اگر رمان پرفروش «تمام نورهایی که نمیتوانیم ببینیم» اثر آنتونی دوئِر را خوانده باشید، قطعا سنگی نفرین شده به نام سنگ آمه تیست را به یاد دارید. در این مطلب به بررسی حقایق پشت پرده این سنگ نفرین شده خواهیم پرداخت.
رمان پرفروش آنتونی دوئِر با نام «تمام نورهایی که نمیتوانیم ببینیم»، رمانی تخیلی و پیچیده با الهام از وقایع وحشتناک جنگ جهانی دوم است. داستان درباره یک دختر فرانسوی کور و یک پسر آلمانی است که هر دو سعی دارند بر فراز ویرانههای جنگ جهانی دوم زنده بمانند. در این رمان، همه اتفاقات حول یک سنگ به نام جواهر «دریای شعلهها» اتفاق میافتد. در واقع نویسنده این سنگ را به اقتباس از یک جواهر واقعی که با نام یاقوت کبود دهلی یا «آمهتیست نفرین شده» شناخته میشود، در این داستان قرار داده است.
ما در این مطلب از سایت گجتنیوز به بررسی تاریخچه و سرگذشت این سنگ خواهیم پرداخت.
واقعا جواهر آمه تیست نفرین شده است؟
ادوارد هِرون آلن، صاحب سنگ آمه تیست، واقعا فکر میکرد که این سنگ نفرین شده است. این نویسنده، یاقوت کبود دهلی را به موره لندن واگزار کرده و نامهای نیز برای موزه لندن نوشته است. او در این نامه، سنگ آمه تیست را با نام «نفرین شده سهگانه و آغشته به خون» معرفی میکند و به صاحبان آینده آن و مدیران موزه پیشنهاد میدهد که سنگ را به دریا بیندازند.
ولی آنها از انجام این کار اجتناب کردند و این سنگ تا به امروز همچنان بر شهرت خود باقی مانده است. گفته میشود این سنگ توسط هر کسی لمس شود، او را نفرین میکند. آیا واقعا چنین سنگی وجود دارد و میتواند چنین قدرتی داشته باشد؟
جریان نامه ادوارد هرون آلن
همانطور که گفته شد، موزه تاریخ طبیعی لندن از سال 1904 همچنان مسئولیت نگهداری از سنگ آمه تیست و نامه ادوارد هِرون آلن را بر عهده دارد. در این نامه گفته شده سنگ آمه تیست از معبد خدای ایندرا در کانپور، طی شورشی که در قرن 16 رخ داده، ربوده شده است. این شورش توسط سرخپوستان علیه برتانیاییهای استعمارگر صورت گرفته بود. در نامه ذکر شده که ربوده شدن این سنگ به دست یک افسر سوارهنظام بنگالی بهنام دابلیو فِریس بوده و وی آن را با خود به انگلستان آورده است. در ادامه، نفرین سنگ، او و خانودهاش را میگیرد و در نهایت باعث بدبختیهای مختلفی مانند خودکشی و بیماری برای خانوادهاش و دوستانش میشود.
هرون آلن مینویسد سنگ آمه تیست به دست او میافتد. او میگوید هر قدر تلاش میکرد نمیتوانست آن را از خود و خانوادهاش دور کند. بهطوریکه پس از آن که سنگ را در جایی رها میکرد، سنگ دوباره به او برمیگشت و باعث بدبختی خودش و خانوادهاش میشد. او یک بار سعی در خنثی کردن اثر نفرین سنگ با قرار دادن آن در کنار دو تکه جواهر مصر باستان و یک حلقه متعلق به یک ستارهشناس مشهور انگلیسی کرد. حتی یک بار آن را داخل کانال آب پرت کرد، اما دوباره هنگام لایروبی کانال، سنگ به او برگشت.
