در این مقاله قصد داریم با نگاهی کاملا علمی و کارشناسانه به این سوال پاسخ دهیم که چه میشد اگر سیاره زمین تخت بود و بجای کُره، به یک دیسک شباهت داشت؟
اگر با اصطلاح تئوری توطئه آشنایی داشته باشید، قطعا میدانید که یکی از مشهورترین و پر سر و صداترین تئوریهای توطئهای که تاکنون توسط نظریه پردازان توطئه مطرح شده، بحث گرد نبودن سیاره زمین است. برخلاف باور عمومی، تمامی کسانی که به این تئوری اعتقاد دارند، لزوما بر این باور نیستند که زمین تخت است و صرفا عقیده دارند که زمین به شکل یک کُره نیست. به عنوان مثال برخی از این افراد که دیدگاههای علمیتر و کارشناسانهتری هم دارند، معتقدند سیاره ما شبیه یک مخروط وارونه است! اما با این حال عموم کسانی که به تئوری گرد نبودن سیاره زمین باور دارند، معتقدند که کره زمین تخت است و شکلی شبیه به یک دیسک دارد.
یکی از اصلیترین دلایلی که باعث شده برخی افراد به صحبتهای نظریهپردازان زمینتختگرا ایمان بیاورند این است که این نظریهپردازان، پاسخهایی بسیار ساده به سوالهای پیچیده بشر میدهند. تمامی انسانها، حداقل در یک برهه زمانی از زندگی خودشان با سوالها و ابهامات قابل توجهی در رابطه با جهان پیرامون خودشان مواجه میشوند. علم امروز بشر برای برخی از این سوالها پاسخهایی بسیار پیچیده دارد و برای برخی دیگر هم عملا هیچ پاسخی ندارد! اما ذات انسان به گونهای است که دوست دارد برای هر سوالی، حتی پیچیدهترین سوالات ممکن هم پاسخهایی قابل درک بیابد. از آنجایی که عموم مردم از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده علمی سر در نمیآورند، در نتیجه نمیتوانند پاسخهای علمی را هم درک کنند. اینجا است که نظریه پردازان توطئه وارد کار میشوند!
اصلیترین کاری که یک تئوری توطئه قصد انجام آن را دارد این است که به شیوهای جذاب و البته ساده، به سوالات و ابهامات انسانها پاسخ دهد. این دقیقا کاری است که نظریه پردازان زمینتختگرا انجام میدهند؛ آنها به سوالهای پیچیدهای که انسانها راجع به سیاره زمین دارند، پاسخهایی پر آب و تاب و البته بسیار ساده و قابل فهم میدهند. اما در عین حال، آنها تلاش میکنند تا پاسخهایشان بیش از حد هم تخیلی و غیرممکن جلوه نکند. اگر پاسخهایی که نظریه پردازان زمین تخت گرا در رابطه با سوالهای مخاطبینشان ارائه میدهند را مطالعه کنید، متوجه خواهید شد که پاسخهای آنها کاملا منطقی است. اما واقعیت امر این است که صرف “منطقی” بودن یک موضوع، لزوما به معنی “حقیقت” داشتن آن نیست! ما میتوانیم برای رخ دادن هر پدیدهای، چندین و چند دلیل قانع کننده و کاملا منطقی بیان کنیم اما نکته بسیار مهم این است که آیا این دلایل به ظاهر منطقی، میتوانند پاسخگوی سوالات مشابه هم باشند یا صرفا از آنها میتوان برای توضیح یک پدیده بخصوص و آن هم در شرایطی از پیش تعیین شده استفاده کرد؟
مشکل اصلی زمین تخت گرایان این است که آنها برای 100 پدیده مجزا، 100 دلیل مجزا میآورند. این درحالی است که در دنیای علم امروز، دانشمندان میتوانند هزاران پدیده گوناگون که در سرتاسر کیهان درحال رخ دادن هستند را با یک سری اصول و قوانین مشخص و محدود، توصیف کنند. به همین دلیل هم هست که بسیاری از دانشمندان، تئوریهای زمین تخت گرایان را شبیه به قصههایی میبینند که درست است ظاهر جذابی دارند اما در نهایت، صرفا برای سرگرم کردن مخاطب بوجود آمدهاند و اگر کسی آنها را باور کند، عملا از حقیقت گمراه شده است!
