سرقت اتوبوس مدرسه در چوچیلا
در جولای سال 1996، 26 کودک در رده سنی 5 تا 14 سال همانند دیگر روزها در اتوبوس مدرسه خود، در مسیر خانههایشان در شهر چوچیلا (Chowchilla، شهری در شهرستان مادرا ایالت کالیفرنیا) قرار داشتند. همه چیز به خوبی و خوشی پیش میرفت تا زمانی که توسط یک ون از کار افتاده جاده بسته شده و گروهی از مردان نقابدار سلاح به دست، به سمت درب جلویی اتوبوس یورش بردند. کودکان و راننده اتویوس در یک اتفاق وحشتناک دنیا در قرن بیستم، به تعدادی خودروی ون منتقل شده و طی زمان حدود 11 ساعت در گرمای طاقت فرسایی به محلی دیگر برده شدند. نهایتا خودروها در نزدیکی یک معدن سنگ در نزدیکی لایو مر (Livermore) توقف کردند، مکانی که 100 مایل با چوچیلا فاصله داشت.
کار مشقات بار و وحشتناک درست از این محل آغاز شد. در بازبینی حادثه در سال 2015، سیانان با جمعی از قربانیان حادثه همچون لیندا کارهو (Lynda Carrejo) صحبت کرد که در آن زمان، در سال چهارم ابتدایی مدرسه تحصیل میکرد. او در این برنامه گفت:
آدم ربایان از هر کودک نام، سن، آدرس محل زندگی و تلفن منزل را سوال کرده و همچنین بخشی از لباسها و دیگر متعلقاتشان را از آنها گرفتند، اما هرگز در مورد اینکه چرا اقدام به این کار کردهاند، صحبتی به میان نیاورند. تنها با داشتن چراغهایی برای روشن کردن معدن تاریک، آدم ربایان به کودکان و همچنین راننده اتوبوس دستور دادند تا وارد چیزی که شبیه یک قبر بزرگ بود شوند، یعنی یک کامیون متحرک مخفی در زیر زمین. این کامیون دفن شده در دل زمین، همانند یک تابوت و سنگ قبر برای ما بود. در واقع آن شبیه یک تابوت بزرگی بود که همه ما را یکجا در دل خود نگه میداشت.
هر یک از گروگانها مجبور بودند تا با تجربه کردن یک اتفاق وحشتناک ، از یک نردبان متصل به انتهای خودروی مخفی پایین برود. در این مکان غذای بسیار کمی موجود بود، اما نبود هیچ گونه تهویه هوا برای نفس کشیدن راحت مشکل بزرگتری به شمار میآمد. بعد از 16 ساعت، تنها فرد بزرگسال گروه، یعنی راننده ، به همراه تعداد دیگری از کودکان یک ایده برای فرار پیدا کردند. آنها تصمیم گرفتند تا لوازمی را بر روی هم انباشته کرده و ارتفاع بلندی درست کنند تا به سقف خوردو رسیده و با باز کردن درب آن، امکان فرار خود را میسر کنند.
خوشبختانه پیدا کردن عاملان این اتفاق وحشتناک در آن زمان برای پلیس پر دردسر تمام نشد، چون یکی از آنها فرزند مالک معدن سنگ بود. هر سه نفر آدم ربایان در خانوادههایی ثروتمند بزرگ شده بودند، از همین رو درخواست غرامت 5 میلیون دلاری موضوعی بسیار گیج کننده است که البته توسط وکیل آنها، “حرص و طمع زیاد” عنوان شد. دو نفر از این گروه تبهکار تاکنون توانستهاند آزادی مشروط خود را به دست بیاورند و نفر سوم، که خرابکاریهای زیادی در زندان نیز کرده است، احتمالا در سال 2018 آزادی مشروط خود را کسب خواهد کرد. یکی دیگر از قربانیان این حادثه، برون هاید (Brown Hyde) در گفتگو با سیانان گفته:
برای یک شخص 50 ساله (اشاره به سن کنونی خود)، ترسیدن از تاریکی اتفاقی عادی نیست! (اما متاسفانه وی از آن زمان تاکنون با لامپ روشن اتاق به خواب شبانه رفته و هر از چند گاهی کابوسهای وحشتناکی میبیند). در خوابهای وحشتناکی که من میبینم تقریبا همیشه آماده مرگ هستم و معمولا یک شخص مرا به قتل میرساند. در برخی کابوسها شخصا در مراسم تدفین خود حضور داشتم.
