امسال هم انویدیا همچون سالهای اخیر با کولهباری از معماریها و تراشههای جدید در نمایشگاه CES حضور پیدا کرده و مثل همیشه تگرا را به عنوان تراشهی مخصوص لوازم همراه به عنوان یکی از اولویتهای خود مد نظر قرار داده است. در ادامهی مطلب به بررسی دقیق معماری پردازندهی گرافیکی، اصلی و قابلیتهای عکاسی و فیلمبرداری این تراشهی جدید میپردازیم.
این کمپانی بیشتر در عرصهی کارت گرافیک و پردازندههای گرافیکی شناخته میشود، اما تراشههای تگرای این کمپانی که با هستههای پردازندهی اصلی مبتنی بر معماریهای آرم و هستههای پردازندهی گرافیکی که خود انویدیا طراحی کرده نیز در دنیا گوشی و تبلت کاملاً شناخته شده هستند.
در نمایشگاه امسال باز هم یکی دیگر از اعضای سیستم-روی-یک-چیپهای تگرا، این بار با نام Tegra K1 معرفی شده است که پیشتر در خبرها با عنوان Project Logan از آن یاد میشد.
نگاهی گذرا به تاریخچهی تگراها
اما نگاهی به نسلهای قبلی تگرا داشته باشیم. تگرا 2 اولین تراشهی 2 هستهای برای ابزارهای اندرویدی بود. تگرا 3 نیز اولین تراشهی 4 هستهای دنیای موبایل بود و در ادامه تگرا 4 معرفی شد که نسبت به تگرا 3 سریعتر و کارآمدتر عمل میکرد.
انویدیا با رونمایی و معرفی تگرا K1 در مسیری جدید قدم برداشته و این بار خبری از افزایش قابل توجه سرعت کلاک یا تعداد هستهها نیست. در واقع مسألهی معماری و بهینهسازی تگراها این بار جدیتر گرفته شده است.
تگرا کیوان در دو نسخه عرضه میشود. یک نسخه از همان هستههای معروف Cortex-A15 به صورت 4 + 1 هسته استفاده میکند که طبق معمول هستهی پنجم برای کاربردهای سبک و مدیریت بهتر مصرف انرژی است. نسخهی دیگر براساس معماری 64 بیتی طراحی شده توسط انویدیا بهره میگیرد که بر اساس معماری مجموعه دستورات ARMv8 شکل گرفتهاند. این معماری در اولین تراشهی 64 بیتی لوازم همراه که همان A7 اپل است نیز به کار گرفته شده بود. انویدیا نام هستههای پردازندهی اصلی جدید خود را Denver گذاشته است.
از طرف دیگر پردازندهی گرافیکی تگرا K1 است که در حقیقت پیادهسازی کامل معماری کپلر به شمار میرود. کپلر با معرفی کارت گرافیکهای سری GTX 600 انویدیا پا به عرصهی وجود گذاشت و موفقیت آن در سری GTX 700 نیز ادامه یافت. حالا انویدیا برای یکسان کردن معماری پردازندههای گرافیکی کامپیوترها و وسایل همراه، دست به کار شده و به نظر میرسد که از این پس ابتدا برای وسایل همراه طراحی میکند و سپس همان معماری را برای تراشههای دستاپ به کار میبرد.
تگرا کیوان از منظر دیگری هم حائز اهمیت است و آن رونمایی و معرفی پروژهی دنور است. پروژهی دنور و هستههای پردازندهی اصلی دنور، اولین هستههای پردازندهی اصلی هستند که انویدیا با معماری مجموعه دستورات ARMv8 طراحی کرده است که در ادامه به آن میپردازیم.
حالت اول، 4 هستهی Cortex-A15 در تگرا کیوان
همانطور که گفته شد یکی از حالات تگرا کیوان، دارای 4 هستهی Cortex-A15 است. این مدل در انتهای ماه دسامبر سال گذشته به تولید انبوه رسید و در سه ماهه اول سال 2014 در اختیار سازندگان وسایل همراه قرار میگیرد. انتظار میرود ابزارهای مبتنی بر آن نیز در نیمهی ابتدایی سال 2014 وارد بازار شوند.
