نقد بازی Halo Infinite

نقد و بررسی بازی Halo Infinite – هیلو اینفینیت؛ رستگاری مردِ از گور برخاسته

هیلو اینفینیت شاید انقلابی نباشد، اما فصل تازه‌ای را برای مجموعه آغاز می‌کند. در نقد بازی Halo Infinite به بخش‌ داستانی این اثر موردانتظار پرداخته‌ایم.

از بازی Halo Infinite انتظارات به قدری بالا بود که سرنوشتی شبیه به «سایبرپانک 2077» را در طالع آن می‌دیدیم اما خوشبختانه، همان چیزی است که طرفداران نیاز داشتند: به طور همزمان، یک بازگشت به عقب و یک قدم روبه جلو.

وقتی اعضای استودیوی «بانجی» (Bungie) تصمیم گرفتند تا یک بازی جدید مبتنی بر اِلمان‌های «ماراتن» (Marathon) بسازند، شاید هرگز تصورش را هم نمی‌کردند که در نهایت به یکی از بزرگ‌ترین مجموعه بازی‌های تاریخ تبدیل شود. «هیلو: نبرد تکامل» (Combat Evolved) دنیای بازی را تحت تاثیر قرار داد و از پایه‌گذاران ژانر شوتر اول شخص مدرن بود.

موفقیت‌های مجموعه با قسمت‌های بعدی ادامه پیدا کرد و در «هیلو ریچ» (Halo: Reach) به بالاترین نقطه رسید؛ یک پیش‌درآمد که حتی از نسخه‌های اصلی هم حماسی‌تر بود و نشان داد بدون حضور «مستر چیف» هم می‌توان قسمت‌های درخشانی از این سری تولید کرد. هیچ چیز نمی‌توانست هیلو را متوقف کند، این مجموعه متولد شده بود تا یکی از بهترین‌های تمام دوران باشد اما آیا بدون بانجی، چنین چیزی امکان‌پذیر بود؟

با جدایی «بانجی» از مایکروسافت، این مجموعه به یک خالق جدید نیاز داشت. در همین راستا، مایکروسافت یک استودیوی جدید افتتاح کرد تا به صورت اختصاصی بر روی قسمت‌های بعدی کار کند: «343 اینداستریز» (343Industries)، استودیویی که از همان اول قابل پیش‌بینی بود شرایط برایش مساعد پیش نخواهد رفت.

این استودیوی نوپا، کار سختی در پیش داشت و باید جا پای یکی از بهترین استودیوهای بازی‌سازی جهان می‌گذاشت. قسمت چهارم، اولین تلاش آن‌ها برای نزدیک شدن به ساخته‌های بانجی بود، تقلایی که تا حدودی جواب داد اما چیز تازه‌ای به مجموعه اضافه نکرد. ما با یک نسخه‌ی کاملا استاندارد روبرو بودیم که جادوی گذشته را ندارد.

اما قسمت پنجم، ضعف‌های 343 اینداستریز را بیشتر به رخ کشید و یک پیام واضح برای استودیوی سازنده و شرکت ناشر داشت: مسیر مجموعه باید عوض شود. حالا این اتفاق با هیلو اینفینیت رخ داده است؛ نسخه‌ای بی‌همتا، یادآور روزهای خوب گذشته و نوید دهنده‌ی اتفاقات خوب آینده.

یک مسیر داستانی متفاوت

سازندگان، اینفینیت را یک «سافت ریبوت» توصیف کرده‌اند و از همان ثانیه‌های ابتدایی، این نکته به وضوح به چشم می‌خورد. بازی اگرچه ادامه‌‌دهنده‌ی بعضی از خطوط داستانی قسمت‌های پیشین است اما سعی می‌کند مستقل باشد و به آن‌ها تکیه نکند. یکی از مشکلات اساسی «هیلو 5» این بود که فرض را بر این می‌گذاشت بازیکن به طور حتم با مجموعه آشنایی قبلی دارد و بسیاری از جزئیات فرعی آن را می‌داند، مثلا اینکه «رَمپنسی» (Rampancy) چیست و چگونه اتفاق می‌افتد.

نقد بازی Halo Infinite

بخش اعظمی از داستان اینفینیت در «زتا هیلو» رخ می‌دهد، هیلوئی آسیب‌دیده که در پیشبرد نقشه‌های «بَنیشد» نقشی کلیدی دارد.