درسته که اتفاقات ترسناک تر از این هم هست ولی واقعا حس و حال مادرش هنگام خوندن نامه دردناک بود ):
من خیلی بدتر ازای شنیدم
بیشتر خنده دار بود تا ترسناک😂
وایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
واقعا این چیزا ترسناکن؟وقایعی که برای کورد ها تو تاریخ پیش اومده اونقد دلخراش هستن یه لحظه خندم گرفت از این چیزا…واقعا چرا باید یه ملت به خاطر نداشتن یه سرپناه خودی اینقدر مظلوم واقع باشن
دوست عزیز تمام قومیت های ایران تحت فشار و بلا هستند هدف از گذاشتن این مطالب سرگرم کردن علاقه مندان به داستان های ترسناکه که برای چند دقیقه هم که شده به بدبختی هاشون فکر نکنن
به خاطر چغندر احمقی مثل تو که ملت کرد زجر میکشن .الان اینا چه ربطی به قومیت داشت بیشعور نفهم .هرچی بگم بازم کم از احمقی تو
سلام.چطوری میشه داستان نوشت اینجا؟
بسیاری ازانسانها بعدازمرگ ودفن زنده میشوند…وبسیاری از قبرها بعداز سالها نبش قبردیده شده که جنازه روبه طرفی دیگرازقسمتیکه قبلا دفن شده بوده قرارگرفته ویا دولا شده اند..ویا حالت چشم یا صورت طوری شده انگار اتفاقی بعداز دفن ودرسکوت مرگبارقبرصورت گرفته.بسیاری ازمکاتب بخاطرهمین مرده رامیسوزانند….ویا درقدیم قبرهایی شیشه ای میساختند…
عاالیییی بود مخصوصا اولی و چهارمی
مرسی از سایت خوبتون 💖💖🌸🌸
وااای یعنی همچین چیزی ممکنه!!!!
من بعضی وقتا همسرم بهم میگه دوس داره منو تو زودپز بپزه و بخوره و حتی یبار یعی کرد منو با میله بارفیکس بکشه
همسرم با مردان زیادی رفت و آمد داره و من همیشه ازش فاصله میگیرم و خونه جدا گرفتم و فرار کردم
همسرم روح شیطانی داره و تمام افکارتو میخونه
باید بهت بگم که فانتزی و افکار جالبی داری
شما یه روانپزشک برو
داداش مشکل داری
خیلی گاوی عزیزم
وای وای
این ترسناک بود یا غمناک؟
بد نبود ” ترسناک هم نبود😏
وقایع حقیقی و ترسناکی که من دیدم و شنیدم رو ببینید
چی میگین و چکار میکنید😳
فکر کنم سکته کنید یا توى کما برین👹
داستان اول چون راجع به انسانه جز ترسناک ترین ها حساب میاد اما این دقیقا همون کاریه که ما با حیوانات میکنیم این به نظرتون ناراحت کننده نیست!
توجه به دلیل خلقت کنید.انسان خلق نشده که خورده بشه بنابراین خورده شدنشن امری غیر عادی وناراحت کننده ست.
ترسناک نبود بیشتر هیجانی بود.ولی من از چهارمی بیشتر خوشم اومد ولی از نظر هیجانی و جالب
من زیاد خوشم نیومد ….چندش بود…اما خوب خود اطلاعات خوب بود..خسته نباشیید???