دانشمندان در مقابل زمین تخت گرایان!
با وجود اینکه در دنیای ما تئوری های توطئه فراوانی وجود دارد اما هیچکدام این تئوریها به اندازه تئوری توطئه تخت بودن سیاره زمین باعث خشم دانشمندان نشده است! دلیل این موضوع هم کاملا مشخص است، به طور کلی هرکسی که به تخت بودن کره زمین اعتقاد دارد، به طور مستقیم و یا غیر مستقیم به دو موضوع دیگر هم اعتقاد دارد؛ اول اینکه تمام دانشمندان، تمام فرهیختگان، تمام سازمانهای فضایی کشورهای مختلف، تمام فضانوردان، تمام ستارهشناسان، تمام فیزیکدانان، و به طور کلی تمام متفکرانی که طی چند قرن اخیر بر کره زمین زیستهاند و به طور قطعی میگویند که سیاره زمین گرد است، دروغ میگویند!
موضوع دوم هم این است که وقتی فردی ادعا میکند که زمین تخت است، نه فقط دانشمندان چند قرن اخیر، بلکه به طور کلی بیش از 95 درصد دانشمندانی که تاکنون در کره زمین زیستهاند را نیز زیر سوال میبرد. در رابطه با بحث گرد بودن زمین ما نباید فقط به دانشمندانی که مستقیما از گرد بودن سیاره ما صحبت کردهاند بپردازیم چرا که بسیاری از دانشمندان اصلا به دنبال اثبات گرد بودن کره زمین نبودند و فعالیتهایشان بعضا هیچ ربطی به مقوله گرد و یا تخت بودن کره زمین نداشته است. اما این دانشمندان با وجود اینکه هرگز به طور مستقیم اشارهای به گرد بودن سیاره زمین نداشتند، با این حال به طور غیرمستقیم، گرد بودن سیاره ما را بعضا هزاران سال پیش ثابت کرده بودند. درواقع آنها وجود قوانینی را در جهان ما ثابت کردهاند که آن قوانین تنها در صورتی جواب میدهند که سیاره ما به شکل یک کُره باشد.
اگر ما فرض را بر این بگذاریم که سیاره زمین، یک سطح صاف و تخت است آنگاه حتی ابتداییترین قوانین فیزیک، ریاضیات، زمینشناسی و بسیاری علوم دیگر را نیز زیر سوال میبریم. درواقع باور بر تخت بودن سیاره زمین مانند این است که بگوییم تقریبا تمام دانشمندان تاریخ دروغ گفتهاند و بنا به دلایلی نامشخص، قصد گمراهی مردم را داشتهاند. البته این را هم نباید فراموش کنیم که تخت بودن کره زمین به این معنی است که تمام تصاویری که تاکنون توسط سازمانهای فضایی مانند ناسا گرفته شده هم دروغین هستند!
پس به طور کلی میتوان گفت که دانشمندان، انقدر از عقاید سنتی زمین تخت گرایان خشمگین هستند که به ندرت نیازی میبینند بخواهند به آنها ثابت کنند که زمین گرد است. اما با این حال، حتی کسانی که هیچ شکی در رابطه با گرد بودن سیاره زمین ندارند هم احتمالا دوست دارند بدانند که چه اتفاقی میافتاد اگر واقعا زمین تخت بود؟ به همین علت هم برخی دانشمندان با وجود اینکه در حالت عادی به ندرت وقت خودشان را پای توضیح علل تخت نبودن سیاره زمین میگذارند، اما مقالات جالبی در رابطه با اتفاقاتی که در صورت تخت بودن سیاره زمین، پیرامون ما رخ میداد نوشتهاند.
