نبردناو به شناورهای فوق سنگین و به شدت مسلحی گفته میشد که زمانی بر آبها حکم رانی میکردند، اما امروزه دیگر هیچ خبری از آنها نیست.
نبردناو یک شناور سطحی بسیار بزرگ است که از زرهی فوق قدرتمند و تسلیحاتی به شدت پرشمار و سنگین برخوردار است. این کشتیهای غول پیکر از اوایل قرن بیستم وارد خدمت شده و نیروی دریایی بریتانیا نخستین سازنده و دارنده آنها محسوب میشد.
نخستین نبردناوی که بریتانیا وارد خدمت کرد دِرِدنات نام داشت. ورود این شناورها به خدمت سبب ایجاد تحولی عظیم در عرصه نبردهای دریایی شد؛ به طوری که هنگام بررسی تاریخچه شناورهای رزمی دریایی تاریخ را به دو بخش پیش از دردنات و پس از آن تقسیم میشود.
با ورود دردنات به خدمت دیگر قدرتهای نظامی وقت نظیر ژاپن نیز به دنبال ساخت چنین شناورهایی رفتند تا برتری دریایی خود را حفظ کنند. در این نوشتار نیز قصد داریم تا 5 مورد از بهترین کلاس نبردناوهای ساخته شده در تاریخ را مورد بررسی قرار دهیم. ناگفته نماند آخرین نبردناو تاریخ نیز مجددا به دست بریتانیا ساخته و در سال 1946 تکمیل و راهی دریا شد. جنگ جهانی دوم دوران اوج تکامل و ساخت چنین شناورهایی محسوب میشود.
رتبه 5: کلاس فرانسوی ریشیلو
در بررسی پنج نبردناو برتر تاریخ از آخر به اول میرویم. کلاس فرانسوی ریشیلو – Richelieu در جایگاه پنجم لیست ما قرار میگیرد. این شناورها نبردناوهایی پرسرعت با 248 متر طول، 35.5 متر پهنا و 44 هزار تن وزن بودند که تولیدشان پیش از جنگ جهانی دوم در سال 1935 آغاز شد. در ابتدا قرار بود 4 فروند شناور از این کلاس تولید شود که در نهایت به 2 فروند محدود ماند.
نخستین شناور موسوم به ریشیلو در سال 1939 به آب انداخته و در ماه می 1940، یعنی درست 8 ماه پس از شروع جنگ جهانی دوم وارد خدمت شد. اما فرانسه به سرعت تسلیم شد و این کشتی را به سنگال فرستاد. در آن جا بریتانیا به کشتی حمله کرد تا آن را وادار کند یا به نبرد با آلمان بازگردد و یا غرق شود. در نهایت کشتی که آسیب دیده بود به کنترل فرانسه آزاد در آمده و به آمریکا پناه برد و در آن جا دستخوش تعمیر و ارتقا قرار گرفت. سپس در سال 1944 راهی نبرد علیه ژاپن در اقیانوس آرام و هند شد. این کشتی در آزادسازی سنگاپور از اشغال ژاپن نقش به سزایی داشت.
دومین فروند به نام ژان بارت گرچه در سال 1940 به آب انداخته شد، اما تا چند سال پس از پایان جنگ جهانی دوم رنگ خدمت را ندید. زیرا آلمان نازی جنگ با فرانسه را پیروز شد و این کشتی که هنوز تسلیحاتش کامل نصب نشده بود برای در امان ماندن به کازابلانکا، پایتخت مراکش، گریخت. پس از پایان جنگ کشتی به فرانسه بازگشت و در سال 1949 وارد خدمت شد.
این شناورها هر یک 6 دیگ بخار با مجموع توان 155 هزار شفت اسب بخار داشتند که نیروی محرکه تولیدی آنها از طریق 4 سیستم انتقال قدرت به 4 پروانه پیشران کشتی منتقل میشد و به آنها امکان میداد با حداکثر سرعت 60 کیلومتر بر ساعت در آب حرکت کنند. مصرف سوخت این دیگها نیز بدین صورت بود که در صورتی که کشتی با سرعت 30 کیلومتر بر ساعت حرکت میکرد، میتوانست 17600 کیلومتر راهپیمایی کند.