در کنار 4 هستهی اصلی که فرکانس کاریشان با هم سینک میشود و نسبتاً بالاست، یک هستهی پنجمی هم با فرکانس و توان مصرفی پایین وجود دارد. انویدیا نام این هسته را هستهی سایه یا همراهیکننده گذاشته است. در بارهای پردازشی سبک هستهی پنجم است که زمام امور را به دست میگیرد. مثلاً وقتی وسیلهی همراه در حالت استندبای است، بی کار است و یا ایمیلها را به روز میکند.
با افزایش بار پردازشی، هستهی پنجم از دور خارج شده و یکی از هستههای قوی وارد عمل میشوند. اگر بار پردازشی باز هم سنگینتر شود، تمام 4 هستهی قوی وارد عمل میشوند.
اما نکتهی مهم اینجاست که Cortex-A15 به کار رفته در تگرا کیوان با آنچه در تگرا 4 به کار رفته بود کمی متفاوت است و بهینه شده. نسخهی دقیق این دو به ترتیب r3p3 و r2p1 نام دارند. در واقع آرم همواره در حال بهینهسازی و به روز کردن طراحیهای خود است و با معرفی هر نسخهی جدید، برخی از باگها برطرف شده و گاهاً کارایی بهینهتر از قبل میشود. در رابطه با تگرا K1، هستههای جدید Cortex-A15 بیشتر از نظر مصرف انرژی بهینه شدهاند. به طور دقیق میتوان گفت نسخهی r3p0 که کمی قدیمیتر از r3p3 است، تنظیم کلاک با ریزهکاری بیشتری نسبت به نسخههای قبلی صورت میگیرد و همین موضوع مصرف انرژی را بهینهتر میکند.
با ترکیب نسخهی بهینهتری از هستههای Cortex-A15 و بکار گیری لیتوگرافی 28 نانومتری HPM، مصرف انرژی با همان قدرت پردازشی قبل، کمتر میشود. البته سازندگان وسایل همراه بیشتر به بیشینه کردن قدرت پردازشی علاقه دارند و لذا این جمله برایشان خوشایندتر است: با همان مصرف انرژی قبلی، کارایی افزایش یافته است.
بیشینهی فرکانس کاری از 1.9 گیگاهرتزی که در تگرا 4 شاهد بودیم، به 2.3 گیگاهرتز افزایش یافته است که نتیجهی مستقیم استفاده از لیتوگرافی جدید است. توجه کنید که بیشینهی فرکانس کاری در حالتی که یک یا تمام هستهها فعال باشند، همین مقدار است و در مجموع میتوان گفت که تگرا k1 نسبت به تگرا 4 بیش از 20 درصد قویتر شده است.
انویدیا به حافظهی کش سطح 1 و 2 در تراشهی جدید خود کاری نداشته و لذا کش سطح 1 برای هر هسته، 32 کیلوبایت برای دستورات و 32 کیلوبایت برای دادهها است و 2 مگابایت حافظه نیز به عنوان کش مشترک سطح 2 انجام وظیفه میکند.
بیشینهی فرکانس هستهی پنجم یا همراهیکننده، 1 گیگاهرتز است، اما بیشتر اوقات با سرعت حدود 500 مگاهرتز فعالیت میکند.
واسط حافظهی LPDDR3 یا Low Power Double Date Rate 3 در این تراشهی 64 بیتی، پهنایی برابر با 64 بیت دارد.
انویدیا نسخههای مختلف تگرا کیوان را به صورت PoP، جدا و مخصوص نوتبوکها عرضه خواهد کرد.
