پروتکل ارتباط اول (First Contact Protocols)، پروتکلی است که توسط ناسا تعیین شده و در صورتی که بشر موفق به ارتباط با فرازمینی ها شود، اجرا خواهد شد!
شاید برای شما هم این سوال پیش آمده باشد که اگر بشر روزی موفق به ارتباط با فرازمینی ها شود، سپس چه اتفاقاتی رخ میدهد؟ آیا دولت های دنیا راهی برای کنترل شرایط دارند یا اینکه دنیا مانند تقریبا تمام فیلمهایی که مربوط به ارتباط با بیگانه ها هستند، به هرج و مرج فرو میرود؟
خبر خوب این است که ناسا (NASA) یا بهتر بگوییم، بخش معروف ناسا یعنی همان ستی (SETI) که به طور تخصصی روی یافتن شواهد حیات فرازمینی فعالیت میکند، یک پروتکل برای چنین شرایطی درنظر گرفته که نام آن هم پروتکل ارتباط اول است. اما دو نکته بسیار مهم در رابطه با این پروتکل وجود دارد که در ادامه به طور کامل به این دو نکته خواهیم پرداخت.
بررسی پروتکل ارتباط اول
اولین نکته بسیار مهم در رابطه با پروتکل ارتباط اول این است که در این پروتکل، هیچ اشارهای به ارتباط مستقیم و دیداری با فرازمینیها نشده و فرض بر این گذاشته شده که اگر بشر روزی بتواند با فرازمینی ها ارتباط برقرار کند، این ارتباط توسط رد و بدل شدن سیگنال ها و یا امواج ارتباطی رقم خواهد خورد. درواقع دانشمندان SETI تنها برای وضعیتی چاره اندیشیدهاند که شاید حتی اگر پروتکلی هم در رابطه با آن وجود نداشت، خیلی نمیتوانست باعث ایجاد هرج و مرج شود! درست است که دریافت یک سیگنال، مثلا یک سیگنال رادیویی توسط موجودات فرازمینی، میتواند به معنی واقعی کلمه، غیرمنتظره و هیجان انگیز باشد اما بسیار بعید است که این اتفاق باعث ایجاد هرج و مرج در دنیا شود. چون به هرحال روشهای ارتباطی این چنینی، بخاطر ماهیتی که دارند، به راحتی میتوانند توسط دولتها به صورت محرمانه باقی نگه داشته شوند.
اما آیا واقعا نادیده گرفتن احتمال ایجاد ارتباط های دیداری با فرازمینی ها توسط SETI یک نقطه ضعف به شمار میرود؟ در پاسخ این سوال میتوانیم بگوییم که در دنیای ایدهآل، شاید بهتر بود SETI برای چنین شرایطی هم یک پروتکل تعریف میکرد، یا حداقل اینکه در پروتکل کنونی خودش، این شرایط را نیز میگنجاند اما به هرحال اگر واقعبینانه بخواهیم به شرایط نگاه کنیم، احتمال ایجاد ارتباط دیداری بین انسانها و فرازمینیها، چیزی نزدیک به غیرممکن است!
دلیل این موضوع این است که حتی اگر موجودات فرازمینی وجود داشته باشند و واقعا هم قصد برقراری ارتباط با ما را داشته باشند و باز حتی اگر بخواهند مستقیم به سمت کره زمین حرکت کنند و با ما ارتباطی دیداری برقرار کنند، باز هم بسیار بعید است که از دید ماهوارهها، تلسکوپها و رادارهای بیشماری که بشر در اطراف سیاره زمین و حتی منظومه شمسی راهاندازی کرده، پنهان بمانند. درواقع حتی اگر خود موجودات فرازمینی هم قصد ارتباط دیداری با ما را داشته باشند، بسیار زودتر از آنکه بتوانند خودشان را به سیاره زمین برسانند، توسط سازمان های فضایی دولتی و یا حتی خصوصی بسیار زیادی که در سرتاسر دنیا وجود دارد، رصد خواهند شد.
میتوان این موضوع را اینگونه مطرح کرد که تنها در یک صورت، قبل از اینکه سیگنالهایی از موجودات فضایی به زمین برسد، خودشان به زمین خواهند رسید و آن هم این است که این موجودات، با سرعتی فراتر از نور و یا در کمترین حالت ممکن، با سرعتی برابر با نور حرکت کنند. فراموش نکنیم که محدودیت رسیدن به سرعت نور، محدودیت سرتاسر جهان هستی است و اینگونه نیست که تنها انسان توانایی رسیدن به این سرعت را نداشته باشد. امکان ندارد که یک جسم در جهان مادی ما، بتواند به سرعت نور برسد و رسیدن به سرعتی فراتر از نور هم که حداقل در دنیای دانشمندان، صرفا یک جُک تلقی میشود!
این احتمال وجود دارد که قانون نسبیت انیشتین، اشتباه باشد اما احتمال اشتباه بودن این قانون، از احتمال برخورد چندین رعد و برق به یک مورچه هم کمتر است!
