پروفسور محسن شریف پور با ارائه نظریه منبع تولید و محل جذب توانست نظریه بیگ بنگ را به چالش بکشد. نظریه این دانشمند ایرانی میتواند به بسیاری از سوالات بیپاسخ مانند منشا انرژی تاریک پاسخ دهد.
پروفسور محسن شریف پور، دانشمند دانشگاه پرتوریا (آفریقای جنوبی) و دانشگاه علم و فرهنگ (ایران) که به عنوان محقق پژوهشی برجسته در بحث نانوسیالات محسوب میشود، سعی کرد با گسترش زمینههای مطالعاتی خود در مبحث کیهانشناسی، طبیعت، الگوهای طبیعی و قانون ساختاری نیز کسب دانش کند. یکی از اهداف وی یافتن منشا انرژی تاریک است که عاملی برای سرعت گرفتن کهکشانها محسوب میشود. پروفسور شریفپور بر این باور است که نظریههای فعلی در این حوزه نمیتوانند به سوالات اساسی پیداش پاسخ دهند. این پرفسور برجسته نظریه علمی جدیدی را ارائه کرده است که میتواند برای درک اسرار پیدایش جهان یک نظریه کلیدی باشد.
همچنین بخوانید:
چالش نظریه بیگ بنگ
پروفسور شریفپور بیان کرد هرگاه کیهانشناسان نتوانند منشا و منبع مفاهیم ویژهای را درک کنند از کلمه سیاه یا تاریک همانند انرژی تاریک، ماده تاریک و سیاهچاله استفاده میکنند. وی نظریه جنجالی خود را نظریه منبع تولید و محل جذب (Source and Sink) معرفی میکند که برای پاسخ به سوالهای بدون پاسخ مطرح شده است. از سوالات بیپاسخ میتوان به سوالهایی چون آیا بیگ بنگ یا مهبانگ جزوی از طبیعت محسوب میشوند؟ آیا الگویی برای آنها وجود دارد؟ قبل از بیگ بنگ جهان به شکل بود؟ منشا انرژی انفجار بزرگ یا بیگ بنگ چه بود؟ دلیل گسترش جهان چیست؟ پروفسور شریف پور معتقد است نظریه وی میتواند به این سوالها پاسخ دهد.
این دانشمند ایرانی میگوید بر اساس مطالعاتی که انجام دادهام تمام چیزیهای که در طبیعت وجود دارد طی جفتهای دوتایی یا مخالف نظیر مرد و زن، الکترون و پوزیترون، قطبهای مغناطیسی و ماده و ضد ماده رخ میدهد. وی افزود اگر جسم داغی را در نظر بگیریم، گرما به دلیل قانون همرفت به سمت جسم سردتر حرکت خواهد کرد. چنین الگویی یک الگوی جهانی محسوب میشود که به واسطه آن میتوان یک نظریه جدید را برای شکلگیری جهان ارائه دهیم. از این رو اگر ما الگوهایی که در طبیعت وجود دارند را پیگیری کنیم، با در نظر گرفتن نظریه بیگ بنگ، باید این سوال مطرح شود که رویداد متقابل یا جفت بیگ بنگ چه بوده است؟
نظریه منبع تولید و محل جذب
پروفسور شریف پور در ادامه بیان کرد تمامی چیزهایی که در طبیعت وجود دارند، از یک الگو تبعیت خواهند کرد که در همین رابطه مبانی نظری دینامیک سیالات، حرکت اجرام سماوی، قانون ساختاری و الگوهای طبیعت نظیر دنباله فیبوناچی و هندسه فراکتال از این الگو مستثنی نخواهند بود. نظریه منبع و جذب این دانشمند ایرانی میگوید اگر منبع انرژی نظیر بیگ بنگ اتفاق افتاده باشد، باید در آن زمان و یا در یک مکان برای دریافت یا جذب چنین انرژی یک منبع خاصی وجود داشته باشد که این انرژی با الگویی ویژه به آن مکان جذب شود و بدون شک چنین فرایندی نباید قانون بقا انرژی را نقض کند.
