افراد زیادی از داستان های ربوده شدن توسط بیگانگان صحبت میکنند که شاید بهنظرتان رویا باشند اما در پشت عجیبترین آنها حقایق خاصی نهفته هستند.
آدمریابی موجودات فضایی یا ربوده شدن توسط بیگانگان از موضوعاتی هستند که احتمالا در هر جمع دوستانهای از آن صحبت میشود و برخی افراد نسبت به این داستانها تعصب جدی دارند.
در این بین برخی داستانها هستند که تاکنون هیچ پاسخی برای آن یافت نشده و همچنان همانند راز باقی ماندهاند. معتقدان به نظریات توطئه هم از این داستان های ربوده شدن توسط بیگانگان برای اثبات ادعاهای خود استفاده میکنند و تاحدودی میتوانند دیگران را متقاعد کنند.
این داستانها بهقدری عجیب هستند که حتی مخالفان این نظریه را هم به تعجب واداشته که در ادامه این مطلب به معرفی برخی از عجیبترین داستان های ربوده شدن توسط بیگانگان میپردازیم.
فهرست مطالب
- بریجت نیلسن و جامعه کودکان بیگانه
- کیرسان ایلیومژینوف معتقد است که بیگانگان شطرنج را اختراع کردهاند
- آنتونیو ویلاس بواس و سوء استفاده بیگانگان از او
- الیزابت کلار؛ یک داستان رمانتیک فضایی
- ویتلی استریبر، رماننویس ماهر بیگانگان
- جسی لانگ و اتفاقات حیرتآور ربوده شدن او
- داستان ملاقات میگوئل مندونکا
- ربوده شدن هیلاری پورتر؛ سیاستمدار بازنشسته
- روایتی با بیش از 50 شاهد
- برخورد بشقابپرندهها در سال 1897
- داستان عجیب ربوده شدن گوستاوو گونزالس و خوزه پونس
- داستان خوفناک دو مرد ربوده شده در سال 1953
- اعترافات عجیب سیمون پارکز
- ربوده شدن داوطلبانه توسط بیگانگان!
- ملاقات با فرزندان سقط شده
- حادثه لاوت-کانینگهام
داستان های عجیب ربوده شدن توسط بیگانگان؛ آدمربایان فضایی!
سالهاست که فیلمسازان بزرگ از این روایتها برای ساخت بهترین فیلمهای ترسناک استفاده میکنند و تاحدودی هم این فیلمها باعث شده تا در ذهن مردم، تصویری خوفناک از حیوانات ترکیبی بهعنوان موجودات فضایی شکل بگیرد.
بریجت نیلسن و جامعه کودکان بیگانه
دلایل زیادی مطرح شده که میتوانند نشان دهند بیگانگان قبلا از زمین بازدید کردهاند. اما به گفته بریجت نیلسن و اعضای انجمن کودکان بیگانه او، یکی از بزرگترین دلایل این است که آنها دیانای ما را میخواهند.
بهگفته نیلسون، در واقع موجودات فضایی از دیانای انسانها برای ساخت کودکان دورگه بیگانه-انسان استفاده میکنند. طبق ادعاهای انجمن نیلسون، تاکنون حدودا 5 نژاد جدید اضافه شده که نشانههایی از آنها را میتوان در طبیعت مشاهده کرد. بریجت نیلسون داستانهایی را نقل میکند که در آن بیگانگان برای دیدار فرزندان انسانی خود به زمین آمده و یا فرزندان خود را برای برداشت دیانای جدید به فضا بردهاند.
در این ملاقاتها، گاه افراد ربوده شده خاطرات قدیمی خود را بهیاد آورده و به نقل روایات متعدد میپردازند.
کیرسان ایلیومژینوف معتقد است که بیگانگان شطرنج را اختراع کردهاند
از بین همه افرادی که ادعا ربوده شدن توسط بیگانگان را دارند، وجود کیرسان ایلیومژینوف باعث حیرت بسیاری شده است. کیرسان ایلیومژینوف یک شطرنجباز در سطح جهانی، رئیس سابق فدراسیون جهانی شطرنج، یک مولتی میلیونر و رئیسجمهور سابق جمهوری کالمیکیا روسیه است.
این مرد قدرتمند ادعا میکند که در سال 1979، بیگانگانی با لباس زرد فضایی، وارد اتاق خواب او شده و او را به یک سفینه فضایی قرار گرفته در مدار زمین بردند. او در این سفر همراه موجودات فضایی به دیگر سیارات رفته و بیگانگان به او گفتهاند که شطرنج توسط آنها به بشریت آموخته شده است.
