در تاریخچه جایزه اسکار، برخی فیلمها با وجود کسب عنوان بهترین، از نگاه بسیاری جزو ضعیفترینها بودهاند. این مقاله ۱۲ تا از بدترین فیلم های اسکار که برنده جایزه بهترین فیلم شدهاند را معرفی میکند.
جوایز اسکار، بهویژه بخش بهترین فیلم، اغلب بازتابدهنده مقبولیت عامه و ارزشهای زمان خود هستند تا کیفیت هنری بیچون و چرا. این رویه گاهی منجر به انتخاب آثاری شده که بعدها، با گذر زمان، بهعنوان برندگان بحثبرانگیز یا حتی ضعیف شناخته شدهاند. در ادامه به معرفی بدترین فیلم های اسکار که شایستگی کمتری برای این جایزه داشتند، میپردازیم.
۱. سیمارون (Cimarron)
این فیلم وسترن محصول سال ۱۹۳۱، تنها برنده وسترن دوران طلایی هالیوود بود که بعد از گذشت زمان، به دلیل روایت خستهکننده و نژادپرستی آشکار در به تصویر کشیدن بومیان آمریکا، بهعنوان انتخابی تأسفبار شناخته شد. این فیلم نمونهای از برداشتهای فرهنگی منسوخشده در زمان خود محسوب میشود.
۲. کتاب سبز (Green Book)
«کتاب سبز» محصول ۲۰۱۸، بهعنوان تلاشی برای نمایش رفاقت بین یک راننده سفیدپوست و پیانیست سیاهپوستش در دهه ۱۹۶۰، مورد انتقاد شدید قرار گرفت. این فیلم نه تنها به دلیل بازنمایی نادرست شخصیت واقعی دان شرلی و محوریت بخشیدن به شخصیت سفیدپوست، بلکه به خاطر لحن سادهانگارانه خود درباره نژادپرستی، یکی از بحثبرانگیزترین بدترین فیلم های اسکار در سالهای اخیر به شمار میرود.
۳. کوالکید (Cavalcade)
«کوالکید» در سال ۱۹۳۳، روایتی خستهکننده از زندگی یک خانواده اشرافی انگلیسی در طول سه دهه را به تصویر میکشد. این فیلم بهخاطر لحن بیش از حد محترم و بیروح خود که هیچ عمقی به شخصیتها نمیبخشد، بهعنوان یکی از برندگان نامعلوم و کمکیفیت جایزه بهترین فیلم اسکار شناخته میشود.
۴. تصادف (Crash)
فیلم «تصادف» محصول ۲۰۰۶، نه تنها به دلیل نبرد جنجالیاش با فیلم «کوهستان بروکبک» برای جایزه بهترین فیلم اسکار، بلکه به خاطر رویکرد سطحی و واپسگرایانهاش به موضوع نژادپرستی، بهعنوان یکی از ضعیفترین برندگان این جایزه در یادها مانده است. این فیلم فاقد عمق و پیامی واقعی درباره نژادپرستی بود.
۵. ملودی برادوی (The Broadway Melody)
«ملودی برادوی» محصول ۱۹۲۹، اولین فیلم ناطق برنده اسکار بهترین فیلم بود. این فیلم بیشتر به دلیل نمایش قابلیتهای فناوری جدید صدا و محبوبیت تجاریاش مورد تحسین قرار گرفت، نه کیفیت هنری. امروز، این اثر بهعنوان یک موزیکال تکراری با اجراهای سطحی و آهنگهای فراموششدنی دیده میشود.
۶. زیگفلد بزرگ (The Great Ziegfeld)
این فیلم سهساعته محصول ۱۹۳۶، زندگی «فلورنز زیگفلد جونیور»، طراح برجسته برادوی را روایت میکند. با این حال، فیلم بهجای پرداختن به جنبههای روانشناختی، خود گرفتار همان نمایشهای پرزرق و برق و طولانی میشود که موضوعش را تشکیل میدهد. این اثر، بهخاطر تکراری بودن شخصیتپردازی و عدم عمق داستانی، بهعنوان یک بیوگرافی کسلکننده شناخته میشود.
۷. رانندگی برای خانم دیزی (Driving Miss Daisy)
فیلم «رانندگی برای خانم دیزی» محصول ۱۹۸۹، نمونهای از فیلمهای لیبرال و بیخطر دهه ۸۰ است که با روایتی شیرین اما سطحی از رفاقت یک زن سفیدپوست ثروتمند و راننده سیاهپوستش، جایزه بهترین فیلم را برد. با گذشت زمان، این فیلم به دلیل نگاه سادهانگارانه به نژادپرستی، در مقایسه با آثار عمیقتر آن دوره، بهعنوان یک انتخاب اشتباه مورد تمسخر قرار گرفت.
۸. بزرگترین نمایش روی زمین (The Greatest Show on Earth)
این فیلم محصول ۱۹۵۲ و به کارگردانی سیسیل بی. دمیل، با وجود موضوع جذاب سیرک، نتوانسته هیجان و شگفتی لازم را به مخاطب منتقل کند. «بزرگترین نمایش روی زمین» بهجای پرداختن به شخصیتها و ماهیت سیرک، بیشتر بر بودجه کلان و مقیاس عظیم تولید خود تأکید دارد و بهعنوان اثری متکبر و بیروح شناخته میشود.
۹. دور دنیا در هشتاد روز (Around the World in 80 Days)
«دور دنیا در هشتاد روز» محصول ۱۹۵۶، با وجود جلوههای بصری گسترده و حضور ستارگان پرشمار، نتوانسته از رمان ژول ورن یک اقتباس هیجانانگیز ارائه دهد. این فیلم سهساعته بهجای تنش و ماجراجویی، مجموعهای از جاذبههای بصری است که بدون عمق داستانی و با ریتمی بسیار کند پیش میرود و تماشای آن امروزه خستهکننده است.
۱۰. جیجی (Gigi)
«جیجی» محصول ۱۹۵۸، اگرچه از نظر بصری خیرهکننده و با آهنگهای دلنشینی است، اما موضوع حساس آموزش یک دختر نوجوان برای تبدیل شدن به یک روسپی را به شکلی سادهانگارانه و رمانتیک به تصویر میکشد. این رویکرد، همراه با یک ترانه بحثبرانگیز، به فیلمی بیمحتوا و در عین حال ناخوشایند تبدیل شده است.
۱۱. زندگی امیل زولا (The Life of Emile Zola)
فیلم «زندگی امیل زولا» محصول ۱۹۳۷، به زندگی نویسنده بزرگ فرانسوی، امیل زولا و نقش او در دفاع از «آلفرد دریفوس» میپردازد. اما فیلم به شکلی محتاطانه و بدون اشاره مستقیم به واژههای «یهودی» یا «آنتیسمیتیسم»، از کنار وقایع اصلی پرونده دریفوس میگذرد. این رویکرد محافظهکارانه، فیلم را به اثری سطحی و بدون جسارت تبدیل کرده است.
۱۲. تام جونز (Tom Jones)
«تام جونز» محصول ۱۹۶۳، که اقتباسی از رمانی پیکارسک است، بهعنوان یک کمدی که اصلاً خندهدار نیست، شناخته میشود. این فیلم با ساختار نامتعارف و طنز زننده و مبتذل خود که امروزه کاملاً تاریخگذشته به نظر میرسد، جایگاه خود را در لیست بدترین فیلم های اسکار به دست آورده است.