چه میشد اگر زمین تخت بود؟
احتمالا مهمترین و قابل لمسترین اتفاقی که در یک سیاره تخت رخ میدهد این است که طبیعتا در آن هیچگونه جاذبهای نباید وجود داشته باشد. اگر یک جرم آسمانی عظیم، مانند سیاره خود ما، دارای جاذبه باشد، آنگاه بر اساس تک تک قوانین فیزیک که ما انسانها در طول تاریخ به آن دست یافتهایم، این جرم آسمانی هم بدون هیچ شک و شبههای، گرد و کُرهای شکل است. در نتیجه اگر قرار باشد یک جرم آسمانی به اندازه سیاره ما، کُرَوی نباشد و شبیه به یک دیسک باشد، آنگاه تحت هیچ شرایطی نمیتواند جاذبه داشته باشد.
مطمئنا تصور سیارهای که در آن جاذبه وجود ندارد برای ما کار بسیار دشواری است. اما جالب است بدانید که یک زمین تخت، به احتمال بسیار زیاد، ماه هم نخواهد داشت! دانشمندان هنوز به طور دقیق و قطعی نمیدانند که چه عاملی باعث بوجود آمدن ماه شده اما باوری که در میان جامعه علمی بیشترین طرفدار را دارد، این است که ماه هم روزگاری جزئی از سیاره ما بوده است! سپس یک جرم آسمانی بسیار بزرگ که به احتمال بسیار زیاد، یک سیارک عظیم یا حتی یک سیاره بوده با سیاره ما برخورد کرده. واضح است که این برخورد باعث درهم شکسته شدن بخش زیادی از پوسته زمین و درنتیجه پرتاب شدن قطعات کوچک و بزرگ بسیار زیادی از سطح زمین به آسمان شده است. در این مرحله جاذبه زمین وارد کار شده و این قطعات را در یک مدار مشخص نگه داشته و باعث برخورد آنها با یکدیگر شده است. این قطعات در نهایت، باعث پیدایش ماه شدند.
البته تئوریهای علمی دیگری هم در رابطه با نحوه پیدایش ماه وجود دارد که آنها هم بعضا طرفداران زیادی در جامعه علمی دارند. نکته مهمی که در رابطه با تمام این تئوریها وجود دارد این است که همه آنها به نحوی جاذبه زمین را مسئول به وجود آمدن ماه میدانند. ضمن اینکه حتی اگر خود ماه هم توسط جاذبه زمین بوجود نیامده باشد، قطعا این جاذبه زمین است که باعث چرخش ماه به دور سیاره ما شده است.
پس به طور کلی میتوانیم بگوییم که اگر زمین تخت بود، آنگاه خبری هم از ماه در آسمان سیاره ما نمیبود. اما این موضوع احتمالا کوچکترین نگرانی در رابطه با یک سیاره تخت است. یکی از مهمترین عواملی که در حال حاضر باعث امکانپذیر شدن حیات در سیاره ما شده، اتمسفر زمین است. اما جالب است بدانید که در یک سیاره تخت، عملا اتمسفر هم وجود نداشت! ضمن اینکه حتی اگر در یک سیاره تخت، اتمسفر هم وجود داشته باشد، باز هم این اتمسفر به سادگی هرچه تمامتر از بین میرفت.
دلیل این موضوع این است که اتمسفر هیچ سیارهای توانایی مقابله با بادها یا طوفان های خورشیدی (Solar Wind) را ندارد. طوفانهای خورشیدی به سادگی هرچه تمامتر میتوانند اتمسفر هر سیارهای را به طور کامل، نابود کنند و همانگونه که احتمالا میدانید، طوفانهای خورشیدی دائما در حال “وزیده شدن” در منظومه شمسی هستند. عاملی که در حال حاضر از اتمسفر سیاره ما محافظت میکند، میدان مغناطیسی کره زمین است. درواقع میدان مغناطیسی زمین مانند یک لایه نامرئی است که از اتمسفر سیاره ما در برابر خطرات خارجی دفاع میکند.