حالت دوم، 2 هستهی 64 بیتی و جدید Denver
سه سال پیش در نمایشگاه CES انویدیا اعلام کرده بود که روی هستههای پردازشی خاصی کار میکند که نام رمز آن دِنور است. در سال 2011 هم پیشنمایشی از این هستهها ارایه کرد ولیکن در مورد کاربرد دنور در وسایل همراه صحبتی نشد. اما حالا انویدیا اعلام کرده که در نیمهی دوم سال 2014، نسخهی بعدی تگرا کیوان با دو هسته رونمایی میشود. 2 هستهی 64 بیتی به جای 4 هستهی 32 بیتی Cortex-A15 خواهند نشست که فعلاً جزئیات دقیقی از آن اعلام نشده است.
احتمالاً در نسخهی بعدی تگرا کیوان هم از لیتوگرافی 28 نانومتری HPM استفاده شود. انویدیا اعلام کرده که از نظر اتصال، دو نسخهی تگرا کیوان یکسان هستند. لذا مشخص میشود که هر دو نسخه از واسط 64 بیتی حافظه برخوردارند.
در تگرا کیوان بعدی خبری از هستهی سومی که نقش همراهیکننده را ایفا میکنند، نیست. به جای 5 هسته حالا دو هستهی پردازندهی اصلی جایگزین میشود که از نظر تعداد دستورات اجرا شده در هر سیکل کلاک یا IPC، وضعیت بهتری دارند.
جالب است که همین انویدیا که اولین تراشهی 4 هستهای را برای اندروید رونمایی کرده بود و تمام رقبا به جز اپل و اینتل را به سمت استفاده از هستههای پردازشی بیشتر کشانده بود، حالا خود به سمت استفاده از 2 هستهی پردازشی پر قدرت حرکت کرده و متوجه شده که به شکل بهینهتری میتوان از مساحت تراشه استفاده کرد.
شایعاتی دربارهی معماری 64 بیتی دنور از مدتها پیش مطرح بوده که به ترجمهی باینری برای تبدیل کدهای x86 به یک زبان داخلی و بهینهسازی جهت فرآیند زمانبندی، ارسال و اجرا اشاره میکند. تمام این مراحل قبل از رسیدن دستورات به هستهی پردازشی صورت میگیرند. در حقیقت با به کارگیری این روش، معماری دنور با x86 سازگار نیست، بلکه اصالتاً 32 بیتی و خود را با معماری 64 بیتی ARMv8 سازگار میکند.
هنوز برای اظهار نظر در رابطه با شایعات مطروحه زود است و باید منتظر جزئیات بیشتر دربارهی معماری دنور بمانیم، اما در گذشته هم چنین ترجمهها و بهینهسازیهایی در دنیای تراشهها اتفاق افتاده است.
سازندگان و طراحان تراشهها همیشه به افزایش کارایی نسلهای جدید محصولات خود فکر میکنند، اما همواره به جایی میرسند که بالاخره مجبور میشوند از طراحی خارج از نوبت بزرگتری استفاده کنند. در این صورت توان مصرفی هم دچار یک جهش نامطلوب خواهد شد. علاوه بر این افزایش کارایی ولو جزئی خود مستلزم به کار گیری توان مصرفی بیشتر است. لذا در نهایت توان مصرفی تراشهها افزایش مییابد.
روشی که آرم برای حل این معضل پیشنهاد کرده، استفاده از هستههای اجرای نوبتی است که در مواقع کمکاری وارد عمل شده و با مصرف پایین، امور را انجام دهند.
اگر شایعات در مورد ترجمهی باینری کدها درست باشند، این هم یک روش دیگر برای کاهش توان مصرفی است چرا که بر اساس اعلام انویدیا، دنور یک طراحی 7 تخصیصه است. در این صورت میتوان 7 دستور را در یک سیکل کلاک به صفهای مربوطه اختصاص داد. لذا با ترجمه و بهینهسازی و تکمیل کدها، ممکن است پردازنده از پیچیدگیهای مربوط به زمانبندی و اجرای کدها فارغ شود و موقعیت مناسبتری برای اجرای موازی کدها ایجاد شگردد ودو در نهایت توان مصرفی آن کاهش یابد.