بدنه کشتی دارای زرهی به قطر 330 میلیمتر بود که به آن محافظت بسیار بالایی در برابر پرتابههای سنگین دشمن میداد. برجک توپها نیز زره 430 میلیمتری داشت. این شناورها به چند رادار برای پویش سطحی، هوایی و ناوبری مجهز بودند. برای یافتن زیردریاییها نیز سونار داشتند.
از نظر تسلیحات نیز این شناورها قدرت آتش بسیار بالایی داشتند و به 8 توپ سنگین 320 میلیمتری با برد 42 کیلومتر و آهنگ آتش 2 گلوله بر ثانیه به ازای هر توپ مجهز بودند. 9 توپ متوسط 152 میلیمتری با برد بیش از 21 کیلومتر و آهنگ آتش 5 گلوله به ازای هر توپ از دیگر تسلیحات سطح به سطح این شناورها بودند. با استفاده از خرجهای عمقی نیز با زیردریاییها درگیر میشد.
برای دفاع در برابر هواپیماها نیز در ابتدا 12 توپ خودکار 100 میلیمتری، 8 توپ خودکار 37 میلیمتری و 24 تیربار سنگین 13.2 میلیمتری داشت. اما ریشولو پس از ارتقا در آمریکا توپهای 37 میلیمتری و تیربارهای 13.2 میلیمتری حذف و 56 توپ 40 میلیمتری و 48 توپ 20 میلیمتری جایگزین آنها شدند. در ژان بارت نیز 28 توپ 57 میلیمتری جایگزین حذفیات مذکور شدند.
پس از پایان جنگ این کشتیها با استفاده از تجارب بدست آمده به شدت ارتقا یافتند و به جدیدترین تجهیزات الکترونیکی نظیر رادار و سونار جدید مجهز شدند و وزن آنها به 48.2 هزار تن رسید؛ رادار کنترل آتش از جمله تجهیزاتی بود که پس از جنگ روی این شناورها سوار شد. همچنین دو پرتابگر روی هر کدام از آنها نصب و به توان حمل 4 هواپیما دست یافتند.
رتبه 4: کلاس اچاماس ونگارد
جایگاه چهارم به نبردناوهای کلاس اچاماس ونگارد – HMS Vanguard از نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا میرسد. در آن زمان بریتانیا برترین کشتیساز دنیا محسوب میشود و شناورهای بسیار قابلی میساخت. کلاس ونگارد تنها شامل یک شناور که همان اچاماس ونگارد است میشود. این کشتی آخرین نبردناو ساخته شده در تاریخ است که کار ساخت آن اوایل جنگ جهانی دوم آغاز و تا یک سال پس از پایان جنگ ادامه داشت. این ناو در سال 1946 وارد خدمت شد.
در دوران جنگ بریتانیا از بیم آن که مبادا تعداد نبردناوهای آلمان و ژاپن از نبردناوهای آنها پیشی بگیرد، تصمیم به ساخت کلاس جدیدی موسوم به لایِن – Lion گرفت تا در کنار 5 نبردناو کلاس شاه جورج پنجم مقابل نیروی دریایی دشمن قرار گیرد؛ کشتیهای شاه جورج پنجم پرتعدادترین و بهترین نبردناوهای نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا در آن زمان بودند. با این حال مشخص شد به دلایلی نظیر عدم وجود توپهای دوقولوی 381 میلیمتری به اندازه کافی، شناورهای کلاس لاین به موقع آماده نخواهند شد؛ این شناورها قرار بود هر یک 4 برجک دوقولو توپ 381 میلیمتری داشته باشند.
پیرو این موضوع نیروی دریایی بریتانیا تصمیم گرفت تا 4 برجک دوقولویی که از تغییر کاربری نبردناوهای جنگ جهانی اول خود موجود داشت را تنها صرف ساخت یک شناور کند؛ به این امید که با تمرکز روی ساخت تنها یک شناور به جای 6 شناور از کلاس لاین، نبردناو جدید خود را زودتر آماده سازد.