این بار، حتی کسی که قسمت‌های پیشین را تجربه نکرده هم یک درک نسبی از اتفاقات پیدا می‌کند که ناشی از حضور شخصیت «وِپِن» (Weapon) است. هوش مصنوعی جدید بازی، همانند بازیکنان تازه‌وارد، چیزی از ماجراهای گذشته نمی‌داند و سوال‌های زیادی می‌پرسد (که سوال‌های بازیکن است) تا از ابهامات داستانی کاسته شود.

مثلا برای شما سوال پیش می‌آید که «بَنیشد» (Banished) چه کسانی هستند و از کجا آمده‌اند. کسانی که «هیلو وارز 2» را بازی نکرده‌اند، شاید شناخت چندانی از آن‌ها نداشته باشند، سازندگان بواسطه‌ی «وِپِن»، این مشکلات را تا حد زیادی حل کرده‌اند.

پس از آزمون و خطاهای فراوان، 343 اینداستریز سرانجام در این قسمت متوجه شده که پیرنگ قصه‌اش را چگونه عرضه کند. هیلو 5 داستان جذابی داشت اما جذاب روایت نمی‌شد، اینجا با داستان پرکششی روبرو هستیم که اتفاقا روایت سینمایی و دراماتیکی دارد، ضمن اینکه تلاش زیادی در راستای «معماسازی» شده تا مخاطب کنجکاو باقی بماند. شاید بسیاری از سوالات شما تا بخش‌های پایانی، پاسخ داده نشود اما می‌توانید مطمئن باشید که جواب‌های قانع‌کننده‌ای خواهید گرفت.

نقد بازی Halo Infinite

«فرناندو اسپارزا» حالا یکی از دوستان وفادار مسترچیف است که احتمالا او را در ماجراجویی‌های بعدی نیز همراهی خواهد کرد.

بازگشت مسترچیف اولین چیزی است که در بازی خودنمایی می‌کند. در قسمت قبل، به حاشیه رفتن این شخصیت، آزاردهنده جلوه می‌کرد. او اگر به کلی از بازی غایب بود، احتمالا طرفداران حس بهتری پیدا می‌کردند. از طرف دیگر، همه بر باور بودند که قلب و روح این مجموعه را رابطه‌ی مستر چیف و «کورتانا» تشکیل می‌دهد؛ رابطه‌ای که فراتر از عشق یا وفاداری است، آن‌ها بخشی از وجود یکدیگر هستند و در کنار هم معنا پیدا می‌کنند.

بنابراین، هیچ چیز دردناکتر از این نبود که شاهد جدایی آن‌ها باشیم اما این اتفاق در پایان هیلو 4 رخ داد، جایی که کورتانا برای نجات چیف، خودش را فدا کرد. این اختتامیه‌ی تلخ، قطعا نمی‌توانست پایانی برای کورتانا باشد و او در قسمت پنجم بازگشت اما در کالبدی متفاوت: موجودی که می‌خواهد بشریت را نابود کند و دیگر از کسی دستور نمی‌گیرد. هیلو 5 ضعف‌های فراوانی داشت اما دقیقا در جایی به پایان رسید که حساس‌ترین نقطه‌ی کل مجموعه بود؛ لحظاتی که رعشه بر تن هر کسی می‌انداخت و از حمله‌ی قریب‌الوقوع کورتانا به کره‌‌ی زمین خبر می‌داد.

هیلو اینفینیت در اولین قدم، آن پایانِ نفس‌گیر را تقریبا نادیده می‌گیرد و رویدادها را از نقطه‌ی صفر آغاز می‌کند. افتتاحیه‌ی بازی (که حدود یک سال پس از اتحاد هوش‌های مصنوعی رخ می‌دهد)، مبارزه‌ای است میان مستر چیف و رهبر «بَنیشد»، «اِتریاکس» (Atriox) که با شکست خوردن چیف، رها شدن او در فضا و شکست مطلق ارتش کره‌ی زمین (UNSC) به پایان می‌رسد.

شش ماه بعد، یکی از معدود انسان‌های باقی‌مانده، چیف را پیدا می‌کند و او را به زندگی بازمی‌گرداند. ما متوجه می‌شویم که کورتانا، اِتریاکس را کشته و سپس توسط وِپِن (که خود، دست‌پرورده‌ی «دکتر هالزی» به حساب می‌آید) از بین رفته اما آیا کورتانا واقعا دیگر وجود ندارد؟ و اصلا چرا اِتریاکس کشته شده است تا یکی از زیردستانش، «اشِرام» (Escharum) جای او را بگیرد و شخصیت‌منفی اصلی بازی شود؟

نقد بازی Halo Infinite

«اشِرام» بیشتر از اینکه عمل کند، حرف می‌زند. او دشمنی است که نمی‌توان چندان جدی‌اش گرفت، البته شاید در بخش‌های پایانی بازی، احساس بهتری نسبت به او پیدا کنید.

