در این مطلب به معرفی بازیگرانی میپردازیم که در قامت یک قهرمان یا شرور به خوبی ایفای نقش کردهاند و همیشه در فیلم های خود عالی بودند.
یکی از سختترین مشاغلی که میتوان پیدا کرد، بازیگری است و این حرفه بیش از آنچه به نظر میرسد، چالشبرانگیز است. فرض کنید یک بازیگر علاوه بر این که باید دیالوگهای طولانی و سختی را حفظ کند، باید به موضوع فیلمنامه نیز تسلط کافی داشته باشد و اینها تنها بخش کوچکی از آن چیزی است که بازیگر حرفهای در صدد انجام آن است.
آنچه بیش از همه حرفه بازیگری را با چالش روبهرو میکند این است که بازیگر چگونه میخواهد یک شخصیت جدید را با تمامی پیچیدگیها و جزئیاتش خلق کند تا همه چیز باورپذیر و واقعی به نظر برسد. میدانید که نقشآفرینی شغل یک بازیگر است، ولی این که او در فیلمهای بعدی بازی کند یا نه بستگی زیادی به این دارد که در آثار قبلی خود چگونه کار کرده است.
نقش قهرمان یا شرور برای این بازیگران فرقی نمیکند
بازیگری که با یک فیلم یا سریال در کانون توجهات قرار میگیرد با پیشنهادهای زیادی مواجه میشود و از طرفی هر پیشنهاد و هر انتخاب میتواند او را به مرحله جدیدی از زندگی هنریاش سوق دهد. این پیشنهادها به منزله سکوی پرتابی هستند که میتوانند آینده حرفهای و زندگی بازیگر را برای همیشه بسازند و او را در امواج متلاطم سینما غرق کنند.
گفتنی است یک بازیگر خوب و موفق کسی است که میتواند سختترین و چالشبرانگیزترین نقشها را ایفا کند، وگرنه هر بازیگری که چند تجربه کوتاه در آثار مختلف دارد هم قادر به ایفای نقش در رلهای ساده و روتین است. نقشهای چالشبرانگیز برای بازیگران میتواند دریچه یا مجالی برای هنرنمایی آنها باشد تا بتوانند مهارتهای نهفته خود را به آسانی در معرض دید مخاطبان قرار دهند.
البته بازیگرانی پیدا میشوند که از تجربه کردن نقشهای جدید واهمه دارند و میترسند که دل به دریای متلاطم سینما و نقشهای جدید بزنند و از همین روی سعی میکنند به یک نقش خاص که از قضا در آن موفق بودهاند، بچسبند و فرصتهای دیگر را از دست بدهند. منظورمان از ایفای یک نقش خاص همان نقشهای کلیشهای است که برای عمده مخاطبان جذاب است.
مثال بارز این نقشهای یکنواخت و کلیشهای، تام کروز است. این بازیگر اگرچه در نقشهای مختلف بازی کرده، اما اغلب مخاطبان سینمای هالیوود او را با نقشهای اکشن میشناسند. در این میان بازیگران دیگری نیز وجود دارند که شیفته ایفای نقشهای متفاوت هستند و گاهی این نقشهای متفاوت طوری است که گویی دو قطب مخالف یک آهنربا خواهند بود.
البته باید به اغلب بازیگران حق داد که نتوانند نقشهای کاملا متفاوت را ایفا کنند، چرا که گاهی ذات و طبیعت آنها به گونهای است که مثلا نمیتوانند در فیلمهای شرورانه بازی کنند یا ظاهر آنها طوری است که صلاحیت بازی در فیلمهای اکشن را ندارند. با این حال بازیگرانی که در عرصه سینما هر دو نقش شرور و قهرمان را بازی میکنند باید مجهز به یکسری ابزارهای خاص باشند.