با این حال به دلیل تغییر طراحی و کشتی تا یک سال پس از پایان جنگ نیز آماده نشد. هرچند این کشتی دیرتر از زمان مورد نظر وارد خدمت شد، اما در نهایت یک شناور بسیار قدرتمند از آب در آمد و ترکیبی از سرعت بالا در کنار قدرت آتش بسیار زیاد به همراه زرهی قدرتمند را باهم داشت.
هشت دیگ بخار لولهای کشتی قدرتی معادل 130 هزار شفت اسب بخار فراهم میکردند که پس از انتقال به 4 پروانه پیشران، به کشتی 51.4 هزار تنی امکان حرکت با سرعت 60 کیلومتر بر ساعت را میداد. مصرف سوخت نیز بدین صورت بود که با پر بودن کامل مخازن سوخت و حرکت با سرعت 30 کیلومتر بر ساعت، کشتی میتوانست 15300 کیلومتر مسافت بپیماید.
بدنه 248.2 متری این کشتی به زرهی با حداکثر ضخامت 356 میلیمتر محافظت میشد و 33 متر پهنا داشت. در زمینه تجهیزات الکترونیکی این کشتی یک رادار پیش اخطار، یک رادار جستجو، یک رادار ارتفاع یاب و 17 رادار کنترل آتش برای هدایت توپهای ضد هوایی پرشمارش داشت.
از نظر توان آتش این شناور 4 برجک داشت که هر یک پذیرای یک جفت توپ سنگین 381 میلیمتری بود؛ این 8 توپ برای درگیری سطح به سطح بوده و هر یک نزدیک به 40 کیلومتر برد و آهنگ اتش 2 گلوله بر دقیق داشتند. علاوه بر این 8 برجک دیگر داشت که مجموعا پذیرای 16 توپ متوسط 133 میلیمتری با برد 22 کیلومتر و نواخت آتش 8 گلوله بر دقیقه به ازای هر توپ برای درگیری سطح به سطح بودند. 73 توپ خودکار 40 میلیمتری آن نیز برای دفاع هوایی و در وهله بعدی برای درگیری با شناورهای دشمن در برد کم کاربرد داشتند که هر یک از این توپها 10 کیلومتر برد داشت و 120 گلوله در دقیقه شلیک میکرد.
اچاماس ونگارد آخرین نبردناو ساخته شده در جهان بود. این کشتی به عنوان پرچمدار نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا و بهترین نبردناو این قوا تا سال 1960 نیز در خدمت بود و نهایتا در همان سال 1960 پس از خروج از خدمت، اوراق شد.
رتبه 3: کلاس آلمانی بیسمارک
کلاس بیسمارک – Bismarck شامل دو نبردناو به نامهای بیسمارک و تریپتز بود بود و گل سرسبد نبردناوهای کریگسمارینه (نیروی دریایی آلمان نازی) محسوب میشدند؛ این قوا مجموعا 4 نبردناو داشت که دو عدد دیگر از کلاس شارنهورست بودند.
کار ساخت کلاس بیسمارک پیش از جنگ در سال 1936 آغاز و هر دو تا نیمه اول سال 1939 به آب انداخته شده بودند. کمی پس از شروع جنگ در نیمه دوم سال 1939 هر دو کشتی با قدرت وارد میدان نبرد شدند و قدرتمندترین شناورها در زمان ورود به خدمتشان بودند. در طول جنگ نبردناو تریپتز ارتقا یافتد و همین امر سبب شد وزنش به 52 هزار تن برسد، از این رو سنگینترین نبردناو ساخته شده در اروپا محسوب میشود؛ در حالی که خود بیسمارک بیش از 50 هزار تن وزن داشت.
