نمایشگرهای لمسی از کجا پدید آمدهاند و چه سرگذشتی داشتهاند؟ ما در این مقاله به بررسی کاملی از تاریخچهی این نمایشگرها از دهه 60 میلادی تاکنون خواهیم پرداخت.
رابط کاربری انسانی-کامپیوتر از آغاز پیدایش کامپیوترها٬ دارای یک ایراد بوده است. تا آنجا که به تلفنهای هوشمند مربوط میشود٬ نمایشگرهای لمسی برنده هستند؛ اما چگونه به اینجا رسیدهایم؟
تاریخچه نمایشگرهای لمسی
نمایشگر لمسی پروتو یک قلم نوری بود که در دهه 50 و 60 میلادی عرضه شد و به عنوان یک لوازم جانبی برای کامپیوترهای 8 بیتی در دهه 80 مورد استفاده قرار میگرفت. لایت پن ساده بود٬ اما راه حل هوشمندانهای بود که با مانیتورهای CRT کار میکرد. آن پرتو الکترون را با اسکن فسفر در پیکسل به پیکسل عکس٬ احساس میکند. زمانی که پرتو توسط قلم حس شد٬ کامپیوتر فقط یادداشتی که در آن پیکسل کشیده شده بود را به نمایش میگذاشت.
در دهه 80 میلادی یک راه حل متفاوت توسعه پیدا کرد. پرتوهای مادون قرمز از روی صفحه عبور میکردند. لمس صفحه (با انگشت یا قلم)٬ برخی از پرتوها را مسدود کرده و کامپیوتر یک فشار را ثبت میکند. این نوع فناوری توسط ٬Neonode یکی از نخستین گوشیهای تمام لمسی (گوشی N1 که سال 2003 عرضه شد) مورد استفاده قرار گرفت. شرکت سازندهی این گوشی خیلی زود از تجارت تلفنها بیرون آمد٬ اما همچنان برای رایانهها٬ کیتهای نمایشگرهای لمسی را توسعه میدهد.
PDA و نخستین گوشیهای لمسی شبیه به آن٬ از نمایشگر لمسی مقاوم بهرهمند بودند. آن از دو لایه نازک جدا شده تشکیل شده بود که زمانی که روی آنها فشار میآوردید٬ یک اتصال الکتریکی برقرار میشد. به طور معمول قلمهای هوشمند با نوکهایشان برای کاهش نیاز به فشار روی نمایشگر استفاده میشدند و هرچه نمایشگر کوچکتر بود٬ دقت آنها نیز بیشتر میشد.
سونی اریکسون P800 پیچ و تاب جذابی در دنیای نمایشگرهای لمسی ایجاد کرد. آن یک گوشی با نمایشگر تمام لمسی مجهز به سیستم عامل Symbian UIQ بود٬ اما همچنان یک صفحه کلید فیزیکی تاشو را نیز اراپه میکرد. این محصول متعلق به سال 2002 است که در آن زمان دیوایسهای تمام صفحه به ندرت یافت میشد. پشت این کیبورد در اصل یک صفحه قرار داشت که با فشردن هر کدام از آنها٬ بر روی صفحه نمایش فشار میآمد و عملیات انجام میشد.
نمایشگرهای لمسی با راه دیگری کار میکردند. انگشت شما ظرفیت خازنی صفحه را تغییر میداد که توسط یک سنسور شبکه برداشته میشد. این به طور خاص برای انگشتان دست طراحی شده بود٬ به طوری که با قلم هوشمند (یا حتی انگشتهای دست پوشیده شده با دستکش) کار نمیکرد. اپل صفحه نمایش لمسی خازنی را اختراع نکرد٬ اما نخستین آیفون قطعا یکی از بزرگترین محصولات در جهت رشد این نمایشگرها بود.
گوشیهای اولیهی مجهز به نمایشگرهای خازنی دارای یک لایهی لمسی جداگانه بودند. بعدا به لطف فناوری “in-cell” این لایه با نمایشگر ادغام شد. بهترین نمونهی آن٬ Super AMOLED سامسونگ است. مزیت استفاده از آن٬ فاقد لایهی اضافه بودنش است که باعث میشد صفحه به انگشتان دست نزدیکتر شود و تابش نیز افزایش پیدا کند.
با گوشی اکسپریا سولا٬ سونی «لمس» را از نمایشگر لمسی حذف کرد. سنسور “Floating Touch” میتواند انگشت شما را حتی از فاصلهی دور نیز ردیابی کند که اجازه میدهد بدون لمس واقعی٬ بتوانید بر روی موارد مختلف در صفحه کلیک کنید. چندین گوشی دیگر نیز از این نمایشگر استفاده کردند٬ اما این فناوری فراگیر نشد.
اپل مورد دیگری را امتحان کرد. “Force Touch” میتواند میزان سختی فشار واد شده را بسنجد که باعث به وجود آمدن قابلیتهای بیشتری برای کاربران میشود. این قابلیت با اپل واچ اصلی معرفی شد٬ اما در آیفونها نیز با عرضه آیفون 6S (قابلیتی به نام لمس سه بعدی)٬ در دسترس قرار گرفت. با این حال اپل٬ فورس تاچ را از نسخههای اخیر iOS نادیده گرفته است.
سامسونگ بار دیگر همراه با گوشی گلکسی نوت اصلی٬ قلم هوشمند را به گوشیهای موبایل آورد. جدا از نمایشگر خازنی٬ آن به یک دیجیتایزر Wacom برای ردیابی دقیق قلم مجهز بود.
یکی از ضعفهای نمایشگرهای لمسی ٬ نبود بازخورد لمسی در آنها بود. بلکبری در نهایت این مشکل را با فناوری SurePress خود حل کرد. این فناوری به صفحه اجازه میدهد تا همانند یک دکمه به پایین برود. مردم از ان متنفر بودند و به همین خاطر٬ این فناوری خیلی سریع طرد شد.
یک شرکت به نام Tactus تلاش کرد یک گام جلوتر برود. فناوری Tactile Layer دکمههای برجسته بر روی نمایشگر را به وجود آورد که به پایین فشرده میشدند تا اینگونه ظاهری شبیه به دکمههای واقعی به خود بگیرند. اما این فناوری در گذشته تنها در حد یک نمونهی اولیه باقی ماند.
باید به Sony Xperia Projector یک امتیاز مثبت بدهیم. آن اجراکنندهی اندروید است و نه تنها میتواند صفحه را بر روی یک سطح بتاباند٬ بلکه از سنسورهای مادون قرمز برای تبدیل صفحه به یک نمایشگر لمسی واقعی نیز استفاده میکند. این مورد در فناوری بیمثال است. شما میتوانید یک صفخه در اندازههای متغیر را داشته باشید٬ در حالی که ابعاد فیزیکی دستگاه همان اندازه کوچک خواهد بود.
مایکروسافت سرفیس نیز یک تبلت یا کامپیوتر رومیزی نیست؛ آن از چندین دوربین مادون قرمز استفاده میکند تا بتواند لمس کاربر را ببیند. اما آنها میتوانند به جز لمس٬ هرآنچه در جلویشان حضور دارند را بنینند (مثلا یک دوربین دیجیتال) و گزینههای مختلفی را (نظیر دانلود عکسهای داخل دوربین) نیز ارائه کنند.
تکنولوژی بعدی در نمایشگرهای لمسی چیست؟ در حال حاضر به نظر میرسد کمپانیها به شکل ظاهری این صفحه نمایشها به جای چگونگی عملکرد آنها توجه دارند