نویسندگان و طراحان کامیک بوک همیشه از اتفاقات دنیای واقعی الهام گرفتهاند و همچنین بعضی از ابرقهرمان هایی که خلق کردند نیز برگرفته از انسانهای واقعی است. در این مطلب با برخی از آنها آشنا شوید.
بر کسی پوشیده نیست که دنیای کامیک پر از شخصیتهای خارقالعاده و در عین حال عجیب است و مانند هر رسانه هنری یا ادبی دیگر، خالقان این شخصیتها اغلب از دنیای واقعی الهام میگیرند. گاهی اوقات این الهام ممکن است از شخصیتهای کامیک بوکهای دیگر یا از شخصیتهای برخی کتابها باشد، اما به طرز تعجبآوری خلق برخی از ابرقهرمان ها الهام گرفته شده از خوانندگان، بازیگران یا کارآفرینان دنیای واقعی است.
میتوان گفت که برخی از پرطرفدارترین ابرقهرمان ها یا شخصیتهای شرور برگرفته از انسانهای واقعی هستند و خالقان آنها نیز آشکارا به این موضوع اعتراف کردهاند. خالقان در برخی موارد بابت ظاهر ابرقهرمان از انسانهای واقعی الهام گرفتهاند و در برخی موارد دیگر نیز کلاً بنای شخصیت کامیک بوکی الهام گرفته شده از یک انسان واقعی است.
در این مطلب نگاهی میاندازیم به ده ابرقهرمان پرطرفدار که خلق آنها الهام گرفته شده از انسانهای واقعی است. تا انتهای این مطلب با گجت نیوز همراه باشید.
10. کنستانتین
هنگامی که آلن مور نویسندگی داستان موجود باتلاقی – Swamp Thing را بر عهده گرفت، از طراحان این سؤال را پرسید که چه ایدهای دارند و آنها با اتفاق نظر خواهان شخصیتی شبیه خواننده پرطرفدار بریتانیایی به نام استینگ بودند. در ابتدا، این ایده فقط در قالب یک ادای احترام به این خواننده در پس زمینه طراحیها انجام میشد و بعدها شخصیت جان کنستانتین با الهام از شکل و شمایل استینگ به دنیای کمیک معرفی شد..
اگرچه استینگ در ابتدا این کار را بیاهمیت میدانست، اما در نهایت آن را پذیرفت. وی در سال 2018 به مناسبت سی سالگی این شخصیت در یک ویدیوی تبلیغاتی کوتاه کت معروف شخصیت کنستانتین را به تن کرد و به تبلیغ آن پرداخت.
با این حال، جالبتر از اینکه کنستانتین بر اساس یک شخص واقعی باشد، دانستن این امر است که افرادی بیشتری شبیه به وی دیده شدهاند. به طرز عجیبی، مدت کوتاهی پس از خلق این شخصیت، ادعا شد که افرادی شبیه به وی در جهان وجود دارند. در بعضی جاها صحبت از این بود که مردی در یک ساندویچی دیده شد که با ظاهری عجیب و غریب از پلهها بالا میرود. کسی که وی را مشاهده کرد بود عنوان کرد:« آن مرد کت بر تن داشت و موهایش کوتاه بود. او به من نگاه کرد، مستقیم در چشمانم خیره شد، لبخند زد، تقریباً توطئه آمیز سر تکان داد و سپس از گوشه ای خارج شد».
جیمی دلانو، نویسنده انگلیسی کامیک، همچنین ادعا کرد که جان کنستانتین واقعی را در محوطه موزه بریتانیا دیده است.
9. گرین لنترن
خلق اولین گرین لنترن، آلن اسکات، از یک مهندس راه آهن الهام گرفته شده بود که این موضوع برای طرفداران کامیک زیاد تعجبآور نیست، زیرا شغل این شخصیت نیز مهندس راه آهن بود. خالق این شخصیت یعنی مارتین نودل با دیدن یک کارگر مترو که فانوس سبز در دست داشت و مانعی را از روی خط پاک میکرد، ایده خلق شخصیت گرین لنترن به ذهنش آمد. در جلد شماره شانزده کامیک تمام آمریکاییها – All Americans منتشرشده در سال 1940 میلادی، آلن اسکات توسط یک فانوس سبز جادویی نجات یافت.