بدنه این شناورها 251 متر طول و 36 متر پهنا داشت و با زرهی به قطر 320 میلیمتر حفاظت میشد. هر کدام از آنها 12 دیگ بخار داشتند که مجموع توان تولیدیشان در بیسمارک 148.12 هزار شفت اسب بخار و در تریپتز نیز 161 هزار شفت اسب بخار بود. هر دو کشتی با کمک 3 پروانه پیشران به جلو حرکت کرده و 60 کیلومتر بر ساعت سرعت داشتند. دلیل یکسان بودن سرعت با وجود توان بیشتر دیگهای تریپتز، وزن بالاتر آن بود. مسافتی که با مخازن سوخت پر هنگام پیمایش با سرعت 35 کیلومتر بر ساعت طی میکردند نیز 16.43 هزار کیلومتر بود. هر یک از این دو شناور 4 هواپیمای آبنشین نیز همراه خود حمل میکردند.
در زمینه تسلیحات هر دو شناور 8 توپ سنگین 380 میلیمتری با برد 36.5 کیلومتر و آهنگ آتش 2.5 گلوله در دقیقه به ازای هر توپ برای نبرد سطح به سطح داشتند؛ این 8 توپ به صورت دو تایی در 4 برجک با زره 360 میلیمتری پذیرایی میشدند. تسلیحات ثانویه آنها نیز از 6 برجک هر کدام با یک جفت توپ 150 میلیمتری تشکیل میشد که هر توپ 23 کیلومتر برد داشت و 8 گلوله در دقیقه شلیک میکرد. 16 توپ خودکار 105 میلیمتری با برد 11.5 کیلومتر و شلیک 18 گلوله در دقیقه در کنار 12 توپ 37 میلیمتری دیگر هر یک با برد 8.5 کیلومتر و آهنگ آتش 30 گلوله در دقیقه تسلیحات ضد هوایی آن نبردناوها بودند. بیسمارک 12 توپ 20 میلیمتری با برد 6 کیلومتر و نواخت آتش 280 گلوله در دقیقه برای دفاع هوایی داشت که در تریپتز پس از ارتقا تعدادشان به 58 عدد افزایش یافت. علاوه بر این تریپتز 8 لوله برای پرتاب اژدر 533 میلیمتری نیز داشت.
این دو خواهر سرنوشت جالبی نداشتند. بیسمارک در سال 1941 هنگامی که در اقیانوس اطلس بود، با هواپیماها و شناورهای رزمی بریتانیایی وارد نبردی 2 روزه گردید و نهایتا غرق شد. 6 ماه پیش از شکست آلمان، تریپتز هنگامی که در آبهای شهر بندری ترومسه در نروژ حضور داشت، مورد حمله هوایی بمب افکنهای نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا قرار گرفت و 2 بمب 5.5 تنی به طور مستقیم به آن برخورد کردند. انفجار دو بمب سبب شد مخزن مهمات یکی از 4 برجک توپها 380 میلیمتری آتش گرفته و منفجر شود. در پی این حمله 1957 نفر از خدمه، یعنی 95 درصد از افراد حاضر در کشتی جان خود را از دست دادند و تریپتز نیز واژگون شد. پس از آن آلمان و نروژ به طور مشترک کشتی را اوراق کردند.
رتبه 2: کلاس آمریکایی آیووا
در طول جنگ جهانی دوم آمریکا بیشترین تعداد نبردناو را در خدمت داشت و نبردناوهای پرسرعت کلاس آیووا – Iowa پیشرفتهترین جوانترین نوع از این شناورها بودند که جنگ جهانی دوم به خود دید. تصمیم ساخت این کشتیها طی «برنامه جنگ نارنجی» اتخاذ گردید. این برنامه پس از جنگ جهانی اول به منظور آماده شدن جهت درگیری احتمالی با ژاپن آغاز شد و ساخت یک نبردناو قدرتمند که بتواند با رزمناوهای سریع ژاپنی کلاس کنگو مقابله کند یکی از بندهای آن بود.
