فرهنگ کاروشی – Karoshi در ژاپن سبب شده که بسیاری از افراد به دلیل کار بیش از حد جان خود را از دست دهند یا به دلیل فشار زیاد خودکشی کنند.
سی سال پیش وقتی که Junka Kitanaka، جامعه شناس دانشگاه Keio به بررسی فرهنگ کاروشی یا کار زیاد تا سر حد مرگ در ژاپن پرداخت، بسیاری از افراد در کشورهای دیگر تعجب کردند.
در دهه ۱۹۹۰ اخباری از ژاپن منتشر شد که برخی از افراد میانسال از شدت کار زیاد بدنشان دیگر جواب نداده و مردهاند و یا ترجیح دادهاند که خودکشی کنند اما دیگر به محل کار خود برنگردند و این اتفاق به عنوان یک پدیده فرهنگی عجیب در خارج از ژاپن دیده شد.
یتاناکا در یک کنفرانس آکادمیک در برابر مخاطبینی از آمریکای شمالی و اروپا در این باره گفت که آنها نمیتوانستند ذهنیت افرادی را که به روانپزشک مراجعه نمیکردند و تا سر حد مرگ کار میکردند، درک کنند.
چند دهه از آن زمان گذشته و این موضوع دیگر خیلی عجیب نیست. همهگیری این پدیده سبب شده که نگرانیهای گستردهای نسبت به عوارض فیزیکی و روانشناسی ناشی از استرس طولانی مدت، کمخوابی و انزوای اجتماعی پدید آید.
اواسط ماه گذشته سازمان بهداشت جهانی به همراه سازمان بینالمللی کار، اقدام به انتشار یک پژوهش مهم در این رابطه کرد. بر اساس یافتههای این پژوهش، ۷۴۵ هزار نفر در سال ۲۰۱۶ بر اثر سکته و یا مشکلات مربوط به خونرسانی ضعیف توسط قلب جان خود را از دست دادند که علت آن کار کردن بیش از ۵۵ ساعت در هفته بوده است.
برای اولین بار در مقیاس جهانی، ساعات کار زیاد عامل حدود یک سوم از مرگ و میرها شناخته شده است و فرنک پگا که به عنوان پژوهشگر ارشد سازمان بهداشت جهانی در این مطالعه حضور داشته است، گفت: «علیرغم شواهد مشخصی که ارتباط بین کار زیاد و مرگ را نشان میدادند، ما به مدت ۲۰ سال این عامل تأثیرگذار را نادیده گرفته بودیم.»
ژاپنیها برای اولین بار واژه کاروشی را برای این مشکل ابداع کردند. کاروشی به معنی مرگ ناشی از کار زیاد است. اما؛ این پدیده دیگر مختص ژاپن نیست. بحران نفت در سال ۱۹۷۳سبب دگرگونی گسترده در شرایط کاری شد و گزارشهای منتشر شده از مرگ و میر کارگران به ایست قلبی، سکته و یا خودکشی اشاره داشت. اکثر این افراد تا ۶۰ ساعت و یا ۷۰ ساعت و حتی بیشتر در هفته کار کرده بودند تا اینکه کار زیاد در نهایت به مرگ آنها منجر شد.
از آن زمان فشار روی کارگران مرتباً افزایش یافته است. میزان کارگران پاره وقت و پروژهای در ژاپن از ۱۰ درصد در ۱۹۹۰ به ۴۰ درصد رسیده است و البته افرادی که دارای قراردادهای تمام وقت هستند نیز حتی اگر شرایط کاریشان غیرقابل تحمل شود، نمیتوانند شغل خود را ترک کنند.
دولت ژاپن تعداد آسیبهای ناشی از فرهنگ کاروشی در محیط کار را برابر با ۲۰۰ مورد در سال میداند، اما فعالان مدنی این میزان را تا ۱۰ هزار مرگ در سال اعلام کردهاند. همچنین؛ خط تلفن ویژهای توسط شورای دفاع ملی از قربانیان کاروشی ایجاد شده است تا افراد بتوانند از دولت بابت استرس، بیماری و یا از کارافتادگی ناشی از کار خسارت دریافت کنند. این خط تلفن سالیانه بیش از ۱۰۰ تا ۳۰۰ تماس دریافت میکند.
ماکوتو ایواهاشی، از فعالان سازمان حقوق کارگری POSSE در ژاپن گفت که خانواده قربانیان نقشی اساسی در افزایش آگاهی مربوط به فرهنگ کاروشی داشتهاند. وی همچنین افزود: «مردم میدانند کار کردن طولانی مدت میتواند به مرگ منجر شود، اما ۲۰ یا ۳۰ سال پیش چنین موضوعی را نمیدانستند.»
در سال ۲۰۱۶ شینوزو آبه، نخست وزیر سابق ژاپن لایحهای را برای اصلاح نحوه کار ارائه داد. بر اساس این لایحه کارفرمایان باید کارگران خود را مجبور به گرفتن مرخصی میکردند. اما به سبب خلأهای موجود در این قانون، اضافه کار شدید همچنان ادامه یافت. پس از آن برای اولین بار محدودیتی برای میزان اضافه کاری وضع شد. اما میزان تعیین شده ۸۰ ساعت در ماه بود که باز هم فوقالعاده زیاد به حساب میآید.
دولت ژاپن اضافه کار بیش از ۸۰ ساعت در ماه را به عنوان یک عامل خطرناک برای فرهنگ کاروشی میداند، اما نه تنها کار کردن تا این میزان را قانونی اعلام کرده است، بلکه استثنایی نیز قرار داده که در ماههای خاص و بنا بر صلاحدید کارفرما تا ۱۰۰ ساعت اضافه کار نیز مجاز باشد.