سلام جالب بود ممنون
خوب بود ممنون ولی میتونست نسبت به تیتر موضوع بهتر باشه
من ک اصلا از داستان اول نترسیدم.اما حس و حال مادر بچهواقعا دردناک بود.من جای مادره بودم خودم اون پست فطرتو سرخش میکردم
باسلام دانیال عزیز.مورد اول و مومیایی جالب بود.پیشنهاد دارم اینا رو بخونید
carl tanzler
septic tank sam
از نظر من کہ اصلا وحشتناک نبودن ولی اولی خیلی چندش بود
آره
باشه تو شجاعی
سلام من النا هستم و به چیزای ترسناک و همینطور رومانای ترسناک اعتقاد دارم.بیاین چت
سلام اصلا ترس نداشت.
ترسناک ترین مطلب مطلب اول بود با این که بقیه هم خالی از وحشت نبودن اما اینجور چیزها خیلی عادیه در مقایسه با اتفاقات دیگه ، جز هفت داستان ترسناک نمیشه اون هارو در نظر گرفت ولی امید وارم واسه هیچکس پیش نیاد ، درد و رنج اولی از همه بیتر بود من جای مادره بودم سه بار خود کشی میکردم
That’s cool
ولی مرد کاپشن پوش ترسناک ترین بود
#دوباره_ایران
#روحانی_تا1400
#به_عقب_برنمیگردیم
شما که سهمیه داری!
شما که شغل دولتی داری!
شما که پول داری!
شما که ماشین آن چنانی سوار می شی!
این مردم بدبختن که هیچی ندارند
شما تو کاخ می شینی
شما پولداری
یارانه و مسکن مهر رو وقتی می دن به مردم بدبخت، به شما فشار میاد
روحانی تا 1400 میرسه
شورای شهر هم تا 1400 میرسه
ببینیم یک دونه تونل تو تهران می زنن!
ببینیم یک نفر سر کار میره
واقعا یکی از کاملترین لیست ها بود ممنون از سایت خوبتون☺
بسیار مسخره بود
بسیار بسیار ممنونم از این نظر صریح 🙂
واقعیت اینه خیلی از کاربرا با اسم وحشتناک انتظار جن و پری و موجودات عجیب رو دارن، در حالی که آدما برای هم اتفاقات وحشتناکتری رو رقم میزنن
پسر جون هنوز جن ندیدی
واقعا راست میگید خیلی درست بود ادما اتفاقای وحشتناک و شوکهای بدی به هم میدن
ترسناکترین داستان دنیا:
یک مرد کاپشن پوش در مدت هشت سال توانست تمام سرمایههای یک کشور را ببلعد و ارزش پول آن کشور را برابر با کود حیوانی کند…
نکته عجیب اینکه، وی هم اکنون در همان کشور آزادانه زندگی میکند.
😐 😐 😐
nothing to say
راستی این اینترنت up to 16 که داری استفاده می کنی مربوط به سرمایه گذاری میلیارد دلاری همون مرده
چه غمگین شده مادر دختر داستان اولیه حتما….دلم برا دخیه سوزید………..خــــــــــــــــــــدا
عالی دانیال جان
خیلی خیلی ممنونم سید جان 🙂
داستان های خوبی بود ولی وقتی بعضی اتفاق هایی که الان تو جامعه میافتن. واقعا از اینا خیلی ترسناک تر هستن و خوف ناک… مفهوم های داستان حالت رمان گونه داشت….. ولی در کل خوب بود مرسی از آقای حجاری که زحمت ترجمشو کشیدن.
ممنون از حسن نظر شما.
واقعیت اینه که اتفاقایی از این وحشتناک تر هم شاید وجود داشته، اما این ها موارد مکتوب شدند
فقط داستان اول جالب بود
جالب که نه، اولی فراتر از تصور و خیال بود! ولی بقیشم نمیشه گفت عادی بودن، واقعا همشون مایه ترس رو دارن
سلام
مثل همیشه این مطلبتون هم عالی بود بخصوص اتفاق هفتم!!
تو اگه حرف نزنی و نظر ندی میمیری؟!
ممنونم، نظر لطف شماست