البته تمام مراحل ترجمه و بهینهسازی خود توسط هستههای پردازشی صورت میگیرد. لذا باز هم بخشی از سختافزار به توان مصرفی برای انجام این امور نیاز پیدا میکند. اما نکته اینجاست که استفاده از روش اجرای خارج از نوبت سنتی و قدیمی به توان مصرفی یا زمان بیشتری نسبت به روش ترجمه و بهینهسازی نیاز دارد.
یکی از نکات عجیب در مورد دنور این است که کش سطح 1 آن نامتعادل است به این صورت که برای دستور 128 کیلوبیت و برای دادهها 64 کیلوبایت در نظر گرفته شده است. این موضوع هم دلیلی بر یکتایی بیشتر معماری دنور است و به اجرای موازی دستورات کمک میکند. سرعت کلاک هستههای دنور 2.5 گیگاهرتز عنوان شده که برای چنین تراشهای که به اجرای موازی دستورات علاقه دارد، به نظر زیاد است. مخصوصاً اگر به لیتوگرافی 28 نانومتری HPM توجه داشته باشیم.
انویدیا در CES 2014 نمایشی از اجرای اندروید 4.4 روی هستههای دنور ارایه کرده است ولیکن برای تولید انبوه و استفاده از آن باید تا نیمهی دوم سال 2014 هم صبر کنیم.
پردازندهی گرافیکی تگرا کیوان
با تمام جذابیتی که هستههای 64 بیتی دنور دارند، پردازندهی گرافیکی تگرا کیوان باز هم جالبتر است. همیشه انویدیا از هستههایی به نام GeForce ULP یا Ultra Low Power استفاده میکرد که بسیار کممصرف بودند. این روش غیر یکپارچه چندان بهینه نبود و معمولاً گرفتار محدودیتهای واسط حافظه میشد اما در تگرا کیوان انویدیا تصمیم سرنوشتسازی گرفته است.
از سه سال پیش انویدیا به این فکر افتاد که نقشه راه پردازندههای گرافیک کامپیوتر و وسایل همراه را یکی کند و به همین علت در تگرا کیوان از معماری کپلر که در سری 600 و 700 کارت گرافیکهایش به کار رفته، استفاده میکند. قضیه وقتی جالبتر میشود که مطلع میشویم از این پس انویدیا ابتدا معماری را برای تراشههای موبایل طراحی میکند و بعداً پردازندههای گرافیکی دستاپ را معرفی میکند. البته روند تولید و عرضه به بازار، ممکن است به شکل دیگری باشد.
اینتل هم از سال 200 به بعد همین شیوه را در پیش گرفته و تراشههای خود را ابتدا برای نوتبوکها طراحی میکند و سپس نسخههای قویتر و پرمصرفتر ویژهی دستاپ را با همان ساختار، طراحی مینماید.
کپلری در تراشههای موبایل انویدیا با معماری کامل کپلر در کارت گرافیکهای کامپیوترها هیچ تفاوتی ندارد. ثباتها همان اندازهی قبلی را دارند، کش مشترک L1 همان مقدار قبل است و معماری مجموعه دستورات به صورت 100 درصدی با کپلر ویژهی دستاپ هماهنگ است.
کارت گرافیک GeForce 740M را که دارای 2 واحد SMX یا به عبارتی 384 هستهی CUDA است را در نظر بگیرید، این کارت گرافیک 19 وات انرژی مصرف میکند. 3 وات آن مربوط به اعمال ورودی و خروجی حافظه و ارتباط از طریق پیسیآی اکسپرس و مسایل غیر پردازشی دیگر است. 6 وات آن نشت الکترونهاست. بنابراین 10 وات باقی میماند. با تغییر فرکانس کاری از 1 گیگاهرتز به 900 مگاهرتز و تغییر متناسب ولتاژ کاری، و در نهایت استفاده از یک واحد SMX میتوان کپلر را با 2 تا 3 وات مصرف انرژی معرفی کرد. البته کارها به این سادگی هم نیست ولیکن نشان میدهد که استفاده از یک معماری ویژهی کامپیوترهای پرمصرف در وسایل همراه نیز امکانپذیر است.