مستر چیف پس از احیا و آگاه شدن از وضعیت قرمز بشریت، نه تنها مضطرب نمی‌شود بلکه در قامت یک رهبر و یک ناجی، با آرامش خاصی صحبت می‌کند و نشان می‌دهد که وجه تمایز او با دیگر ابرسربازان در چیست. این دقایق است که ما را مطمئن می‌کند سازندگان می‌خواهند یک برداشت «انسانی‌تر» از مستر چیف ارائه دهند.

مردی که در آستانه‌ی فروپاشی نژاد انسان‌، همچنان به آینده امیدوار است و حتی گاهی می‌توانیم غم و اندوه او را که در پشت ماسک پنهان شده است، لمس کنیم. همانند جایی که «خلبان» به چیف می‌گوید: «بَنیشد پیروز شده است و احتمالا ما دو نفر، تنها انسان‌های باقی مانده هستیم»، او در جواب می‌گوید: «پس هنوز امید هست».

نقد بازی Halo Infinite

وپن: «زیبا است، نیست؟»

مستر چیف در این قسمت، بهترین شخصیت‌پردازی ممکن را دارد. او یک ماشین آدمکشی نیست، احساسات در وجودش رخنه کرده و رفتار مهربانانه‌اش با وپن از همین جا نشات می‌گیرد. شاید یکی از لحظات زیبای بازی، جایی باشد که مستر چیف از هواپیما به محیط اطراف «زتا هیلو» نگاه می‌اندازد و سپس وپن را هم بیرون می‌آورد تا این زیبایی‌ها را ببیند. یا جایی که «اسپارتان گریفین» در آغوش چیف، جان خود را از دست می‌دهد؛ چیف برای لحظاتی سکوت می‌کند و جواب هیچکس را نمی‌دهد.

این لحظات کوچک هستند که به بخش داستانی بازی Halo Infinite ارزش می‌دهند. چیف گاهی دیالوگ‌های طنزی هم می‌گوید که در تلفیق با لحن و تُن صدای او، مطابق معمول جواب می‌دهد و ابعاد انسانی وی را پررنگ‌تر می‌کند.

شخصیت‌پردازی خلبان به عنوان یک آدم معمولی محافظه‌کار که فقط می‌خواهد زنده بماند و از هر نبردی ترس دارد، قابل قبول است اما برگ برنده‌ی بازی را باید وپن بدانیم. این هوش مصنوعی جدید که حضورش در بازی ضروری به نظر می‌رسید، در تمامی ثانیه‌ها، بامزه و نکته‌سنج است.

نقد بازی Halo Infinite

«وِپِن» حتی با اینکه نام مشخصی ندارد اما در عین ناباوری توانسته جای خالی کورتانا را به بهترین شکل پر کند. «شاید» در آینده‌ی نزدیک بتوانیم او را کورتانای جدید خطاب کنیم.

وپن یک جایگزین شایسته برای کورتانا محسوب می‌شود و قطعا پس از تجربه‌ی این نسخه، دلتان می‌خواهد یک بازی مستقل پیرامون تعامل وپن و کورتانا ساخته شود. وپن دوست‌داشتنی از این پس با «نامی جدید»، یکی از اجزای جدایی‌ناپذیر دنیای هیلو خواهد بود اما باید امیدوار باشیم اتفاقاتی که برای کورتانا رخ داد، برای او تکرار نشود (رَمپنسی. و اینکه هر کدام از این هوش‌های مصنوعی یک تاریخ انقضا دارند).

اما چیزی که کمی از حماسی‌ بودن این قسمت می‌کاهد، شخصیت‌منفی‌های آن است. ارتش یاغی «بَنیشد»، واقعا آن‌قدرها ترسناک به نظر نمی‌رسد و نمی‌توان آن‌ها را چندان جدی گرفت. شاید اِتریاکس می‌توانست شرایط را تغییر دهد اما با مرگ وی (که سوال‌برانگیز است و جوابش هم مشخص می‌شود)، حالا این «اشِرام» است که «بنیشد» را رهبری می‌کند.