از زمانی که کیرسان به زمین بازگشته است، ابراز نگرانی کرده که ممکن است برخی اسرار دولتی را در طول ربوده شدن خود به فرازمینیها گفته باشد. ادعاهای کیرسان زمانیکه حتی رئیسجمهور نیز شد، در تلویزیون گفته میشد و با این حال هیچگاه باعث نشد تا به فعالیت سیاسی خود پایان دهد.
آنتونیو ویلاس بواس و سوء استفاده بیگانگان از او
در روز 15 اکتبر 1957، اتفاق عجیبی برای آنتونیو ویلاس بواس رخ میدهد که تا امروز دلیل منطقی آورده نشده است. او ادعا میکند زمانی که شبانه در مزرعه خود کار میکرد، متوجه نور عظیمی میشود که از آسمان به سمت او نزدیک شده و بالای سرش شناور میماند. سپس این نور به سرعت در اطراف مزرعه چرخیده و ناگهان روی زمین فرود میآید.
ویلاس میگوید که بشقابپرنده بهصورت ناگهانی روی زمین فرود آمده و چهار بیگانه فضایی از آن بیرون میآیند. او سعی میکند تا فرار کند اما آنها با دستگاههای عجیبی او را در بر گرفته و او را به اتاق کوچکی در سفینه خود میبرند.
پس از مدتی، یک زن انساننما با موهای بلند وارد اتاق شده و با ورود او کشاورز گیج شده و از هوش میرود. ویلاس میگوید که دو بار سعی کرد که از آنجا فرار کند اما موفق نشده و فکر میکند که آن زن از ویلاس برای ساخت یک گونه جدید سوء استفاده کرده است.
پس از این رویداد و ادعا ربوده شدن توسط بیگانگان، آزمایشات بسیاری از او گرفته میشود؛ اما در هیچکدام اثری از بیگانگان یافته نمیشود.
الیزابت کلار؛ یک داستان رمانتیک فضایی
تجربه ربوده شدن الیزابت کلار از آفریقای جنوبی قطعا میتواند فیلمنامه خوبی برای یک محصول ماندگار باشد.
این زن در رشته موسیقی، هواشناسی و هوانوردی تحصیل کرده و در طول جنگ جهانی دوم برای نیروی هوایی بریتانیا خدمت کرده است. براساس گفته کلار در زندگینامه خود، در سال 1965 زمانیکه روی تپه فلاینگ ایستاده بود، بهطور ناگهانی توسط اعضای یک نژاد بیگانه از سیستم آلفا قنطورس ربوده شد.
کلار در طول ربوده شدن خود، عاشق یک موجود بیگانه شجاع بهنام آکون شده و با هم ازدواج کردند. طبق گفته خودش، نتیجه ازدواج این دو، یک فرزند دورگه بهدنیا آمده که بعدها طبق تصمیم خودش به سیاره Meton بازگردانده شد.
داستان عاشقی این دو موجود متفاوت، گاها در جمعها گفته میشود که برای افزایش جذابیت آن، برخی وقایع را نیز اضافه میکنند.
ویتلی استریبر، رماننویس ماهر بیگانگان
ربوده شدن توسط بیگانگان، موضوعی است که مردم عادی بهراحتی با آن کنار میآیند؛ چراکه خود را سریعا جای فرد گذاشته و احساسات خود را ارزیابی میکنند.
ویتلی استریبر، رماننویس مشهوری که در بسیاری از فیلمها آثار او به اقتباس گرفته شده است نیز همین را کرده و سریعا پس از ربوده شدن توسط بیگانگان، شروع به نوشتن احساسات خود میکند. او پس از ربوده شدن توسط بیگانگان سعی کرد تا عمر خود را وقف مردم کرده و همواره از خطرات حضور بیگانگان در زمین میگفت.
طبق ادعا خودش، در 26 دسامبر 1985 استریبر در جنگل توسط موجوات فضایی ربوده شده و در آن زمان تمام تجربیات خود را در رمانی ثبت کرد. او در رمان خود، بیگانگان را با چشمهای بزرگ، پوست خاکستری و سرهای مثلثی توصیف میکند که افراد دیگر نیز به تجربیاتی مشابه همان توصیفات اشاره کردهاند.