از جمله این ابزارها میتوان به مهارت و قدرت تطبیق پذیری بالا اشاره کرد؛ به طوری که بتوانند کاری را انجام دهند که هر کسی قادر به انجام آن نیست. در این مطلب تلاش کردهایم هشت بازیگر مطرح و برجسته را که چنین قابلیتی دارند به شما معرفی کنیم. این بازیگران موفق شدهاند هم در نقش یک فرد شرور عملکرد خوبی داشته باشند و هم در نقش یک قهرمان مردمی!
1. ایان مک کلین
یکی از بازیگران مطرحی که توانسته در دو نقش متفاوت، دو چهره جذاب و حرفهای از خود به نمایش بگذارد، ایان مک کلین است. این بازیگر برجسته به خاطر دو نقش خاص در میان مردم شناخته میشود. مک کلین در یکی از این نقشها قهرمانی دوست داشتنی و در دیگری شخصیتی منفور بود.
به احتمال زیاد ارباب حلقه را تماشا کردهاید. در این مجموعه فیلم جذاب و فراموش نشدنی مک کلین در نقش یک جادوگر خردمند و دوست داشتنی به نام گندالف بود که به گروه خیر کمک میکرد. عملکرد این بازیگر در سه گانه ارباب حلقهها به قدری مورد پسند تماشاچیان و منتقدان قرار گرفت که نامزدی اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را به خاطر فیلم ارباب حلقهها: یاران حلقه به وی دادند.
کاراکتر شرور و منفور مک کلین در مردان ایکس نیز از دیگر نقشهای اوست. وی در این فیلم در نقش مگنتیو، یکی از ابرشرورها بود و در این فیلم در نقش یک ضدقهرمان جهش یافته بازی میکرد که میتوانست میدانهای مغناطیسی را به کمک ذهن خود کنترل و تولید کند. لازم به ذکر است که مگنتیو، بزرگترین و برجستهترین دشمن مردان ایکس به شمار میرفت.
2. جانی دپ
با نگاهی به کارنامه هنری جانی دپ، این بازیگر محبوب و معروف هالیوود میتوان به قدرت تطبیق پذیری بینهایت فوقالعاده او پی برد. او میتواند هر نقشی را که تصور کنید بازی کند و حتی تا به امروز از پس عجیبترین و دشوارترین نقشهای سینمایی بر آمده است.
جانی دپ در سال 1990 و با حضور در نقش شخصیت قهرمان و محبوب ادوارد دست قیچی به شهرت رسید و از همان زمان بود که توانست با تیم برتون به همکاری بپردازد و تا سالها بعد نیز این همکاری خوب ادامه داشت. گفتنی است که ششمین همکاری دپ با برتون در سال 2008 رقم خورد.
تیم برتون در این سال به جانی دپ این فرصت را دادند تا بتواند نقش یک شرور تمام عیار را ایفا کند. فیلم «سوئینی تاد: آرایشگر شیطانی خیابان فلیت» یک فیلم به شدت عجیب و غریب است که در آن باید شاهد هنرنماییهای دپ به عنوان یک شرور منفور بود. جانی در این فیلم در نقش یک آرایشگر شیطانی بود که مشتریانش را به قتل میرساند و پس از کشتن قربانیان، به کمک خانم لاوت گوشت آنها را در پیراشکی میریخت و به مردم میفروخت.
3. آنتونی هاپکینز
از جمله بازیگرانی که در کارنامه هنریاش آثار و نقشهای ماندگاری دارد، آنتونی هاپکینز معروف است. یکی از فیلمهای بسیار معروف و جدید وی «پدر» است که به قدری هاپکینز در این فیلم خوش درخشید که توانست اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را از آن خود کند. از طرفی اگر قرار باشد که تنها یک نقش او را به عنوان ماندگارترین نقش در نظر بگیریم، بدون شک هانیبال لکتر خواهد بود.
آنتونی هاپکینز در نقش هانیبال لکتر برای اولین بار در فیلم سکوت برهها بازی کرد؛ یک روانپزشک جنایی دیوانه که آدمها را میخورد. او در این فیلم به عنوان یک قاتل سریالی ترسناک ظاهر شد و یکی از ماندگارترین قاتلان سریالی تاریخ سینما گردید. هانیبال یک روانی تمام عیار بود که قربانیان خود را به طرز وحشیانهای میکشت.