در علم مکانیک سیالات و الکترونیک شاهد مواردی چون منبعها و محل جذبها هستیم. از این رو در ارائه این نظریه در کیهانشناسی میتوان اینطور بیان کرد که یک منبع قادر است انرژی یا ماده را منتشر کند و یک محل جذب نیز این توانایی را دارد توسط گرانش (انحنای فضا-زمان) انرژی یا ماده را دریافت نماید. در همین رابطه پروفسور شریف پور بر این باور است که با در نظر گرفتن نظریه بیگ بنگ یا انفجار بزرگ که جهان را تشکیل داده است، میبایست یک پالس از یک منبع با تابش پسزمینه کیهانی ویژهای باشد که به سمت یک محل جذب در حرکت است. البته این نظریه توسط تابش پس زمینه مایکروویو کیهانی میتواند حمایت شود، چون از مدل بیگ بنگ داغ (Hot Big Bang) نیز حمایت کرده است.
تمام طبیعت از یک الگو پیروی میکند
پروفسور شریف پور در ادامه بیان میکند تمام چیزهایی که در کهکشان و جهان وجود دارند از سیاره زمین تا منظومه شمسی همانند الگویی از جریان مایع در حرکت هستند. در واقع بدن انسان، رشد گیاهان، گردبادها، تقسیم قارهها، الگوهای میدان مغناطیسی زمین، مسیر ستارگان، باقی ماندههای ستارهای، گازهای بین ستارهای و گرد و غبار اطراف کهکشانها هم از این الگو تبعیت میکنند. اگر حرکت این الگو را تا ابتدای شکلگیری جهان و یا بیگ بنگ به عقب برگردانیم، قادر خواهیم بود یک نظریه کلی از آنچه رخ داده است، به دست آوریم و حتی میتوانیم اتفاقهای آینده را نیز پیشبینی کنیم.
تفاوت نظریه منبع و جذب با نظریه بیگ بنگ
پروفسور شریف پور افزود میتوان یک سیاه چاله را نوعی از محل جذب در نظر گرفت، اما بسیاری از کیهانشناسان بر این باور هستند که طی نظریه بیگ بنگ سیاه چالهها پس از انفجار بزرگ به وجود آمدهاند و در ابتدای بیگ بنگ وجود نداشتهاند. وی معتقد است اگر حتی از نظریه بین چند رشتهای منبع و جذب از لحاظ ریاضی استفاده کنیم قادر خواهیم بود تا به سوالات بیپاسخ، پاسخ دهیم. این دانشمند ایرانی میگوید تفاوت اصلی میان نظریه وی با نظریه بیگ بنگ این است که انفجار بزرگ فقط در مبحث کیهانشناسی کارکرد دارد، اما نظریه منبع و جذب یک نظریه بین چند رشتهای محسوب میشود که دارای کاربردهای مختلفی بوده و یکی از کارکردهای آن درک پیدایش جهان در بخش کیهانشناسی است.
پروفسور شریف پور معتقد است نمیتوان بر اساس نظریه بیگ بنگ برای انرژی تاریک و ماده تاریک توضیحی را ارائه کرد، اما با استفاده از نظریه منبع و جذب به آسانی میتوان توضیحی را برای ریشههای انرژی تاریک بیان کرد. نظریه بیگ بنگ فقط برای نقطه آغاز جهان مورد استفاده قرار میگیرد، اما در خصوص مقصد کهکشانها و یا منشا شکلگیری آنها ایدهای ندارد. این در شرایطی است که نظریه منبع و جذب برای جهان قبل از انفجار بزرگ نیز توضیحی را ارائه خواهد داد. نظریه منبع و انرژی میتواند منبع انرژی جهان را شناسایی کند، اما در نظریه بیگ بنگ چنین موردی مشاهده نمیشود.
