امروز میخواهیم به دل جنگلهای تاریک شرق اروپا رفته و خدایان اساطیر اسلاوی را بررسی کنیم. خدایانی که با قدرت افسانهای خود کنترل جهان مردگان، هدایت انرژیهای اهریمنی و هر آنچه در کیهان میگذرد را در دست داشتند.
هرکدام از تمدنهای باستانی معروف روایت خود را از نحوه آفرینش جهان و خدایان ارائه میدهند. یکی از شگفتانگیزترین موارد را نیز میتوان خدایان اساطیر اسلاوی دانست. موجودات قدرتمندی که بر قلب و ذهن مردمان ساکن در اروپای شرقی و روسیه حکمرانی میکردند.
نگاه به جهان از دید خدایان اساطیر اسلاوی؛ از خدای خورشید تا نگهبان مرگ
بسیاری از افراد بهواسطه وجود اهرام مصر با فرهنگ و خدایان تمدن رود نیل آشنایی دارند. خدایان یونان باستان نیز بهخاطر نقش مهمی که در شکل دادن به فرهنگ و ادبیات غرب دارند معروف هستند. هرچند کمتر کسی با خدایان اساطیر اسلاوی آشنایی دارد.
در دو قرن گذشته دانشمندان به بررسی آثار باستانی، نوشتههای قدیمی و سنتهای شفاهی ملتهای اسلاوی پرداختهاند. در نتیجه این اقدام مشخص شده که مردم اسلاو نیز اسطورهشناسی خاص و قوی خود را داشتهاند. امروز میخواهیم شما را با ۱۲ تن از خدایان برتر این فرهنگ آشنا کنیم.
داژبوگ، خدای خورشید
در اساطیر اسلاوی داژبوگ بهعنوان خدای خورشید شناخته میشود. کسی که هر روز صبح از آغوش زوریا یا همان الهه سپیدهدم متولد میشود. داژبوگ ارابه خود را که توسط سه اسب کشیده میشوند در آسمان میراند. یکی از این اسبها از جنس طلا، دیگری از نقره و سومی از الماس است.
داژبوگ در طول سفر خود از ۱۲ قلمرو روز میگذرد و سپس وارد جهان زیرین میشود. غیبت او نیز طبیعتا بهمعنی آمدن شب بود. در ذهن مردم اسلاو داژبوگ مردی بالغ بود که لباسی از پوست حیوانات را بر تن داشت. یک گرگ هم همیشه او را همراهی میکرد. البته خود داژبوگ هم میتوانست در صورت اراده به شکل گرگ درآيد. در واقع میتوان ریشه های هیولاهای ترسناک مثل گرگینه را در این فرهنگ دید.
پرون، خدای آذرخش
در میان خدایان اساطیر اسلاوی پرون را باید قویترین فرد دانست. کسی که بهعنوان خدای آذرخش شناخته میشد و معمولا نمادهای او کوه، درخت بلوط و عقاب بودند. برای یادآوری باید گفت که آذرخش بهعنوان سلاح اصلی زئوس، خدای خدایان یونان باستان نیز شناخته میشد و نماد او هم عقاب بود.
پرون معمولا بهعنوان مردی توانمند با ریشی مسی تصور میشد. کسی که سوار بر ارابهای بزرگ است و تعدادی بز آن را میکشند. یک تبر خطرناک نیز در دستان پرون قرار داشت که میتوانست با آن نیروهای اهریمنی را بهکام مرگ بفرستد. جالب اینکه پس از هربار پرتاب نیز تبر به دست او بازمیگشت. دقیقا همانند چیزی که در مورد چکش ثور گفته شده است.
پرون در آسمانها حکمرانی میکرد و بر زمین و ساکنان آن کاملا احاطه داشت. اغلب مردم اسلاو او را بهچشم عقابی میدیدند که بر بلندترین شاخه درخت مقدس مینشیند. شباهتهای انکارنکردنی بین پرون، زئوس و ثور نشان میدهد که تفکر مردم باستان بهصورت کاملا تکاملی شکل گرفته و تحت تاثیر فرهنگهای مجاور بوده است.