وجه مشخصه هانیبال در این فیلم خونسردی عجیبی بود که به چهره داشت. از طرفی در طول این فیلم و در عین وحشیانه بازیهای زیادی که انجام میدهد، رفتار محترمانهای با اطرافیانش دارد. این شخصیت منفور و شرور آنقدر تمیز و شسته رفته بود که آنتونی هاپکینز را مجبور کرد تا در دو فیلم دیگر یعنی هانیبال و اژدهای سرخ حضور پیدا کند.
طی سالهای اخیر این شخصیت برجسته حضور پر رنگ و برجستهای در MCU داشته و در قامت یکی از ابرقهرمانهای این دنیا ظاهر شده است؛ یعنی اودین، حاکم آسگارد و پدر ثور و لوکی در آن فیلم. یکی از نکات جالبی که در مورد هاپکینز وجود دارد این است که پیش از دریافت پیشنهاد بازی در فیلم ثور، قصد داشت از دنیای بازیگری برای همیشه خداحافظی کند. خوشبختانه این اتفاق تلخ نیفتاد و او به بازی در این فیلم پرداخت و باری دیگر مهارت خود را در نقشی متفاوت نشان داد.
4. هلنا بونهام کارتر
خانم هلنا بونهام کارتر را بیشتر به خاطر حضور در سری فیلمهای هری پاتر میشناسند. او در این فیلم در نقش بلاتریکس لسترنج که یک جادوگر شیطانی و مرگ خوار بود بازی میکرد. البته خانم کارتر بیشتر در نقشها و شخصیتهای تیره شناخته میشود و اغلب نقشآفرینیهای او در فیلمهای تیم برتون بوده است.
بلاتریکس در مجموعه هری پاتر یک زن جادوگر و بدطینت بود و سعی داشت اطرافیانش را برای همیشه در رنج و عذاب ابدی گرفتار کند و البته تمامی این خواستههای شرارتآمیز را به دستور ارباب خود، ولدمورت انجام میداد. وی در این مسیر پر پیچ و خم نیز از انواع و اقسام طلسمها و جادوهای مختلف استفاده میکرد.
گفتنی است که این یک روی سکه است و خانم بونهام کارتر همچنان میتواند ایفاگر نقشهای مثبت و درخشان باشد. از جمله فیلمهایی که در آن از کارتر به عنوان یک کاراکتر خوب یاد میشود، حضورش در لایو اکشن سیندرلا بود. نقش او در این فیلم فرشته نجات بود که در بسیاری از صحنههای نمادین نیز حضور داشت. صحنه کمکهای او برای رفتن به مهمانی شاهزاده یکی از بهترین قسمتهای حضور او در سیندرلا است و البته به شدت نوستالژیک و کلاسیک است.
5. گری اولدمن
همانطور که گفتیم این هنر بازیگران است که در نقشهای مختلف بتوانند باورپذیر و سازگار با محیط باشند. مجموعه مهارتهایی که آقای گری اولدمن دارد او را قادر میسازد تا در هر نقشی بتواند واقعی و باورپذیر باشد. در کارنامه هنری این کاراکتر سینما نیز آثاری دیده میشود که هم در آنها در نقش قهرمان بوده و هم در نقش شرورهای منفور.
یکی از آثاری که گری اولدمن در آن در نقش یک قهرمان را بازی کرده سه گانه بتمن اثر کریستوفر نولان است. در این فیلم اولدمن در نقش کمیسر جیمز گوردن، رئیس پلیس گاتهام بود و تلاش میکرد تا به کمک بتمن و نیروهای ابرقهرمانیاش، شرورها را از سطح شهر بیرون کند.