جسی لانگ و اتفاقات حیرتآور ربوده شدن او توسط بیگانگان
در سال 1957، جسی لانگ 5 ساله اولین ربوده شدن خود توسط بیگانگان را تجربه کرد. گفته میشود زمانیکه او در حال بازی بوده، ربوده شده و به سفینه بیگانگان منتقل میشود. طبق ادعاهای جسی لانگ، او را در یک اتاق فلزی روی میز قرار داده و یک شیء در پایش کاشته میشود. در سال 1991، این شیء از پای لانگ خارج میشود و توسط دانشمندان در آزمایشگاه مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد.
نتایج این آزمایشها نشان میدهد که شیء مذکور، ترکیب غیرعادی دارد که قابل توضیح نیست. در طی ربوده شدنهای بعدی، لانگ ادعا کرد با نوزادانی مواجه شده از اسپرم او برداشته شده و در نتیجه آن رشد کردهاند.
داستان ملاقات میگوئل مندونکا
مندونکا یک متخصص حوزه انرژی است و از فعالیتهایش در تدوین سیاستهای بریتانیا استفاده شده است. میگوئل مندونکا ادعا نمیکند که توسط بیگانگان ربوده شده است بلکه میگوید با چند دورگه بیگانه که در میان جمعیت عمومی زندگی میکنند، مصاحبه کرده و دیانای آنها را بررسی کرده است.
او میگوید که ژنتیک آنها از خزندگان، سفیدپوستان بلندقد و گونههای دیگر ترکیب شده و میتواند در بهبود معضلات انسان مفید باشند. تحقیقات و مصاحبههای مندونکا در کتابی گردآوری شده است اما بهدلیل عدم استنادهای قابل تایید چندان محبوب نشده و در بین دیگر داستانهای عمومی قرار گرفته است.
داستان ربوده شدن هیلاری پورتر توسط بیگانگان؛ سیاستمدار بازنشسته
هیلاری پورتر، کارمند سابق وزارت دفاع بریتانیا ادعا میکند برای اولین بار، زمانی که 5 ساله بوده توسط انبوهی از بیگانگان در یک باغ حصارکشی شده ربوده میشود. طبق نقلقولهای او، بیگانگان هیلاری پورتر را به یک آزمایشگاه سری برده و او در آنجا شاهد اتفاقات ناگواری بوده است. همچنین به آزمایشاتی اشاره میکند که در آن از ژنتیک او نسخه برداشته شده و تحقیقات دیگری هم روی او انجام دادهاند.
خوشبختانه از زمانی که پورتر با عادت آدمربایی خود کنار آمد، در جامعه ربودهشدگان بریتانیا به یک فرد مشهور تبدیل شده و اغلب او را به کنوانسیونهای مختلف آدمربایی بیگانگان در سراسر بریتانیا دعوت میکنند.
روایتی با بیش از 50 شاهد
در سال 2020 بود که منابع مختلف، گزارش دادند یک فایل صوتی از گفتههای وحشتناک دو مرد که در 47 سال پیش توسط بیگانگان ربوده شدهاند، منتشر شده است. کالوین پارکر و چارلز هیکسون گفتند که در زمان ضبط گفتههایشان اطلاعی از آن نداشتند و حالا با دوباره شنیدن آن، ضربه روحی شدیدی خوردهاند.
در سال 1973، این دو مرد در رودخانه پاسکاگولا ماهیگیری میکردند که ناگهان یک کشتی 80 فوتی در آسمان ظاهر میشود. سپس سه موجود بیگانه که همگی فاقد پا بودند و دستهای چنگالیشکل داشتند، از آن بیرون میآیند. پس از دستگیری این دو مرد، گویا بهآنها مواد مخدر تزریق میکنند تا آرام باشند و در نهایت آنها را به داخل میبرند.
در آنجا با یک دستگاه بزرگ، چشمان آنها را معاینه کرده و دوباره در همانجا رها میکنند. در همین حال، حدود 50 نفر همزمان با پلیس تماس گرفته و گزارش مشاهده شیء عجیبی را در آسمان میدهند.
کارآگاهان ادعاها را باور نکردند اما با شنیدن مکالمات ضبطشده پلیسها و صدای وحشتزده هیکسون مدارک را قبول کرده و همچنان در حال جستجو حقیقت هستند.
برخورد بشقابپرندهها در سال 1897
داستانهای حضور بیگانگان واقعا چیز جدیدی نیستند و در سالهای 1897 و 1896 گزارش میشود که حدودا 150 شیء با سرعت نزدیک به 150 مایل در ساعت حرکت میکردند. برای مقایسه باید گفت که در آن زمان سریعترین هواپیماها تنها با سرعت 5 مایل در ساعت حرکت میکردند.
