قالیچه پرنده حضرت سلیمان در روایتهای بسیاری مورد اشاره قرار گرفته است؛ اما آیا براستی چنین قالیچه پرنده ای وجود داشته و حضرت سلیمان قادر بوده است با سوار شدن بر آن با سرعتی بیسابقه مسافتهای طولانی را طی کند؟
قالیچه پرنده در افسانههای بسیاری در تسلط افراد مختلف بوده است، بطور مثال در افسانها آمده است که حضرت سلیمان دارای یک قالیچه پرنده بود که ۶۰ مایل طول و عرض آن بود و او قادر بود با آن ۴۰ هزار نفر را جابهجا کند.
در افسانه دیگری به فرهاد دوم که یکی از پادشاهان اشکانی بوده اشاره شده است که در مقابله با دشمنان بر روی یک قالیچه پرنده سوار میشد و قادر بود از آنجا به سمت دشمنان خود تیرهای آتشین شلیک کند.
افسانه های دیگر نیز وجود دارند که اشاراتی به وجود خدایانی دارند که بر روی ماشین های پرنده زمین را طی میکردند. این گونه افسانهها را میتوان در میان ملل و فرهنگهای مختلف به آسانی پیدا کرد.
قالیچه پرنده حضرت سلیمان که به ملکه صبا اهدا شد
بر طبق مطالب مندرج در کبرا ناگاست که کتاب مقدس مردمان اتیوپی است و در میانه قرون دوم تا پنجم پس از میلاد نوشته شده، حضرت سلیمان یک قالیچه پرنده را به ملکه صبا به عنوان پیشکش اهدا میکند. سر ویلیام باج بریتانیایی که برای موزه بریتانیا فعالیت میکرد اولین ترجمه انگلیسی این کتاب را انجام داد و عنوان آن را عظمت پادشاهان گذاشت. این کتاب شامل ۱۱۷ فصل ادبی است و در آن به ماشین پرنده حضرت سلیمان اشاره شده است.
در این کتاب همچنین روایت شده که چگونه تابوت عهد توسط نخستین امپراطور از نسل پادشاه سلیمان (که پسر وی بوده است) در اتیوپی، به این کشور آورده شد. خداوند به حضرت سلیمان این قدرت را داده بود تا با پرندگان صحبت کند. او پادشاه انسانها، اجنه و پرندگان بود. او دارای قالیچه پرنده ای بافته شده از ابریشم سبز بود که میتوانست با آن طی الرض کند.
وقتی که حضرت سلیمان بر روی این قالیچه پرنده سوار میشد قادر بود باد را هم پشت سر بگذارد، صبحانه را در دمشق و شام را در سرزمین مادها صرف کند. البته در خاور میانه افسانههای بسیاری در میان مردم نسل به نسل نقل می شود که به روایت تملک حضرت سلیمان بر یک وسیله پرنده میپردازد که قادر بود با سرعتی باورناپذیر به شهرهای مختلف خاورمیانه سفر کند.
همچنین در کشور تبت افسانههایی وجود دارد که به روایت داستان شاه سلیمان پرداخته که سوار بر یک ماشین پرنده به این منطقه سفر میکند.
قالیچه پرنده یا ماشین پرنده؟
آیا مواردی که به آنها اشاره شد تنها قالیچه پرنده بودند و یا آنگونه که برخی تاکید دارند ماشین های پرنده بودهاند؟ البته افسانههای یاد شده قالیچه پرنده را تنها وسیلهای برای حمل و نقل عنوان نمیکنند بلکه آن را یک سلاح مبارزاتی مهم نیز عنوان کردهاند.
در افسانهی دیگری همچنین آمده است که چگونه فرهاد دوم پادشاه اشکانی سوار بر یک قالیچه پرنده به جنگ با آنتیخوس پادشاه امپراطوری سلوکی میرود. بر اساس این افسانه پادشاه اشکانی که فرهاد نام داشت سوار بر قالیچه پرنده از کوههای زاگرس عبور کرد و سپس به میدان مبارزه رسید و از روی همان قالیچه پرنده به جنگ با دشمنانش پرداخت و پس از پیروزی با همان قالیچه از روی سربازانش که بانگ پیروزی سر میدادند رد شد.
همچنین افسانه دیگری به روایت وجود قالیچههای پرنده متعدد در کتابخانه اسکندر می پردازد. اگر به اسطورهشناسی هندوها نگاهی بیندازیم متوجه میشویم که داستانهای بسیاری در خصوص ویمانا وجود دارد که در واقع نوعی ماشین پرنده بود که به خدایان اجازه میداد تا مسافتهای طولانی را طی کنند یا اینکه به مسافرت در فضای کیهانی بپردازند.
آیا همه این ماشین های پرنده در واقع همان ارابههای خدایان هستند که اریک فون دانکن در کتاب خود به آنها اشاره دارد؟