در نهایت داستانهای ابرقهرمان گرین لنترن لغو شد، اما پس از گذشت هشت سال بار دیگر که از یک شخص واقعی دیگر الهام گرفته شده بود بازگشت. وقتی گیل کین، در حال طراحی هل جردن، یکی دیگر از گرین لنترنها، بود از همسایه خود به عنوان مدل استفاده کرد که اتفاقاً آن همسایه بازیگر افسانهای تاریخ سینما پل نیومن بود. جالب اینجاست که سال ها بعد، نیومن به ورزشهای موتوری علاقه پیدا و یک راننده اتومبیلهای مسابقهای شد.
8. واندر وومن
واندر وومن، سومین ابرقهرمان قدیمی در کمیک، توسط مردی که دو همسر داشت خلق شد. در تضاد با صفات واندر وومن مانند توانمندی زنان، این قدرت دو همسر خالق بود که الهام بخش این شخصیت شد. الیزابت مارستون اولین همسر ویلیام مولتن، خالق شخصیت، اصرار کرد که این شخصیت باید زن باشد. در زمانی که تعداد کمی از زنان به تحصیلات عالی دست پیدا میکردند، مارستون سه مدرک دریافت کرد و از آنجایی که پدرش در پرداخت هزینهها به او کمکی نمیکرد، وی هزینههای خود را با فروش کتابهای آشپزی پرداخت میکرد.
پس از مرگ مولتون در سال 1947، الیزابت مارستون و دیگر همسر مولتن، الیو برن که دستبندهایش الهام بخش دستبندهای واندر وومن بود، به زندگی مشترک خود ادامه دادند و چهار فرزند را با هم بزرگ کردند.
7. بتمن
نام بروس وین از دو شخص واقعی گرفته شده است؛ پادشاه اسکاتلند رابرت بروس و ژنرال جنگ داخلی آنتونی وین. نفر اول برای استقلال اسکاتلند جنگید، در حالی که نفر دوم دیترویت را فتح کرد. وجه مشترک هر دوی آنها شکست دادن انگلیسیها بود؛ اما شاهزاده گاتهام فقط اسامی آنها را نگرفت بلکه از نسل آنها نیز بود.
در Batman and Me، باب کین یکی از خالقانش گفت که او و بیل فینگر نام بروس را انتخاب کردند تا این میلیاردر از اشراف باشد. در همین حال، رابطه بیولوژیکی بتمن با آنتونی وین به صراحت در کمیکها مشخص شده است. در واقع، عمارت وین مانور زمانی متعلق به ژنرال بود که در زمینی ساخته شده بود که او از جورج واشنگتن دریافت کرد.
6. مرد آهنی
اگر تونی استارک دنیای سینمایی مارول شما را به یاد ایلان ماسک میاندازد، اصلاً تصادفی نیست. رابرت داونی جونیور نقش تونی استارک را بر اساس مدیرعامل تسلا و اسپیس ایکس الهام گرفت و ایفا کرد؛ اما شخصیت اصلی مرد آهنی از سال 1963، بر اساس هاوارد هیوز ساخته شد.
زمانی که استن لی و همکارانش به ایده مرد آهنی رسیدند، هیوز از عرش به فرش رسیده بود. هیوز که زمانی به عنوان یک سرمایهگذار میلیاردر، پیشگام هوانوردی، پیمانکار دفاعی، تهیهکننده فیلم و غیره مورد احترام قرار میگرفت، اکنون بهعنوان یک دیوانه شناخته میشود. سوق یافتن او به مواد مخدر و اعتیاد به مشروبات الکلی مهمترین عامل از دست دادن تمرکز فکری و خلاقیتش بود. این خصوصیات هیوز چیزی نبود که بتوان یک ابرقهرمان از آن بیرون آورد، اما ویژگی مارول در همین امر بود. مارول به خلق ابرقهرمان های مشکلدار معروف بود؛ تونی استارک علاوه بر وابستگی که به تکنولوژی داشت، به الکل نیز معتاد بود.