این مشاهدات از 20 ایالت آمریکا گزارش شده بود و برخی مردم نیز از مشاهده و ارتباط با برخی از این بیگانگان خبر میدادند. جان هورن، برقکار کالیفرنیایی است که ادعا میکرد در آن زمان توسط یکی از آن کشتیهای پرنده ربوده شده و برای یک سفر شبانه، او را به هاوایی بردهاند. البته بعدها زنش ادعا کرد، زمانی که او میگفته به هاوایی رفته است، قطعا در خانه بوده و تمامی روایتها را از خودش درآورده است.
یک سرهنگ آمریکایی نیز زمانی ادعا کرد که در آن زمان مورد حمله بیگانگان قرار گرفته و او بهسختی توانسته از خود دفاع کند. او میگوید که سه موجود بیگانه به قصد ربودن او حمله کرده و بشقابپرنده آنها را نیز دیده است.
داستان عجیب ربوده شدن گوستاوو گونزالس و خوزه پونس
یکی از الهامبخشترین برخوردهای بیگانگان برای گوستاوو گونزالس و خوزه پونس در خیابانهای پتار ونزوئلا اتفاق افتاد. یک شب در سال 1954 که این دو زوج با خودرو خود در جاده رانندگی میکردند، چیزی که بهعنوان یک کره درخشان بعدها توصیف میشود، جاده را مسدود میکند.
گونزالس ادعا میکند همانطور که در کتابهای تخیلی خواندهایم، سه مرد با قدهای کوتاه و مودار از این کره بیرون آمده و به سمت این دو نفر حرکت میکنند. جزئیات بسیاری از این حادثه در تاریخ گم شده است اما همچنان مردم به بعضی از روایتهای این ماجرا اعتقاد دارند.
طبق ادعاها پس از آنکه این سه مرد از کره بیرون میآیند، به سمت این دو زوج حرکت کرده و به قصد ربودن، آنها را تعقیب میکنند. بهگفته گونزالس، یکی از آن سه مرد که از پشت به روی او پریده است، سعی میکند تا چندین بار با ضربه چاقو آنها را بکشد اما چاقو او اثری در بدن فولادی آنها نداشته است.
براساس گفتهها، سپس گونزالس بهخاطر پرتوی نوری که از یک جسم لوله مانند به سمت او شلیک شده فلج شد و پس از این حادثه هم بیگانگان سریعا سوار کره خود شده و رفتند.
داستان خوفناک دو مرد ربوده شده در سال 1953
جورج هانت ویلیامسون یکی از اولین محققان بشقابپرنده در سال 1950 کتابی را باعنوان «زبانهای دیگر – گوشتهای دیگر» نوشت. او در این کتاب داستانی بسیار عجیب در لسآنجلس را از ربوده شدن دو مرد روایت میکند.
داستان روایتشده بدین صورت است که در نوامبر 1953، دو برقکار محلی به نامهای کارل هونراث و ویلبر با کرایه یک هواپیما محلی به سمت طبیعت حرکت میکنند اما هرگز به خانه برنگشته و هواپیما نیز هیچگاه پیدا نشد.
پس از گزارش ناپدید شدن آنها، همسر ویلکینسون گفت که آنها کاملاً معتقد بودند جهان در حال پایان است و این پایان جهان به دست مردان کوچک عجیب و غریب از مریخ یا سیارهای به نام ماسار انجام خواهد شد. او گفت که هانراث، مکالمات خود با بیگانگان را ضبط کرده بود. ویلیامسون در کتاب خود میگوید که این آدمربایی، بهصورت عمدی بوده که هانراث هم چند روز قبل از رفتنش، با تمام دوستانش خداحافظی کرده است.
در کتاب آمده که جزئیات دیگری نیز از این حادثه گفته میشود اما تقریبا هیچکدام به تایید همسران این دو دوست نرسیده و همچنان در هالهای از ابهام قرار دارند.
اعترافات عجیب سیمون پارکز
سیمون پارکز، یکی از اعضای شورای حزب کارگر در شهر ویتبی انگلیس در سال 2012 اعتراف تکاندهندهای را انجام داد. او گفت وقتی 11 ساله بوده یک مادر بیگانه او را با خود به سفرهای فضایی میبرده که در حال حاضر نیز با یکی از آنان بهنام ملکه گربه ارتباط منظمی دارد. در اعترافات او چنین آمده که این ارتباطات منجر به دختری به نام زرکا شده و همسرش نیز از موضوع ناراضی است.
