تب موشکهای هایپرسونیک به شدت داغ شده و قدرتهای نظامی در پی ساخت چنین هواگردهایی هستند. یکی از چند موشک هایپرسونیک نیروی هوایی آمریکا نیز تا سال 2021 وارد خدمت میشود تا این کشور بتواند برتری هوایی خود نسبت به رقیبان را حفظ کند.
در واکنش به آزمایش یک هواگرد هایپرسونیک جدید از سوی چین، نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا جزئیاتی اندک از دو قرارداد که سال گذشته با کمپانی هوافضا، دفاعی و امنیتی آمریکایی لاکهید مارتین (Lockheed Martin) به امضا رساند را منتشر کرد. به موجب آن دو قرارداد، لاکهید مارتین به عنوان بزرگترین سازنده جنگ افزار در دنیا، موظف به ساخت دو موشک کروز با سرعت هایپرسونیک برای نیروی هوایی آمریکا است. این قراردادها در واکنش به توسعه موشکهای هایپرسونیک از سوی چین و روسیه و به منظور حفظ برتری تکنولوژیکی ایالات متحده آمریکا نسبت به رقیبان امضا شدند. به طور کلی هواگردهای هایپرسونیک سرعتی بیش از 5 ماخ (5 برابر سرعت صوت) دارند.
نیروی هوایی آمریکا پیش از روسیه و چین اقدام به طراحی، ساخت و آزمایش چنین هواگردهایی مشغول بود. با این وجود روسیه و چین نیز اخیرا اقدام به ساخت چنین هواگردهایی کرده و به همین دلیل نیروی هوایی آمریکا قصد دارد به برنامههای خود سرعت بخشد. از جمله طرحهای معروف هواگردهای هایپرسونیک آمریکا میتوان به هواگرد HVT-2 اشاره کرد که در سال 2010 موفق به پرواز با سرعت 20 ماخ شد. هواگردهای X-51 ویورایدر (Waverider به معنی موج سوار) با سرعت 5 ماخ نیز در سال 2010 آزمایش شد. X-43 نیز از دیگر هواگردهای هایپرسونیک آمریکاست که در سال 2004 موفق به رسیدن به سرعت 10 ماخ شد.
حال نوبت به نسل جدیدی از چنین هواگردهایی رسیده. یکی از چند موشک هایپرسونیک نیروی هوایی آمریکا که تا سال 2021 وارد خدمت خواهد شد، AGM-183A ARRW (آروو خوانده میشود) است. این موشک مشتقی از پروژه TBG آژانس پروژههای پیشرفته دفاعی آمریکا موسوم به دارپا است. ناگفته نماند هواگرد HVT-2 نیز از جمله دستاورهای پروژه TBG است.
AGM-183A ARRW توسط بمب افکن حمل و با استفاده از راکت پرتابگر کمکی شلیک میشود تا به سرعت و ارتفاع لازم برسد. این موشک خود فاقد موتور است و پس از رسیدن به ارتفاع و سرعت مناسب، رو به پایین به سمت هدف شیرجه میزند. سرعت و برد بسیار بالا از ویژگیهای آروو هستند. این موشک هایپرسونیک بیش از 20 ماخ سرعت خواهد داشت که چهار الی پنج برابر سریعتر از موشکهای هایپرسونیک ژین کونگ 2 با سرعت 5.5 الی 6 ماخ ساخت چین و همچنین کینژال روسی با سرعت 4 ماخ (برخی احتمال میدهند بتواند به سرعت 10 ماخ نیز برسد) است. هزینه قرارداد ساخت این موشک 480 میلیون دلار است.
یکی دیگر از چند موشک هایپرسونیک نیروی هوایی آمریکا که تا سال 2022 وارد خدمت خواهد شد، HCSW (هاکساو خوانده میشود) است. هزینه پروژه ساخت این موشک نیز 928 میلیون دلار است. هاکساو نیز توسط هواپیما حمل شده و دارای موتور راکتی پرتابگر با سوخت جامد بوده و از سیستم هدایت ماهورهای برخوردار است.
البته این دو موشک تنها پروژههای ساخت موشکهای هایپرسونیک آمریکا نیستند. پروژه ساخت موشک دیگری موسوم به TBG توسط دارپا در جریان است که 930 کیلومتر برد داشته و سال میلادی آینده آزمایش خواهد شد؛ حاصل این طرح پس از توسعه و تکامل، یک موشک با قابلیت شلیک از کشتی نیز خواهد بود.
موشک HAWC (خوانده میشود هاوک) نیز یک دیگر از چند موشک هایپرسونیک نیروی هوایی آمریکا است. البته HAWC خود دارای یک موتور اسکرم جت بوده و مشابه X-51 است. نیروی دریایی آمریکا نیز سال گذشته یک هواگرد هایپرسونیک دیگر را با موفقیت آزمایش کرد که برد و سرعت بالایی داشت؛ این آزمایش با نتایج مفید پرشماری همراه بود که در توسعه 4 موشک گفته شده دیگر کاربرد خواهند داشت. موشک هایپرسونیک HSSW نیز از دیگر جنگ افزارهای هایپرسونیکی است که نیروی هوایی آمریکا در دست توسعه دارد و تا چند سال دیگر وارد خدمت میشود.