همانگونه که اشاره شد، در تگرا کیوان تنها یک واحد SMX با 192 هستهی CUDA حضور دارد. اما این موضوع شبیه یک هیاهوی تبلیغاتی است چرا که موتور تسلیشن و هندسه، نسبت به نسخهی دستاپی کپلر، ضعیف و کوچک شدهاند. محاسبات ممیز شناوری 64 بیتی نیز با نرخی معادل یک بیست و چهارم محاسبات 32 بیتی ممیز شناور قابل انجام است. تعداد واحدهای رندر و بافت به ترتیب 4 و 8 عدد است که نسبت به 16 واحد نسخهی ویژهی کامپیوتر کپلر پایینتر است.
بزرگترین تغییر به ارتباط بین اجزای پردازندهی گرافیکی مربوط میشود. در نسخهی مخصوص کامپیوتر برای ارتباطات اجزا و SMXها، واحدهای رندر و بافت و کنترلر حافظه، فضای زیادی وجود دارد که در نسخهی موبایل کپلر در دسترس نیست. بنابراین ارتباطات کمتر و کمتر میشوند و پیچیدگیها از بین میرود. با کاهش ارتباط اجزاء کارایی هم افت میکند ولیکن با توجه به اینکه تراشههای موبایل بسیار کوچکتر و ضعیفتر از تراشههای دستاپ هستند، مشکلی پیش نمیآید. از دیگر تغییرات میتوان به تنظیم کلاک دقیقتر اشاره کرد که در بهینهسازی توان مصرفی تگرا کیوان موثر است.
انویدیا بخش بافت را به روز کرده تا از قابلیت ASTC پشتیبانی کند. این ویژگی در نسخهی دستاپی وجود ندارد. این کمپانی به فشردهسازی رنگ توسط پردازندهی گرافیکی نیز امیدوار است، در این صورت پهنای باند موردنیاز کاهش مییابد که نه تنها در بازیها بلکه در رندر کردن واسط کاربری هم تأثیرگذار است.
انویدیا با تمام تغییراتی که اعمال کرده، توان مصرفی را به کمتر از 2 وات رسانده که برای وسایل همراه ایدهآل است. برای نمایش عملی این کاهش مصرف انرژی به تصویر زیر توجه کنید که توان مصرفی تراشه و حافظهی رم حین اجرای بنچمارک GFXBench 3.0 به تصویر کشیده است:
طبق نمودار فوق مشخص است که اگر توان پردازشی تگرا کیوان را در حد A7 اپل و S800 کوآلکام پایین بیاوریم، توان مصرفی آن حدود 1.5 برابر کمتر خواهد بود.
فعلاً مشخص نیست که توان مصرفی پردازندهی گرافیکی پس از عرضهی رسمی چند میلیوات است و قدرت آن چه قدر است اما در هر صورت مصرف انرژی بهینهتر از تراشههای کوآلکام و اپل است.
معماری مشابه کارت گرافیک کامپیوترها در خدمت سازندگان بازی
مهمترین مزیت استفاده از معماری کپلر در طراحی تراشهی تگرا کیوان پشتیبانی از واسطهای معروف نرمافزارنویسی و بازیسازی است که شامل OpenGL 4.4، دایرکت ایکس 11 و CUDA 6.0 میشود.
لذا انویدیا به این نکته اشاره کرده که بازیهای ردهاولی که برای پیسی و حتی کنسولهای نسل فعلی عرضه شدهاند را میتوان بدون مشکل خاصی برای تگرا کیوان نیز پورت کرد. البته نمیتوان همان کارایی کارت گرافیکهای پیسی را در بازیهای جدید و پیشرفته تجربه کرد ولیکن ادعای انویدیا مبنی بر اینکه تگرا کیوان در مقایسه با نسل قبلی کنسولهای بازی بسیار قدرتمند است، جای بحث دارد و تا حدی درست است.
با توجه به تصویر زیر به نظر میرسد که تگرا کیوان در حد و اندازهی پردازندهی گرافیکی آخرین نسل کنسوهای بازی ظاهر میشود.