بد نیست بدانید که کریستوفر نولان گری اولدمن را برای ایفای نقش راسالغول انتخاب میکند، اما اولدمن با نولان بر سر این موضوع اختلاف پیدا میکند و البته وی موفق میشود که نولان را راضی کند تا یک نقش قهرمانانه به او بدهد. بدین ترتیب اولدمن به جای این که نقش یک شرور دیگر را بازی کند، نقش یک کمیسر خوب و اخلاقی به نام گوردون را ایفا میکند و در عوض نقش راسالغول هم به لیام نیسون میرسد.
یکی از شخصیتهای منفور و شرور او را میتوان در فیلم عصر پنجم و در نقش زورگ دید. این نقش ماندگارتر و شاخصتر از دیگر آثار این بازیگر است. در این فیلم زورگ صاحب یک کارخانه بزرگ و یک ابرشرور تمام عیار بود و تلاش میکرد تا با ساخت سلاحهای عجیب و غریب به شیطان بزرگ کمک کند. در این راه ذرهای برای زورگ اهمیت نداشت که قرار است آینده موجودات چه شود!
6. شارلیز ترون
یکی دیگر از بازیگران زن عرصه سینمای هالیوود که موفق شده به خاطر بازی در نقشهای شرور اسکار بگیرد، شارلیز ترون است. ترون در سال 2012 به خاطر بازی در فیلم هیولا موفق شد اسکار بهترین بازیگر نقش اول را از آن خود کند. همچنین در سالهای بعد با حضور در فیلمهایی نظیر سفیدبرفی و شکارچی و همچنین دنباله آن یعنی شکارچی: جنگ زمستان، موفق شد ابعاد تازهای از مهارتهای بازیگری خود را به تصویر بکشد.
دو فیلم مذکور بر اساس یک متل آلمانی است که به احتمال زیاد صدها بار آن را شنیدهاید. این متل اثری از برادران گریم است و ماجرا حول محور یک ملکه شیطانی و بدذات و متکبر میچرخد که دوست دارد روی کره زمین تنها انسان خوب و زیبا باشد. پس از این که دختر ناتنی او به سن بلوغ میرسد، متوجه میشود که دیگر دوران بهترین بودن او به سر آمده و هنگامی که نمیتواند در برابر این واقعیت سر خم کند به یک شکارچی دستور میدهد سفیدبرفی را به قتل برساند و قلبش را از سینهاش بیرون بکشد تا او بتواند با خوردن آن دوباره جوانیاش را به دست آورد.
یکی دیگر از نقشهای به یادماندنی شارلیز ترون، «مکس دیوانه: جاده خشم» است. این فیلم پر از جنبههای اکشن و زد و خوردی است و بیشتر مورد علاقه مردان قرار میگیرد. با این حال ترون به همگان اثبات کرد که میتواند در قامت یک بازیگر زن به خوبی از پس نقشهای پر زد و خورد و اکشن بربیاید.
در فیلم مذکور ترون در نقش امپراتور فیوریوسا است و پس از وقوع اتفاقاتی با یک سرباز متحد میشود تا بتوانند 5 نفر از همسران نگون بخت شروری به نام جو جاویدان را نجات دهند. ایفای نقش ترون در این فیلم به قدری خوب بود که با واکنش خوب منتقدان مواجه شد و در ستایش آن همین بس که راتن تومیتوز امتیاز 97 از 100 را به آن داد. پس از این فیلم ترون در دو فیلم ژانر اکشن دیگر به نام بلوند اتمی و نگهبانانی از دیرباز بازی کرد و تواناییهای خود را به اثبات رساند.
7. ساموئل ال جکسون
حضور ال جکسون هم در فیلمی از دنیای سینمایی مارول جالب توجه بود. سال 2008 این بازیگر پرتوان در فیلم مرد آهنی توانست نقش نیک فیوری را بازی کند. او پیشتر مدیر سابق شیلد بود و پس از آن به عنوان موسس انتقام جویان در فیلمهای مختلف MCU حضور پیدا کرد و به ابرقهرمانها در مأموریتهایشان کمک کرد.