یافتن منشا انرژی تاریک با نظریه منبع و جذب
پروفسور شریف پور در ادامه بیان کرد به واسطه نظریه منبع و جذب میتوان منشا انرژی تاریک را پیدا کرد و این در حالی است که نظریه بیگ بنگ قادر به توضیح آن نیست. از سویی نظریه بیگ بنگ میتواند سرعت و گسترش کهکشانها را مشاهده کند، اما قادر به توضیح آن نبوده و در حالی که نظریه منبع و جذب این توانایی را دارد تا سرعت و گسترش کهکشانها را پیشبینی کند و به درستی آنها را توضیح دهد. نظریه بیگ بنگ توانایی توضیح عدم یکنواختی سراسر جهان را ندارد، اما نظریه منبع و جذب این عدم هماهنگی را توضیح خواهد داد. این دانشمند ایرانی میگوید چگونه نظریه بیگ بنگ میتواند بگوید انرژی آن انفجار بزرگ بدون منبع است، اما ما اطلاع داریم که تمامی انرژیها از یک منبع سرچشمه میگیرند که یا ذخیره میشوند و یا به شکل دیگری تبدیل خواهند شد. آیا باید به خودمان بگوییم قبل از بیگ بنگ هیچ چیزی وجود نداشته است؟
این دانشمند ایرانی بیش از 10 سال از عمر خود را در کنار سایر فعالیتهای علمی خود بر روی نظریه منبع و جذب صرف کرده است و این دستاوردها فقط آغاز کار وی محسوب میشود؛ زیرا وی باید برای گسترش نظریه خود از مدلهای ریاضی و سناریوهای دیگری استفاده کند که در این بین به همکاری و همراهی دانشمندان سایر رشتههای مختلف نیاز است. وی در بخشی از گفتههای خود میگوید:
اگر یک منبع انرژی نقطهای (Point Source) را در نظر بگیریم و همچنین یک محل جذب انرژی تقریبا همگن و کروی را که منبع تولید انرژی در مرکز کره قرار گرفته باشد را نیز در نظر گیریم، پالس انرژی که از منبع انرژی آزاد میشود، به سمت سطح داخلی کره که جاذب انرژی و مواد است با یک الگوی خاص (بسته به شرایط منبع، و کره جاذب که در حال چرخش باشند یا نباشند) حرکت خواهد کرد. در این صورت، مادامی که پالس انرژی و مواد از همه طرف به سمت سطح داخلی کره حرکت میکند، به طور خودکار بست جهان صورت میگیرد و انرژی تاریک برآیند جاذبه سطح داخلی کره برای هر موقعیت خواهد بود. لذا، هر چه این پالس به سطح جاذب نزدیکتر میشود، برآیند نیروی جاذبه بیشتر و در نتیجه کهکشانها سرعت بیشتری میگیرند. در ضمن این پالس انرژی، دارای تابش پس زمینه کیهانی خاص خودش است. و چون محل جذب کروی، تقریبا همگن است، جهان ما از همه طرف تقریبا همگن بسط پیدا میکند. لذا میبینید که با این تنظیم خیلی ساده جوابی برای سوالات بدون پاسخ ارائه خواهد شد، که برای دقیقتر شدن، نیاز به محاسبات دارد.
پروفسور شریف پور بر این باور است که مطالعات وی میتواند برای درک آغاز جهان بسیار تاثیرگذار باشد و نظریه منبع و جذب وی برای پاسخ به سوالات بیپاسخ بهترین نظریه محسوب میشود. گفتنی است بر اساس بررسیهای پروفسور شریف پور میتوان به این نتیجه رسید که از ابتدای آفرینش جهان یک نظمدهنده توانا وجود داشته است. در واقع بسیاری از دانشمندان نظیر پروفسور استیون هاوکینگ بیگ بنگ یا انفجار بزرگ را بدون دلیل میدانند و به وجود خدا یا نظم دهندهای اعتقاد ندارند.