او به شکلی طراحی شده که گاهی حس می‌کنید قرار است یک مهره‌ی فرعی باشد (که تا حدی، این‌گونه است). سازندگان تلاش زیادی کرده‌اند تا این مزدوران را خطرناک جلوه دهند اما این «خطرناک بودن» چندان حس نمی‌شود.

نقد بازی Halo Infinite

«هاربینگر» از متحدان «بنیشد» است اما انگیزه‌های او کاملا مشخص نیست. در ضمن می‌توانیم با قاطعیت بگوییم که «اِندلِس» نقشی کلیدی در آینده‌ی هیلو خواهد داشت. 

مجموعه هیلو، آنتاگونیست‌های قابل‌توجهی در سه قسمت اول داشت اما 343 اینداستریز هنوز موفق نشده تا در این زمینه، به بانجی نزدیک شود. چیزی که می‌تواند ما را امیدوار کند، حضور «هاربینگر» (Harbinger) در بازی است که نوید ظهور گروه «اندلس» (Endless) را می‌دهد اما با توجه به جمله‌ای که او در بخشی از بازی می‌گوید: «ما دشمن نیستیم»، شاید اتفاقات قسمت‌های آتی به شکل دیگری رقم بخورد.

یک نکته‌ی دیگر که گاهی به چشم می‌آید این است که بازی از نظر داستانی، در مقایسه با قسمت‌های پیشین، آن حس گستردگی همیشگی را ندارد (حتی با اینکه از نظر وسعت محیط، چندین برابر بزرگ‌تر است). بازی‌های قبلی، این حس را داشتند که شما عضو کوچکی از یک دنیای بزرگ هستید اما این بار، با یک داستان کوچک و شخصی‌تر روبرو هستیم: این داستانِ مسترچیف است و نه دنیای پیرامون او.

نقد بازی Halo Infinite

دنیای اینفینیت، بزرگ‌تر از نسخه‌های پیشین است و تنوع ماموریت بالایی دارد که باعث می‌شوند به اتمام رساندن بازی 20 ساعت یا بیشتر طول بکشد.

البته سازندگان برای کسانی که می‌خواهند از دنیای اطراف مستر چیف بیشتر بدانند، تعدادی گزارش صوتی (Audio log) هم در بازی قرار داده‌اند که شنیدن بعضی از آن‌ها، به فهمیدن بهتر داستان کمک می‌کند.

داستان بازی Halo Infinite در مجموع، یکی از خوب‌های ژانر شوتر در چند سال اخیر است و شامل تعدادی لحظه‌ی به‌یادماندنی هم می‌شود که از ذهن طرفداران پاک نخواهد شد. این نسخه از نظر دراماتیزه کردن قصه، اگر بهتر از هیلو ریچ نباشد، از آن کمتر نیست (موسیقی‌های قدیمی و جدید بازی هم به تاثیرگذاری این لحظات کمک زیادی کرده‌اند).

با این حال، قصه‌ی بازی را چیزی بیشتر از یک «دیباچه» نباید در نظر گرفت و دلیل وجود «بَنیشد» به عنوان دشمن اصلی هم شاید همین باشد، چیزهای بزرگ‌تر برای قسمت‌های بعدی کنار گذاشته‌ شده‌اند.

طراحی درست بازی، یک گیم‌پلی کارآمد و مشکلات جزئی

قبل از اینکه به جهانِ باز این قسمت قدم بگذارید، در دو مرحله‌ی اول با یک ساختار خطی روبرو می‌شوید که یادآور عناوین کلاسیک هستند. 343 اینداستریز با این آغاز خوب، در تلاش است تا خود را به عنوان جانشین برحق بانجی ثابت کند و نشان دهد در همان ساختاری که می‌شناسیم، چه تفاوت‌هایی ایجاد کرده است.

ولیکن جایی که بازی می‌درخشد، گیم‌پلی است. این مجموعه همواره گیم‌پلی باکیفیتی داشته اما اینجا به سطح تازه‌ای از انعطاف‌پذیری و کارآمدی رسیده است. مکانیک‌های جدیدی که 343 به بازی اضافه کرده (مشخصا با الهام از هیلو ریچ)، باعث شده‌اند تا گاهی به این مسئله فکر کنید که اصلا قسمت‌های پیشین را بدون این اِلمان‌ها، چگونه انجام می‌دادید.

نقد بازی Halo Infinite

«گِرَپل‌شات» در همان کات‌سین افتتاحیه، خودنمایی می‌کند و در کانون توجه قرار دارد.

