژه برای انسان داشته است. مطالعه آثار باقیمانده در غارها قدیمی ترین باور مذهبی انسان را آشکار میکند. کاملا مشخص است که انسان پس از برطرف کردن نیازهای ابتدایی و اولیه خود درگیر موضوع آفریننده این جهان شده است. یکپارچه بودن جهان هستی و خدا یکی از پاسخهای ذهن انسان به این معمای بزرگ قلمداد میشود.
یکی بودن جهان هستی با خدا؛ پاسخ به پرسشهای دیرینه
پانتئیم به مجموعهای از باورهای فلسفی خاص در رابطه با ماهیت جهان و انسان گفته میشود. بر اساس این باور خدا و جهان هستی یکی است و تفاوتی بین آنها وجود ندارد. در واقع این باور خدا را نیروی زیربنایی، آگاهی دائمی و انرژی همیشگی موجود در جهان میداند.
طرفداران این باور تاکید دارند که نباید خدا را بهعنوان موجودی کاملا مستقل و جدا تصور کرد. آنها خدا را همچون برخی از بزرگترین ستاره های جهان نمیدانند که بهصورت جداگانه در محیطی متفاوت حضور دارد. در عوض هرکدام از ما ذره کوچکی از خدا محسوب میشویم.
نشانههایی از این باور را میتوان در آیینها و ادیان مختلف مشاهده کرد. شاید معروفترین طرفدار آن را نیز باید اسپینوزا، فیلسوف معروف قرن هفدهم بدانیم. اینگونه دیدگاهها معمولا به اخبار علمی تعلق ندارد و بیشتر در بحثهای دینی یا فلسفی مطرح میشود. هرچند اینبار نیکولاس کوسکه، پژوهشگر هوش طبیعی و مصنوعی از دانشگاه تولوز فرانسه این ایده را زنده کرده است.
آگاهی بهعنوان بخشی از بافت بنیادی کیهان
کوسکه تاکید دارد که آگاهی را باید بخشی جداییناپذیر از بافت جهان هستی بدانیم. بهباور وی از اتم گرفته تا باکتری، سنگ، حیوانات، انسان و کهکشان همه دارای مقداری آگاهی هستند. نمیتوان گفت که بهجز انسان موجودی دارای آگاهی و تمایل در جهان هستی وجود ندارد. البته که میزان آگاهی یک باکتری با انسان فرق دارد. ما قطعا تصویر پیچیدهتری از جهان اطراف را میبینیم.
مسئله اینجاست که حتی یک باکتری کوچک نیز درک مشخصی از جهان اطراف خود دارد. حتی باکتری یا اتم نیز رفتار خاصی را از خود نشان میدهد که در راستای رسیدن به یک هدف است. کوسکه با حمایت از یکی بودن جهان هستی و خدا به یکپارچگی آگاهی و هوشیاری در کل جهان میرسد.
او آگاهی را همچون فضا-زمان بخشی جداییناپذیر از جهان میداند که همهجا وجود دارد. هرچند شاید در موجودی مثل انسان حضور پررنگتری داشته و در موجود دیگری مثل سنگ این آگاهی در پایینترین سطح باشد.
عاملیت تمام موجودات برای رسیدن به هدف
کوسکه همچنین به عاملیت موجودات و حرکت آنها در مسیر پایداری اشاره میکند. گویی هرکدام از موجودات جهان هستی تاثیر مشخصی در راستای پایدارسازی این سیستم دارند. او با اشاره به قوانین فیزیک میگوید که تمام جزئیات جهان هستی کاملا برای پایداری و دوام طولانیمدت تنظیم شدهاند. اگر هرکدام از این جزئیات اندکی تغییر کنند، شاهد یک فروپاشی سریع خواهیم بود. رخدادی که همین الان هم بهعنوان یکی از گزینههای پایان جهان هستی و عوامل نگرانی دانشمندان شناخته میشود.
پژوهشگر فرانسوی گرایش جهان هستی به سمت رشد و هماهنگی را همان اراده خدا و نشانگر حضور دائمی او میداند. بهباور وی حضور و انرژی خداوند است که باعث میشود جهان در مسیر مشخص حرکت کند. به همین خاطر نباید خالق و مخلوق را جدا از هم بدانیم.