خدایان اساطیر اسلاوی: اسواروگ
اسواروگ را میتوان معادل هفاستوس در اساطیر یونان باستان دانست. خدایی که در زمینه آهنگری و بهطور کلی صنعت مهارت بالایی داشت. در برخی نسخهها او فرزند داژبوگ است و از شعلههای خورشید برای ساخت سلاحهای فلزی، اشیاء جادویی و زرههای مقاوم استفاده میکند.
مردم اسلاو معمولا او را بهصورت پیرمردی تنومند با چشمان آتشین تصور میکردند. کسی که لباسی فلزی بر تن دارد و شعلههای آتش او را احاطه کردهاند.
خدایان اساطیر اسلاوی: رود
رود خدای آفرینش محسوب میشود و حتی پیش از شکلگیری اساطیر اسلاوی نیز وجود داشته است. مردم اسلاو او را بهعنوان آفریننده خدایان و اولین نسل از انسانها میشناختند. به همین خاطر جایگاه خدای برتر را در میان آنها داشت. همچنین این باور وجود داشت که رود وظیفه تعیین سرنوشت افراد را بر عهده دارد.
جالب اینکه در ابتدا رود در صدر خدایان قرار داشت؛ اما با گذشت زمان اسواروگ و پرون جای او را گرفتند. کمی بعد نیز مسیحیت از راه رسید و پایان رود را برای همیشه رقم زد.
استریبوگ، خدای بادها
مردم اسلاو باد را یک پدیده طبیعی نمیدانستند و فکر میکردند که دارای روح است. بادهای خوب نعمت و باران را به ارمغان میآوردند و بادهای بد نیز بهسبب خشم خدایان سبب ویرانی میشدند. در میان خدایان اساطیر اسلاوی استریبوگ نقش بسیار مهمی داشت. او پدربزرگ بادهای هشت جهت جهان بود و میتوانست آنها را کنترل کند.
او پیرمردی با ریش بلند بود که شاخ جنگجویان یا شاخ باد را در دست داشت. با کمک این شاخ نیز میتوانست بادها را کنترل کرده و برای اهداف مختلف استفاده کند.
اسوتوید، خدای جنگ
بهلطف استودیو سنتا مونیکا که بازی خدای جنگ را ارائه کرد، هر وقت صحبت از خدای جنگ میشود کریتوس را بهخاطر میآوریم. هرچند اسوتوید حتی از کریتوس نیز عجیبتر بود. اسوتوید بهعنوان یکی از برترین خدایان اساطیر اسلاوی شناخته میشد.
او چهار سر داشت که نشاندهنده نظارت او بر تمام جهان بود. اسوتوید از شمشیر بزرگ خود برای نابودی دشمنان استفاده میکرد و میتوانست با اسب سفیدش در مورد آينده پیشگویی کند. عجیب اینکه اسوتوید بهعنوان خدای باروری و فراوانی نیز شناخته میشد.
- شباهتهای باورنکردنی بین خدایان باستانی در فرهنگهای متفاوت؛ آیا پای بیگانگان در میان است؟
- فرعونی که خدایان مصر را به مبارزه طلبید؛ آیا آخناتون یک فرازمینی بود؟
- پیامی به خدایان؛ ژئوگلیف های عظیم در سراسر جهان که فقط از بالا قابل مشاهده هستند
در معابد ساخته شده برای اسوتوید کاهنان از یک اسب سفید مقدس نگهداری میکردند. مردم اسلاو نذورات خود را تقدیم معبد میکردند و سپس با بررسی رفتارهای اسب در مورد آينده تصمیم گرفته میشد.
خدایان اساطیر اسلاوی: برستوک
برستوک با بقیه خدایان اسلاوی کمی فرق دارد. او خدای جنگل بود و از گیاهان و حیوانات وحشی محافظت میکرد. همچنین گفته میشود که لسویکها یا همان ارواح شرور جنگلی زیر نظر او بودند. در تصور مردمان باستان برستوک مردی با لباسهای کثیف و با ریش و موی پوشیده با خزه بود.
او چندان تمایلی برای حمایت از انسانها نداشت. به همین خاطر لسویکها مسافران را در هنگام عبور از جنگل گمراه میکردند و به مسیرهای اشتباه میکشاندند. وقتی هم که فرد کامل گم میشد، روح ناپدید میگشت تا فرد درمانده شود.