با تشکر از «گرپلینگ هوک» که در بازی، «گِرَپل‌شات» (Grappleshot) نام دارد، می‌توانید آزادانه در محیط حرکت کنید و از زوایای تازه‌ای با دشمنان درگیر شوید. گرپلینگ هوک در بازی‌های زیادی به کار گرفته شده است (از جمله «جاست کاز» یا «تایتان فال 2») اما اکثر این عناوین نتوانسته‌اند تعادل درستی میان آن و دیگر عناصر گیم‌پلی برقرار کنند. به عبارت دیگر، این مکانیک منجر به آسان‌ شدن بیش از حد آثار می‌شود. خوشبختانه در اینفینیت این اتفاق رخ نداده و گرپل‌شات، حرف اول و آخر را نمی‌زند اما یک عنصر نجات‌بخش تمام عیار است.

در نسخه‌های قبلی، معمولا بااحتیاط بیشتری بازی می‌کردیم اما اینجا می‌توانید به قلب دشمن بزنید و زمانی که شرایط وخیم شد و در آستانه‌ی مرگ قرار گرفتید، با استفاده‌ی سریع از گرپل‌شات فرار کنید (که پس از آن اگر دکمه‌ی پریدن را هم فشار دهید، یک جهش رو به جلو خواهید داشت). گرپل‌شات قابل ارتقا هم هست که برای این کار (یا ارتقاهای دیگر) به «هسته‌های اسپارتان» (Spartan Core) نیازمند هستید و آن‌ها را باید در نقاط مختلف نقشه پیدا کنید.

در رابطه با ارتقای گرپل‌شات، قادر هستید تا «کول داون» آن را کاهش دهید یا کاری کنید که پس از برخوردش به دشمنان، به آن‌ها شوک وارد شود.

نقد بازی Halo Infinite

«گِرَویتی هَمر» در این نسخه ضعیف‌تر شده اما نمی‌توان از آن چشم‌پوشی کرد و هنوز هم از جذاب‌ترین اسلحه‌های مجموعه است.

این ارتقاها نقش مهمی در گیم‌پلی ایفا می‌کنند و برای اینکه تجربه‌ی بهتری از بازی داشته باشید، به آن‌ها نیازمند هستید. باید بدانید که بازی Halo Infinite آسان نیست و حتی بر روی درجه سختی نورمال هم برای شما چالش ایجاد می‌کند (هوش مصنوعی خوب دشمنان و جاخالی دادنشان، موقعیت‌ها را پیچیده‌تر خواهد کرد). در نتیجه توصیه‌ی ما این است که عجله‌ای برای به اتمام رساندن بازی نداشته باشید و مدتی را صرف گشت‌و‌گذار در محیط کنید.

بازی شامل تعدادی ماموریت فرعی هم می‌شود که با انجام آن‌ها می‌توانید آیتم‌ها، اسلحه‌ها و وسایل نقلیه‌ی تازه‌ای باز کنید که در پایگاه‌های اصلی به آن‌ها دسترسی خواهید داشت. پس ارتقا مهم است، خصوصا «شیلد» که باید آن را در اولویت قرار دهید (هر ارتقا، 15 درصد، مقاومت آن را افزایش می‌دهد) تا اگر می‌خواهید بی‌پروا بازی کنید، شانسی برای موفقیت داشته باشید.

البته هرچه قدر که محاصره شدن از سوی دشمنان کار را دشوار می‌کند، عبور از غول‌آخرها دردسری ندارد. تنوع باس‌ها عالی است اما انتظار می‌رفت که چالش‌برانگیزتر باشند (در درجه‌های سختی بالا وضعیت بهتر می‌شود). برای مثال، اولین باس بازی، «ترمونی‌یس» (Tremonius) را می‌توانید کمتر از دو دقیقه شکست دهید.

نقد بازی Halo Infinite

بازی از چرخه‌ی شب و روز بهره می‌برد که تنوع خوبی به مراحل داده است.

بالاتر به انعطاف‌پذیری بازی اشاره کردیم اما باید آن را ببینید تا باور کنید. هیلو معمولا در مقایسه با اکثر شوترهای پرطرفدار، ریتم آهسته‌تری دارد و این موضوع در رابطه با اینفینیت هم صدق می‌کند اما طریقه‌ای که می‌توانید در محیط حرکت کنید و بجنگید، هیجان‌انگیز است.