اما نکته دومی که در رابطه با پروتکل ارتباط اول وجود دارد، به زمانی اشاره دارد که بالاخره یک فرد، موفق به برقراری ارتباط با فرازمینی ها شود. متنی که در ادامه مشاهده میکنید، ترجمه شده دستورالعملی است که در پروتکل ارتباط اول درنظر گرفته شده است:
اگر شخصی موفق به برقراری ارتباط با فرازمینی ها شود، اولین کاری که باید بکنید این است که فورا اتحادیه بین المللی اخترشناسی (IAU) را در جریان این اتفاق قرار دهد. پس از تایید اتحادیه بین المللی اخترشناسی، این خبر باید به اطلاع سازمان ملل برسد تا تمام کشورهای عضو این سازمان، نظرات خودشان را در رابطه با آن بیان کنند. پس از اینکه تمام این کارها انجام شد و هیچ شکی باقی نماند که سیگنال دریافت شده، واقعا متعلق به موجوداتی فرازمینی بوده است، فردی که برای اولین بار موفق به دریافت این سیگنال شده بود، این اجازه را دارد که خودش شخصا، با رسانهها صحبت کند و طی یک کنفرانس خبری، این موضوع را به گوش جهانیان برساند. سپس تمام جزئیات و دیگر اطلاعات مربوط به این اتفاق هم توسط رسانهها به اطلاع عموم مردم خواهند رسید.
با وجود اینکه طبق این پروتکل، باید تمامی اطلاعات مربوط به این اتفاق در اختیار عموم قرار بگیرد، اما در کتابی که آقای برایان والش (Brian Walsh) در این رابطه منتشر کرده، به این موضوع اشاره شده که برخی اطلاعات حیاتی، در اختیار عموم مردم قرار نخواهد گرفت. به عنوان مثال و به گفته آقای والش، مکانی که سیگنال موردنظر از آن دریافت شده، به اطلاع عموم رسانده نخواهد شد تا کسی نتواند در کار اتحادیه بین المللی اخترشناسی و همچنین سازمان ملل، در رابطه با نحوه برقراری ارتباط با فرازمینی ها دخالت کند.
احتمالا قبول دارید که همه چیز به نظر کاملا منطقی میرسد و جای نگرانی خاصی وجود ندارد. اما یک موضوع بسیار مهم در رابطه با این بخش از پروتکل ارتباط اول وجود دارد. آن هم این است که در این پروتکل، به این موضوع اشاره نشده که در صورت دریافت چنین سیگنالهایی، آیا ما باید پاسخی به آن بدهیم یا خیر؟ این موضوع، یک بحث بسیار گسترده و عمیق است که در این مقاله نمیتوان به طور کامل به آن پرداخت اما میتوانیم خیلی خلاصه، به دلیل اهمیت این موضوع و البته پتانسیل ایجاد هرج و مرج بسیار زیادی که دارد، اشاره کنیم.
ارتباط با فرازمینی ها
به طور کلی، دو نوع طرز فکر در رابطه با رویکردی که بهتر است بشر در قبال فرازمینی ها در پیش بگیرد، وجود دارد. رویکرد اول، این است که اگر واقعا سیگنالی از طرف موجودات فرازمینی به دست ما رسید، ما هم باید سیگنالی از طرف زمین به دست فرازمینیها برسانیم. درواقع خیلی ساده بخواهیم بگوییم، رویکرد اول به لزوم برقراری ارتباط دوجانبه با فرازمینی ها تاکید دارد. افرادی که به این رویکرد اعتقاد دارند، معتقدند که ما به هیچ عنوان نباید فرض را بر این بگذاریم که بیگانه ها موجوداتی خطرناک هستند و باید با این ذهنیت به قضیه نگاه کنیم که آنها هم، دقیقا مانند ما انسانها هستند. همانگونه که ما بیتابانه به دنبال کشف حیات فرازمینی هستیم، آنها هم بیتابانه به دنبال کشف حیاتی هستند که فراتر از سیاره خودشان است و این کنجکاوی متقابل، چیزی است که هم ما و هم فرازمینی ها را در قبال همدیگر، در امان نگه میدارد.
اما رویکرد دوم این است که حتی اگر ما واقعا موفق به دریافت سیگنالهایی از طرف فرازمینی ها شویم، باز هم به هیچ عنوان نباید پاسخ آنها را بدهیم! موافقان این رویکرد معتقدند سیاره زمین، سیارهای بسیار ارزشمند است که بخاطر وجود فلزهایی مانند طلا که بخاطر ویژگیهایش، برای هر تمدنی از هر جای جهان هستی میتواند فوقالعاده کاربردی و گرانبها باشد، ما انسانها و دیگر موجودات زنده این سیاره، دائما در خطر حمله موجودات فرازمینی هستیم. ضمن اینکه حتی اگر آنها به دنبال طلا و دیگر فلزهای موجود در زمین هم نباشند، باز هم تصرف سیارهای که حیات توانسته در آن جریان بگیرد، میتواند برای هر تمدن پیشرفتهای، بسیار وسوسه برانگیز باشد. علاوه بر همه اینها، طرفداران این رویکرد معتقدند که حتی اگر فرازمینیها قصد نابودی ما را نداشته باشند، باز هم ممکن است بخواهند از ما به عنوان کارگران بی جیره و مواجب خودشان استفاده کنند!