با محاسبهی سرانگشتی میتوان قدرت خام پردازشی تگرا کیوان را به دست آورد. 192 هسته که هر یک 2 فلاپس قدرت دارد و با فرکانس 950 مگاهرتز فعالیت میکند، در مجموع به رقم تقریبی 364 گیگافلاپس میرسیم در حالی که دو کنسول ایکس باکس 360 درجه و پلیاستیشن 3 کمتر از 250 گیگافلاپس قدرت داشتند که البته مجموع توان پردازندهی اصلی و گرافیکی منظور ماست.
بیشینهی کارایی در زمینهی فیلترینگ بافت و همچنین پهنای باند از دو کنسول کمتر است، ولیکن این دو مورد آن قدر نیستند که نتوان بازیهای دو کنسول مورد بحث را برای تگرا کیوان پورت کرد. به هر حال تگرا کیوان اولین تراشهی موبایلی است که نسبت به دو کنسول نسل قبل، توان بیشتری دارد.
انویدیا برای پورت کردن بازیها پلاگینی به نام NSight را برای ویژوآل استودیو طراحی کرده که اجازهی استفاده از مجموعه ابزارهای NDK را به سازندگان بازی میدهد. شاید این پلاگین مراحل پورت کردن یک بازی برای اندروید را چندان ساده هم نکند ولیکن در نگاه اول به نظر مفید و جالب است.
انویدیا پیشنمایشی از پورت کردن بازی Serious Sam 3 را روی تگرا کیوان به نمایش درآورد. در واقع بازیهایی که برای سیستم عامل Steam OS مهیا شدهاند، به راحتی برای اندروید هم پورت میشوند. استفاده از OpenGL مراحل پورت کردن را بسیار ساده میکند. البته برای پورت کردن یک بازی مثل Serious Sam 3 چند هفته زمان لازم است.
پردازش ویدیو و تصویر در تگرا کیوان
در سال 2013 سر و کلهی 2 پردازندهی سیگنالهای تصویری یا ISP در تراشهها پیدا شد که اجازهی عکاسی حین فیلمبرداری یا عکاسی همزمان با دو دوربین عقب و جلو را به سازندگان میداد. در تگرا کیوان علاوه بر استفاده از دو پردازندهی سیگنال تصویری، قابلیتهای بیشتری دیده میشود.
پردازندهی سیگنال تصویری علاوه بر مدیریت کانال اطلاعات یا پایپلاین عکسها و ویدیوها و تبدیل رنگها، برای انجام فوکوس خودکار، تنظیم اکسپوژر یا نورگیری خودکار و تنظیم خودکار توازن رنگ سفید، کاهش نویز، تصحیح لنز و سایر موارد کاربرد دارد.
در تگرا کیوان از نسل سوم پردازندهی سیگنال تصویری استفاده شده که هر پردازنده قادر به پردازش 600 میلیون پیکسل در ثانیه است و هر پردازنده، ورودی 14 بیتی دارد. از دوربینهایی رزولوشن بالا تا نهایتاً 100 مگاپیکسل نیز پشتیبانی میشود. تگرا 4 تنها یک پردازنده برای پردازش 400 میلیون پیکسل در ثانیه داشت و ورودی آن 10 بیتی بود.
تگرا کیوان از نهایتاً 4096 نقطه فوکوس پشتیبانی میکند. یک آرایهی 64 در 64 بخشی برای فوکوس خودکار. کاهش نویز هم تقویت شده و از قابلیتی به نام تنظیم ناحیهای تهرنگ تصویر نیز پشتیبانی میشود. این قابلیت در ترکیب عکسها و بازیابی بخشهایی از محدودهی دینامیکی که به خاطر کوچک شدن پیکسلها از دست رفتهاند، مفید واقع میشود.
وقتی چیمرا معجزه میکند!