گفتههای او باعث شد تا در شهر، مردم دید متفاوتی نسبت به او داشته باشند و با این کار جایگاه سیاسی خود را از دست داد. هیچکدام از گفتههای او تاکنون استناد قابل قبولی نداشته و همچنان در وضعیت ظن و گمان قرار دارند.
ربوده شدن داوطلبانه توسط بیگانگان!
امیلیسن یک شهر کوچک در جنوب لهستان است که هر گردشگری، متوجه حضور یک نماد عجیب در شهر میشود. این خانه به یاد یان ولسکی ساخته شده که داستان عجیبی در مورد آن روایت میشود.
طبق داستانها، در روز 10 مه 1978 دعوتنامهای از طرف بیگانگان به یان ولسکی 71 ساله ارسال میشود و او هم آن را قبول میکند.
ولسکی سوار بر واگن خود در جاده با دو موجود عجیب و شبیه انسان با دستوپای سبز را میبیند که او را به داخل بشقابپرندهای هدایت کرده و معلق میشوند. پس از آنکه او سوار شد، بیگانگان بهصورت مودب از او میخواهند تا برهنه شده و لباس فلزی را به او میپوشانند. در ادامه سفر هم غذایی را به او تعارف میکنند ولی او نمیپذیرد.
پس از آنکه او را به زمین بازمیگردانند، با دست از آنها خداحافظی کرده و آنها هم سرشان را تکان میدهند.
ولسکی با تعریف این داستان در تمام لهستان بهشهرت رسید و در تمام مصاحبههایی که با او کردند، داستان او هرگز تغییر نکرد. 14 سال پس از درگذشت ولسکی هم بنای یادبودی در سال 2005 ساخته میشود.
ملاقات با فرزندان سقط شده
جرالدین اوروزکو مادری است که با مشکل سقط جنین مواجه بوده و طبق ادعای خودش، عوامل دیگری مانند بیگانگان در سقط شدن جنینهایش نقش داشتهاند. او میگوید هر دفعه که بچه ناپدید میشد، متوجه میشود که توسط موجودات بیگانه ربوده شده است.
او حتی از ربودهشدن خودش نیز داستانهایی تعریف کرده که در یکی از موارد، او را برای ملاقات با فرزندان سقطشدهاش بردهاند. جرالدین اوروزکو توصیف میکند که آن بچهها کاملا شبیه انسان نبودند و با پوست خاکستری و نازک در کنار چشمان بزرگ به یک موجود ترسناک تبدیل شده بودند.
اوروزکو معتقد است که این اتفاقات به معاملهای برمیگردد که رئیسجمهور سابق دوایت دی آیزنهاور با بیگانگان انجام داده و در این معامله به آنها اجازه ربودن تعدادی از انسانها را داده و خود را در اینتستاگرام بهعنوان یک مادر موجودات ترکیبی معرفی میکند.
حادثه لاوت-کانینگهام
این حادثه عجیب که بیشتر مربوط به پروژه نیروی هوایی ایالات متحده است، همچنان جزو اسرار فوقالعاده این سازمان و جزئیات بیشتری در دسترس نیست.
در طی این پروژه، دو نفر به نامهای سرگرد ویلیام کانینگهام و گروهبان نیروی هوایی، جاناتان پی لاوت در خارج از پایگاه با حادثه عجیبی روبرو میشوند. ماجرا مربوط به سال 1956 است که سرگرد ویلیام با صدای فریاد پی لاوت، سریعا بهطور او میدود. سرگرد میگوید: زمانیکه به آنجا رسیدم، با دیسک فضایی روبرو شدم که با بازوهای زائدهمانند خود در حال بردن پی لاوت به داخل بوده است.
زمانی که نیروهای امنیتی به آنجا رسیدند، کانینگهام تنها بود. گروههای جستجو به مدت سه روز نتوانستند لاوت را پیدا کنند و سرانجام او را در فاصله 10 مایلی از برای آخرین بار دیده شده بود، با وضعیت وحشتناکی یافتند. در حالیکه جسد او مثله شده بود، چشمها و زبان او را درآورده بودند و بدنش نیز هیچ خونی نداشت.
گزارشات دیگری از این حادثه بههیچ وجه منتشر نشد اما تاکنون مردم منطقه باز هم در خصوص آن اظهار نظر میکنند.