اما میدان مغناطیسی تنها در صورتی بوجود میآید که یک سیاره دارای جاذبه باشد. جاذبه، اصلیترین عامل بوجود آورنده لایههای زمین شناسی است. همانطور که قطعا میدانید، هرچه از پوسته یا همان سطح زمین به مرکز زمین نزدیک شویم، لایههای زمین شناسی هم بخاطر دمای بسیار بالای هسته زمین، از شکل جامد خارج و به حالت مایع نزدیک میشوند. گوشته زمین، که همان لایه زیرین پوسته زمین است، حالتی مابین جامد و مایع دارد اما وقتی به هسته زمین میرسیم، اوضاع به شدت متفاوت است. هسته زمین به دو ناحیه “داخلی” و “خارجی” تقسیم میشود. بخش داخلی هسته باوجود دمای بسیار بالایی که دارد اما بخاطر فشار بینهایت زیادی که جاذبه در این ناحیه بوجود آورده، جامد است. ولی در بخش خارجی هسته زور دما بیشتر از زور جاذبه است! به همین علت هم هست که بخش خارجی هسته سیاره زمین، کاملا مایع است. این موضوع دقیقا همان عامل بوجود آورنده میدان مغناطیسی کره زمین است.
همانطور که قطعا تاکنون متوجه شدهاید، اصلیترین و مهمترین ویژگی یک سیاره تخت، عدم وجود جاذبه است. اما جالب است بدانید که دانشمندان معتقدند یک سیاره تخت، لزوما بدون جاذبه نیست! درواقع به عقیده دانشمندان، حتی یک سیاره تخت هم میتواند جاذبه داشته باشد و اتفاقا این جاذبه هم عملکردی درست مانند جاذبهای که در اجرام آسمانی کروی شکل شاهد آن هستیم، خواهد داشت.
اما این اتفاق تنها در یک صورت رخ خواهد داد و آن هم این است که یک سیاره کروی شکل، با سرعتی بسیار بالا به دور خودش بچرخد. طبق دانش کنونی بشر، تمامی سیارات، بخاطر جاذبهای که دارند، بلااستثنا کروی هستند. اما اگر همین سیارات کروی شکل با سرعتی بسیار بالا به دور خودشان بچرخند، آنگاه بجای کره، شبیه به یک دیسک میشوند! اما نکته ناامیدکننده این است که طبق تئوریهای فیزیکدانان و مشاهدات ستاره شناسان، اولا هیچ جرم آسمانیای نمیتواند انقدر سریع بچرخد که شبیه به یک دیسک شود و دوم هم اینکه حتی اگر عوامل خارجی هم بتوانند با چنان سرعتی یک جرم آسمانی را به چرخش دربیاورند که شبیه به دیسک شود، آنگاه آن جرم آسمانی نابود خواهد شد!
این موضوعی است که دانشمند مشهور، جیمز کلرک مَکسوِل (James Clerk Maxwell) حدودا دو قرن پیش و در دهه 1850 ثابت کرد. طبق مقاله علمی و مملو از معادلات ریاضی که در آن دوران توسط مکسول منتشر شد و سالها بعد توسط دیگر دانشمندان هم تایید شد، باور بر این است که یک جرم آسمانی جامد و دیسک مانند، هرگز نمیتواند یک جرم آسمانی پایدار باشد. مکسول انقدر به معادلات ریاضی خودش ایمان داشت که سالها پیش از اینکه ستاره شناسان موفق به تصویربرداری از سیاره زحل شوند، او میدانست حلقه زیبایی که به دور این سیاره کشیده شده، یک جرم آسمانی جامد نیست و از درهم آمیخته شدن میلیونها ذره کوچک و نامرتبط به وجود آمده است. باوجود اینکه این ادعای مکسول در دوران خودش مخالفان زیادی هم داشت، اما سالها بعد ثابت شد که نه تنها گفته او درباره سیاره زحل، بلکه بقیه بخشهای مقالهاش هم کاملا درست بودهاند.