همچنین او در نامهاش ذکر کرد بهدلیل اینکه فکر میکرد سنگ اثر بدی روی دخترش دارد، آن را در هفت جعبه دربسته قرار داد و آن را به بانکدارش تحویل داد. وی دستور داد که تا 33 سال، در این جعبهها باز نشود.
سفر سنگ آمه تیست به موزه لندن
دختر هرون آلن، به وصیت و توصیه پدرش توجهی نمیکند و در سال 1944 نامه و سنگ را به موزه تاریخ طبیعی لندن اهدا میکند. اما در این میان یک مورد شباهت عجیب به چشم میخورد. هرون آلن در سال 1921، رمانی با نام مستعار کریستوفر بلیر نوشته بود. در این رمان، داستان در مورد یک «یاقوت بنفش» است که دقیقا مثل سنگ آمه تیست، نفرین شده است و عین بلاهایی که آمه تیست بر سر صاحبان خود میآورد، اتفاق میافتد. در داستان این رمان، دقیقا جریان مثل اتفاقاتی است که او در نامه خود در مورد تاریخچه آمه تیست ارائه میدهد. جزئیات دقیق بسیار شبیه به هم دو داستان، دانشمندان را در فکر فرو برده است. حتی اتفاقات ربوده شدن سنگ توسط یک افسر و جریانهایی که در نامه ذکر میشود، در رمان نیز آورده شده است.
متصدیان موزه تاریخ طبیعی لندن معتقد هستند که هرون آلن، این نامه و داستان فرضی را برای جلب توجه مردم به رمان خودش ساخته است.
بنا بر اظهارات امی فریبورن، بازاریاب موزه تاریخ طبیعی لندن، به احتمال زیاد هرون آلن بهدنبال یک سناریو خوب برای جریان شورش و ساختن داستان فرضی خودش بوده است. او در این حس و حال، شاید با یک سرهنگ یا ژنرال سابق ارتش یا مثلا افرادی که از حس و حال و داستانهای زندگی ارتش بریتانیا در هند میدانسته، ملاقاتی داشته است و این نوع جریان را مناسب داستان غیر واقعی خود دانسته است. بعدها هم که در حال ساختن داستان خودش بوده، برای افزایش جذابیت و تلقین به واقعی کردن آن، موضوع نفرین بودن سنگ را نیز ذکر میکند تا این سنگ و داستان همیشه در ذهن مردم بماند.
ادامه داستان نفرینها
سنگ آمه تیست هماکنون در موزه تارخ طبیعی لندن قرار دارد. این جواهر در بخش کانیها در کنار سنگها و الماسهای فوق قیمتی مانند یکی از بزرگترین زمردهای جهان و مجموعهای از ۲۹۶ رنگ کمیاب الماس معروف به هرم امید شفق قطبی قرار گرفته و نگهداری میشود. اما متاسفانه این سنگ قیمتی در معرض دید عموم نیست، ولی با خواندن رمان دوئر، دوباره این سنگ مورد جلب توجه مردم قرار گرفته است.
آنتونی دوئر در طی مصاحبهای که در سال 2014 با انجمن کتابفروشان آمریکا داشت، گفته بود او به تفکر در مورد چیزهای کوچک علاقه دارد و چیزهایی در ما انسانها وجود دارد که باعث میشود به چنین اشیایی تمایل داشته باشیم و از زیبایی آنها لذت ببریم.
از موضوع «سنگهای نفرین شده» در روایات و داستانهای دیگری نیز استفاده شده است. برای مثال میتوان به الماس کوه نور اشاره کرد که در سال 1848 از صاحبان آن یعنی هندیها مصادره شد و بهعنوان یکی از جواهرات تاج پادشاهی بریتانیا مورد استفاده قرار گرفته است.
هِتی جودا، منتقد هنری معتقد است این طرز فکر که چیزی تاریک و پوسیده، پایه و اساس ثروت و قدرت است، قابل انکار نیست. الماس مرموز خیرهکننده نمادی بلورین از ثروت باشکوه و شرارت است.