در تگرا 4 مجموعهای از قابلیتهای عکاسی و فیلمبرداری به نام Chimera 1.0 وجود داشت. به عنوان مثل تبلت تگرا نوت 7 قادر به دنبال کردن سوژه در هنگام عکاسی بود. HDR همیشه فعال داشت، فیلم حرکت آهسته میگرفت و عکاسی پشت سر هم با رزولوشن کامل هم از ویژگیهای آن بود. حالا نسخهی دوم چیمرا در تگرا کیوان قرار گرفته که قابلیتهای بیشتر دارد.
پانورامای سریعتر، لرزشگیر برای فیلمبرداری، ترکیب 8 تصویر با نورگیری متفاوت حسگر CMOS برای کاهش نویز بیشتر، نمایش زندهی عکاسی با اعمال افکتهای مختلف از امکانات چیمرای نسخهی 2 است.
تگرا کیوان قابلیت فشردهسازی و رمزگشایی ویدیوهایی با عرض 2160 پیکسل و سرعت 60 فریم بر ثانیه و همچنین ویدیوهای 4K با سرعت 30 فریم بر ثانیه را دارد. البته این دو مورد در مورد کدک H.264 است. در مورد H.265 دیکد تنها به صورت سختافزاری نیست بلکه ترکیبی از پردازندهی اصلی و NVENC مورد استفاده قرار میگیرند.
تگرا کیوان قادر به نمایش تصاویر روی نمایشگر 4K از طریق پورتهای eDP 1.4، LVDS و همچنین HDMI نسخهی 1.4b است. از نظر اتصالات تمام نیازهای ممکن پیشبینی شده، 3 درگاه USB 2.0 و 2 درگاه USB 3.0، کارتهای حافظهی eMMC تا نسخهی 4.5.1 و در نهایت پیسیآی اکسپرس با پهنای x4 همگی پشتیبانی شدهاند.
جمعبندی و سخن آخر
انویدیا مطابق معمول هر ساله، یکی دیگر از اعضای خانوادهی تگرا را برای گوشیها و تبلتها عرضه کرده است. در چند سال اخیر با توجه به برتری نسبی و قیمت مناسبتر، بسیاری از سازندگان از تراشههای تگرا استفاده میکردند ولی تدریجاً کوآلکام، اپل و سامسونگ و اخیراً مدیاتک به رقابت تمام عیار با هم پرداخته و وضعیت برای انویدیا دشوارتر شده است.
تگرا کیوان در بخش پردازندهی گرافیکی دچار تغییرات عمده و مفیدی شده به طوری که حالا میتوان بازیهای کنسولها را برای اجرا در اندروید پورت کرد اما سوال اینجاست که آیا سازندگان بازی از پورت کردن بازیهای ساخته شده، سود لازم را به دست میآورند یا نه؟ اگر انویدیا قیمت تگرا کیوان را به صورت رقابتی انتخاب کند، با توجه به قابلیتهای ویژهای که در عکاسی و پردازش سیگنالهای تصویری دارد، احتمال موفقیت آن زیاد است. انویدیا بازار داغ تبلتها را نیز لازم دارد تا به موفقیت کامل برسد. به هر حال این کمپانی از مدتی پیش با سازندگان بازی وارد مذاکره شده و خود را برای فروش هر چه بیشتر حاضر کرده است.
در بخش پردازندهی اصلی نیز انویدیا به روش اینتل و اپل روی آورده، استفاده از دو هستهی پردازشی قدرتمند به جای 4 و در اصل 5 هستهی پردازشی ضعیف و به عبارت دیگر استفاده از دو هستهی Denver به جای 4 هستهی Cortex-A15. این موضوع هم با شایعاتی در رابطه با معماری مجموعه دستورات ARMv8 و ترجمهی باینری دستورات همراه است و باید تا رونمایی رسمی از دومین نسخهی کیوان صبر کنیم تا ببینیم در عمل چگونه ظاهر میشود. فعلاً به نظر میرسد که دنور برای انویدیا یک ریسک است و موفقیت آن قطعی نیست ولیکن روشی که انویدیا برای طراحی پردازندهی اصلی و گرافیک و همچنین پردازندهی سیگنالهای تصویری اتخاذ کرده، به نظر منطقی و مفید میرسد.