ایواهاشی در این رابطه میگوید: «دولت اعلام میکند که اگر تا این میزان کار کنید، ممکن است بمیرید. اما میتوانید تا این میزان کار کنید.»
این اصلاحات در واقع به کارفرمایان آزادی بیشتری برای افزایش ساعات کار و پنهان کردن آستانه کاروشی داده است. البته این شرایط نگران کننده فقط مختص ژاپن نیست و در بریتانیا نیز قراردادهای بدون ساعت ( قراردادی که کارگر قبول میکند در صورت نیاز در اختیار کارفرما باشد و ساعات کاری و نوع کار در آن ذکر نمیشود) وجود دارند و در آمریکا نیز ساعات اضافه کاری به شکل ناعادلانهای تقسیم میشوند. البته جنبش اجتماعی ضد کروشی سبب ایجاد جنبشهای مشابهی در کره و چین نیز شده است.
اما در ژاپن عواقب ناشی از اصلاحات حداقلی در فرهنگی که به اضافه کار مرگبار خو گرفته است، کاملاً مشهود است. فعالان ضد کروشی بر این باورند که قانون باید تغییر کند تا سقف اضافه کار قانونی تا حد زیادی کاهش یابد و همانند اتحادیه اروپا وقفههای حداقلی بین شیفتهای مختلف فرد تعریف شود.
در حال حاضر برای شرکتهایی که قوانین فعلی را نقض میکنند، عملاً مجازاتی اعمال نمیشود و تنها ۳۳۰۰ بازرس کار برای نظارت بر ۶ میلیون شرکت ژاپنی وجود دارد. کارفرماها حتی مجبور نیستند اطلاعات مربوط به ساعات کاری کارمندان خود را ثبت کنند و اکثر آنها نیز چنین کاری را نمیکنند تا مبادا روزی مجبور به ارائه آنها شوند.
اسکات نورث، استاد بازنشسته جامعه شناسی دانشگاه اوساکا، ۳۰ سال از عمر خود را به مطالعه کاروشی اختصاص داده است و بر این باور است که وجه مشترک تمامی موارد کاروشی، ثبت نشدن دقیق ساعات کاری بوده است. سرقت دستمزد از طریق پرداخت نکردن ساعات اضافه کاری به پدیدهای رایج تبدیل شده است و میزان ساعات کاری اعلام شده کارگران معمولاً ۱۶۰ ساعت کمتر از میزان واقعی است.
اولین قدم برای هر کارگر این است که باید ساعات کاری خود را ثبت کند. افراد باید آگاه باشند که کار بیش از حد میتواند به مرگ آنها منجر شود. پس باید از خود مراقبت کنند.
اما دیوید هاجینز، عضو هیئت علمی دپارتمان علوم تصمیم گیری و اقتصاد دانشگاه A & M تگزاس بر این باور است که تعامل بهتر بین مدیران و کارگران میتواند به توسعه مشترک برنامههای کاری موثرتر منجر شود. این تعامل میتواند شامل صحبت درباره ساعات کاری، حجم کار و اهداف شرکت شود تا در نهایت شاهد بهبود برنامههای کاری شرکت و حذف کار بیش از حد و زیاد باشیم. هاجینز همچنین گفت: «با این کار شرکت با نوعی همدردی به کارگر نگاه میکند. آنها واقعاً باید به افراد توجه کنند.»
البته چنین کاری پیش از این نیز سابقه داشته است و استفاده از این تکنیک در شرکت مشاورهای Work Life Balance در توکیو به کاهش ۱۵ درصدی ساعات اضافه کاری منجر شد.
پژوهشگران نگران هستند که با افزایش کارهای پاره وقت و پروژهای و دیگر روندهای کاری در آینده شاهد افزایش ساعات کاری افراد باشیم. سال گذشته، یک مطالعه به بررسی حدود ۳.۱ میلیون کارگر در آمریکای شمالی، اروپا و خاورمیانه پرداخت و اعلام کرد که متوسط میزان کار در یک روز تا ۴۸ دقیقه افزایش یافته است.
اگرچه پژوهش سازمان بهداشت جهانی و سازمان بینالمللی کار توانست به شواهد زیادی در تائید ارتباط بین ۵۵ ساعت کار در هفته و ایجاد خطر جدی برای سلامتی فرد دست پیدا کند ، ولی چنین ارتباطی بین مرگ افراد و یک هفته استاندارد کاری ۳۵ تا ۴۰ ساعته و یا حتی ۴۱ تا ۴۸ ساعته یافت نشد. حتی شواهد محدودی به رابطه بین سکته کردن افراد و یک هفته کاری ۴۹ تا ۵۴ ساعته اشاره دارند.
در میان توصیههای سازمان بهداشت جهانی، قوانین و توافقنامههایی برای محدود کردن سقف ساعت کاری و اقداماتی برای کاهش فقر دیده میشود. اما؛ این سازمان تأکید میکند که دولتها، کارفرمایان و کارگرها همگی با هم باید بر علیه ساعات کار طولانی و مرگ ناشی از آن قدم بردارند.
هاجینز بر این باور است که نمیتوان با مقررات جلوی این موضوع را گرفت و راه حل طولانی مدت این ماجرا در بازار نهفته است. شرکتها باید به کارگران خود به عنوان یک دارایی نگاه کنند تا از آنها حفاظت کنند. از این طریق در هزینههای آنها نیز صرفهجویی خواهد شد. در واقع فرهنگ کاروشی را میتوان به راحتی برطرف کرد. این مشکل کاملاً قابل اجتناب است.