البته به جز تمام این مواردی که مطرح شد، موارد جزئی بسیار زیاد دیگری هم وجود دارد که در یک سیاره تخت، امکان رخ دادن آنها وجود نداشت. به عنوان مثال یکی از اصول قطعی و ثابت شده علم، بحث حرکت صفحات تکتونیکی سیاره زمین است. صفحات تکتونیکی درواقع لایههایی هستند که سطح یا همان پوسته سیاره زمین را تشکیل دادهاند. قطعا میدانید که میلیاردها سال پیش، سرتاسر سیاره زمین، تنها یک خشکی و یک اقیانوس عظیم داشته است. اما حرکت صفحات تکتونیکی زمین باعث درهم تنیده شدن این خشکی و اقیانوس شده است. اتفاقی که درنهایت باعث شد جهان ما شکل کنونی خودش را پیدا کند. اما آیا حرکت صفحات تکتونیکی در یک جهان تخت هم توجیه پذیر است؟
برای این موضوع میتوانیم یک مثال بسیار ساده بزنیم. یک خشکی عظیم را در مرکز سیاره زمین تصور کنید. حال فرض کنید این خشک عظیم، از وسط نصف میشود و دو قطعه بوجود آمده شروع به دور شدن از هم میکنند. در زمین کروی شکل، این دو قطعه تا یک زمانی از یکدیگر دور میشوند و سپس با یکدیگر در طرف دیگر کره زمین برخورد میکنند. حال فرض کنید زمین به شکل یک دیسک است. در این صورت دو قطعه خشکی شروع به دور شدن از یکدیگر میکنند و هرگز هم در طرف دیگر زمین به یکدیگر باز نخواهند گشت. پس چه اتفاقی برای آنها رخ میدهد؟ آیا آنها به لبه سیاره زمین میرسند؟ پس از رسیدن به لبه سیاره زمین چه اتفاقی برای آنها رخ میدهد؟ اینها همه سوالاتی هستند که نظریهپردازان زمینتختگرا به آنها پاسخهایی در ظاهر منطقی اما در باطن غیرممکن ارائه میدهند که بعضا با دیگر تئوریهای خودشان هم در تضاد است!
پس اگر بخواهیم مفاهیمی که مطرح شد را جمعبندی کنیم، باید بگوییم اگر زمین تخت بود، عملا هیچ جاذبهای وجود نداشت که بخواهد ما را روی سطح سیاره زمین نگه دارد. در این جهان فرضی، هیچ ماهی در آسمان وجود نداشت و به همین علت هم بسیاری از پدیدههای که دائما در اطرافمان مشاهده میکنیم، مانند موجهایی که در آبها مشاهده میکنیم، هرگز رخ نمیدادند. البته نباید توجه زیادی به این موضوع بکنیم چرا که در یک زمین تخت، عملا هیچ موجود زندهای وجود نخواهد داشت که بخواهد نگران زیباییهای سیاره زمین باشد! اگر سیاره ما تخت بود، هیچ میدان مغناطیسیای برای محافظت از زمین وجود نداشت و در نتیجه سیاره زیبا و آبی ما، شبیه به یک قبرستان خشک و بیروح میشد. ضمن اینکه اگر واقعا سیاره ما به شکل یک دیسک بود، آنگاه یک جرم ناپایدار بود که هرلحظه ممکن بود از درون متلاشی شود.
پس شاید جای اینکه با بیاعتبار نشان دادن تقریبا تمام دانشمندان تاریخ بشریت، بخواهیم از زمین تخت سخن بگوییم، بهتر است قدردان این موضوع باشیم که ما در جهانی کروی شکل زندگی میکنیم!