راهحل معماهای علمی بزرگ
رویکرد جدید کوسکه بهنوعی انتقاد به مادیگرایی کنونی در جامعه علمی تلقی میشود. دانشمندان توانستهاند ساختارهای بسیار پیچیده مغز و ارتباطات بین نورونها را شناسایی کنند. هرچند همچنان دوگانگی بین ماده و ذهن وجود دارد. ما نمیتوانیم توضیح دهیم که چطور مجموعهای از فعالیتهای شیمیایی و الکتریکی به هوشیاری و درک خاص از جهان اطراف منجر شود.
ما نمیتوانیم توضیح دهیم که چرا یک رخداد میتواند حس لذت را در انسان ایجاد کرده و دیگری سبب ناراحتی گردد. تمایل عجیب انسان برای انجام برخی امور نیز قابل توضیح نیست. همین این مسائل باعث میشوند که کوسکه ایده آگاهی جهانی را مطرح کند. بهباور وی آگاهی در تمام ابعاد جهان وجود دارد. فقط اینکه برخی مکانیزمهای خاص باعث آشکار شدن آن میگردند.
همانطور که نور چراققوه میتواند شیء پنهان موجود در یک مکان را آشکار کند. ترکیبات شیمیایی و جریانهای الکتریکی نیز آشکارکننده اشکال پیچیده آگاهی در موجودات مختلف هستند.
چالشهای ایده یکی بودن خدا و جهان هستی
در نگاه اول پانتئیسم و ایدههای مطرح شده توسط نیکولاس کوسکه بسیار جذاب بهنظر میرسند. آنها میتوانند بسیاری از مشکلات و تناقضات موجود در جهان هستی را از بین ببرند. همچنین میتوان با کمک آنها به برخی از مهمترین سوالهای دینی پاسخ داد و انسان را به یک آرامش نسبی رساند.
با همه اینها، برخی چالشها در رابطه با این ایده وجود دارند. اولین مسئله به آزمونپذیری مربوط میشود. شما زمانی میتوانید یک نظریه علمی را بپذیرید که درست بودن آن از طریق آزمایشهای مختلف اثبات شود. امکان آزمایش در رابطه با یکی بودن خدا و جهان هستی وجود ندارد.
شما نمیتوانید آگاهی یا هوشیاری یک اتم و یا یک کهکشان غولپیکر را اندازهگیری کنید. چطور میتوان گفت که بزرگترین سیاه چاله جهان هستی از محیط اطراف خود آگاهی دارد یا صرفا همچون یک جاروبرقی کیهانی هرچه در محدوده قدرت گرانشی آن قرار دارد یا میبلعد؟
چالش دوم به توضیح جهان هستی مربوط میشود. نمیتوان با قطعیت گفت که جهان هستی هدف مشخصی دارد و به سمت آن پیش میرود. در بسیاری از نقاط چیزی جز فروپاشی و نابودی دیده نمیشود. همچنین برخی دانشمندان ایده وجود مولتیورس یا جهانهای متعدد با قوانین گوناگون را مطرح میکنند. در صورت اثبات این نظریه پانتئیسم ضربه سنگینی دریافت خواهد کرد.
- بزرگترین معماهای جهان هستی که هنوز بیپاسخ ماندهاند!
- احتمال دارد کل جهان هستی درون یک سیاه چاله غولپیکر باشد
- ایده جدید ایلان ماسک: هوش مصنوعی «دین کیهانی» آینده بشریت خواهد بود
چالش سوم به مسئله بیگبنگ و گسترش جهان مربوط میشود. بسیاری از دانشمندان معتقد هستند که جهان هستی با خدا یکی نیست. آنها تاکید دارند که جهان از لحظه بیگبنگ رو به گسترش بوده است؛ اما حالا نشانههایی از کاهش سرعت گسترش جهان مشاهده میشود. به این معنی که جهان در حال متوقف شدن و شاید حرکت در مسیر معکوس قرار دارد.
بر اساس این نظریه جهانها پس از مدتی گسترش جمع و نابود شده و جهان دیگری ایجاد میگردد. در صورت اثبات چنین رخدادی چطور میتوان از هدف یکپارچه و خاص جهان هستی صحبت کرد؟