در کنار حضور خوب این بازیگر در نقشهای قهرمانانه، جکسون میتواند به همان اندازه در نقشهای منفی و شرورانه هم خوب عمل کند. بازی در دو فیلم آسیب ناپذیر و شیشه نشان داد که ال جکسون توانایی و مهارتهای بسیاری در ایفای نقشهای مختلف دارد. او توانست در این دو فیلم ابعاد تازه و تاریکی از شخصیت خود را به مخاطبان نشان دهد و به خوبی ثابت کرد که در ایفای نقشهای منفی قدر است.
در فیلمهای مذکور، ال جکسون در نقش مرد شیشهای جنایتکاری ظاهر شد که مبتلا به یک اختلال ژنتیکی بود. در پی این اختلال استخوانهای او بسیار شکننده بودند و با کوچکترین ضربهای میشکستند. مرد شیشهای پس از مطالعات بسیار به این نتیجه رسیده بود که قهرمانها تنها منحصر به کتابهای مصور یا خواب و رویا نیستند و واقعا وجود دارند.
8. مریل استریپ
کارنامه هنری مریل استریپ پر است از فیلمهای مختلفی که شاید همخوانی زیادی بین هم نداشته باشند. بنابراین این بازیگر پرتوان به عنوان فردی با قدرت تطبیق پذیری بالا شناخته میشود که قادر به ایفای هر نقش متضادی در دنیای سینما است. یکی از جذابترین نقشهای استریپ در فیلم ماما میا رقم خورد و نمیتوان کاراکتر به یاد ماندنی دونا شریدان را از یاد برد.
فیلم ماما میا در سال 2008 اکران شد و از یک نمایش موزیکالی با همین نام اقتباس شده بود. در این فیلم دونا شریدان شخصیتی آرام، صمیمی، بامزه و مادری دلسوز است که مالک یک هتل جمع و جور در یکی از جزایر بهشتی یونان بود. دختر او، سوفی قرار است ازدواج کند و در این راه دونا تمام تلاش خود را میکند تا بتواند در ساماندهی کارها و اوضاع به سوفی کمک کند.
مطابق انتظار سر و کله چند مشکل ناگهانی پیدا میشود و خوشبختانه استریپ در این فیلم به قدری ایفای نقش کامل و تمیزی دارد که به خاطر حضور در این فیلم موفق به دریافت جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر زن میشود. از طرفی در میان نقشهای منفی و شروری که بازی کرده بیشک باید اول از میراندا پریسلی در فیلم «شیطان پرادا میپوشد» یاد کرد.
در این فیلم میراندا سردبیر یک مجله مد است و در این حیطه تخصص و مهارتهای زیادی دارد، اما در پس این همه تخصص و مهارت، زنی ترسناک و ناامن به حساب میآید. در مسیر رسیدن به موفقیت در این مجله، خانم میراندا پریسلی از کارمندان خود استفاده ابزاری میکند. او نمونه کامل یک زن ناهنجار است و به زیردستان خود به شدت توهین میکند، از هر شخصیتی برای رسیدن به خواستههای خود بهره میگیرد و در نهایت برایش مهم نیست که عاقبت او چه میشود.
مریل استریپ در این فیلم به قدری منفور و مورد انزجار است که اگر در محل کار خود با چنین شخصیتی برخورد داشته باشید، متوجه عمق فاجعه خواهید شد. زمانی که فیلم اکران شد عدهای معتقد بودند که شخصیت میراندا پریسلی الهام گرفته شده از کاراکتر آنا وینتور، سردبیر فعلی مجله ووگ است.
آخرین فیلمی که مریل استریپ بازی کرده، «بالا را نگاه نکن» آدام مک کی است که اجرایی متفاوت به شمار میآید. در این فیلم استریپ در نقش رئیس جمهور جینی اورلئان است که صرفا به منافع شخصی خود میاندیشد و اصلا برایش مهم نیست که قرار است زمین با هجوم یک دنبالهدار غول پیکر نابود شود.
نظر شما درباره شخصیتهای قهرمان یا شرور چیست و چه بازیگران خوبی را میشناسید که در زمینهی ایفای نقشهای متفاوت تبحر دارند؟