کالج کوه سیاه با حذف بسیاری از محدودیتها، یکی از عجیبترین دانشگاههای هنر جهان است که قوانین خاص خودش را دارد.
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که اگر مدرک تحصیلی اهمیتی نداشت، چه میشد؟ کالج کوه سیاه یک نمونه بارز در پاسخ به این سوال است. این دانشگاه با رویکرد رادیکال در آموزش، قوانین و محدودیتهای سایر نظامهای آموزشی را نادیده گرفت و بر آزادی و خلاقیت متمرکز بود.
ویژگیهای کالج کوه سیاه ؛ رادیکالترین دانشگاه جهان
کالج بلک مونتین (کوه سیاه) در سال ۱۹۳۳ میلادی در کارولینای شمالی افتتاح شد. این کالج شیوهی رادیکالی در آموزش هنر به دانشجویان داشت. یک استاد کلاسیک به نام جان اندرو رایس، ایده پرداز این دانشگاه بود. کالج کوه سیاه توسط کادر آموزشی باوهاوس از آلمان اداره میشد.
در طول دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰، کالج کوه سیاه به سرعت به کانون استعدادهای خلاق از سراسر جهان تبدیل شد. این کالج رویکردی رادیکال برای یادگیری در پیش گرفت و محدودیتهای رسمی را که توسط سایر موسسات در آن زمان برای دانش آموزان وضع شده بود، حذف کرد.
کالج کوه سیاه بر پرورش فرهنگ آزادی، آزمایش و همکاری متمرکز بود. حتی پس از بسته شدن این دانشگاه در دهه ۱۹۵۰، میراث این موسسه همچنان زنده ماند.
در کالج کوه سیاه هیچ قانونی وجود نداشت!
جان اندرو رایس، کالج کوه سیاه را به عنوان یک مدرسه هنری مترقی و لیبرال تاسیس کرد. او بر آزمایش و یادگیری از طریق انجام دادن تاکید داشت. این بدان معنی بود که برنامه درسی وجود نداشت. حتی دروس یا نمرات رسمی وجود نداشتند.
در عوض معلمها هر چیزی را که به تدریس آن علاقمند بودند، آموزش میدادند. دانش آموزان نیز میتوانستند هر طور که میخواستند بیایند و بروند.
تصمیم گیری زمان فارغ التحصیل شدن به خود دانش آموزان بستگی داشت و فقط تعداد انگشت شماری از فارغ التحصیلان این کالج، مدرک تحصیلی کسب کردند. درواقع چیزی که فارغ التحصیلان به دست میآوردند تجربه ارزشمند زندگی و آزادی خلاقانه بود.
در این دانشگاه، معلمان و دانش آموزان برابر بودند!
تقریباً همه چیز در کالج کوه سیاه به صورت موقت، خودگردان و جمعی بود. معلمان کتابخانه را با کتابهای شخصی خود پر کرده بودند. محل زندگی کارکنان و دانش آموزان در نزدیکی یکدیگر بود و آنها تقریبا همه کارها را با هم انجام میدادند؛ از رشد و برداشت سبزیجات و پختن غذا گرفته تا غذا خوردن و ساخت مبلمان.
همکاری آنها به معنای از بین رفتن سلسله مراتب بود و این مسئله باعث ایجاد یک محیط باز شد که هنرمندان در آن احساس آزادی میکردند بدون این که قضاوت یا فشار برای موفقیت را تجربه کنند.
هنرمندان با یکدیگر همکاری میکردند
کالج کوه سیاه، یک زمین بازی ایدهآل برای روشهای چندرشتهای و مشارکتی بین هنرمندان، نوازندگان و رقاصان ایجاد کرد. دو معلمی که در پرورش روحیه کارگروهی نقش اساسی داشتند، نوازنده و آهنگساز، جان کیج (John Cage) و طراح رقص، مرسی کانینگهام (Merce Cunningham) بودند.
این دو معلم در کنار یکدیگر اجراهایی را ترتیب دادند که در آنها موسیقی، رقص، نقاشی، شعر و مسجمه سازی ادغام میشدند.
کالج کوه سیاه؛ زادگاه پرفورمنس آرت (هنر اجرا)
یکی از تجربیترین اجراها در کالج کوه سیاه توسط جان کیج در سال ۱۹۵۲ برگزار شد. از این اجرا اغلب به عنوان زادگاه هنرهای نمایشی نام برده میشود. این اجرا به قطعه تئاتر شماره یک معروف شد و در سالن غذاخوری دانشگاه برگزار شد.
همه اجراهای هنری مختلف، همزمان یا به طور پیوسته برگزار میشدند. در این اجرا، دیوید تودور پیانو مینواخت، نقاشیهای سفید رابرت راشنبرگ در زوایای مختلف از سقف آویزان بود، کیج سخنرانی میکرد و کانینگهام در حین تعقیب شدن توسط یک سگ، یک رسیتال رقص اجرا میکرد.
ماهیت بدون ساختار و چندرشتهای این رویداد به سکوی پرتاب پرفورمنس آرت آمریکایی در دهه ۱۹۶۰ تبدیل شد.
دانشگاه کوه سیاه؛ محل تحصیل و تدریس برخی از مهمترین هنرمندان قرن بیستم
برخی از برجستهترین هنرمندان قرن بیستم، به عنوان مثال جوزف و آنی آلبرز، والتر گروپیوس، ویلم دی کونینگ، رابرات مادرول و پل گودمن در کالج کوه سیاه تحصیل یا تدریس کردند.
در تصویر زیر روث آساوا (دانشجوی سابق کالج کوه سیاه) را مشاهده میکنید که روی مجسمههای سیمی کار میکند.
با وجود این که این مدرسه هنر فقط بیش از دو دهه دوام آورد، بسیاری از دانشآموزان سابق آن مانند روث آساوا، سی تومبلی و رابرت راشنبرگ در سطح بین المللی مشهور شدند.