با این حال، هیوز علیرغم مشکلاتی که داشت یک قهرمان بود. درست مانند مرد آهنی، سعی کرد از پول خود برای کارهای خیر استفاده کند. به عنوان مثال، او که نگران آزمایشهای هستهای بود، میلیونها دلار رشوه به رؤسای جمهور جانسون و نیکسون پیشنهاد داد تا این آزمایشات را متوقف کنند.
5. سوپرمن
برای شخصیت سوپرمن، چندین نفر وجود دارند که به نوعی الهامبخش خلق این ابرقهرمان بودهاند. به گفته مارک کرمود، یکی از منتقدین سینما، فیزیک بدنی ورزیده سوپرمن الهام گرفته شده از بدن جانی ویسمولر، بازیگری که نقش تارزان را در فیلمهای دهه سی و چهل میلادی ایفا کرد بوده و کلارک کنت، نام زمینی سوپرمن، الهام گرفته شده از هارولد لوید، بازیگر عینکی و جاودانه فیلمهای صامت است. جالب است بدانید که ژست عکاسی معروف سوپرمن، قفسه سینه رو به بالا و دستها روی پهلوها، الهام گرفته شده از یکی از عکسهای داگلاس فربنکس، کارگردان و بازیگر آمریکایی است. سوپرمن را میتوان ترکیبی از ستارههای جاودان تاریخ هالیوود دانست.
اما شاید خالقان شخصیت سوپرمن از چیزی فراتر از ستارگان هالیوود الهام گرفته باشند؛ برای مثال شباهتهای زیادی میان سوپرمن و حضرت موسی وجود دارد. هر دو آنها هنگامی که نوزاد بودند، برای رهایی از خطر به جاهای دور فرستاده شدند؛ مادر حضرت موسی او را در سبدی به سمت رود نیل قرار داد در حالی که والدین سوپرمن او را به سمت سیاره زمین فرستادند. هم سوپرمن و هم حضرت موسی به فرزندخواندگی پذیرفته شدند و دوران بزرگسالی خود به مبارزه بر علیه شر پرداختند.
4. اسپاون
تاد مکفارلن، خالق شخصیت اسپاون، در روزهای آغازین خیلی راحت راجع به کسی که برای خلق شخصیت اسپاون از وی الهام گرفت صحبت میکرد. اسپاون با نام اصلی آل سیمونز، آدمکش حرفهای بود که توسط شیطان از جهنم به زمین بازگردانده شد و این شخصیت الهام گرفتهشده از یکی از کارمندان ایمیج کامیکس، ناشر کامیکهای اسپاون، با نام آل سیمونز بود. هنگامی که کامیک اسپاون منتشر شد، سیمونز به صورت داوطلبانه از حق و حقوق خود انصراف داد، اما نیازی به این کار نبود و ایمیج کامیکس حسابی به وی بها داد.
او در غرفه ایمیج کامیکس در کامیک کان به یکی از اعضای ثابت غرفه کامیک کان تبدیل شد و همیشه لباس مشکی و قرمز برجستهای به تن داشت. سیمونز حتی کتابی با نام هنر اسپاون بودن – The Art of Being Spawn نوشت که مصداق بارز پا از گلیم درازتر کردن بود. پس از انتشار کتاب در سال 2012، مکفارلن از سیمونز به اتهام درآمدزایی از طرح ثبت شده خودش شکایت کرد و همچنین تمام صفحات اینترنتی که در آن اعلام کرده بود سیمونز الهام بخش خلق شخصیت اسپاون است را پاک کرد.
اگر بخواهیم رو راست باشیم، تنها وجه مشترک شخصیت اسپاون و آل سیمونز واقعی فقط اسم آنها بوده است. مکفارلن همچنین نام همسر اسپاون و بهترین دوست اسپاون را به نام همسر خودش واندا و بهترین دوست خودش تری انتخاب کرد.
3. هالک
خیلیها شاید اینگونه تصور کنند که خلق شخصیت هالک برگرفته از ورزشکارانی که استروئید مصرف میکنند باشد، اما در واقع این شخصیت از یک زن الهام گرفته شده است.