در ضمن بازی هم شما را تشویق می‌کند تا ایستا نباشید. مهمات، زودتر از آن چیزی که انتظار دارید تمام می‌شود، بنابراین باید مداوم در محیط بدوید، اسلحه‌ی خود را تغییر دهید، گرپل‌شات و قدرت‌های دیگر را به کار بگیرید و البته فکر کنید که چگونه می‌توانید از محیط اطراف به نفع خود استفاده نمایید. گیم‌پلی بازی از نظر «فِلو» شاید در حد و اندازه‌ی «دوم اترنال» (DOOM Eternal) نباشد اما به آن نزدیک است.

تنها گِله‌ای که می‌توان از گیم‌پلی داشت، هدایت وسایل نقلیه است که می‌تواند بهبود پیدا کند. طرفداران قدیمی مجموعه مشکل چندانی با این مسئله نخواهند داشت اما تازه‌‌واردها احتمالا کمی زمان نیاز دارند تا به آن عادت کنند.

نقد بازی Halo Infinite

افکت‌های محیطی بازی کیفیت فوق‌العاده‌ای دارند و به فضاسازی کمک کرده‌اند. کیفیت افکت شلیک اسلحه و انفجار هم شما را ناامید نمی‌کند.

بازی از نظر گرافیکی کیفیت قابل توجهی دارد، خصوصا اگر تکسچرهای اچ‌دی را هم دانلود کنید (به سخت افزار قدرتمندی نیازمند است). با این حال، می‌توانست بهتر بهینه‌سازی شود؛ البته بخش آنلاین به خوبی بهینه شده است. تعدادی باگ هم در بازی دیده شد که با به‌روزرسانی‌های بعدی، برطرف خواهند شد. برای مثال، راهنما گاهی نشان نمی‌دهد که برای ماموریت باید به کدام سمت بروید یا موس برای لحظاتی از کار می‌افتد. بعد از مرگ و بارگذاری مجدد، ممکن است بعضی از درب‌ها باز نشوند.

اما عجیب‌ترین مشکل زمانی رخ می‌دهد که بازی را روی حافظه‌ی اس‌اس‌دی نصب نکرده‌اید. تصور کنید در حال رانندگی هستید و ناگهان تصویر از حرکت ایستاده و علامت بارگذاری در گوشه‌ی تصویر دیده می‌شود. در هر صورت، روزهای اول انتشار است و این مشکلات کوچک، دیر یا زود حل می‌شوند، پس جای نگرانی وجود ندارد.

نقد بازی Halo Infinite

از آن درهایی که هرچه تلاش کردیم، باز نشد.

اینجا باید به بخش چندنفره‌ی بازی هم اشاره‌ی کوچکی داشته باشیم که با مدل تجاری «فری تو پلی» ارائه شده است تا بازیکنان بیشتری فرصت تجربه‌ی این نسخه را داشته باشند. یکی از دلایل محبوبیت مجموعه‌ی هیلو، همیشه بخش آنلاین بوده و مُدهای کلاسیک و آشنای بازی، این‌بار هم شما را راضی خواهد کرد.

ما در یک ویدیوی کوتاه، مُدها و وضعیت کلی بخش مولتی پلیر را بررسی کرده‌ایم تا اگر این نسخه را تجربه نکرده‌اید، می‌توانید با آن آشناتر شوید. این ویدیو به‌زودی در صفحه‌ی اینستاگرام، آپارات و سایت گجت نیوز در دسترس خواهد بود.

آیا بازی Halo Infinite ارزش شش سال انتظار را داشت؟ جواب مثبت است اما نه برای اینکه با یک اثر شاهکار یا جریان‌ساز روبرو هستیم، به این دلیل که از آینده‌ا‌ی روشن خبر می‌دهد. 343 اینداستریز حالا می‌تواند افتخار کند که دیگر زیر سایه‌ی بانجی نیست و از سوی طرفداران پذیرفته شده است.

هیلو اینفینیت تنها یک آغاز است اما می‌تواند پایه‌گذار دوره‌ی تازه‌ای باشد که این مجموعه یک‌بار دیگر به اوج بازگشته و بازی‌های شوتر دیگر آرزو دارند تا لقب «هیلو کیلر» به آن‌ها نسبت داده شود.

پاسخ بدهید

وارد کردن نام و ایمیل اجباری است | در سایت ثبت نام کنید یا وارد شوید و بدون وارد کردن مشخصات نظر خود را ثبت کنید *

*