در آن زمان نبردناوهای آمریکایی عموما تا 39 کیلومتر بر ساعت سرعت داشتند، در حالی که رزمناوهای کنگو با 51 کیلومتر بر ساعت در آب حرکت میکردند. آمریکاییها تصمیم گرفتند تا شناوری بسازند که در زمینه سرعت از رقبای ژاپنی خود سریعتر باشد که حاصل کلاس آیووا شد که با سرعتی بیش از 65 کیلومتر بر ساعت حرکت میکردند.
دو عدد از این کشتیها 2 ماه قبل از شروع و دو عدد دیگر 10 ماه پس از آغاز جنگ جهانی دوم سفارش داده شدند. با این حال در آن زمان آمریکا هنوز وارد جنگ نشده بود. کار ساخت هر 4 کشتی هنگامی که شعلههای جنگ جهانی دوم در اروپا زبانه میکشید آغاز شد. پس از حمله ژاپن به بندر مروارید واقع در ایالت هاوایی، آمریکا رسما وارد جنگ شد و به ژاپن اعلان جنگ داد. روشن شدن ماشین جنگی آمریکا سبب شد صنعت این کشور رشدی شگفت انگیز را تجربه کند و کار ساخت این شناورهای 100 میلیون دلاری سرعت بیشتری گرفت؛ تا این که نخستین کشتی 8 ماه پس از ورود آمریکا به جنگ به آب انداخته و کمی بعد رسما وارد خدمت شد.
کلاس آیووا شامل 4 شناور بود که با 270.4 متر طول و 33 متر پهنا، بزرگترین نبردناوهای ساخته شده در تاریخ هستند. زره در بدنه این کشتیها 368 میلیمتر و در برجک توپهایش تقریبا 500 میلیمتر قطر داشت و وزن کلی آنها نیز به 61 تن میرسید. هر یک از این کشتیها 8 دیگ بخار داشتند که مجموعا 212 هزار شفت اسب بخار توان داشتند؛ هیچ نبردناو دیگری حتی نزدیک به این رقم توان نداشت. نیروی محرکه تولیدی توسط این دیگهای بخار و توربینها به 4 پروانه پیشران منتقل میشد. مصرف آنها نیز به این صورت بود که هنگام حرکت با سرعت 30 کیلومتر بر ساعت، 28 هزار کیلومتر مسافت را میپیمودند؛ بدین ترتیب دوربردترین نبردناوهای تاریخ نیز تلقی میشدند.
از نظر تسلیحاتی هر کشتی 3 برجک اصلی داشت که هر برجک پذیرای 3 توپ فوق سنگین 406 میلیمتری با برد 40 کیلومتر و نواخت آتش 2 گلوله در دقیقه به ازای هر یک از 9 توپ بود. 20 توپ متوسط چندمنظوره 127 میلیمتری با برد نزدیک به 20 کیلومتر و نواخت آتش 15 گلوله در دقیقه داشت که علیه اهداف سطحی و حتی هوایی به کار میرفتند. همچنین به 80 توپ ضد هوایی 40 میلیمتری مسلح بودند که هر یک از این توپها 10 کیلومتر برد داشت و 120 گلوله در دقیقه شلیک میکرد. در کنار این 50 توپ 20 میلیمتری دیگر برای شکار هواپیماها داشت که هر کدام 450 گلوله در دقیقه شلیک میکرد و 7.5 کیلومتر برد داشت.
چهار نبردناوکلاس آیووا با این ترکیب تسلیحات در نبردهای خود نیروی دریایی امپراتوری ژاپن پیروز بودند و تعداد زیادی از شناورهای آنها را به اعماق آبها فرستادند. این شناورها برای شکست دادن ژاپن در نبردهای زیادی شرکت کرده و بارها هدف حملات پرشمار هوایی و دریایی ژاپن قرار گرفتند اما موفق شدند عملیاتی بمانند. سر انجام با تسلیم شدن ژاپن، هر 4 نبرد ناو در بندر توکیو پهلو گرفتند و امپراتور هیروهیتو با قدم نهادن در نبردناو یواساس میزوری (از کلاس آیووا)، تسلیم نامه کشورش را روی آن کشتی امضا و به ژانرال آرتور مکداگلاس تحویل داد.