جالب است بدانید که دانشمند بزرگ، مرحوم استیون هاوکینگ هم با اینکه به طور کامل، رویکردی ضد ارتباط با فرازمینی ها نداشت، اما باز هم نگرانیهای خودش در این رابطه را مطرح کرده بود. به عنوان مثال، او در جایی مطرح کرده بود که انسانها تا زمانی که پیشرفتهتر نشدهاند، باید با احتیاط زیادی به مقوله ارتباط با فرازمینی ها نگاه کنند.
نکته جالب این است که موافقان رویکرد اول، معتقدند بخاطر شباهت رفتاریای که احتمالا فرازمینی ها با ما انسانها دارند، بهتر است در صورت دریافت سیگنال های ارتباطیشان، پاسخ آنها را بدهیم. اما دلیل نگرانی استیون هاوکینگ در قبال ارتباط با بیگانه ها هم دقیقا همین است که او میترسد فرازمینی ها مانند انسانها باشند! مثال جالبی که استیون هاوکینگ میزند، این است که ممکن است فرازمینی ها دقیقا همان بلایی را سر انسانها بیاورند که اروپاییها هنگام کشف قاره آمریکا، بر سر سرخ پوستان و ساکنین واقعی این قاره آوردند! همانگونه که قطعا میدانید، پس از کشف آمریکا توسط کریستوف کلمب، اروپاییها وارد قاره آمریکا شدند و از آنجایی که به مراتب پیشرفتهتر از سرخ پوستها بودند، عده بسیار زیادی از آنها را قتل عام کردند!
اما شاید بد نباشد به یک رویکرد کم طرفدارتر هم به صورت خیلی سربسته، بپردازیم. این رویکرد به این موضوع اشاره دارد که شاید بجای اینکه ما از فرازمینی ها بترسیم، این فرازمینی ها باشند که از ما هراس پیدا کنند! بسیاری از ما، این احتمال را نادیده میگیریم که ممکن است ما انسانها، پیشرفتهترین موجودات سرتاسر کیهان باشیم یا حداقل اینکه از تمدنهای احتمالی اطرافمان، به مراتب قدرتمندتر باشیم. در این صورت، شاید سناریوهایی که موافقان رویکرد دوم از آن هراس داشتند، توسط خود ما انسانها و در قبال موجودات فرازمینی رقم بخورد! مطمئنا اگر فیلم بسیار زیبای آواتار (Avatar) اثر جیمز کامرون را دیده باشید، به خوبی میدانید که ما از چه داریم سخن میگوییم!
اما علاوه بر تمام این مواردی که گفته شد، یک موضوع دیگر هم هست که در پروتکل ارتباط اول پوشش داده نشده و آن هم این است که حتی اگر ما بخواهیم با فرازمینی ها ارتباط برقرار کنیم هم، این احتمال کاملا وجود دارد که هرگز موفق به انجام اینکار نشویم، چرا که ممکن است سیستم زبانی آنها، با سیستم زبانی ما کاملا متفاوت باشد. این مورد را نیز کسانی که فیلم زیبای Arrival را دیدهاند، به خوبی درک میکنند!
درنهایت و اگر بخواهیم تمام مواردی که گفته شد را جمع بندی کنیم، میتوانیم بگوییم مقوله ارتباط با فرازمینی ها چیزی است که همیشه نقل محافل علمی و حتی غیرعلمی بوده و اتفاقات اخیر، مانند کشف آثار بخار آب در یک سیاره فراخورشیدی و همچنین اقدام جنجالی و غیرمنتظره ارتش آمریکا در تایید کردن اعتبار سه تا از ویدئوهای مربوط به مشاهده یوفوها، این موضوع را بیش از هر زمان دیگری بر سر زبانها انداخته است. اینکه بدانیم یک پروتکلی مانند پروتکل ارتباط اول وجود دارد که تاکید بالایی هم در اطلاع رسانی به عموم مردم دارد، میتواند در نوع خودش، بسیار امیدوارکننده باشد. اما از آن طرف، یک سری نگرانیها هم در رابطه با کیفیت و تواناییهای این پروتکل در کنترل شرایط و جلوگیری از ایجاد هرج و مرج وجود دارد که نمیتوان به سادگی از کنار آنها عبور کرد. اگر واقعا حیات فرازمینی وجود داشته باشد و روزی بشر موفق به کشف آن شود، مطمئنا وجود پروتکل های حرفهای و کارامد برای کنترل اوضاع، امری بسیار ضروری خواهد بود.