تریگلاو، خدای نظارت بر جهانها
در اسطورهشناسی اسلا تریگلاو بهعنوان خدایی سهسر تصویر شده است. کسی که همزمان بر آسمان، زمین و جهان زیرین نظارت دارد. البته جالب اینکه او وظیفه قضاوت موجودات را بر عهده ندارد، بلکه صرفا بهعنوان یک ناظر بیطرف اتفاقات را بررسی میکند.
بهخاطر همین نگاه تریگلاو همیشه با نواری طلایی بر چشمان و لبانش تصویر شده است. در واقع این خدای خاص حق نداشته در مورد گناهان انسانها داوری کرده یا درباره آنها صحبت کند.
خدایان اساطیر اسلاوی: ولس
ولس را باید یکی از مهمترین و البته عجیبترین خدایان فرهنگ اسلاو دانست. او خدای جهان زیرین بود و بر ارواح حکمرانی میکرد. در اسطورهشناسی اکثر کشورها خدای جهان مردگان ناپسند تلقی میشود و معمولا ارتباط چندانی با دنیای عادی ندارد. هرچند ولس فرق دارد.
او محافظ دامها، تجارت و جادوگری نیز هست. همچنین ولس از دروازه بین جهان انسانها، قلمرو خدایان و جهان مردگان نیز محافظت میکند. نماد او مار بزرگی است که بهدور ریشههای درخت جهان پیچیده است. در اسطورهشناسی اسلاو ولس همیشه با خدای آذرخش یعنی پرون رقابت دارد و نبردهای آنها بخش مهمی از داستانهای باستانی این منطقه را شکل میدهد.
یاریلو: خدای باروری و بهار
یاریلو خدای بهار، باروری و گیاهان است و عجیب اینکه حتی با جنگ نیز ارتباط دارد. مردم اسلاو تصور میکردند که یاریلو پسر خدای آذرخش بود؛ اما توسط ولس خدای جهان مردگان دزدیده شد. ولس یاریلو را در همانجا بزرگ کرد؛ اما یاریلو میتواند هر سال هنگام بهار به زمین آمده و سبب رشد گیاهان شود.
جالب اینکه داستان یاریلو شباهت بسیار زیادی به داستان پرسفنه در اسطورهشناسی یونان باستان دارد. با این تفاوت که پرسفنه بهعنوان دختر دمیتر دزدیده شد و بعدا هادس (خدای دنیای مردگان) با او ازدواج کرد.
بلوبگ، خدای سفید
بلوبگ به معنی خدای سفید است و بهعنوان مسئول روزهای خوب سال شناخته میشد. او نماد نور، گرما و زندگی بود و به تمام موجودات برای پیشرفت در زندگی کمک میکرد. پیروان بلوبگ هنگام گم شدن در جنگلهای تاریک و یا هنگام کاشت محصول به درگاه او دعا میکردند.
مردمان اسلاو بلوبگ را بهعنوان مردی به ریش بلند به همراه یک عصا و لباسی سفید تصور میکردند. او فقط در طول روز ظاهر میشد و تلاش میکرد با اقدامات خوب خود سبب شادی در انسانها شود. گفته میشود که بلوبگ سالی دوبار با برادر خود چرنوبگ یا خدای سیاه میجنگید.
خدایان اساطیر اسلاوی: چرنوبگ
چرنوبگ یا خدای سیاه با مواردی مثل سرما، خشکسالی، فقر و بیماری ارتباط داشت. با وجود این، توانسته بود جایگاه خوبی را در میان خدایان بهدست آورد. در طول آفرینش جهان او و برادرش با هم درگیر شدند. همین نیز سبب شد که چرخههای قطبی مثل روز و شب، تابستان و زمستان و حرکت ستارگان شکل بگیرند.
چرنوبگ بر نیمه تاریک جهان حکمرانی میکند؛ اما این باعث نمیشد که مورد نفرت مردم باشد. مردمان اسلاو باور داشتند باید با صبوری جنبههای تاریک زندگی را تحمل کنند تا بار دیگر خدایان روی خوب خود را به آنها نشان دهند.
گجت نیوز آخرین اخبار تکنولوژی، علم و خودرو 