در یکی از مصاحبههای جک کربی، خالق شخصیت هالک، که توسط وب سایت کامیک ژورنال در سال 2011 منتشر شده بود، وی داستان یکی از حادثههایی که از نزدیک شاهد آن بود را تعریف کرد. در این حادثه یک کودک که به تازگی راه رفتن را یاد گرفته بود، زیر یک ماشین گیر کرد و به کمک نیاز داشت. کربی اشاره کرد که مادر این کودک نیز همانجا بود و چهرهای پریشان داشت و هر لحظه ممکن بود فریاد بزند، اما این کار را نکرد؛ در عوض به سمت ماشین دوید و با حالتی مصمم، عقب ماشین را بلند کرد تا کودکش بتواند بیرون بیاید.
این واقعه برای کربی یادآور حقیقتی شد که انسانها در حالتهای هیجانی، چه خشم باشد و چه نا امیدی، قادر به انجام کارهای شگفتانگیزی هستند. کربی راجع به این حقیقت در مصاحبه گفت:« ما میتوانیم با مشت دیوار را فرو بریزیم یا میتوانیم ماشین را خیلی راحت بلند کنیم. تمام کارهایی که هالک شگفتانگیز انجام میدهد از همین حادثه الهام گرفته شده است».
2. پروفسور ایکس
تا مدتها تصور میشد که خلق شخصیت پروفسور چارلز اگزاویه، رهبر و مؤسس مردان ایکس، از مارتین لوتر کینگ جونیور الهام گرفته شده است و کامیک آن نه تنها در دوران اوج جنبش حقوق مدنی در آمریکا منتشر شد، بلکه یک موضع تمثیل انگارانه آشکار نیز بود. رویای پروفسور ایکس صلح بین جهشیافتهها و انسانهای عادی بود. سنتینلها، رباتهای سیاهپوش قاتل، در بحبوحه خشونت نژادپرستانه پلیس در تلویزیون معرفی شدند و خالق آن استن لی به وضوح درگیر این جنبش بود و اولین ابرقهرمان سیاه پوست را سه سال پس از مردان ایکس معرفی کرد. با این حال در کمال تعجب، الهام بخش اصلی خلق شخصیت پروفسور ایکس داوید بن گوریون، بنیانگذار اصلی و اولین نخست وزیر رژیم صهیونیستی، بوده است.
1. دکتر استرنج
مدت کوتاهی پس از اینکه وینسنت پرایس، بازیگر فقید آمریکایی، نقش جادوگر دکتر اراسموس کریون را در فیلم کلاغ سیاه – The Raven که در سال 1963 منتشر شده بود ایفا کرد، شخصیت دکتر استرنج برای اولین بار در جلد شماره 110 کامیک داستانهای عجیب – Strange Tales معرفی شد. شباهتهای زیادی میان این دو شخصیت آشکار بود، اما بیشتر از خود پرایس برای خلق شخصیت دکتر استرنج الهام گرفته شد؛ در واقع نام کامل دکتر استرنج، استیفن وینسنت استرنج، ادای احترام به این بازیگر است. خود پرایس نیز از این قضیه آگاه بود و در یکی از قسمتهای انیمیشن کلاسیک اسکوبی دو – Scooby Doo صداپیشگی دکتر استرنج را انجام داد.
اگرچه ظاهراً از انسانهای واقعی دیگر نیز برای خلق شخصیت دکتر استرنج الهام گرفته شده بود. در جلد شماره 115 کامیک داستانهای عجیب، اطلاعات بیشتری از جادوگر اعظم فاش شد و به طرز مشکوکی با لوبسانگ رامپا، نام مستعار نویسنده معروف برتانیایی که کتابهایی با مضامین پارانرمال و علوم خفیفه مینوشت و دوران اوجش اواخر دهه پنجاه میلادی بود، شباهت داشت. استرنج و رامپا هر دو جراحان با استعدادی بودند، هر دوی آنها در تبت تحصیل کردند و هر دو فرافکنی اثیری و همچنین نحوه باز کردن چشم سوم را یاد گرفتند. همچنین هر دو یک گردنبند دایرهای به گردن میآویختند و هر دو گوی عرفانی داشتند.
اگرچه قابل ذکر است که بعدها پس از اینکه میلیونها نسخه از کتابهای رامپا به فروش رفت، مشخص شد وی یک کلاهبردار است. نام واقعی نویسنده سیریل هاسکینز، کارمندی از روستاهای انگلستان بوده که هرگز به تبت نرفته بود.