پس از پایان جنگ جهانی دوم، این نبردناوها به جنگ کره اعزام شدند تا در نخستین رویارویی آمریکا با کمونیستها شرکت کنند. با توجه به این که بر خلاف ژاپن، کره شمالی نیروی دریایی نداشت، این شناورهای غول پیکر اهداف مورد نظر در ساحل را گلوله باران میکردند و دیگر خبری از درگیری کشتی با کشتی در دریا نبود. جنگ ویتنام نیز به همین روال گذشت.
در دهه 80 نیروی دریایی آمریکا تصمیم به ارتقا تسلیحات این شناورها با توجه به اقتضای زمان گرفت و هر 4 کشتی را موشکهای کروز مسلح نمود. هر نبردناو کلاس آیووا 32 پرتابگر موشک کروز توماهاوک و 16 پرتابگر موشک کروز ضد کشتی هارپون داشت. هم چنین هر کدام از آنها برای دفاع از خود در برابر موشکهای کروز ضد کشتی به 4 سیستم دفاع نزدیک و نقطهای فالانکس مجهز بودند. این کشتیها با تسلیحات جدید خود در جنگ خلیج فارس علیه عراق شرکت کرده و اهداف نظامی در این کشور را هدف موشکهای کروز و گلوله توپهای فوق سنگین خود قرار دادند.
این کشتیها در زمان جنگ جهانی دوم هر یک 2 پرتابگر داشت و 3 هواپیمای آب نشین با خود حمل میکرد. در زمان جنگ کره این هواپیماها جای خود را به 3 هلیکوپتر دادند. در زمان جنگ خلیج فارس نیز هر یک 5 پهپاد همراه داشتند. کلاس آیووا تا سال 1992 نیز در خدمت نیروی دریایی بود، اما امروزه هر 4 شناور آن تبدیل به موزه شدهاند.
رتبه 1: کلاس ژاپنی یاماتو
و اما برترین نبردناوی که تاریخ به خود دید محصولی از سرزمین آفتاب تابان است. ژاپن در دهه 1930 متوجه شد که قادر نیست پا به پای آمریکا نبردناو بسازد. از این رو تصمیم گرفت شناورهای فوق سنگینی داشته باشد که در صورت بروز جنگ، هر کدام از آنها قادر باشد همزمان با چند شناور آمریکایی درگیر شود. حاصل این مطالعات پروژه یاماتو بود که در ابتدا ژاپنیها میخواستند شامل 5 کشتی باشد، اما در نهایت به 2 فروند محدود شد.
کار ساخت این کشتیها در سال 1937 و 1938، پیش از شروع جنگ، آغاز و هر دو تا پیش از جدی شدن درگیریها برای ژاپن و حمله به آمریکا، به آب انداخته شدند. نخستین کشتی به نام یاماتو درست 9 روز پس از حمله ژاپن به آمریکا در بندر مروارید رسما وارد خدمت شد. دومین شناور به نام موساشی نیز 7 ماه بعد رسما عملیاتی گردید.
هر کشتی کلاس یاماتو 12 کوره بخار داشت که با مجموع توان تولیدی 150 هزار شفت اسب بخار، 4 پروانه پیشران کشتی را به حرکت در میآورد و آن را قادر میساخت به سرعت 51 کیلومتر بر ساعت برساند. برد آنها نیز با سرعت 30 کیلومتر بر ساعت 13300 کیلومتر بود.
هر کشتی 263 متر طول و 39 متر عرض داشت. وزن هر کدام نیز به 72 تن میرسید و از این حیث تنها نبردناوهای ساخته شده در تاریخ هستند که از نبردناوهای آیووا سنگینتر بودند. اما از نظر ابعادی پس از دشمنان آمریکایی خود قرار میگرفتند. اما دلیل وزن بالای این کشتیها زره قدرتمند 410 میلیمتری بدنه آنها بود که هیچ رقیبی نداشت. در برجکهای اصلی نیز قطر زره به 650 میلیمتر میرسید تا مانع از آسیب دیدن مخزن مهمات توپها شوند. هر شناور 2 پرتابگر داشت و 7 هواپیمای آب نشین با خود حمل میکرد.