هواگردهای هایپرسونیک نسل جدید از جنگ افزارهای مدرن هستند که به دو دسته شامل نمونههای فاقد موتور و نمونههای موتور دار تقسیم میشوند. نمونههای فاقد موتور توسط یک موتور راکتی به سرعت و ارتفاع لازم میرسند و پس از رها کردن موتور، با سرعت هایپرسونیک، رو به پایین به سمت هدف در هوا سر میخورد یا اصطلاحا گلاید میکنند؛ هاکسا، X-43 و آروو از این دسته هستند. نمونههای موتور دار نیز با استفاده از موتور راکتی به برد و سرعت لازم میرسند، سپس موتور راکتی رها و موتور اسکرم جت یا رم جت اصلی روشن شده تا موشک سرعت بیشتری بگیرد و به برد بالاتری دست یابد و به سمت هدف پرواز کند؛ هاوک و X-51 نیز در این دسته جای میگیرند.
یک حسن چنین هواگردهایی این است که سرعت بالایشان زمان کمی برای واکنش به سیستم پدافندی میدهد. سرعت و صد البته روش پرواز چنین هواگردهایی باعث میشود موشکهای هوا به هوا و سطح به هوای فعلی قادر به مقابله با آنان نباشند. هواگردی همچون آروو که 20 ماخ، معادل 24740 کیلومتر بر ساعت، سرعت دارد، میتواند عرض کشور آمریکا را در مدت 10 دقیقه بپیماید! چنین سرعتی به دشمن زمان کمی برای کشف، تعقیب و سرنگونی موشک هایپرسونیک میدهد، در نتیجه شانس مدافع برای مقابله با موشک بسیار کاهش مییابد.
نکته دیگر این است که مسیر پرواز (اصطلاحا ترجکتوری) چنین موشکی نیز سرنگونی آن را سخت میکند. این موشکها همچون چند نمونه موشک هایپرسونیک نیروی هوایی آمریکا همگی کروز بوده و موشکهای کروز دارای مسیر پرواز غیرقابل پیشبنی هستند. چنین هواگردهایی توان تغییر مسیر و انجام مانورهای پیچیده و سنگینی برای گریز از دست دشمن را دارند. همچنین این موشکها در لبه فضا رها میشوند، یعنی ارتفاعی بیشتر از سقف پرواز اهدافی همچون جنگنده و کمتر از ارتفاع پرواز موشکهای بالستیک، بدین ترتیب از گزند آتش پدافند هوایی و پدافند پاد بالستیک دشمن نیز در امان میمانند. ضمن اینکه سرعت بالا نیز در فرار از دست موشکهای پدافندی به آنها کمک میکند. البته پدافند هوایی و پاد بالستیک آمریکایی RIM-174 SM-6 (استاندارد 6) به لطف قابلیتهایش همچون ارتفاع پرواز موشکهایش، به صورت تئوری توان درگیری با چنین اهدافی را دارد.
AGM-183A آروو، هاکسا و TBG همگی مشابه هستند و از جمله موشکهای هایپرسونیک بدون موتور محسوب میشود. پس باید تفاوتهای کلیدی با یکدیگر داشته باشند تا پنتاگون همزمان روی همه آنها سرمایهگذاری کند. یک تفاوت بالقوه (ما از تفاوت دقیق آنها خبر نداریم، زیرا محرمانه هستند) که TBG دارد این است که احتمالا برای حمل کلاهکهای متعارف غیر اتمی و به منظور حمله به اهداف نزدیک خط مقدم همچون مراکز فرماندهی، پایگاههای پدافندی، پرتابگرهای موشک بالستیک و هر هدف ثابت و متحرک پر ارزش دیگری در نظر گرفته شده است.
در حالی که هاکساو برد بیشتری داشته و به منظور حمله به اهدافی خارج از قاره در نظر گرفته شده. از سوی دیگر در نام توصیفی AGM-183A آروو خبری از واژگانی همچون «متعارف» یا «تاکتیکی» نیست و به احتمال زیاد این موشک برای حمل کلاهک اتمی در نظر گرفته شده است. با نگاهی دقیقتر به اسم توضیفی این موشک که “Advanced Rapid Response Weapon” به معنی «سلاح پاسخ فوری پیشرفته» است نیز میتوان به این نتیجه رسید که آروو یک جنگ افزار اتمی است که وظیفه خارج کردن مراکز نظامی و حیاتی دشمن در ساعات اولیه آغاز جنگ (اتمی) را بر عهده دارد.
از سوی دیگر توجه و علاقه آمریکاییها به سامانههای پیش اخطار فضایی (مستقر در فضا) روز به روز افزایش مییابد. چرا که این روش تنها راهی است که میتوان هر آن چه را که از بالا (فضا) به سمت زمین حرکت میکند، پیدا کرد. با استفاده از چنین ابزارهایی میتوان در مدت زمان کوتاهتر و زودتری تهدیدات را کشف و دست به انجام پادکارهای لازم به منظور درگیری با هدف مهاجم زد.