هر کشتی کلاس یاماتو 9 توپ فوق سنگین 460 میلیمتری داشت که در آرایش 3 عددی کنار یکدیگر در 3 برجک قرار گرفته بودند. این توپ سنگینترین توپ ساخته در تاریخ است و گلولههایی به وزن 1.5 تن را با آهنگ آتش 2 گلوله به ازای هر توپ تا برد 42 کیلومتر علیه اهداف سطحی شلیک میکرد. همچنین 16 توپ 155 میلیمتری با برد 27.5 و آهنگ آتش 5 گلوله در دقیقه برای درگیری با اهداف سطحی داشت. 12 توپ 127 میلیمتری با آهنگ اتش 14 گلوله در دقیقه و برد آتش 15 کیلومتر نیز دیگر تسلیحات این کشتی برای درگیری با اهداف اهوایی و همچنین سطحی بودند. 24 توپ ضدهوایی 25 میلیمتری داشتند که هر کدام 5.5 کیلومتر برد و سرعت اتش 260 گلوله در دقیقه داشتند. 4 تیربار سنگین 2 لول 13.2 میلیمتری با نواخت آتش 450 گلوله در دقیقه و برد 7.2 کیلومتر سبکترین تسلیحات این شناور فوق سنگین بودند.
این دو کشتی بارها به مصاف دشمنان یانکی خود رفتند و در حالی که شمار آمریکاییها بیشتر بود، به مقابله با آنها پرداختند. مثلا در نبردی اطراف فیلیپین یاماتو در خط مقدم نبرد حضور داشت و با توپهای فوق سنگینش آمریکاییها را زیر آتش خود گرفت و 1 ناو هواپیمابر در کنار 3 ناوشکن آمریکایی را غرق کرد.
و اما خواهران یاماتو نیز سرنوشتی تلخ مانند خواهران بیسمارک داشتند. موساشی در اکتبر 1944 در حالی که مشغول یک عملیات ترابری در دریای سیبویان بود، توسط ناو هواپیمابر آمریکایی یواساس اینترپید کشف و هدف موج حملات هوایی هواپیماهای این ناو و 4 ناو هواپیمابر دیگر قرار گرفت و در نهایت پس از اصابت مستقیم 17 بمب و 19 اژدر، غرق شد.
یاماتو نیز در آوریل 1945 در حالی که راهی یک ماموریت بدون بازگشت جهت پشتیبانی آتش از نیروهای ژاپنی مدافع جزیره اوکیناوا بود، پیش از آن که به میدان نبرد برسد هدف حمله 400 هواپیمای آمریکایی قرار گرفت و در ژرفای آبها آرام گرفت. این دو نبردناو گرچه بهترین بودند، اما آمریکا آنقدر آنها را زیر موج حملات بیشمار خود گرفت که در نهایت غرق شدند. در ابتدا قرار بود 5 یاماتو ساخته شود، اما تنها 3 عدد به مرحله ساخت رسیدند و از این تعداد یکی از آنها تبدیل به ناو هواپیمابر شد. کلاس یاماتو آنقدر عالی بود که آلمان نازی قصد داشت بر اساس آن برای خود نبردناو بسازد که البته زمان کافی را در اختیار نداشتند.
نبردناوها گرچه شناورهای غول پیکری بودند که در زمان خودشان غرق کردنشان بسیار مشکل بود، اما با پیشرفت تسلیحات همان جثه بزرگ سبب شد تا به هدفی آسان تبدیل شوند. ظهور اژدرها و موشکهای ضدکشتی و ورود به خدمت ناوشکنهای موشکانداز که از کیلومترها دورتر از برد آتش نبردناو میتوانستند آن را هدف قرار دهند سبب شد دارندگان این شناورها تصمیم به بازنشسته کردن آنها بگیرند.